واضح آرشیو وب فارسی:مهر: باستاني پاريزي:استاد قريب نخستين كسي بود كه فهميد "يوسف و زليخا" از آن فردوسي نيست
محمد ابراهيم باستاني پاريزي گفت: هويت ملي ما ايرانيان وابسته به زبان فارسي است و معني اين هويت را مردم ايران از كرد و لر و بلوچ و فارس و... گرفته، با خون خود در جنگ با عراق فهماندند و اين سند را در حيات خود امضا كردند.
به گزارش خبرنگار مهر، محمد ابراهيم باستاني پاريزي - نويسنده و پژوهشگر ادبيات - صبح امروز با حضور در همايش بزرگداشت استاد عبدالعظيم قريب كه همراه با آن "سير تحول دستور زبان فارسي از آغاز تا امروز" بررسي شد، به بيان خاطراتي از دوران تحصيل اش در خدمت اين استاد پرداخت و گفت: درست 60 سال و يك ماه پيش بود كه من به عنوان يكي از دانشجويان دانشكده ادبيات دانشگاه تهران آن زمان در برابر در ورودي دانشكده در انتظار ايستاده بوديم تا چهره قديمي ترين معلم آن روز دانشكده را در روزي ببينيم كه 70 سال از عمر وي و 50 سال از تدريس اش در دانشگاه گذشته بود. اينك بزرگداشتي براي او برپا شده و فكر مي كنم من تنها كسي باشم كه تمام لحظات روز جشن را به خاطر دارم.
وي افزود: ساعت درست 5 عصر سه شنبه 3 ارديبهشت 1326 بود كه دكتر علي اكبر سياسي - رئيس آن زمان دانشگاه تهران - دستور داده بود كه سه تن از استادان دانشگاه به اتفاق معاون دانشكده علوم با اتومبيل شخصي رئيس دانشگاه به منزل استاد (قريب) بروند و او را براي جشن به دانشكده بياورند. در صف اول مدعوين مسعود كيهان - وزير جنگ كابينه پيش از كودتاي 1299 - كه همزمان به ما درس جغرافياي سياسي، طبيعي و اقتصادي مي داد، سعيد نفيسي و عباس اقبال آشتياني بودند كه استاد را به دانشكده آوردند. همچنين عبدالله فلسفي، سليم نيساري و من كه دانشجوي تازه وارد دانشكده بودم در صفوف اول ايستاده بوديم.
باستاني در ادامه ذكر اين خاطره گفت: البته شاگردان قريب طي 50 سال تدريس وي محدود به اين سه نفر نبودند و صدها و هزاران تن بودند كه از جمله آنها بايد به مشار الدوله حكمت شيرازي، غلامحسين رهنما، سردار سپه، سرلشكر جهانباني، سرلشكر هدايت، سرلشكر نخجوان - كه در روز سوم شهريور 1320 سربازان را مرخص كرد و به همين خاطر نزديك بود كارش به دادگاه و شهرباني بكشد - پورغلام (استاد دانشكده علوم در سال 1311 و بسياري ديگر هم بودند. قريب در مدرسه نظام دانشكده افسري هم مدرس بود و بسياري از افسران آن زمان ايران شاگردان او بودند. در آن روز جشن مرحوم سياسي - رئيس وقت دانشگاه تهران - ضمن سخنراني خود اين جملات را به زبان آورد كه "مي خواستيم اين جشن را زودتر برگزار كنيم كه احساسات و وارستگي استاد اجازه برگزاري هر چه زودتر آن را به ما نمي داد. در دانشگاه تهران استاد كليه اوقات خود را صرف تدريس و تتبع نموده است اما نمي دانم كساني كه كليله و دمنه مي خوانند چه فايده اي دارد؟"
پاريزي اضافه كرد: استاد قريب آن روز كه براي جشن به ميان ما آمد، قامتي اندكي كوتاه و باريك اندام داشت و در حالي كه از اتومبيل پياده شد، يك جلد كتاب كليله و دمنه زير بغل اش داشت و آرام آرام به ميان ما آمد. اين كتاب هميشه همراه او بود. پرسش آن روز مرحوم سياسي هم درباره كليله و دمنه از اين نظر مهم بود كه هويت ملي ما ايرانيان وابسته به زبان فارسي است و معني اين هويت را مردم ايران از كرد و لر و بلوچ و فارس و... گرفته، با خون خود در جنگ با عراق فهماندند و اين سند را در حيات خود امضا كردند. شاهكار استاد قريب دستور زبان فارسي بود و از سوي ديگر نخستين كسي بود كه متوجه شد "داستان يوسف و زليخا" از آن فردوسي نيست و بعدها مجتبي مينوي هم به اين نكته رسيد و در لندن مقاله اي مفصل در اين باره نوشت.
اين نويسنده در پايان با تاكيد بر اهميت آثار كلاسيك فارسي از جمله كليله و دمنه گفت: زماني كه من در گركان بودم، پدرم به من كليله و دمنه درس مي داد و از اين طريق فارسي را ياد گرفتم. بعد براي ادامه تحصيل به اراك آمدم و كليله و دمنه خواندم. سپس در مدرسه كليله و دمنه درس دادم و به دانشگاه هم كه رفتم كليله و دمنه تدريس كردم و دوره دكتري ام را نيز با تزي درباره همين كتاب به پايان بردم. اما حالا يك سوال دارم و آن اينكه نمي دانم آيا ما با اين كليله و دمنه است كه 50 سال ترقي كرده ايم و از دوران ابتدايي به دوران دكتري رسيده ايم يا اينكه اين دوره دكتري ماست كه تنزل كرده و به دوره ابتدايي آن كه كليله و دمنه باشد، رسيده است؟!
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: مهر]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 445]