واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: يادداشتي بر آخرين فيلم اميركوستوريتسا بزن قدش
رابرت كوهلرترجمه؛لاله خسرويامير كوستوريتسا در ادامه سنت فيلم هاي كمدي مبالغه آميز خاص خودش، در آخرين اثر خود «اين را به من قول بده» از حيث افراط كاري، از فيلم قبلي خود «زندگي يك معجزه است» هم پيشي گرفته است. اين فيلم درباره پسري دهاتي است كه عشق حقيقي خود را مي يابد. محتمل ترين دليلي كه موجب شده است اين فيلم نامزد نخل طلا در جشنواره كن باشد، آن است كه خواسته اند به برنده دو نخل طلا در اين جشنواره كمي توجه نشان بدهند.تنها كاربرد فيلم آخر كوستوريتسا، اين است كه تاكيد مي كند كارگردانش سكاندار فيلم «وقتي كه بابا به سفر تجاري رفته بود» كاملاً غرق شده است. پايگاه تجاري كوچك و در عين حال قرص و محكم كوستوريتسا با اين فيلم، در اروپا حفظ خواهد شد، ولي اميد موفقيت اين فيلم در جاهاي ديگر ناچيز است.حتي قبل از آنكه تيتراژ آغازين تمام شود، ادا و اطوارهاي بازيگران قدر و بازي اكشن و كمدي خارج از درك بينندگان، حربه يي براي كاهش محدوديت هاي اين فيلم است. تسان دوازده ساله (با بازي اورïس ميلاوانوويچ) در دهي با جمعيت سه نفر زندگي مي كند كه دو نفر ديگر، پدربزرگش (با بازي الكساندرا بًرچك) و بوساي معلم (با بازي ليليانا بلاگويويچ)، همسايه آنها است. با اين حال، همين سه نفر، آن قدر جار و جنجال به پا مي كنند كه براي يك شهر كوچك كافي است. اين پدربزرگ، خانه اش را پر از خنزر و پنزر كرده است، براي مثال، هر روز صبح، وسيله يي تسان را بيدار مي كند (و همين وسيله در جايي از فيلم، پدربزرگ را با سر از پنجره به بيرون پرتاب مي سازد). با همه اين اوصاف، بزرگ ترين كار پدربزرگ، اين است كه كليساي كوچك شهر و ناقوس آن را مرمت كند.پدربزرگ كه ناگهان احساس مي كند در شرف مرگ است از تسان قول مي گيرد كه ماده گاو او را بفروشد و با پولش، يك تمثال قديس نيكلاس براي كليساي كوچك بخرد و يك عروس هم براي خودش پيدا كند. تسان اطاعت مي كند ولي اول، مدتي را به چشم چراني با تلسكوپ سفارشي پدربزرگ، مي گذراند.تسان سفري پرمخاطره را به همراه گاو به شهر آغاز مي كند و بلافاصله با باجوي تبهكار (با بازي ميكي مانïيلوويچ) و مردان خلافكارش درگير مي شود. اين تبهكاران نقشه مي كشند مدلي از ساختمان مركز تجارت جهاني با اندازه واقعي در صربستان بسازند.دار و دسته باجو، گاو را مي دزدند ولي بعد از يك تيراندازي ناگهاني و دور از عقل سليم، گاو نجات مي يابد و به فروش مي رسد. آينده تسان موقعي نويدبخش تر مي شود كه او جازانا، دختري دبيرستاني (با بازي ماريا پترونييويچ) را برانداز مي كند، ولي در اينجا هم كوستوريتسا در نشان دادن تلاش هاي تسان دست و پا چلفتي براي دلبري از جازانا مبالغه مي كند.از طرفي ديگر، گروهي سمج از يك وزارتخانه، بوسا و پدربزرگ را عاصي مي كنند. اين فيلم، اگرچه داراي داستاني بسيار شلوغ است، چند موضوع فرعي هم دارد كه يكي از آنها، مجبور كردن جازانا به كار در كشوري خارجي و اداي ديون مادرش (كوزانا ديكيك) است كه شغل شبانه و غيرقانوني خود را از دخترش مخفي مي كند.هنگامي كه جازانا را مي گيرند، تسان در نجات او كمك مي كند و اين كار، موجب درگيري كشدار و ملال آوري با باجو در خانه جازانا مي شود. اين درگيري، همين طور ادامه پيدا مي كند و به روستاي تسان مي رسد. آخرين صحنه درگيري، در مراسم خاكسپاري است كه ضيافت ازدواج پدربزرگ و بوسا نيز هست.در همين هنگام، يك تانك به فرماندهي باجو به آنجا مي آيد تا نظر كوستوريتسا را درباره جنگ داخلي صربستان نشان دهد.علت ضعف فيلم «اين را به من قول بده» آن است كه با استيصال مي كوشد به هر قيمتي و در هر عملي، بامزه باشد و برايش اصلاً مهم نيست كه اين بامزگي، بدموقع يا مسخره به نظر برسد. اين فيلم، از همان دلقك بازي هاي پر از ورجه وورجه يي است كه دو فيلم «گربه سياه، گربه سفيد» و «زندگي يك معجزه است» را بي ارزش مي كند. به علاوه، كوستوريتسا در گذر زمان، به محتواي سياسي و طنزآميز، كمتر و كمتر توجه كرده است. اين فيلم جديد، تقريباً چيزي نيست مگر ماجراجويي هاي ناپخته يي كه كارگردان آنها را به اصرار، به سبك خشونت آميز خود بيان داشته است.اگرچه تسان و جازانا، تنها شخصيت هاي نزديك به حقيقت در اين فيلم و عاشقاني تازه كار هستند، ولي چندش آور است كه پسربچه يي دوازده ساله به دنبال زني جوان بيفتد. مهم ترين ملاك انتخاب بازيگران اين فيلم، آن بوده است كه چهره آنها بر روي پرده سينما، زشت يا بلاهت آميز باشد، البته ظاهر پدربزرگ نسبت به بقيه، كمتر مضحك است.مثل هميشه، كارهاي تكنيكي كوستوريتسا حرف ندارد و بهترين آنها، فيلمبرداري معركه ميلوراد گلوسيكا است. جلوه هاي ويژه اين فيلم، وسيله يي آزاردهنده را شامل مي شود كه يك بازيگر سيرك را با شنل در اهتزاز و دست هاي كشيده به سبك سوپرمن به هوا پرتاب مي كند. اما اين وسيله بي مزه، هيچ فايده يي براي فيلم ندارد.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 292]