واضح آرشیو وب فارسی:اطلاعات: نگاهي گذرا به نبرد بيتالمقدس بزرگتر از پيروزي
مرحله سوم تلاش براي محاصره و دسترسي به خرمشهر
پس از پايان مرحله دوم، مرحله سوم عمليات در تاريخ 19/2/61 با تعجيل آغاز شد تا كار دشمن يكسره شود. تيپهاي 25 كربلا و 55 هوابرد و نيز تيپهاي 14امام حسين و 8 نجف از مسير محور بوبيان و از سمت شمال به جنوب در كنار مرز شلمچه حمله خود را آغاز كردند تا خود را به جزيره بوارين برسانند و عقبه دشمن را ببندند و با فتح خرمشهر كار را تمام كنند. ولي دشمن مقاومت كرد و علي رغم آنكه برخي از رزمندگان خود را به نزديكيهاي شلمچه رساندند ولي موفقيتي حاصل نشد. البته انهدام نيروي خوبي از دشمن صورت گرفت ولي از آنجا كه اين نيروها از جناحين در معرض خطر بودند و نيروهاي تازه نفسي هم براي جايگزيني آنها وجود نداشت، به مواضع عملي خود بازگشتند. يكي دو شب بعد، در اين محور حمله تازهاي دوباره انجام شد ولي بدليل آتش سنگين دشمن كه با كمك توپهاي ضد هوايي 23 ميلي متري بر روي سطح زمين عليه رزمندگان اسلام اجرا ميشد و به منظور جلوگيري از تلفات بيشتر، از ادامه عمليات در اين محور خودداري گرديد. لازم به ذكر است كه در اين منطقه، وضعيت و شرايط جغرافيايي زمين صاف بوده و هيچ گونه عوارض و خاكريزي و جان پناهي در آن وجود نداشت و اين خود موجب تلفات انساني ميگرديد.
در اين شرايط، فرسودگي و خستگي و حالت روحي عجيبي در بين فرماندهان ايجاد شده بود. توقف عمليات موجب شد تا 13روز، فرماندهان و طراحان، در پي كشف راهكاري جديد براي حمله به خرمشهر و آزاد كردن آن باشند. راهكارهاي مختلفي مطرح شد. راهكار اول حمله به خرمشهر از حاشيه رودخانه كارون بود كه دشمن از قبل آنجا را با موانع مختلف و استحكامات گوناگون، غير قابل نفوذ كرده بود. راهكار دوم حمله از طريق جاده اهواز- خرمشهر و وارد شدن به شهر از طريق دروازه آن بود كه آن مسير نيز به شدت از سوي دشمن محافظت ميشد. راهكار سوم حمله مجدد از طريق دژ مرزي به سمت شلمچه بود كه در مرحله سوم انجام شده و نا موفق بود. بنابراين با توجه به كاهش توان رزمي و طولاني شدن دوران عمليات و تحليل قواي يگانهاي مانوري بايستي چاره جديدي انديشيده ميشد.
تا اين مرحله بيش از 5 هزار كيلومتر مربع از سرزمينهاي جنوب اهواز از وجود قواي دشمن پاك شده و به خاك وطن باز گشته بود و حدود 7 هزار نفر نيز از نظاميان دشمن اسير گرديده بودند. البته رزمندگان اسلام نيز تا اين زمان حدود 4700 شهيد و 17 هزار مجروح داشتند، ولي مردم ايران، همچنان منتظر آزادي خرمشهر به عنوان نماد پيروزي قواي اسلام بر كفر صدامي بودند و اين خود، فرماندهان عمليات را وادار به چاره انديشيهاي جديدي ميكرد. گرچه عمده قوا به تحليل رفته و يگانهاي رزمي در 23 روز جنگ شبانه روزي به شدت خسته، فرسوده و كم توان شده بودند، ولي به هر حال بايد آخرين تلاشهاي خود را با اطمينان به نصرت الهي سازمان ميدادند تا به هدف نهايي در اين عمليات، نائل آيند. در اين ايام دشمن هم به مواضع ما حمله ميكرد از جمله در تاريخ جمعه 24 ارديبهشت 1361، ارتش بعثي حملهاي را به مواضع رزمندگان اسلام در منطقه طلاييه انجام داد و خاكريز اول نيروهاي خودي را تصرف كرد، به گونهاي كه تعدادي از نيروهاي ايراني اسير شدند. به نظر ميرسيد كه دشمن اينگونه حملات را براي منصرف كردن رزمندگان اسلام از حمله به خرمشهر انجام ميدهد. حملات ارتش بعثي به مواضع رزمندگان اسلام در 27/2/61 در منطقه كوشك و در 29/2/61 در منطقه مرزي، ادامه يافت.
