تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 17 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):عقل راهنمايى مى  كند و نجات مى  دهد و نادانى گمراه مى  كند و نابود مى  گرداند.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826793965




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينند


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينند
روشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينندشاعر : فخرالدين عراقي روي دلدار در آن آينه پيدا بينندروشنان آينه‌ي دل چو مصفا بينندجان فشانند بر او کان رخ زيبا بيننداز پس آينه دزديده به رويش نگرندز آرزوي رخ او واله و شيدا بينندچون بديدند جمالش دل خود را پس از آندوست را هر نفس اندر همه اشيا بينندعارفان چون که ز انوار يقين سرمه کشندکه بدو در رخ زيباش هويدا بيننددر حقيقت دو جهان آينه‌ي ايشان استچون ازو ياد کنند آينه رخشا بينندچون ز خود ياد کنند آينه گردد تيرهکه تماشاگه دلدار هويدا بينندبر در منظر دل دلشدگان زان شينندعاشقان رخ او کي به جهان وا بينند؟نايد اندر نظر همتشان هر دو جهاندر درون دل خود عين مسما بيننداسم جان پرور او چون به جهان ياد کنندنه همانا بشناسند يقين تا بينندعاقلان گر چه ز هر چيز بدانند او راذات او زان همه اوصاف مبرا بينندهر صفاتي که عقول بشري دريابدنه بهشتي که دگر طايفه فردا بينندخوشدلان از رخش امروز بهشتي دارندز اشتياقش دل خود واله و شيدا بينندگر ببينند جمالش نفسي مشتاقانخوشدمان خوش‌تر از انفاس مسيحا بينندنفسي باد صبا گر به سر کوش وزددر دل از آتش سوداش شررها بينندتشنگان ار همه درياي محيط آشامندمستي دردي دردش نه ز صهبا بيننددرد نوشان که همه دردي دردش نوشنددم به دم حسن رخ يار در آنجا بينندساغر دل ز مي عشق لبالب دارندکل افلاک چو ذرات مجزا بينندگرمي ساغرشان عکس بر افلاک زندپاي خود بر زبر عرض معلا بينندسالکان چون که هوا را به قدم پست کنندقبله‌ي زانوي خود را که سينا بينندسرشان بر سر زانو، رخشان بر در دوستدل چو آتشکده و ديده چو دريا بينندباز محنت‌زدگان از غم و اندوه و فراقبس که تفسيده دلان زاندم سرما بينندگر زنند از سر حسرت نفسي وقت تموززآن نفس اهل زمستان همه گرما بينندور برآرند دگر باره دمي از سر شوقرتبت قطب زمان از همه بالا بينندقدسيان منزلت اين چو همه در نگرندکه مقامش ز مقامات خود اعلا بيننداز مقامات جلالش همه را رشک آيدکه جهان روشن از آن طلعت غرا بينند؟همه گويند که آيا که تواند بودنهمه مدهوش شوند، جانب بالا بينندناگه از لطف زماني سوي ايشان نگرندغوث دين، رحمت عالم زکريا بينندخاص حق، صاحب قدوس، بهاء الاسلامهم نشينش ملک‌العرش تعالي بينندزده يابند سراپرده‌ي او در ملکوتلجه‌ي بحر ظهورش متوضا بينندسبحه‌اش نور و مصلاش رداي رحمانتا مگر از مددش نور تجلا بينندخاک پايش به تبرک همه در ديده کشندبر درس زبده‌ي ابدال تولا بينندقطب وقت اوست، همه عالم ازو آسودهدر جهان نيست جزو شيخ دگر تا بينندخوبرويان به جهان شيخ هم او را دانندبربايد ز قدر، همت او را بينندشهسواري که به چوگان قضا گوي مرادگر بجويند جزو را نه همانا بينندآنکه در قبضه‌ي او هر دو جهان گم گرددمردگان از نفس او دم احيا بينندبي‌دلان از نظر او دل بينا يابندبر در خدمت او لل لالا بينندخادمان در او آخرت و دنيي راجايگاه نو او جنت‌ماوي بينندخانگاه کهنش از فلک اعلي يابندديده‌ي بخت بدش اعمش و اعمي بيننددر جهان هر که ز خاک در او سرمه نکرددل محنت‌زده‌اش در کف سودا بينندبر سر کوش عزيزان به عراقي نگرنداز پي فعل بدش بي سر و بي‌پا بينندبهر او زار بگريند، که او را پيوستدل او را چو به کام دل اعدا بيننددوستانش چو ببينند بمويند بروبندگان ملجا خود را در مولي بينندمکر ما، بر در لطف تو پناه آورده استتا مگر بر مگسي سايه‌ي عنقا بينندز آفتاب نظرت بر سر او سايه فگنسوي او کن نظري، کاينه سيما بينندگر چوريم آهن زنگار پذير است دلشکه دلش سخت‌تر از صخره‌ي صما بينندزار گريند بر احوال دلش نرم دلانبه عصايي که تو را در يد بيضا بينندبگشاي از دلش، اي موسي عهد، آب خضرکز همه درگه تو ملجا و ماوي بينندبوسه‌گاه همه پاکان جهان باد درتکه جهان هر دم از انفاس تو بويا بينندعالم از نفس شريف تو مبادا خالي





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 227]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن