تور لحظه آخری
امروز : جمعه ، 9 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):هر که خشنودی خدا را بطلبد هر چند به قیمت خشم مردم، خداوند او را از مردم بی نیاز م...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835217564




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شهيد محمد منتظري و دادگاه هاي انقلاب


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
شهيد محمد منتظري و دادگاه هاي انقلاب
شهيد محمد منتظري و دادگاه هاي انقلاب     درگفت و گو با احمد قديريان درآمد:   احمد قديريان يكي از مبارزيني است كه سالهاي نخستين پس از انقلاب را در كنار شهيدان قدوسي ولاجوري در دادستاني انقلاب فعال بوده است.او به خوبي از نقش افشاگري هاي شهيد منتظري عليه گروهك ها و ضد انقلاب آگاه است و از رابطه حسنه او با دادگاه هاي انقلاب سخن مي‌گويد. چگونه شهيد منتظري را شناختيد؟   قبل از هر چيز راجع به شهيدمحمد منتظري مقدمه‌اي را عرض مي‌كنم. پس از انقلاب در كميته استقبال از حضرت امام با شهيد منتظري آشنا شدم. اين زماني بود كه در بخش امنيتي و نظارت بر اوضاع نظامي- سياسي فعاليت مي‌كرد.ايشان فردي مؤمن، متقي،فداكار،ايثارگر و نترس بود و ضمن اينكه يك روحاني بود، با مسائل نظامي، امنيتي و اطلاعاتي آشنايي كاملي داشت و در اين زمينه كاملاً هوشيار بود. شهيد منتظري دوره هاي مختلف نظامي را ديده بود و راجع به مسائل و نكات اطلاعاتي و امنيتي ديدگاه هاي وسيعي داشت و بخش استقبال از حضرت امام را به خوبي اداره مي‌كرد. ايشان دشمن شناسي قوي بود و به خاطردارم هيچ گاه با اعضاي نهضت آزادي، جبهه ملي و گروهك ها سازش نكرد و سرناسازگاري عجيبي با جبهه ملي و نهضت آزادي داشت و مي‌دانست بالاخره آنها ضربه شان را به نظام وارد مي‌كنند. همان طور كه ملاحظه مي‌كنيد،تا امروز بعد از آنكه حدود 58 گروه و سازمان متلاشي شده‌اند، هنوز دو، سه نفري هستند كه فعاليت هاي سياسي و ارتباط خود را با كشورهاي خارجي حفظ كرده‌اند. در حقيقت محمد منتظري دست اينها را خوانده بود و مي‌دانست آنها بسيار خبيث و كثيفند. همواره دركنار شهيد بهشتي به ايشان كمك مي‌كرد و راجع به آنها به ايشان خط مي‌داد. ضمن اينكه شهيد بهشتي هم نسبت به اين گروه ها آشنايي كامل داشت. در روز بيست و سوم يا بيست و چهارم بهمن 57، قرار شد به همراه برخي از دوستان به تعدادي از پادگان ها سركشي كنيم و بر اعمال آنها نظارت داشته باشيم. وقتي به پادگان لويزان رسيديم،متوجه شديم چون خانه سازماني شان نزديك آنجا بود، تعداد زيادي از افسران ارشد نظام در آنجا حضور دارند.وقتي وارد پادگان شديم سرگردي خيلي به ما كمك و با ما همراهي كرد و ما هم كارت كميته استقبال را به او داديم. تعدادي هم آمده بودند كه مي‌خواستند كارهايي را انجام دهند و سلاح ببرند كه اجازه نداديم و آنجا را با كمك همين سرگرد بيرون كرديم.