واضح آرشیو وب فارسی:مهر: همايش آموزش علوم سياسي - 4واقعگرايي انتقادي در علوم سياسي ظهور كرده است
استاد روابط بينالملل دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران در همايش آموزش علوم سياسي در ايران گفت: شاهد بازگشت به واقعگرايي انتقادي در دهههاي 70 و 80 پس از امواج پست مدرن هستيم.
به گزارش خبرنگار مهر، عصر امروز در همايش آموزش علوم سياسي در ايران كه به همت انجمن علوم سياسي ايران در تالار شيخ انصاري دانشكده حقوق و علوم سياسي ايران برگزار شد، دكتر قاسم افتخاري، استاد روابط بين الملل دانشكده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران به تلاش ناكام تحميل بينش فلسفي به روش علمي در قرن بيستم با تاكيد بر علوم سياسي پرداخت.
دكترافتخاري در آغاز با اشاره به احياي تجربهگرايي حلقه دين در آغازسده بيستم گفت: حلقه دين با احياي تجربه گرايي اوگوست كنت تفاوت عمده علم از متافيزيك را نشان داد و روش علمي رابر پايه اثباتپذيري تجربي استوار ساخت.
وي در ادامه گفت: انديشمندان متأثر از مكتب اثباتگرايي آن را در دو جهت يعني كاربست روشهاي استقرايي و آماري در علوم از يكسو و ابطالگرايي از سوي ديگر به بسط و گسترش دستاوردهاي ايشان پرداختند.
دكتر افتخاري ابطال گرايي پوپر را نخستين مورد از تحميل بينش فلسفي بر روشهاي علمي خواند و گفت: در دهه 1950 توماس كوهن با نگارش كتاب ساختار انقلابهاي علمي با تجربه گرايي به هر شكل و صورت آن مخالفت كرد و پيشرفت علمي را نه از راه آزمون تجربي گزارهها بلكه از طريق شكستن بينشهاي علمي جا افتاده يا پارادايمها امكانپذير دانست. اين بينش بعد از او با فايرابند گسترش يافت و در نهايت به آنارشيسم روشي منجر شد.
وي ظهور رفتارگرايي را تلاش سنت اثبات گرايي براي مقابله با اين نگرشها مخالف اثبات گرايي خواند و گفت: كشمكش ميان آنارشيسم علمي و رفتارگرايي در دهه 1980 به صورت يك جنگ تمام عيار علمي درآمد و در نتيجه منجر به پديد آمدن مكتب نسبي گرايي انتقادي شد كه در گام نخست به كلي منكر وجود واقعيات عيني جدا از ذهن و قابل شناخت گرديد و مدعي شد حتي در صورت وجود واقعيات طبيعي و اجتماعي هيچ روش معيني براي شناخت يا آشكار سازي آن واقعيات وجود ندارد.
افتخاري بازگشت به واقع گرايي در دهه هاي 70 و 80 را پس از امواج پست مدرن با ظهور مكتب واقع گرايي انتقادي مورد بررسي قرار داد و گفت: پيروان اين مكتب همان بينش جا افتاده قبلي مبني بر وجود واقعيات خارج از ذهن را احيا كردند ولي واقعگرايي جديد منكر آن است كه ادراكات حسي واقعيات را به طور دقيق نمايان مي سازد. آنان پيرو واقع گرايي خطاپذير و انتقادي هستند.
وي در پايان گفت: در واقع باز هم متافيزيك از علم جدا مي شود و علم جايگاه و هدف ها و روش هاي متفاوت خود را پيدا ميكند و اميد مي رود كه تزريق ديدگاههاي فلسفي به روش علمي پايان يافته باشد و دانشمندان بپذيرند كه فلسفه به دنبال كشف حقيقت و دستيابي به علم اليقين است. در حالي كه روش علمي در تلاش است تا دانشي نسبي ولي همواره بالنده اي از واقعيات به دست دهد و كاملا روشن است كه اين دو هدف ذاتا متفاوت از روشهاي كاملا متفاوت پيروي مي كنند و سرگرداني در وادي علم و فلسفه در قرن بيستم به مانند دوران هاي گذشته از عدم توجه به سرشت متفاوت دانش علمي و دانش فلسفي است.
دكتر مهدي مطهرنيا استاديار گروه زبان دانشگاه آزاد اسلامي نيز در اين بخش از همايش به موضوع ضرورت آموزش زبان خارجي براي دانشجويان رشته علوم سياسي پرداخت.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 200]