واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: babi 00719th November 2008, 02:29 PMگوزن کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند گوزن FAMILY CERVIDEA 3 گونه زير در كشور ما هنوز يافت ميشود. 1- گوزن معمولي يا مرال با نام علمي CERVUS ELAPHUS MARAL و يا RED REER كه اختصاصاً در محدودههاي جنگلي شمال كشور زندگي ميكند. 2- شوكا (RED DEER) با نام علمي CAPREOLUS CAPREOLUS كه علاوه بر يافت شدن در بيشتر مناطق زيستي گوزن معمولي در پارهاي نقاط جنگلهاي غرب كشور علي الخصوص منطقه بوزين و مره خيل كردستان زندگي ميكند. 3- گوزن زرد يا PERSIAN FALLOW DEER با نام علمي CERVUS DAMA MESOPOTAMICA كه به طور طبيعي فقط در دو نقطه نزديك به هم در ايران زندگي ميكرده ولي اكنون در چند نقطه از كشور مثل دشت ناز ساري – جزيره اشك در درياچه اروميه و ... زندگي ميكند. در اين مقاله بيشتر مطالب معطوف به تاريخچه كشف و ماجراهايي است كه بر اين حيوان بينظير گذشته است، هر چند كه بيان خصوصيات مختصري از وضعيت جسمي و اندازههاي طبيعي آن لازم است. گوزن زرد در دنيا در 2 گونه يافت ميشود: گوزن زرد اروپايي با نام علمي CERVUS DAMA DAMA گوزن زرد ايراني با نام علمي CERVUS DAMA MESOPOTAMICA ميشود گفت گوزن زرد ايراني يكي از انواع چهارپايان بسيار مقاوم است كه به خوبي ميتواند خود را در شرايط مختلف زيست محيطي تطبيق دهد و حتي راز بقا و زنده ماندن اين حيوان در مناطق بسيار بد آب و هواي دز و كرخه همين قدرت سازگاري اوست. اندازههاي بدن وزن بين 100 تا 150 كيلوگرم طول كلي بدن 150 تا 250 سانتيمتر طول دم 20 تا 30 سانتيمتر ارتفاع شانه 90 تا 140 سانتيمتر مدت حاملگي 7 تا 8 ماه حداكثر عمر 20 سال اين گوزن داراي جثهاي كوچكتر از مرال است. نرها داراي شاخهاي نسبتاً پهن ولي كوتاهتر از شاخهاي گوزن معمولي (مرال)اند. مانند گوزن معمولي شاخها در اواخر زمستان ميافتد و در بهار دوباره رشد ميكند و در تابستان شاخها كامل ميشوند. جثه اين گوزن زرد از نوع اروپايي آن بزرگتر اما شاخهاي گوزن زرد اروپايي خيلي پهنتر و حتي بلندتر است. در فصل تابستان موهاي بدن كوتاه است و رنگ پشت و پهلوها زرد متمايل به قرمز و زير بدن و كفلها و دم سفيد است. در قسمت پشت و پهلوها خالهاي سفيد مشخصي دارد. در زمستان موها بلندتر و به رنگ متمايل به خاكستري در ميآيد و خالها به صورت محو ديده ميشوند. اين حيوان معمولاً در صبح زود يا وقت غروب به تغذيه ميپردازد، حس بينايي بسيار قوي دارد و شناگر قابلي است. علاوه بر خصوصيات فوق، اين حيوان در اسارت قابل تكثير بوده و حتي مانند حيوانات اهلي پرواربندي و توليد گوشت از آن ممكن است. با ذكر اين مقدمه ميپردازيم به تاريخچه ميدانيد كه هيتلر در دوره قدرت خود در آلمان همواره با انگليسيها رقابت داشت، چه در زمينه تسليحاتي و نظامي و چه در زمينههاي علمي و صنعتي و اجتماعي. از جمله كارهايي كه انگليسيها