واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : تا این لحظه از عمرت، شادیهات بیشتر بوده یا غمهات؟؟! moosie29th August 2008, 02:28 AMتا این لحظه از عمرت، شادیهات بیشتر بوده یا غمهات؟؟!فکر میکنی این میزان در آینده چطور خواهد بود؟! romina 130th August 2008, 01:05 AMفکر کنم این سؤال از هر کس پرسیده بشه ، بگه : غم ها! چون غم ها بیشتر توی ذهن آدم میمونه! و شادی ها زود میگذره... منم میگم غم ها! ولی اگر بخوام بی انصافی نکنم و حقیقت رو بگم ، هر دو به یک اندازه توی زندگیم وجود داشته... در آینده هم فکر میکنم همینطور باشه! به همین سادگی30th August 2008, 01:45 AMفکر کنم شادی هام ،چون همیشه سعی کردم با مشکلاتم کنار بیام و اونا رو برای خودم بزرگ نکنم bab 2330th August 2008, 05:24 PMبیشتر مشکلات بوده که به نظر خودم طبیعی زندگی با مشکلاتش شیرین و معنا داره baran5530th August 2008, 11:11 PMتا وقتی که بچه بودم لحظات شادیم خیلی بیشتر بود اصلا نمیدونستم غم چیه .اما الان 90%زندگیم غم وناراحتیه. rtech31st August 2008, 12:55 AMاین بستگی به خود ما داره که چه توقعی از زندگیمون داشته باشیم . ما میتونیم زندگیمون رو سراسر شادی کنیم یا اینکه همش بشینیم و غم و غصه بخوریم ، به نظر من زندگی هر شخص به میزان اعتماد به نفس و توقعاتی که از زندگیش داره بستگی داره ، من که از زندگیم راضیم و خدا رو به خاطر تمام نعمتهایی که به من داده شکر میکنم . MOHSENKF31st August 2008, 01:49 AMتا حالا چرتكه ننداختم، :confused: ولي در مجموع با تمام خوبي و بدي و پستي و بلنديهاش راضيام. بالاخره زندگيمون هر چي بوده دستپخت خودمونه :cool:. بنابراين با توجه به اوضاع فكر كنم شاديهام بيشتر بوده . اينم نشونه رضايت ما : :d:d:d Anahita va Mehr31st August 2008, 02:18 AMنمی دووونم ولی هر چی بوده خیلی بد نگذشته YAGHOT SEFID31st August 2008, 05:18 AMاصولا غم و شادی وجود نداره .. مگر به نیت ها و باز تاب های اعمال خودمون ... اگر چه غم و شادی جزو ارکان ثابت یک زندگی محسوب میشه ... ولی به راحتی میشه اونرو مدیریت کرد و هر طور دوست داریم هدایتش کرد ... شادیهام به نسبت خیلی بیشتر بوده ... چون متقابلا دیگران رو هم شاد و سرحال میخواستم ببینم ... پس میشه نتیجه گرفت شاد کردن دیگران ... یکی از راه های اساسی شاد بودن و نشاط خودمون هست ... Αριστοτέλης31st August 2008, 07:50 AMوسط شادي هام يه دفعه غم مياد و وسط غم هام هم شادي ... مقل اينکه مسابقه گذاشتن. قسمت منم از روزگار همينه ... nazi12431st August 2008, 09:33 AMهمه چی بوده ، هم شادی هم غم ، از هر کدوم به اندازه POOP31st August 2008, 12:41 PMغم هاي من زيادتر بوده شايد يك سري رو خودم بوجود آوردم در كل بيشتر از شادي بوده . گلوریا31st August 2008, 02:36 PMزندگی تلفیقی از شادی ها و غمهاست، حتی وقتی که زیاد می خندی یه دفعه دلت می گیره ، یا یه وقتی وسط یه جمعی که همه دارند گریه و زاری می کنند تو خنده ات میگیره، با هردوش باید کنار اومد. زمانی که بچه بودم همیشه غم بزرگترها رو داشتم و الان که بزرگ شدم همش غصه کوچیکا رو می خورم که چه آینده ای در پیش رو دارند. ولی با تمام اینها خدارو شکر می کنم که سقفی بالا سرم هست و نونی تو سفره ام که محتاج کسی نباشم. طراوت يك لبخند2nd September 2008, 03:43 PMبراي من غم ها زيادتره اين غم هاي اخريم كه ديگه يه كم داره غليظ ميشه البته مشكل خودمم....بايد ساده تر و راحتتر بگيرم ولي حيف كه انگار نميشه YAGHOT SEFID5th September 2008, 10:52 AMغم ها و شادی ها همیشه بوده و هست ... اصل وجود خود انسان هست که با چه دیدی و چطور باهاش برخورد کنه ... به راحتی میشه از یک کوه غم ... دشتی پر از شادی و نشاط درست کرد ... برای من هم هر دو یکسان بوده ولی با همه شون با توکل و ایمان به خدا درست کنار اومدم .... salma_0075th September 2008, 04:10 PMیک روز رسد غمی به اندازه ی کوه یک روز رسد نشاط اندازه ی دشت. افسانه ی زندگی چنین است عزیز در سایه ی کوه باید از دشت گذشت.:) connect13th September 2008, 09:57 PMدر كل غمهاي زيادي داشتم، به خصوص غم از دست دادن فرصتها، غم بيكاري، غم تنهائي، غم بياعتمادي، غم نااميدي، غم يك دل شكسته و فريب خورده. FETROS14th September 2008, 12:19 AMغم بودن و نبودن YAGHOT SEFID14th September 2008, 08:08 AMدر كل غمهاي زيادي داشتم، به خصوص غم از دست دادن فرصتها، غم بيكاري، غم تنهائي، غم بياعتمادي، غم نااميدي، غم يك دل شكسته و فريب خورده. داداش گلم ... :rolleyes: به نظرم دیگه وقتشه همه غم های بی مورد رو کنار بزاری و امید و تحرک رو جایگزین اون کنی ... با ایمان به خدا و توکل در کارها ... همه چیز عوش میشه ... این یک حقیقته ... ;) :rolleyes: >:w< Ariaeeb14th September 2008, 08:41 AMبه نظر منم غمها در کل زندگی همه کمتر از شادی هاست ولی برعکس به نظر میاد چون شادی ها زودگذر هستند و غمها ماندنی و نمیدونم چرا خود انسان هم تمایل داره که بیشتر غمدار باشه تا شاد حداقل ماایرانیها اینطوریم. ولی توی زندگی شخصی من شادیهام بیشتر بوده اگه عادلانه بهش نگاه کنم نه گذری nastaran jooon17th September 2008, 02:27 PMمن تا حالا شادیهام بیشتر از غمهام بوده واسه همین همیشه ممنون خدا بودم و هستم و خواهم بود:x: shosho17th September 2008, 02:48 PMغم و شادي زندگيم يكسان بوده همون قدر كه روزهاي بد داشتم روزهاي خوب هم داشتم همش امتحان خداست كه تو شرايط متفاوت بندشو آزمايش ميكنه ولي مطمينم هر چي كه بگذره شاديهام بيشتر ميشه چون به وجودش اطمينان دارم YAGHOT SEFID17th September 2008, 03:03 PMکاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند همه جورش بوده هم غم و هم شادی .... ولی چون معبود یکتا هست ... نگران هیچ کدوم نیستم ... بهترین آرزو ها رو برای شما دوستان دارم ... moosie26th September 2008, 01:22 PMغم و شادي زندگيم يكسان بوده همون قدر كه روزهاي بد داشتم روزهاي خوب هم داشتم همش امتحان خداست كه تو شرايط متفاوت بندشو آزمايش ميكنه ولي مطمينم هر چي كه بگذره شاديهام بيشتر ميشه چون به وجودش اطمينان دارم انشا الله که همینطور باشه. چون همین نگاه مثبت هم خودش یه جورایی شادی آور هست. alireza_mahan2326th September 2008, 03:01 PMسلام به همگی دوستان: من همیشه سعی کردم لبخند به لب داشته باشم وهمه روبخندونم اشتباه نکنید من دیوونه نیستم ولی مصداق بارزاین جمله ام (کسی که نمیخنده یه غم داره وکسی که میخنده هزارغم).....عزیزان امیدوارم غم نبینید وهمیشه لبتون سرشارازخنده باشه انشاالله ارادتمندعلیرضا 397526th September 2008, 04:58 PMمن تعداد غمها خيلي بيشتراز شاديهام بوده.بازم خدا روشكر مي كنم . irandokht11th December 2008, 12:52 AMغم ها میان اما نمیتونن منو به زانو درآرن.شادی ها هم میان اما نمیتونن منو گول بزنن.مواظب هر دو هستم. 4456651011th December 2008, 01:04 AMنمیدونم.ولی فکر کنم تا اینجا شادیها..... arbabmostafa11th December 2008, 08:14 AMمن هميشه شادم 397512th December 2008, 07:08 PMغم ها میان اما نمیتونن منو به زانو درآرن.شادی ها هم میان اما نمیتونن منو گول بزنن.مواظب هر دو هستم. واقعا جالب گفتي .... بهراد ابرقویی12th December 2008, 08:21 PMمن دوران مدرسه از راهنمایی به این ور ... همیشه وقت امتهان نهایی کوه بودم ... خیلی خیلی حال میکردم ... درکل شادی هام بیشتر بود ولی الان برعکسه ... دارم سعی میکنم درستش کنم ... nana_khanom12328th January 2009, 05:11 PMشادي ها بيشتر بوده miradli28th January 2009, 08:33 PMبله اگه یه ترازو باشه که غم و شادیهام رو توش بزارم..... هر روز که داره میگذره صفحه غمها پایینتر میاد، سنگینتر میشه اما تا چند سال پیش ماجرا برعکس بود، همش صفحه شادیها سنگینتر میشد! Discjockey29th January 2009, 01:47 PMوالله نمی دونم چی بگم اما فکر کنم تاحالا شنیده باشید که هرکسی که بیشتر لبخند رو لباشه، بیشتر غم و غصه تو دلش داره. من هم از این قضیه مستثنا نیستم. شاید در بعضی تاپیکها اشاره کردم اما خوب ... من خیلی آدم زودرنجی هستم. در مسابقه جمله ی من این بود: دست و پایمان را چوب و چماق میشکند، قلب هایمان را کلمات!!! و خیلی هم بهش اعتقاد دارم گاهی اوقات شعر میگم و حس می کنم روحم هنوز مثل دوران کودکی پاک و سفیده! liliyana29th November 2010, 11:46 PMشادی هام بیشتر بوده شکر خدا.. خوشبختانه غصه و غم ندارم نه اینکه بیخیال باشم نه. اما واقعا مشکلی ندارم:) اخرین بار واسه فوت مامی بزرگم خیلی غصه خودم:(( behrooz.leader16th December 2010, 02:09 AMراستش دقیق نمیشه گفت. یه مدت می رم تو فاز بد شانسی هی بد بختی میاد یه مدت تو فازه اتفاقات خوب!! فعلا دوباره تو فازه اولم!!! :(( dokhtare_sharghi27th December 2010, 08:42 PMشاديهام بيشتر بوده چون هيچ وقت به غمهام اجازه ي ورود به زندگيم و ندادم :cool: Disconnect23rd January 2011, 04:18 PMشادی هام از غم هام تا به حال بیشتر بوده اما چند وقتیه که داره بر عکس میشه و مطمئنم بقیش قراره همینجور برعکس پیش بره! yasmina 9311th April 2011, 09:43 AMشادیام :) سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 253]