واضح آرشیو وب فارسی:همشهری: تنگناي سينما، آفت تلويزيون
تلويزيون- اصغر هاشمي*:
چرا كارگردانان سينما به تلويزيون ميروند؟ فايده اين كار براي تلويزيون چيست و احيانا چه عواقب منفي ميتواند براي سينما داشته باشد؟
گاهي اوقات به اين سؤالات از ديد سياست كلي فرهنگ پاسخ داده مي شود كه براي فيلمساز كار در تلويزيون و سينما تفاوتي نمي كند؛ سينماگران فقط مايل هستند تا انديشه و فكرشان را به فيلم تبديل كنند و در اين ميان، مديوم آن چندان مهم نيست.
از اين منظر احساس مي شود، سياستگذاري فرهنگي در سينما، فضاي كار را براي فيلمسازان و موضوعات آن تنگ كرده است؛ از طرفي فيلمساز با تهيه كننده سرو كار دارد و از طرف ديگر با ارشاد.
سرمايه گذاراحساس مي كند اگر روي گونه خاصي از سينما سرمايه گذاري كند سرمايه او در خطر مي افتد چون مخاطب نمي تواند با داستان چنين فيلمي ارتباط بر قرار كند. اين تصور باعث مي شود كه فيلمسازان در تنگنا قرار گيرند و دچار نوعي بلاتكليفي شوند.
آنها نمي دانند بايد فيلمي بسازند كه سرمايهگذار را به خطر بيندازد وبي استقبالي مخاطب را به جان بخرند يا اينكه وارد عرصه اي شوند كه به ظاهر تماشاچي دارد اما خارج از چارچوب معمول است و به ممنوعيت اكران منتج مي شود.
اين دغدغه باعث شده كه هم تهيه كننده و هم كارگردان به ركود برسند. دراين حال وقتي كارگردان ببيند جايي وجود دارد كه سرمايه اي در اختيار او مي گذارند بدون آن كه نگران بازگشت آن باشند، به سرعت جذب مي شود.
بسياري از كارگردان هاي سينما به همين دليل جذب تلويزيون شدند چون حداقل، يك بعد از دغدغهها و نگراني هاي فيلمسازيشان را كم مي كند. حتي اگر فيلمي به روي آنتن هم نرود، براي كارگردان و تهيه كننده عواقبي ندارد و در نهايت اين خود تلويزيون است كه بايد ضرر را جبران كند. اما اين اتفاق از سوي ديگر براي سينما عواقب فرهنگي خواهد داشت.
زيرا كارگردانهايي را از دست مي دهد. بي شك تلويزيون در فيلمسازي از رقابت با سينما احساس رضايت مي كند و دوست دارد تا كارگردان هاي صاحب نام سينما را جذب كند. در نتيجه زماني كه عنوان يك كارگردان سينمايي پاي يك اثر تلويزيوني قرار مي گيرد، براي تلويزيون ارزشمند است.
بههر حال فيلمي كه در تلويزيون ساخته مي شود ديگر يك فيلم سينمايي محسوب نمي شود زيرا زماني به يك فيلم لقب سينمايي داده مي شود كه اثرش در سينما اكران شود ولي وقتي قرار است فيلمي در تلويزيون پخش شود ديگر اثري سينمايي نيست.
اين اتفاق براي كارگردانها هم خوب است كه فيلمسازيشان را هم زياد به تعويق نيندازند. كارگردان با ساخت يك فيلم تلويزيوني قادر است قابليت هاي خودش را تازه نگه دارد. اما بايد ديد پايان اين سياستگذاري به كجا مي رسد.
از آنجا كه مديريتها در جامعه ما چندان طولاني نيست و سياستها با تعويض مدير تغيير مي كند، بايد ديد كه تا چه زماني اين مشي ادامه پيدا خواهد كرد.اما فيلمسازي در تلويزيون آفت بزرگي دارد وآن بودجه ناچيزي است كه به آنها تعلق مي گيرد.
عمده كارگردانان فيلمهاي تلويزيوني از ساخت آثارشان حس نارضايتي دارند زيرا با آن بودجه اي كه به كار اختصاص داده مي شود، نمي توان فيلم خوب ساخت كه باب ميل باشد و اين حضور بيشتر گريز از بيكاري است. كارگرداني دوست دارد كه يك پلان را با دقت و ظرافت بگيرد ولي در تلويزيون بهخاطر بودجه كم، امكان كار دقيق به او داده نمي شود.
به نظر مي رسد، اين عرصه براي برخي از سينماگران جوان بسيار خوب باشد تا تجربه اي كسب كنند و اين عرصه بيشتر، سزاوار آنهاست. دراين ميان نقش سفارش دهندگان و تحويل گيرندگان كارها هم حائز اهميت است.
زيرا آنها هستند كه بايد كار را بپذيرند و با پذيرش كار آن كارگردان و اثرش را تاييد كنند. وقتي حال و هواي كار، آماتوري مي شود؛ يعني تحويل گيرنده اثر، نگاهي آماتوري داشته است.
*كارگردان
تاريخ درج: 7 خرداد 1387 ساعت 21:04 تاريخ تاييد: 8 خرداد 1387 ساعت 01:05 تاريخ به روز رساني: 8 خرداد 1387 ساعت 01:05
چهارشنبه 8 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: همشهری]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 199]