واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
دربارگاه المپ نويسنده: محمد حسين جهان پناه خدايان يوناني بسيار مشهورند و حتماً نام بسياري ازآنها را شنيده ايد. بد نيست كمي با آنها آشنا شويم در يونان باستان كه هيچ دولت واحدي هيچ گاه بر تمامش حاكم نبوده، در هر شهر و آبادي اي با توجه به خرافات و نيازهاي مردم آن ديار، ايزد يا خدايي توسط خودشان خلق مي شد و چون اين آبادي ها از يكديگر خيلي كم اطلاع داشتند، اين افسانه ها روز به روز بيشتر مي شدند تا به مرور زمان وجودي واحد پيدا كردند. اين خدايان 12 تن بودند كه بر اساس افسانه ها پس از شورش زئوس و برادرانش بر پدر تايتانشان، كرونوس به قدرت رسيدند و محل اقامتشان هم كاخي بزرگ بر فراز قله مه آلود المپ بود كه غول هاي يك چشم ساخته بودند. ايزدان المپ به صورت كلي دو نسل دارند: نسل اول كه شامل سه الهه و سه ايزد بزرگ مي شد و شش ايزد نسل دوم كه فرزندان همان نسل اولي ها بودند. برخي ازاين ايزدها را اينجا مي بينيد اما اگر دنبال اطلاعات بيشتري هستيد كتاب فرهنگ اساطير يونان و روم از انتشارات روز بهان مرجع خوبي برايتان خواهد بود. هادس پلوتون(HADES) فرمانرواي هميشه ناراضي دنياي مردگان يا تاناتوس كه رومي ها او را پلوتو مي خواندند. در قرعه كشي اي كه پس از سقوط تايتان ها صورت گرفت هادس بدترين سهم را كه همان دنياي مردگان بود، برد و هميشه ازاين موضوع ناراضي بود. او گرچه يكي از سه ايزد نسل اولي بود اما در المپ جايي نداشت. گايا(GAIA) ايزد بانوي زمين يكي از همان تايتان هاي سرنگون شده (مادر كرونوس) كه هميشه با المپ نشين ها در ستيز بود. گايا در خيلي از فرهنگ هاي ديگر هم به عنوان سمبل زمين و زندگي شناخته مي شود. پوزيدون نپتون(POSEIDON) ايزد هميشه خشمگين آب ها كه رومي ها او را نپتون مي خواندند. دلفين و اسب از جمله سمبل هاي پزيدون به حساب مي آيند. زئوس ژوپيتر(ZEUS) زئوس را عموماً به عننوان پادشاه ايزدان (ايزد ايزدان) المپ مي شناسند كه قلمرو حكمرانيش آسماني بود. يوناني ها معتقد بودند آذرخش هاي آسمان، سلاح او در درگيري با دشمنانش است. رومي ها زئوس را ژوپيتر مي خواندند كه نام انگليسي بزرگ ترين منظومه شمسي هم ازهمين موضوع نشأت گرفته. هومر نقش زيادي در بزرگ كردن زئوس در افسانه هايي كه اين روزها مي شنويم داشت. كرونوس ساتورن(CRONUS) فرمانرواي تايتان ها و پدر ايزد المپ و بيشتر تايتان ها كه پس از شورش فرزندانش تبعيد شد. نام انگليسي زحل (ساتورن) از اسم رومي او گرفته شده. آرتميس(ARTEMIS) الهه شكار و جنگاوري و خواهر آپولون معادل رومي ديانا آرس(ARES) ايزد جنگ، فرزند زئوس و هرا معادل رومي مارس هرا(HARA) همسر زئوس و الهه ازدواج معادل رومي جونو هستيا(HISTIA) خواهر بزرگ زئوس و الهه خانواده، معادل رومي وستا آپولون(HEPHAESTUS) ايزد روشنايي و يكي از پسران زئوس معادل رومي فيبوس هفائستوس(APOLON) ايزد آهنگري و آتش معادل رومي ولكان آفريدت (آفروديت)(APHRODIT) الهه عشق و زيبايي معادل رومي همان ونوس آتنا(ATHENA) الهه عقل و هنركه آتني ها به خصوص او را حامي خود مي دانستند، معادل رومي مينرو ديميتر(DIMITER) خواهر زئوس و الهه كشاورزي معادل رومي سرس هرمس(HERMES) نامه رسان خدايان معادل رومي مركوري كه به سرعتش مشهور بود. افسانه هاي يوناني يا غير يوناني!؟ اژدها اژدها تقريباً در تمام قرون و تمدن ها مظهر بارز هيولا به شمار مي رفته، در افسانه هاي يوناني هم نام اژدها به مراتب آمده است كلمه يوناني آن يعني DRAKON كه مفهومش مار است. تعريف ظاهري اژدها در هر سرزميني متفاوت بوده؛ مثلاً شكل مارمولك غول آساي اژدها از چين مي آيد و نوع يوناني آن بيشتر ماري بزرگ بوده كه سمبل ويراني به شمار مي رفت. كراكن اگراين اواخر فيلم نبرد با تايتان را ديده باشيد حتماً نام كراكن همان غول آخر داستان را كه به دست پرسيوش به سنگ تبديل شد به خاطر داريد اما برخلاف داستان فيلم، كراكن هيچ جايي در اساطير يوناني ندارد. در واقع يكي از افسانه هاي اسكانديناوي است كه از قول دريانوردان اشاره هاي زيادي به آن شده مركب ماهي غول آسا يا هيولاي غول آساي دريايي كه كشتي ها را به كام خود مي كشيد چيزي شبيه به همان كراكني است كه در فيلم دزدان دريايي كارائيب ديده بوديد. تك شاخ تك شاخ به خودي خود در اساطير يونان حضور ندارد اما در نوشته هاي يوناني اسم آن ديده مي شود. يوناني ها معتقد بودند اسب شاخدار يا تك شاخ درآسياي ميانه و هند زندگي مي كند. اين افسانه در حقيقت شايعه اي بود كه بعد از مشاهده كرگدن توسط بعضي از مسافران در شمال آفريقا رواج پيدا كرد. خود اسم يوني كوري احتمالاً تغيير يافته اي ازهمان اسم كرگدن در عربي است. ققنوس ققنوس هم در ادبيات يونان حضور چندان پر رنگي ندارد اما همانند اژدها در بيشتر اسطوره هاي شرقي و غربي اثري ازآن پيدا مي شود. همان طور كه احتمالاً مي دانيد ققنوس پرنده اي افسانه اي بود كه هر هزار سال يك بار در آتش مي سوخت و از خاكسترش ققنوسي جوان بر مي خواست. ريشه پيدايش داستانش هم احتمالاً از مصر پديد آمده و به ديگر تمدن ها گسترش پيدا كرده. منبع:نشريه دانستنيها، شماره18. /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 355]