اين سرگرد ذائقه توده‌اي داشت و بعدها مشخص شد از اعضاي حزب توده بوده،ولي در مورد گرفتن پادگان لويزان كمك زيادي به ما كرد. ما خدمت شهيد بهشتي رفتيم و عرض كرديم، با افسران پادگان لويزان صحبت كرده‌ايم و قرار بر اين شده كه روز بيست و چهارم يا بيست وپنجم، اين افسران با شما در محل پادگان ديداري داشته باشند. ايشان گفتند:«من آمادگي دارم. برويد با محمدآقاي منتظري هماهنگ كنيد.» من خدمت محمد آقاي منتظري آمدم و به ايشان مطالب را گفتم. ايشان سرهنگي را به من معرفي كرد و گفت:«اگر خواستيد وارد آن پادگان شويد، اين سرهنگ را هم با خودتان ببريد.» معلوم بود كه ارتباط محمد آقاي منتظري با دستگاه ها و نيروهاي انتظامي و نظامي قوي بود كه آن شخص را به من معرفي كرد. با آن سرهنگ قرار گذاشتم و در ساعت معين به منزل شهيد بزرگوار بهشتي رفتم و ايشان را از در منزلشان سوار كردم. طبق قراري كه با آن آقا كه سرهنگ 2 بود گذاشته بودم، ايشان را سر قلهك سواركردم. عقب ماشين هم تعدادي اسلحه بود. من پشت فرمان بودم و آقاي بهشتي كنارمن جلو و اين جناب سرهنگ هم صندلي عقب، پشت سرمن نشسته بود. وارد پادگان لويزان كه شديم، همان سرگرد جلو آمد و در را باز كرد. وارد سالن شديم. در طبقه پايين، سالن اجتماعاتي قرار داشت و ما را به طبقه بالا كه سالن ديگري بود، بردند. تمام افسران ارشد پادگان لويزان آمده بودند و عده‌اي سرهنگ تمام، سرتيپ، سرتيپ تمام و سرتيپ دو و... حضور داشتند. مرحوم بهشتي حدود 10 دقيقه براي آنها صحبت كردند كه ناگهان به ساختمان تيراندازي شد. در اين ميان سرهنگي كه آقاي منتظري به ما معرفي كرده بود، سريعاً مرا كه در راهروايستاده بودم، صدا كرد و گفت:«آقاي بهشتي را از ساختمان پايين ببريد.»من سريع آمدم و وسط صحبت آقاي بهشتي به ايشان گفتم كه مابقي بحث ها را در طبقه پايين ادامه دهيد ايشان هم گفتند:«اشكالي ندارد» خلاصه آقايان بلند شدند و به سالن پايين كه كوچك تر بود رفتيم. در آنجا آقاي بهشتي به نكات خوبي اشاره كردند كه در بعضي از خاطراتم از شهيد بهشتي و انقلاب به اين خاطرات اشاراتي كرده‌ام.به طوركلي محمد آقاي منتظري در اين قضيه و هماهنگ آن جلسه براي بنده،آقاي بهشتي و اين نيروهاي مسلح توسط آن سرهنگ نقش خوبي داشت و ايشان هم خيلي به ما كمك كرد وقتي بحث تمام شد،جناب سرهنگ به ما گفت:«در حال حاضر بيرون رفتن از پادگان در اين موقعيت خطرناك است. اگر بشود شما سلاحي را آماده كنيد.» گفتم:«عقب ماشين اسلحه هست.» يك اسلحه ژ.3با خشاب پربه ايشان دادم و ايشان پشت سرمن نشست و صندلي شهيد بهشتي را مقداري خوابانديم،طوري كه تقريباً سر آقاي بهشتي پيدا نبود و به سرعت از پادگان لويزان بيرون آمديم.آن سرهنگ را در خيابان دولت پياده كردم،شهيد بهشتي را هم به منزلشان در قلهك رساندم و بر گشتم. به اين دليل به اين موضوع اشاره كردم تا بگويم محمد آقاي منتظري نفوذ جامع و كاملي در برنامه هاي ارتش و ارتشي ها داشت.اين يكي از مواردي بود كه شهيد محمد منتظري راهنمايي خوبي به ما كرد، ضمن اينكه آن جناب سرهنگ هم كمك زيادي به ما كرد.متأسفانه نام ايشان را به خاطر ندارم ايشان از سرهنگ هاي ارتش و بسيار زبده،فعال و قابل توجه بود. لازم مي‌دانم به مطلبي اشاره كنم. شهيد منتظري با آيت‌الله رباني شيرازي ارتباط تنگاتنگي داشت و سرهنگي كه آن روز آقاي منتظري به ما معرفي كرد، در واقع از طريق آيت‌الله رباني شيرازي معرفي شده بود، چون تيم نفوذي درارتش از طرف آنها بود. نظر شهيد منتظري راجع به نهضت آزادي، جبهه ملي و...چه بود؟   