واضح آرشیو وب فارسی:فارس: سينما و تبليغات سنتى
پيمان شوقىاگر اين پيش فرض را بپذيريم كه سينما فى نفسه يك صنعت و به تبع آن، محصول نهايى اش «فيلم» هم يك كالاست آنوقت رسيدن به اينكه اين كالا براى رسيدن به دست مشترى و تبديل انگيزه او به پرداخت نقدى نياز به طى كردن مراحل معين و تعريف شده اى دارد چندان سخت نيست.سينما واجد هر خصيصه هنرى و رسانه اى كه باشد طبق موازين اقتصادى امروز جهان صنعت پرخرجى است چراكه حاصل جمع حدود دويست تا سيصد تخصص جداگانه است كه هر كدام نيروى انسانى و سخت افزارى خاص خود را مى طلبد؛ سينما را بايد به مثابه صنعت ديد تا بالانسى ميان وجوه مختلف آن (رسانه - هنر - صنعت - سرگرمى) فراهم آيد. فقدان يك چرخه اقتصادى قابل قبول در ساختار هر سينماى بومى به كلى باعث به هم خوردن تعادل در وجوه ماهوى آن مى شود و اين مسئله لطمات جبران ناپذيرى به جنبه هاى ديگر آن نيز وارد مى كند. چراكه به عنوان يكى از وابسته ترين هنرهاى هفتگانه به اقبال طبقات مختلف مردم از فرهنگ هاى مختلف (و بعضاً حتى متضاد) در فقدان مناسبات عرضه و تقاضا مى تواند يكسره به كنج خاص نمايى يا در مسير پروپاگاندا بيفتد و چرخه معيوبى را شروع كند كه سرانجامى جز فنا برايش متحقق نباشد. اما يكى از اصلى ترين الزامات صنعتى سينما، نياز آن به اطلاع رسانى و تبليغ مكفى است؛ كه از بد روزگار امروز بدل به يكى از معضلات جدى و در عين حال خنده دار سينماى ما شده!در شرايطى كه صاحبان كوچك ترين صنايع بومى هم امروز براى جلب و جذب بازارهاى منطقه اى و سراسرى وارد عرصه تبليغاتى به گستردگى حجم نقدينگى در گردش خود مى شوند، سينماى ما به عنوان پرمخاطب ترين هنر ملى (در ايران و جهان) حتى از بديهى ترين اشكال اطلاع رسانى نيز استنكاف مى ورزد و تمام اميد خود را به دهان مخاطبانى مى دوزد كه ان شاءالله قرار است پس از ديدن محصولات سينمايى در گوش اطرافيان خود به تبليغ شفاهى - بخوانيد مجانى - براى آن بپردازند. توجه كنيد كه حتى محصولات پرفروش روز سينماى ايران هم در بدو اكران با يك برنامه حساب شده وارد كارزار كسب سهم بازار - از طريق تبليغات - نمى شوند، بلكه پس از گذشت يكى دو هفته از شروع بنا به ميزان و نوع استقبال مخاطب به كم و زياد كردن محتواى تبليغاتى خود مى پردازند و اين يعنى همان فاجعه؛ چراكه با احتساب درصد واقعى فيلم هاى سودآور سينماى ايران، كمتر از يك پنجم محصولات سالانه آن در يك بازه زمانى ناكافى از ظرفيت هاى تبليغاتى و اطلاع رسانى استفاده اى حداقل را مى برند.البته نمى توان كتمان كرد در آشفته بازارى كه بعضى توليدكنندگان آثارشان را با استراتژى سوددهى پيش رس مى سازند و با هزار ترفند آشكار و نهان كل هزينه فيلم را با سود تضمين شده قبل از كليد خوردن تأمين مى كنند، نمى شود توقع داشت كه چيزى به نام برنامه ريزى براى اطلاع رسانى و تبليغات وجود داشته باشد. چراكه اطلاع رسانى را معمولاً با ليست فروش بيشتر براى جلب توجه مشتريان افزون تر به كار مى گيرند و حاصل كار اين عزيزان ماهيتاً ناچار از حركت با چراغ خاموش است تا مبادا چشم نظارت متوجه چگونگى عملكرد آنان - كه كمترين حاصل آن بى اعتمادى اسپانسرها و منابع سرمايه گذار به سينماى كشور است - شود و راه نفس مسدود گردد! اما گرفتارى اينجاست كه همه مى كوشند از روى دست اينها نگاه كنند و به اين مهم توجه ندارند كه مگر چند نفر در بين سينماگران ايرانى از چنين توانايى بهره مندند نتيجه آنكه راه رفتن ها همه تقليد كلاغ مى شود كه خودش هم دنبال چيز ديگرى بود!از طرف ديگر به نظر مى رسد در سينماى ايران بسيارى از تخصص هاى پيش يا پساتوليدى هنوز تعريف و جايگاه درست خود را پيدا نكرده اند. در شرايطى كه غالب توليدات ما مسئول روابط عمومى دارند و اين مسئول هم معمولاً از قلمزنان عرصه مطبوعات است، همه گمان مى كنند كه پروسه معرفى و اطلاع رسانى فيلم از طريق مجلات سينمايى و روزنامه ها انجام مى شود. كافى است صاحب كالا با ديدن عكس و خبر شروع فيلمش در يكى دو مجله سينمايى و روزنامه جوگير شود (كه اغلب هم مى شود) و ديگر عنان كار به امان خدا رها مى ماند، غافل از اينكه ميليون ها مخاطبى كه قرار است چرخ اقتصاد سينما را بچرخانند چقدر خواننده اين مطبوعات اند و كل قضايا چقدر در يادشان مى ماند.بحث ديگرى كه در اين جا بايد به آن پرداخت بحث فقدان احساس امنيت مالكان فيلم ها از سرقت آثارشان است كه معمولاً حاصل ايجاد انگيزه عمومى تا قبل از اكران عمومى است كه بايد در مجال ديگرى به آن پرداخت؛ اما در كل شكى نيست كه مقوله تبليغات سينمايى در كشور نيازمند تجديدنظرى اساسى است.
سه شنبه 7 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: فارس]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 519]