واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: فرهنگ > تجسمی - حسین خسروجردی نقاشیهای دیواری جدید از جنس رفتارهای بصری بسیار فانتزی است که شرایط روانی آرامی را در ذهن مخاطب ایجاد میکند و نسبت به شرایط نقاشیهای قبل که یا موضوعات شعاری داشتند و یا از مواد و متریال خوبی بهره نبرده بودند، بهتر هستند.در این مجموعه کارها قطعاً اصول مهم نقاشی دیواری شهری رعایت شدهاند و برای شهر تهران مناسب هستند. این اصول شامل وضعیت روانی رنگها، فرمها و موضوعاتی است که تصویر میشوند. خود من زمانی که آقای محمد بهشتی مسؤولیت شرکت توسعه فضاهای فرهنگی را به عهده داشتند، پیشنهاد طرحهایی مشابه اینها را به ایشان دادم و طرحهای مورد نظرم را به صورت کولاژ در اختیارشان گذاشتم. من در آن طرحها با توجه به مسیر غیرمنطقی موجود در معماری و شهرسازیمان از نمونههای خوب و افتخارآمیز معماری و شهرسازی گذشته ایران استفاده کرده بودم. ما در معماری گذشته نمونههایی داریم که میتواند سطح یک دیوار را به صورت نقاشی پر کند. مثل تصویر مقرنسکاریهای یک مسجد قدیمی یا نمای بیرونی یک بازار سنتی که میشود روی دیوار اجرا کرد و بیننده را دچار این خطای بصری کرد که گویی از کنار بازار سنتی یزد رد میشود.به نظر من نقاشیهای دیواری اجرا شده به مراتب بهتر از طرح پیشنهاد خودم است. این تصاویر با شهر ما که شلوغ است، آرامش ندارد و پر از پارازیتهای گوناگون است، نسبت دارند و تصویری از یک شهر آرمانی ارائه میدهند؛ شهری که لطافت و آرامش در آن جریان دارد. من همیشه فکر میکردم در شهر پرمسئلهای مثل تهران، نقاشی نمیتواند تأثیری بر ذهن و روح مردم بگذارد اما نقاشیهای جدید نشان داد میشود کاری کرد.اما در این میان نقش و تأثیر مهم شورای نقاشی دیواری و گرافیک شهری را نباید نادیده گرفت؛ شورایی که متأسفانه در حال حاضر در جایگاه واقعی خودش قرار ندارد. شورای نقاشی دیواری در حاشیه زیباسازی عمل میکرد در حالیکه باید در صدر آن قرار میگرفت. با اینکه حساسیت و اهمیت این شورا از بقیه شوراهای سازمان زیباسازی بیشتر است، اما کاربرد و اختیاراتش بسیار محدود بود. به نظر من حتی اسم این شورا هم باید تغییر کند و به شورای هماهنگی زیباسازی تبدیل شود و بر همه شوراهای سازمان زیباسازی نظارت داشته باشد. این شورای هماهنگی باید از هر مجموعه جریان عرصه زیباسازی نماینده داشته باشد اما سهم استادان هنرهای تجسمی باید بیشتر باشد چون این افراد نمایندگان چشمهای ما هستند و مطالعاتشان در این راستا و در مورد تأثیر فرم و رنگ و دیگر عوامل تأثیرگذار در نماها جدیتر از بقیه است. ما به آرامش، لطافت و تردد در این شهر نیاز داریم و همه اینها به فهم و فرهنگ افرادی که در این شورا حضور دارند بستگی دارد. متأسفانه از این دوستان در جای مناسب استفاده نمیشود و شهرداری تهران هنوز جایگاه هنرهای تجسمی را نشناخته است. شهرداری باید بداند عوامل جذب توریست بیشتر از دل هنرهای تجسمی برمیآید و بخش بزرگی از هویت ما در معماری و نماهای شهری هویدا میشود. ما در تهران نشانهای از ارائه فرهنگ بالندهمان نداریم، فقط میخواهیم نیازهای آنی مردم را برآورده کنیم. به همین خاطر به تقلید از کشورهای پیشرفته، پارکهای کوچک و ساختمانهای مرتفع میسازیم و ارزشهای زیباییشناسی مبتنی بر فرهنگ ایرانی را فراموش کردهایم. بناهای شهر ما همدیگر را نفی میکنند و در جدال بصری با هم هستند. من خیلی دلم برای توریستها نمیسوزد و بیشتر برای فرزندان جوان و نوجوان این مملکت نگرانم که در روزگاری که سطح سواد فرهنگیشان بالاتر برود، همه ما را مسؤول این آنارشیسم بصری تهران خواهند دانست.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 461]