همان طور كه عرض كردم، ايشان نسبت به نهضت آزادي و گروهك ها موضع گيري خاص و هميشه فوق‌العاده‌اي داشت. زماني كه دفتر جبهه ملي و نهضت آزادي در خيابان مطهري گرفته شد و بعد كه آنها دستگيرشدند و آقاي قطب زاده كه در آنجا چه در مرحله اول و چه در مرحله دوم دستگيرشد،محمد منتظري بر اوضاع نظارت داشت. او همراه شهيد مظلوم دكتر بهشتي در حزب جمهوري اسلامي به درجه رفيع شهادت رسيد ولي بعد از سال 60 كه آن برنامه هاي قطب زاده صورت گرفت، واقعاً هدايت اين بزرگوار در قبل از سال 60 يعني در سال هاي 58،57 و59 كمك بزرگي به دادستاني كرد و بسيار مؤثر بود. مثلاً در مورد پرونده همين سازمان و همراهي با آقاي لاجوردي نقش به سزايي داشت و راجع به اميرانتظام و دادگاه او بسيار كمك كرد. اميرانتظام از دست او خيلي ناراحت بود. آيا از ارتباط شهيد منتظري با شهيد اندرزگو مطلع بوديد؟   مي‌دانستم ارتباطاتي وجود دارد، چون محمد منتظري با همه گروه هاي مبارزاتي ارتباط و شهيد اندرزگو هم ارتباطات زيادي با لبنان و دوره هاي خارج از كشور داشت؛ از اين رو يقيناً اين دو با هم ارتباط داشتند، اما چندان از ارتباطاتشان مطلع نبودم.

آيا با دادستاني انقلاب هم همكاري داشت؟   محمد آقاي منتظري در مورد گروه هاي فلسطيني و كمك به آنها توسط شهيد دكتر بهشتي نقش مؤثري داشت. در برهه‌اي از زمان تا آنجا كه به خاطر دارم و آن موقع در سمت معاونت اجرايي دادستاني بودم. شهيد منتظري با گروهي كه داشت از سفارت ليبي گذرنامه گرفته بود كه گذر نامه شان هم درست بود. بليط هم تهيه كرده بودند. دقيقاً نمي‌دانم قرار بود به ليبي بروند يا به لبنان،ولي دولت بازرگان اجازه پرواز به هواپيما را نداد،لذا آنها در فرودگاه تحصن كردند. دو، سه روزي در فرودگاه بودند و سر وصداي زيادي در آنجا به وجود آمد. بالاخره شهيد دكتر بهشتي وساطت كرد و يك هواپيما آماده شد و آنها سوار شدند و رفتند. منظورم اين است كه محمد آقا روپا نبود و واقعاً تلاش بسيار زيادي مي‌كرد كه كاري براي نظام جمهوري اسلامي بكند و تا آنجا كه من اطلاع دارم، زياد به دادگاه انقلاب و دادستاني مي‌رفت و با آقاي لاجوردي هم همكاري هاي بسياري داشت. من شخصاً در دادستاني ارتباط تنگاتنگي با ايشان نداشتم، ولي تا آنجا كه اطلاع پيدا كردم، ايشان با دادستاني، ارتباطاتي داشت و به آنجا سر مي‌زد و به آنها كمك و خصوصاً در مورد گروهك ها برنامه ريزي مي‌كرد.همين امر سبب شده بود، گروهك ها از او كينه به دل بگيرند و در نهايت توانستند ضربه شان را به ايشان و يارانشان بزنند.نكته ديگري كه بايد عرض كنم، پيرامون حضور ايشان در دادگاه هاي اوين بود،مخصوصاً در دادگاه كودتاي نوژه در اين مورد همكاري ها و افشاگري هاي خوبي كرد. با توجه به تسلطي كه به ارتش داشت، فكر مي‌كنم اگر محمد آقا زنده بود، از افراد نخبه‌اي بود كه نظام مي‌توانست از ايشان بهره ببرد. در مقطعي شايع شده بود كه سعادتي و ديگران در زندان شكنجه شده‌اند، به همين دليل بحث شكنجه در زندان هاي جمهوري اسلامي مطرح شد و شهيد محمد منتظري به نمايندگي از امام و به سرپرستي كميته‌اي از زندان اوين بازديد كردند. آيا در اين باره اطلاعاتي داريد؟   همان طور كه اشاره كردم، شهيد منتظري با شهيد لاجودي و سايرين ارتباط و به دادستاني و دادگاه انقلاب تردد داشت . در مورد دادگاهي كه براي سعادتي تشكيل شد، شايد حدود بيست جلسه دادگاه بود. در حال حاضر نزديك به 40 تا 30 نوار از جلسات دادگاه سعادتي موجود است. پرونده سعادتي خيلي پيچيده بود و تحت هيچ شرايطي راه نمي‌داد، با اين حال شهيد منتظري با بينشي قوي خود باعث مي‌شد كه وقتي در دادگاه شركت مي‌كرد، همگي بلرزند و سعادتي و امثال اينها وحشت خاصي از ايشان داشتند. تعدادي از اين آقايان در بيرون جوسازي مي‌كردند كه مجبور شدند اين هيئت را تشكيل دهند، ولي در ريز كارهاي آن هيئت نبودم. اما يكي از توطئه هاي منافقين براي از بين بردن مشروعيت مردمي دولت و زمينه سازي براي براندازي نظام نوپا و ضداميرياليستي جمهوري اسلامي ايران طرح شايعه شكنجه زندانيان بود اين شايعه در آن شرايط حساس كه دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامي ايران در حال پيشروي و غصب قسمت هاي وسيعي از خاك جمهوري اسلامي ايران بودند، حائز اهميت خاصي بود، به طوري كه اذهان را از مسئله اصلي كه جنگ بود، به سوي مسائل و شايعات دروني متوجه ساخت و تا مدت هاي مديد، تمامي مشكلات كشور را تحت الشعاع خود قرار داد و تمامي رسانه هاي گروهي حول اين محور در گردش بودند. بني صدرنيز بي شرمانه برفعاليت خود افزود و دراين باره نيز بسيار گفت و نوشت، از جمله در ستون كارنامه رئيس جمهوري روزنامه انقلاب اسلامي نوشت:« گفتن اينكه اقتصاد ما فلج است، گفتن اينكه شكنجه هست....وبسياري گفتن هاي ديگر نيست كه به سود آمريكاست، بلكه نگفتن اينها به سود آمريكاست.» در صورتي كه هيچ مدركي دال بر شكنجه در زندان ها وجود نداشت. شوراي عالي قضايي،« هيئت رسيدگي به شايعه شكنجه و وضع زندانيان» براي بررسي صحت و سقم مسئله تشكيل داد و امام امت نيز شهيد بزرگوار محمد منتظري را به عنوان نماينده خود در هيئت مذكور منصوب كردند كه او رياست هيئت را نيز به عهده گرفت و آن گونه كه روزنامه هاي آن زمان از قول آيت‌الله موسوي اردبيلي نوشتند، امام فرموده بودند:«اين هيئت بايد با قاطعيت از تمام زندان ها بازديد نموده و در صورت ثبوت شكنجه، شكنجه گر قصاص گردد.» هيئت پس از مدت ها بررسي و تحقيق پرده از اين توطئه شوم برداشت و در تاريخ 1/29 /1360 شايعه شكنجه در زندان ها را با دلايل كافي تكذيب كرد. حجت‌الاسلام محمد منتظري نيز در مصاحبه‌اي با رد شكنجه اعلام كرد:«اتهام وارده از سوي بني صدر به روش بازجويي و باز پرسي به هيچ وجه صحيح نمي‌باشد.» شهيد منتظري اطلاعات ويژه‌اي را در دادگاه اميرانتظام مطرح كرد كه بعدها مشخص شد اين اطلاعات كاملاً صحيح بوده‌اند. در مورد نوع روابط اميرانتظام با بيرون و موارد بسياري از اين قبيل در اسناد لانه جاسوسي نظر شما در اين باره چيست؟   همان طور كه قبلاً هم عرض كردم، اشراف اطلاعاتي و امنيتي شهيد منتظري بسيار بالا بود. محمد در جهت انقلاب، ولي آنها در مخالفت با انقلاب با خارج ارتباط داشتند و ايشان هم دقيقاً دست آنها را خوانده بود. به همين دليل اميرانتظام در دادگاه از دست محمد خيلي ناراحت بود و هر موقع كه محمد را در دادگاه مي‌ديد،اوضاعش به هم مي‌ريخت. اميرانتظام در ايران كسي را نداشت و زن و دو بچه‌اش در سوئيس بودند كه خودش هم گفت. او بسيار وضعيت پيچيده‌‌اي داشت و هيچ كدام از بستگانش در ايران نبودند. يك روز به آقاي قدوسي گله كرده بود كه كم كم حرف زدن دارد يادم مي‌رود. آقاي قدوسي هم به بنده گفتند:«شما برو و هفته‌اي دو روز با او صحبت كن!»من هم مي‌رفتم و با اميرانتظام صحبت مي‌كردم. به تدريج متوجه شدم پاسدارها به اين موضوع حساس شده‌اند، چون وقتي من به آنجا مي‌رفتم و با او صحبت مي‌كردم، نيازي به حضور پاسدار نبود؛ از اين رو به آقاي قدوسي گفتم:«كم كم اين مسئله دارد براي من گران تمام مي‌شود و پاسدارها نسبت به اين قضيه حساس شده‌اند.» ايشان به من گفتند:«از او بپرس آيا كسي را در ايران دارد؟»وقتي از اوپرسيدم، جواب داد:«من هيچ كس را در ايران ندارم.» همين موضوع مشخصه وابستگي او به خارج و جاسوس بودنش بود. محمد منتظري اينها را مي‌شناخت و مي‌دانست كه اعضاي نهضت آزادي و جبهه ملي چگونه‌اند. از اميرانتظام پرسيدم:«رفيق دانشگاهي داري يا نه؟» گفت:«يك رفيق دانشگاهي دارم كه در هفت حوض نارمك است.»من هم رفتم و او را پيدا كردم و از او خواستم كه هفته‌اي دو روز بيايد.به اين ترتيب او هم هفته‌اي دو روز مي‌آمد و با حضور يك پاسدار مي‌نشستند با يكديگر صحبت مي‌كردند، گپ مي‌زدند و خاطراتشان را مرور مي‌كردند. اميرانتظام بعدها در كتاب خاطراتش نوشته بود كه مثلاً قديريان معاونت اجرايي، بسيار صميمي و نسبت به من مهربان بود و براي من كسي را پيدا كرد كه در زندان به ملاقاتم بيايد، ولي اينها واقعاً نيروها و جاسوس هاي پيچيده و خطرناكي بودند. در واقع محمد منتظري هم از مبارزان داخل و هم خارج بود. شما مي‌بايست ارتباط محمد منتظري با مهدي هاشمي را در بياوريد،چون اين موضوع بسيار مهم است و مي‌تواند كمك زيادي كند. يقيناً مبارزات مهدي و هادي هاشمي در پوشش مبارزات محمد منتظري شكل گرفته بود، ولي آنها عاقبت جيره خوارخارجي ها شدند، اما محمد اين گونه نبود. آيا حضور شهيد محمد منتظري در دادگاه ها به پيشنهاد خودش بود يا به دعوت دادستاني؟   در اوايل انقلاب هر كسي هر نوع كمكي كه مي‌توانست به انقلاب مي‌كرد، يعني مسئولان دادستاني با قوه قضاييه آغوششان باز بود كه اگر كسي اطلاعاتي دارد بيايد و هيچ گونه سد و مانعي براي افراد قائل شونده نبود.درآن موقع،هم ايشان و ديگران مانند خيلي از كساني كه مي‌آمدند و به مرحوم لاجوردي كمك مي‌كردند، حضور داشتند. همان طور كه ملاحظه مي‌كنيد، الآن هم برخي از اطلاعات و اخبار در جامعه است و كساني كه پيرامون آن اطلاعات انحرافي، خبري دارند،مي‌آيند و كمك مي‌كنند. آن موقع هم اين گونه بود. طرفي محمد آقا يك فرد انقلابي و مورد تأييد بود. ايشان جبهه ملي، نهضت آزادي اميرانتظام و مهندس بازرگان را مي‌شناخت مهندس بازرگان هميشه بر خورد شديدي با شهيد منتظري مي‌كرد و خيلي هم از دستش ناراحت بود. دراين باره به پدرش گله هم مي‌كردند، البته آقاي منتظري هم با محمد صحبت مي‌كرد،ولي محمد منتظري ترتيب اثر نمي‌داد و كارخودش را مي‌كرد او مي‌گفت«من دو سال با بازرگان در زندان در يك اتاق بودم . نماز مي‌خواند، دروغ نمي‌گويد، يك سري كتاب هاي اسلامي هم نوشته، خدمت هم كرده ،اما كتاب هاي اسلامي هم نوشته، خدمت هم كرده، اما بينش سياسي لازم را ندارد. او نه روزنامه مي‌خواند و نه به راديو گوش مي‌كرد. بيشتر سير تحول قرآن را مي‌نوشت. ما دو سال با او بوديم و يك تجزيه و تحليل سياسي از او نديديم.» وقتي مصاحبه ها و سخنراني هاي شهيد منتظري را بررسي مي‌كنيم، در مقطعي ايشان موضع تندي نسبت به شهيد بهشتي داشت. آيا چنين موضعي را نسبت به شهيد لاجوردي و دادستاني انقلاب هم داشت؟   