واضح آرشیو وب فارسی:ايرنا: اي شبستان حرا آينهات...
اي كبود ارغوانها ديهات آبهاي آسمان مهريهات اي ملائك بر سلامت صف زده عرش بر دامان تو رفرف زده اي ز نامت گل چمن آرا شده هاجر از اندوه تو سارا شده
باشگاه جواني برنا/ احمد عزيزي
اي تكلم كرده با روحالامين
دختر تجريدي زيتون و تين
اي شبستان حرا آينهات
شير سرخ كربلا از سينهات
دختر رود تجلي در مسيل
دختر آواز بال جبرئيل
اي كبود ارغوانها ديهات
آبهاي آسمان مهريهات
اي ملائك بر سلامت صف زده
عرش بر دامان تو رفرف زده
اي ز نامت گل چمن آرا شده
هاجر از اندوه تو سارا شده
معجز شقالقمر ابروي تو
ليلةالاسراي ما گيسوي تو
تو تلاوت را گلستان كردهاي
كوثري و ختم قرآن كردهاي
با تو ميگرييد شب شير خدا
با تو ميخنديد شمشير خدا
درجهان گر پرتو حيدر نبود
ماه رخسار تو را همسر نبود
ور نميزد شير حق لبخند تو
وا نميشد بر فلك روبند تو
شبنم آيينه چبود غير راه
نيست جز خورشيد هرگز كفو ماه
كيست كفوت آنكه در شانش به زير
وال من والاه آمد در غدير
كيست كفوت آنكه در حصراي خم
مست شد از جام اكملت لكم
آنكه درخندق عدو را كشت او
بدر ابروي تو را انگشت او
اي پر از هيهات حيدر خشم تو
اي شب قدر علي در چشم تو
اي گل با اشك خونينتر شده
اي به هجده سالگي پرپر شده
جان فداي بغض تنها ماندنت
داغ تلخ از پدر جا ماندنت
چون نگريد چشم زهرا سرخ و تر
در فراق هم پيمبر هم پدر
با محمد از تو دوري كي توان
در فراق تو صبوري كي توان
ميشتابد تا بگيرد نور ماه
پارههاي فتنه چون ابر سياه
آه زهرا، عرش مشكي پوش شد
واي، شمع مصطفي خاموش شد
چون رود خورشيد ما، در گور واي
اين ولايت را كه؟ باشد نور واي
اي پدر، اين امتان را وامنه
اين عم خويش را تنها منه
سايه سبز رسالت بيتو نيست
رنگ بر روي عدالت بيتو نيست
بيتو فرق عدل را شق ميكنند
غصب حق ما به ناحق ميكنند
بيتو سلمان باغ بيبر ميشود
بيتو صحرا بيابوذر ميشود
بيتو ميبندد شقاوت آب را
غرق در خون ميكند محراب را
با تني از تير و خنجر چاك چاك
ميچكد خون حسينت روي خاك
اهلبيت گريه و سوزيم ما
خيمههاي نينوا دوزيم ما
فقه اين مذهب درخت خاك ماست
فهم اين دين مرتع ادارك ماست
ما ز جسم دين خود جان ساختيم
روي مذهب باغ عرفان ساختيم
اين فدك در آب و خاك و بذر ماست
اين توسل در تمام نذر ماست
زين ولايت هركه باغي ميخرد
در دل او نام زهرا ميبرد
روي رود روح پل داريم ما
چارده معصوم گل داريم ما
چارده آئينه عاري زرنگ
يك بهار از چارده معصوم رنگ
پنج تن، مثل ستون در دين ماست
چارده آئينه در آئين ماست
چارده آينه پاك و صيقلي
يازده آيينه از نسل علي
باغبان اين زمين پيغمبرست
منبع اين آب حوض كوثرست
حوض كوثر چيست اشك فاطمه
ابر ميگريد ز رشك فاطمه
اشك زهرا حوض كوثر ميشود
ساقي اين اشك حيدر ميشود
ناز آن اشكي كه زهرا باورست
واي بر چشمي كه بي زهرا ترست
هركه يك شبنم بگريد در غمش
آب مينوشد زمين از زمزمش
هر كجا سبزيست نام فاطمهست
اين سيادت از مقام فاطمهست
دامن زهرا بهار نينواست
لاله، خون پروردهاي از اين هواست
به به از پيوند ياس و نسترن
هم حسين اينجا شكوفد هم حسن
اشك زهرا چيست روح ياسمين
يك شراب ناب از زيتون و تين
فهم اين نازك خيالي مشكلست
قلب زهرا را محمد در دلست
كيست نورچشم احمد؟ فاطمه
كيست تانيث محمد؟ فاطمه
همچنانكه لاله از صحرا تپيد
مصطفي از سينهي زهرا تپيد
پس بهار سبز برهان فاطمهست
پس نزولآباد قرآن فاطمهست
آن شب قدري كه روح آمد فرود
جز به قلب نازك زهرا نبود...
انتهاي خبر // شبكه خبري برنا//89 - 89 - 55//www.BornaNews.ir
دوشنبه 6 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ايرنا]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 263]