مرحله چهارم آزاد سازي خرمشهر
اگر در اين شرايط كه دشمن از نظر روحي آشفته و در هم پاشيده بود، خرمشهر به تصرف رزمندگان اسلام در نميآمد، فرصتي براي ارتش بعثي ايجاد ميشد تا اشكالات و نقايص پدافندي خود براي حفظ خرمشهر را برطرف كرده و با احداث سنگرهاي جديد، حفر كانالها، ايجاد موانع و استحكامات فراوان، راه رسيدن به خرمشهر را مسدود نموده و آنجا را تبديل به يك دژ تسخير ناپذير بنمايد. همانگونه كه براي دفاع از خرمشهر، تمام تدابير لازم را از قبل انديشيده بود و با احداث لايههاي مختلف دفاعي در شمال و شرق اين شهر و نيز كاشت موانع ضد هلي برن از قبيل تيرآهنهاي متعدد در زمينها و بيابانهاي باز درون خرمشهر، براي هر نوع تاكتيك ايران جهت حمله به اين شهر و آزاد سازي آن، چاره انديشي كرده بود. فقط مسير تداركاتي و پشتيباني از قواي بعثي در خرمشهر كه از جاده شلمچه ميگذشت و دور از دسترس قواي ايران بود، از وجود موانع تا حدي خالي بود. حال در اين مرحله از عمليات رزمندگان اسلام به پشت خرمشهر در كنار مرز رسيده بودند و بايد از فرصت طلايي براي آزادي اين شهر خونين، استفاده ميكردند ولي به هر حال نيروي تازه نفسي براي ادامه نبرد و پايان دادن به اشغال خرمشهر باقي نمانده بود.
براي برون رفت از بن بست پديد آمده در شرايط نبرد، قرارگاه مركزي كربلا با انتقال پاسگاه تاكتيكي خود به محلي در اطراف خرمشهر، جلساتي را با فرماندهان يگانهاي درگير، برگزار نمود. گزارشها حاكي از آن بود كه توان و رمقي براي واحدهاي رزمي باقي نمانده است. نياز به توقف عمليات براي بازسازي وترميم يگانها بود. برخي از فرماندهان معتقد بودند كه حتي تفنگهاي ژ3 نياز به تميز شدن دارد تا بتوان با آنها تيراندازي كرد. فشردگي نبرد در روزهاي طولاني اجازه تعمير و نظافت سلاحها و جنگ افزارها را براي استفاده مجدد از آنها نميداد. خستگي و تلفات نيز مزيد بر علت شده و نياز به يك فرصت زماني را الزام آور مينمود. از سوي ديگر زمان به نفع دشمن بود و نبايستي به ارتش بعثي فرصت داده ميشد. فرماندهان معتقد بودند كه گرچه شرايط سخت است ولي خداوند در سوره انشراح ميفرمايد: اِنَ مَعَ العُسرِ يُسرا
به منظور تأمين كمبود نيرو براي ادامه عمليات، از قبل تصميم گرفته شده بود تا تيپهايامام سجاد(ع) و المهدي و يك تيپ از لشكر 77 خراسان، از منطقه عملياتي فتحالمبين در حوالي مرز فكه به منطقه فراخوانده شوند. براي طرح ريزي چگونگي ادامه عمليات و نزديك شدن به خرمشهر تصميم گرفته شد تا قرارگاه جديدي بين منطقه مأموريت قرارگاههاي فتح و نصر به نام قرارگاه فجر تشكيل شود. طرح جديدي نيز براي مانور آزادسازي خرمشهر تهيه شد. از آنجا كه قبلاً از دژ مرزي به سمت شلمچه، عمليات صورت گرفته