در مصاحبه‌اي كه نشريه عروه الوثقي با شهيد منتظري انجام داده و به زمان حيات او نرسيد و پس از شهادتش، در 10 مردادماه سال 1360 منتشرشد، از او پرسيده بودند:«شما در مقطعي نسبت به شهيد بهشتي مواضع تندي گرفتيد.هنوزهم نظرتان همان است؟» شهيد جواب مي‌دهد:«درمورد آقاي دكتر بهشتي من ايشان را يك فرد لايق و مفيدي مي‌دانم... ولي در مورد تعبيرهايي كه كرده‌ام و اهانت هايي كه به ايشان شده، به عنوان مثال من گفته‌ام كه ايشان در جهت خط آمريكا هستند و امثال اينها، حالا به اين نتيجه رسيده‌ام كه اينها غلط است. در آن زمان تصور من اين بوده كه در جريان دولت موقت،ايشان همگام با دولت موقت هستند، ولي بعد در عمل و با مسائلي كه من به آنها رسيدم، كشف كردم كه ايشان با دولت موقت همگام نبوده و با آنها اختلافاتي هم داشته‌اند، ولي به دليل شرايط انقلاب اينها در كنار هم قرار گرفته‌اند... به هيچ وجه من راضي نيستم كه برخي از افراد ضد انقلاب كه هم با اسلام و هم با روحانيت و هم امام مخالفند و درست نقشه هاي آمريكا را در كشور پياده مي‌كنند، تعابير گذشته من را بگيرند و در جهت خط آمريكا استفاده كنند.» واقعيت هم همين بود. شهيد محمد منتظري هيچ موقع با شهيد بهشتي درگيرنبود، ولي اطرافياني داشت كه مي ‌خواستند او را از شهيد بهشتي يا شهيد بهشتي را از اوجدا كنند. هميشه اين كار بوده، هست و در آينده هم خواهد بود. اطرافياني هستند كه نمي‌گذارند آن كسي كه خالص و انقلابي است، دركنار يك نيروي قوي انقلابي قرار بگيرد. هميشه مي‌خواهند چنين افرادي را از هم جدا كنند .الآن هم چنين مسئله‌اي هست. آن زمان هم اين طور بود و نمي‌گذاشتند محمد در كنار آقاي بهشتي كاركند، لذا دربرخي مواقع نيروهاي نهضت آزادي و دولتي با محمد درگير مي‌شدند. حتي يك بار سايرين محمد آقا را از پشت بام بازار فراري دادند. بعدها ايشان فهميد كه اشتباه كرده است و شهيد مظلوم دكتر بهشتي، محمد را در آغوش گرفت. هر دو انقلابي و فداكار بودند و در آخر هم كنار يكديگر به شهادت رسيدند و ضربه منافقين هر دويشان را زير آوار دفن كرد. بايد توجه داشته باشيم كه در تمام كوران ها و دوران هاي انقلاب اين جريانات هست، ولي محمد هم مرد فهيم،عاقل بيدار و نترسي بود. روابط شهيد منتظري با شهيد بهشتي بر روابط آقاي لاجوردي و دادستاني با محمد منتظري سايه نينداخت، چون شهيد لاجوردي اصل قضيه را مي‌دانست و حتي خود شهيد بهشتي هم مي‌دانست كه محمد منتظري تحت تأثير قرار گرفته است. البته دقيقاً نمي‌دانم كه تا چه حد تحت تأثير هادي و مهدي هاشمي بوده است، چون آنها آدم هاي خبيث و كثيفي بودند،لذا ما ديديم كه در نهايت مهدي هاشمي، حضرت آيت‌الله رباني املشي را مسموم و شهيد كرد اين مشخص بود. اينها چنين خبيث هايي در كنار آن عزيزان بودند و نمي خواستند محمد با افكار و ذهنيت قوي انقلابي‌اش كنار آقاي بهشتي باشد،ولي آقاي بهشتي ايشان را گرفت و توانست از ايشان به عنوان يك ابزار قوي امنيتي-اطلاعاتي و اجتماعي استفاده كند. منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 48  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1022]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن