واضح آرشیو وب فارسی:خبرگزاري قرآني ايران: گزارشي از بازديد«خواجهپيري» از مراكز قرآني سيستان و بلوچستان/ بخش نخستهمايشهاي بيرويه، قرآنآموزان بي سرپناه
گروه فعاليتهاي قرآني: تابش اشعههاي خورشيد، گرماي 26 درجه را به زاهدان و مردمانش تحميل ميكرد كه هواپيما در فرودگاه اين شهر به زمين نشست، برخلاف سفرهاي گذشته دكتر خواجهپيري اين بار محمدرضا پورمعين، رئيس فرهنگسراي قرآن كه از قضا براي مراسم اختتاميه بيست و سومين جشنواره ملي قرآن دانشجويان ايران به زاهدان آمده بود همسفر ما شد. طبق عادت معمول با توقف كوتاهي براي نماز، بازديد از مراكز قرآني را آغاز كرديم.
بازديد از مراكز قرآني شهرستان زهك
زهك شهرستاني با 70-80 هزار نفر جمعيت در 200 كيلومتري زاهدان قرار دارد، خيلي طول نكشيد تا مسير 200 كيلومتري زاهدان به زهك را سپري كرديم چون در تمام طول مسير آقاي برشان، مديركل اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي استان سيستان و بلوچستان از جنايت تاسوكي(منطقهاي نه چندان دور از زهك) و شهر سوخته و كشته شدن محافظ احمدينژاد سخن گفت و گاهي هم به سوالاتي كه درباره وضعيت فرهنگي و قرآني استان ميپرسيديم جواب ميداد. برشان ميگفت: قدمت شهر سوخته به چند هزار سال قبل از ميلاد مسيح ميرسد و در آن آثاري پيدا شده است كه با وجود پيشرفت اعجابانگيز علم در قرن اخير هنوز هم تعجب دانشمندان را به دنبال دارد.
جراجي جمجمه يك انسان در آن زمان و آن شرايط چيزي نيست كه بتوان به سادگي از كنار آن گذشت البته از شهر سوخته كه بگذريم شنيدن ماجراي جنايت تاسوكي از زبان يك مقام محلي كه خطر حادثه از بيخ گوشش گذشته است كمتر از شهر سوخته، جذاب و شنيدني نيست جنايتي كه 21 نفر بيگناه به دست عبدالمالك ريگي و دار و دستهاش از وهابيون جنايتكار به شهادت رسيدند و چندين نفر مجروح شدند و استاندار و همراهانش هم كه خدا ميخواست تا زنده بمانند.
دم دماي غروب وقتي خورشيد عشوهكنان ميخواست جايش را به ماه بدهد و پس از ديدن جلوههايي از بادهاي معروف 120 روزه سيستان و بلوچستان و خانههايي كه تا خرخره زير ماسههاي طوفانزده فرو رفته بودند به اداره ارشاد زهك رسيديم، از ساعتها قبل، انتظار ميهمانان خود را ميكشيدند بعد از اينكه خواجهپيري و تيم همراهش از يك نمايشگاه كوچك هنرهاي دستي بازديد كردند و منجق دوزي و هويه كاري دختركان سياه چهره مهربان و با ذوق و خطاطي محمدعلي شهركي، هنرمند جوان زهكي را ديدند بساط ناهار آماده شد، ناهاري كه بهتر است اسمش را بگذاريم شام، برشان از اين فرصت استفاده كرد و گفت: عدهاي از جوانان اين شهر درخواست راهاندازي دو مركز قرآني را داشتهاند كه اميدواريم به سرانجام برسد.
از آنجا عازم جامعةالقران زهك شديم جامعةالقرآني كه از سال 84 تأسيس شده و الان 50 قرآنآموز را زير چتر تعليم خود گرفته است، امام جمعه زهك كه فرد فعالي در عرصه فرهنگي به نظر ميآمد با سخناني گلهآميز و منتقدانه ميگفت: ما در اين شهرستان هيچ مكاني براي فعاليتهاي مذهبي و قرآني به جز مصلي نداريم و مجبوريم از مصلي مانند آچار فرانسه استفاده كنيم، راست هم ميگفت مصلي هم محلي براي ورزش جوانان شده بود، هم جامعةالقران و هم محلي براي نماز و اين در حالي است كه مصلاها هيچ دريف بودجهاي هم ندارند.
دكتر خواجهپيري هم كه شور و شوق امام جمعه و خانم پروين، مسئول جامعةالقران را ديد قول داد اگر مركز قرآني مستقلي در اين شهر ايجاد شود حاضر است از آن حمايت 100 درصدي كند؛ 30 ميليون وام بلاعوض به هر مركز براي ساخت، تجهيز مركز به اقلام فرهنگي و بستن قرارداد اجراي طرح جامع حفظ و مفاهيم قرآن.
شب، زودتر از ساير نقاط كشور دامنش را روي شهر زهك كشيده بود كه به مسجد حضرت ابوالفضل (ع) رسيديم؛ غيور، روحاني اين مسجد به محض ديدن دكتر خواجهپيري و تيم همراهش زودتر از هر شب مراسمش را جمع و جور كرد و جلسه مختصري با حضور فرماندار شهر و ديگر مقامهاي محلي برگزار شد، حجتالاسلاموالمسلمين غيور ميگفت: ما از چند سال قبل در اينجا كلاسهاي قرآني داريم و جلسه دائمي تلاوت قرآن ولي براي فعاليت منسجم قرآني نيازمند مكان مستقلي هستيم البته اين سخنان و اصرار او سبب شد تا فرماندار زميني را به مركز قرآني اختصاص دهد و اين مركز با مشاركت وزارت ارشاد ساخته شود تا كودكان اين منطقه هم از نور قرآن بيشتر بهره برگيرند.
ادامه دارد...
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبرگزاري قرآني ايران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 251]