واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: جرايم رانندگي؛ علل و راه چاره
در بخش قبل به ريشه يابي جرايم رانندگي در كشور پرداختيم و گفتيم كه تكرار يك عمل ،بـه عادت منجر مي شـود،خواه مفيد يا مـضر . در ادامـه مطلب قبلي مي خوانيم:
استادي كه مدرك دكترا گرفته و در دانشگاه مشغول تدريس است ،آيا آموزش نديده كه نبايد چراغ قرمز را رد كند؟البته كه او اين آموزش را بيشتر افراد عادي ديده است ،...
ليكن چگونه است كه خلاف كردن جزو فرهنگ شخصي او شده است؟
جواب اين است كه او عادت كرده است كه خلاف كند و اين عادت در او نه يكباره، بلكه به تدريج و بر اثر تكرار خلاف ايجاد شده است و تغيير عادت با موعظه امكانپذير نيست. زماني ميتوان تغيير عادت را به كمك آموزش ايجاد كرد كه انسان بخواهد داوطلبانه اين كار را بكند و در اين امر جدّي باشد، به طوري كه 21 روز متوالي خلاف آن را انجام دهد.
متأسفانه متخلفان رانندگي در پهنة كشور داوطلب اين امر نيستند، پس بايد نظام راهنمايي و رانندگي را به سمتي سوق داد كه تغيير عادت رانندگي افراد در آن به طور خودكار و سيستماتيك اتفاق بيفتد.
از سوي ديگر، آموزشهاي تئوري در مدارس و آموزشگاهها كمكي به كاهش جرائم نخواهد كرد و نظير ساير دروس خواهد شد كه پس از مدتي از ياد فرد خواهد رفت. آموزش مربوطه بايد عملكردي و رفتاري باشد. يعني به صورتي كاملاً عملي اجرا شود و تا به آنجا ادامه يابد كه بر اثر تكرار در فرد ايجاد عادت بكند. در اين مرحله است كه آموزش را ميتوان مؤثر و خاتمه يافته تلقي كرد، آن هم به شرطي كه بزرگسالان عادات بد راهنمايي و رانندگي را به تدريج به كودكان منتقل نكنند و آثار آن همه زحمت آموزش اوليه را از بين نبرند. ظاهراً چون كودكان و نوجوانان در مراحل اوليه تجربه رعايت مقررات رانندگي است ممكن است خيال شود كه با آموزش آنها و عادت دادنشان به رعايت مقررات و رشد تدريجي سنّي، مشكل مزبور از جامعه ما رخت برخواهد بست، ليكن چنين استدلالي صحيح نيست زيرا بزرگسالاني كه عادت به خلاف رانندگي دارند و در جامعه به وفور جولان ميدهند، قداست و اعتبار هرگونه آموخته اي را در ذهن كودكان با انــجام اعـمال خلافكارانه خود از بين ميبرند و آنها را نيز كم كم مثل خود بار ميآورند و اين كودكان آنهم آنگاه كه بزرگ شوند، تكرار همين نسل بزرگسال خواهند بود.
پس ميتوان استدلال كرد كه تا نسل بزرگسال آموزش نبيند، نميتوان به بهبود شرايط رانندگي كشور دل بست.
ايرانيان عمدتاً ملتي با وجدان، احساساتي، مهر طلب و مؤدّبند.
جالب اينجاست كه اين انسان ايراني كه در انجام خلافهاي رانندگي سرآمد همة ملل شده است، در برخوردهاي شخصي مثلاً در ورود به يك اتاق كاملاً تعارفي بوده و نوبت خود را به بغل دستي تعارف ميكند و نسبت به رنج و يا درخواست كمك ديگران سريعاً واكنش مثبت از خود نشان ميدهد، پس چرا در رانندگي اين طور نيست؟
جواب اين است كه او عادت به خلاف رانندگي كرده و اين عادت متأسفانه جزيي از فرهنگ او شده است.
كشورهاي صنعتي كه عصر ماشين را در تمدن انساني به نام خود ثبت كردهاند، از آنجا كه خود مخترع اين ماشينها بودهاند فرهنگي مخصوص اين ماشينها را نيز رواج دادند. طبيعت ساخت ماشينها آن است كه بدون داشتن تخصّص و برنامه و نظم در انجام كارها و رعايت قوانين و مقررات نميتوان به ساخت ماشينها يا بهرهبرداري از آنها و توليد كالا مبادرت كرد و به توسعه رسيد.
مردم در كارخانهها و در بنگاههاي اقتصادي در ساعات خاصي و طبق نظام خاصي بايد كار كنند و هرگونه تخطّي از اين نظم و انضباط، شالوده صنعت را از هم ميپاشد. لذا مردم كشورهاي صنعتي خود را مقيّد به رعايت مقررات حاكم بر جامعه ميبينند و قانونپذيري و رعايت نظم و انضباط جزو فرهنگ فردي و خانوادگي و اجتماعي آنها شده است، از اين رو در اين كشورها آمار خلافهاي رانندگي كمتر است. نتيجهاي كه از اين اظهارات ميگيريم آن است كه هرگونه كوشش در جهت نهادينه كردن روحيه نظمپذيري و قانونگرايي در بين مردم ما نه فقط آمار صدمات مالي و جاني تصادفات رانندگي را كاهش ميدهد، بلكه منجر به ظهور يك پديده بسيار ميمون و مبارك ديگري خواهد شد كه همزاد آن است وآن، پديدة رشد و توسعة كشور در ساير زمينهها از قبيل اجتماعي، اقتصادي، مالي، زيست محيطي و... است. يك انسان قانون گريز نه فقط به مقررات راهنمايي و رانندگي بيتوجه ميشود، بلكه به مقررات ساير جنبههاي زندگي اجتماعي نيز كم اعتنا خواهد شد. چنين انساني مقررات مالي و مدني محيط شغلي را به راحتي زير پا ميگذارد، لذا آمار خلافهاي مالي و اقتصادي جامعه به تبع چنين پديدهاي بالا خواهد رفت و بازده كاري مشاغل مختلف كاهش خواهد يافت.
ايرانيان در مواجهه با تمدن صنعتي، ماشين را از آنها گرفتهاند ولي به الزامات آن، كه داشتن نظم و انضباط است، كمتر پرداختهاند. كشورها براي توسعه در زمينههاي اقتصادي، علمي، و ... نياز به پايبندي آحاد ملتشان به احترام به قانون و اجراي آن دارند.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 271]