و ناموفق شده بود، اين بار تصميم گرفته شد تا رزمندگان از منطقه بين جاده اهواز- خرمشهر و شلمچه، حمله خود را آغاز نمايند تا خرمشهر را به محاصره خود در آورند. در روزهاي آخر عمليات تعداد نيروهاي رزمنده هر لحظه كمتر ميشد. يگانهاي شركت كننده در عمليات، هم بايد از نقاط تصرف شده، پدافند ميكردند و هم به ادامه نبرد براي تكميل اهداف خود ميپرداختند، در حالي كه به دليل طولاني شدن نبرد، سازماندهي يگانها از هم پاشيده شده بود و بسياري از رزمندگان آنها نيز، شهيد و مجروح شده بودند. در چنين شرايطي سازماندهي واحدهاي جديدي براي حمله به خرمشهر، كار سادهاي نبود. به هر حال قرار بر اين شد تا از هر يگان حدود دو گردان براي حركت به سمت خرمشهر، سازماندهي شوند. از آنجايي كه كمبود نيرواميد به آزادي خرمشهر را تا حد زيادي كاهش داده بود، تصميم بر اين گرفته شد تا حداقل با انجام عمليات جديدي، خرمشهر را محاصره نموده تا در فرصت و اقدام بعدي اين شهر آزاد شود . بر اين اساس، نيروهايي از تيپهاي 14امام حسين و 8 نجف و 25كربلا به صورت هم زمان آماده گشته و با همت فرماندهانشان، به صورت دشت بان حمله خود را از فضاي بين جاده اهواز- خرمشهر و دژ مرزي براي آزاد سازي خرمشهر آغاز نمودند. آنها بايستي از رودخانه عرايض عبور كرده و با پيمودن چهار پنج كيلومتر خود را به اروند رود ميرساندند تا محاصره خرمشهر از سمت غرب آن، انجام شود. البتهامكان محاصره كامل اين شهر وجود نداشت زيرا از سمت جنوب، خرمشهر در كنار اروند رود قرار داشت كه دشمن در آن طرف رودخانه، حضور داشته و همه آتشهاي خود را از خمپاره تا توپخانه براي پشتيباني از قواي ارتش بعثي در داخل خرمشهر سازماندهي كرده بود. از سوي ديگر حضور نيروهاي دشمن در جزايرام الرصاص و سهيل،امكان پشتيباني از اشغالگران خرمشهر را فراهم ميآورد. به هر حال، سه محور عملياتي براي محاصره خرمشهر، برنامه ريزي شد. حمله از محور شرقي در سمت محور شمالي خرمشهر را قرارگاه فتح با تيپ 14امام حسين(ع) و تيپ 8 نجف، حمله از محور وسط را قرارگاه فجر با تيپامام سجاد(ع) و تيپ33 المهدي و يك گردان از لشكر 77 و حمله از مسير محور شلمچه را قرارگاه نصر با تيپ 27 محمد رسولالله(ص) و تيپ 7 وليعصر(عج) بر عهده گرفتند. حمله از محورهاي راست و چپ به عنوان تلاش اصلي و حمله از محور وسط به عنوان تلاش پشتيباني تلقي ميگرديد. در جلوي محور وسط يك منطقه آبگرفتگي وجود داشت. بالاخره در روز دوم خرداد سال 1361 با آرايش و سازماندهي فوق و با حدود 12 گردان رزمي پياده، عمليات آزاد سازي خرمشهر آغاز شد.
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: اطلاعات]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 421]