در آن شهرت داشتند تحقيق در مورد انواع جانوران و گياهان وحشي اطراف و اكناف عالم بود. آنها چه در سفرهاي گردشگري و چه علمي و نظامي و سياسي كه به كشورهاي مختلف در دنيا رفت و آمد ميكردند اقدام به جمعآوري نمونه (و علي الخصوص شاخ و پوست جانوران وحشي ميكردند به همين دليل امروزه در موزه تاريخ طبيعي لندن نمونههايي هر چند بيجان از حيوانات منقرض شده ميبينيد كه حتي آن نمونهها را در كشور و يا زيستگاه گذشته آن حيوانات نخواهيد يافت. اگر درست به خاطرم باشد سال 1359 كه من از اين موزه ديدن كردم يك نمونه تاكسيدرمي شده شير ايراني در آنجا وجود داشت. البته بايد حدس زد كه آنچه را كه به نمايش گذاشتهاند خيلي كمتر از آن گنجينههايي است كه در اختيار دارند. خدا ميداند. همان طور كه گفته شد هيتلر ميخواست در همه زمينهها پيش بيافتد، اگر چه در زمينههاي نظامي و صنعتي واقعاً توفق داشت اما تحقيقات براي جانوران را نيز بسيار با اهميت تلقي ميكرد و دستور داده بود علاوه بر جستجوي دانشمندان و زيستشناسان براي يافتن چيزهاي تازه، نمونههاي زنده از حيوانات وحشي در باغوحشهاي آلمان گردآوري شوند. منجمله يك قلاده ببر خزر CASPIAN TIGER كه تا سال 51 - 1950 زنده بود و در يكي از باغوحشهاي آلمان نگهداري ميشد و اتفاقاً تنها عكس رنگي از ببر خزر در همين سالها از اين حيوان تهيه شده است. انشاالله يك روز هم خبرهاي داغي از احتمال وجود و زيست ببر خزر تقديم خواهم كرد. برگرديم به ماجراي گوزن زرد. نوعي گوزن زرد كه در خاورميانه زندگي ميكرد مورد توجه دانشمندان و زيستشناسان آلماني بود. نام اين گوزن كه MESOPOTAMINA FALLOW DEER گفته ميشود از كلمه MESOPOTAMINA يعني بينالنهرين گرفته شده كه چون در ايران فقط يافت شد ما آن را PERSIAN FALLOW DEER ميناميم يعني گوزن زرد ايراني. دانشمندان آلماني با استناد به كتب قديمي، نقاشيها و حتي كتب مذهبي و مهمتر از آنها در حجاريهاي تاريخي منطقه خاورميانه و عليالخصوص ايران مطمئن بودند كه روزي اين گوزن در اين منطقه ميزيسته و نقوش برجسته تخت جمشيد وجود آن را در ايران ثابت ميكرد. حتي گفته ميشد كه اين نوع گوزن در تركيه هم وجود دارد اما تمامي نمونههايي كه بررسي كردند مربوط بود به گوزن زرد اروپايي يا CERVUS DAMA DAMA و هيچ نمونهاي زنده از گوزن زرد ايراني يافت نشد و پس از اين جستجوها پرونده آن در بين دانشمندان آلماني بسته شود به ليست حيوانات منقرض شده اضافه گرديد. چگونه گوزن زرد ايراني پيدا شد؟ براي شرح اين ماجرا ابتدا لازم است ضمن تقدير و تشكر از دوست دانشمندم آقاي WERNER TRENSE كه در واقع كاشف اين حيوان هستند، ايشان را به شما خواننده عزيز معرفي ميكنم آقاي WERNER TRENSE در سال 1922 در آلمان متولد شد، در جنگ جهاني دوم به عنوان افسر نيروي هوايي خدمت ميكرد و در رشته جانورشناسي و گياهشناسي از دانشگاه هامبورگ فارغالتحصيل گرديد. سپس در دانشگاه مونيخ به تحصيل در رشته انسانشناسي (قومشناسي) پرداخت و فوقليسانس دريافت كرد. آقاي TRENSE از بنيانگذاران تشكيلات جهاني CIC (شوراي جهاني شكار) و در حال حاضر يكي از قديميترين اعضاي اين مجموعه بينالمللي است. سالهاي زيادي به عنوان دبير كل CIC انجام وظيفه نموده و اينك اين سمت را به صورت افتخاري داراست. آقاي TRENSE داراي تأليفات متعددي است كه اينجانب 2 جلد از كتابهاي ايشان را در اختيار دارم كه در اين مقاله از آنها به عنوان مرجع نيز استفاده كردهام. يكي كتاب BIG GAME OF THE WORLD كه واقعاً مرجع معتبري است و ديگري كتاب WILD KENNT KEINE GRENEEN كه ترجمه نام كتاب فارسي ميشود. «حيات وحش مرز نميشناسد» كتاب اخير در سال 2003 به چاپ رسيده و اتفاقاً پنجاه و يكمين اجلاس سالانه CIC كه در شهر بوخارست روماني و با حضور نخستوزير روماني برگزار گرديد با تم و پايه «حيات وحش مرز نميشناسد» و تاكيد بر خدمات و سوابق TRENSE برگزار و از ايشان تجليل به عمل آمد. در حاشيه اين اجلاس اينجانب با آقاي TRENSE مصاحبهاي كردم كه در واقع تاريخچه كشف و بقاي اين گونه ارزشمند است كه افتخار ميكنم آن را تقديم دارم. آقاي TRENSE اظهار داشتند: در سال 1956 از طريق دوستان ايرانيام در آلمان با خانواده دولتشاهي آشنا شدم از اعضاي اين خانواده كه از شاهزادههاي قاجار به حساب ميآمدند آقاي حسين دولتشاهي در تهران به كار فروش اسلحه و مهمات شكاري اشتغال داشت و در يكي از خيابانهاي تهران مغازهاي باز كرده بود و علاوه بر فروش لوازمات شكار، تورهاي شكار را در ايران ترتيب ميداد و من هم از طريق ايشان ترتيب اولين شكار را براي خودم در ايران دادم. من و دوستم HERMANN در سپتامبر 1956 (شهريور 1335) وارد تهران شديم و ميزبان ما آقاي حسين دولتشاهي ترتيب اجاره يك فولكس استيشن را داد و به اتفاق دو نفر شكارچي به نامهاي عبدالله و سعيد و يك نفر آشپز عازم گرگان شديم. هدف ما شكار گراز – مرال – قوچ، كل و قرقاول و صيد ماهي قزلآلا بود. 20 سپتامبر به گرگان رسيديم و فرماندار گرگان با غذايي لذيذ از ما پذيرايي كرد و جواز شكار در منطقه گرگان را دريافت كرديم. روز 22 سپتامبر به سمت منطقه پارك وحش گلستان حركت كرديم و منتظر شديم تا اجازه مخصوص شاهزاده عبد الرضاي پهلوي را براي شكار دريافت كنيم. ماجراي شكار در اين منطقه هر چند شنيدني و خواندني است اما چون از مسئله گوزن زرد دور ميشويم از آن صرف نظر ميكنيم اما اين قضيه را بگوييم كه آقاي TRENSE گفت: من در راه بازگشت از شكارگاه در جنگل هنگامي كه از كنار يك دره كوچك در جنگل گلستان ميگذشتم به علت ليز بودن مسير پايم سر خورد و حدود 3 الي 4 متر به پايين لغزيدم و احساس كردم كه روي يك جسم خيلي نرم و بزرگي افتادم كه ناگهان غرش بزرگي برخاست و ببري از جا جهيد و فرار كرد. آنقدر ترسيده بودم كه يادم رفت تفنگي در دست دارم. به نقل از سایت بیابانها و کویرهای ایران سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 550]