تور لحظه آخری
امروز : یکشنبه ، 17 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام حسن عسکری (ع):هر كس برادر (دينى) خود را پنهانى نصيحت كند، او را آراسته و اگر آشكارا نصيحتش نماي...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1805482374




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفا
منسوخ شد مروت و معدوم شد وفاشاعر : سنايي غزنوي زين هر دو مانده نام چو سيمرغ و کيميامنسوخ شد مروت و معدوم شد وفاشد دوستي عداوت و شد مردمي جفاشد راستي خيانت و شد زيرکي سفهزين عالم نبهره و گردون بي‌وفاگشته‌ست باژگونه همه رسمهاي خلقهر فاضلي به داهيه اي گشته مبتلاهر عاقلي به زاويه‌اي مانده ممتحناندر ميان خلق مميز چو من کجاآنکس که گويد از ره معني کنون هميبيگانه را همي بگزيند بر آشناديوانه را همي نشناسد ز هوشيارآگاه نه کز آن نتوان يافت کبريابا يکدگر کنند همي کبر هر گروههرک آيتي نخست بخواند «ز هل اتي»هرگز بسوي کبر نتابد عنان خويشآزاده را همي ز تواضع بود بلابا اين همه که کبر نکوهيده عادتستاز هر خسي مذلت و از هر کسي عناگر من نکوشمي به تواضع نبينميفرقي بود هرآينه آخر ميان مابا جاهلان اگرچه به صورت برابرماز دوستان مذلت و از دشمنان جفاآمد نصيب من ز همه مردمان دو چيزبي‌عقل و بي‌کفايت و بي‌فضل و بي‌دهاقومي ره منازعت من گرفته‌اندبر دوستان همي نتوان کرد متکابر دشمنان همي نتوان بود موتمنشمشير جز به رنگ نماند به گندنامن جز به شخص نيستم آن قوم را نظيرز آهنگ مورچه به سوي جنگ اژدهابا من همه خصومت ايشان عجب ترستهمچون مه از اشارت انگشت مصطفاگردد همي شکافته دلشان ز خشم منگردد همه دعاوي آن طايفه هباچون گيرم از براي حکيمي قلم به دستدر موضعي که در کف موسا بود عصاناچار بشکند همه ناموس جاودانتا طبعشان بود ز همه دانشي خلاايشان به نزد خلق نيابند رتبتيچونان که بي‌گهر نبود تيغ را بهازيرا که بي مطر نبود ميغ را خطرکز آبگينه ظلم نيايد بر آسيازيشان نبود باک رهي را به ذره‌ايبر گوشه‌ي ثريا از مرکز ثراآنم که برده‌ام علم علم در جهانبا فضل من نباشد خورشيد را ذکابا عقل من نباشد مريخ را توانحران همي کنند به نظم من اقتداشاهان همي کنند به فضل من افتخارکالبرق في الدجي والشمس في‌الضحيبا خاطرم منيرم و با راي صافيمصافيست نظم من به همه وقت چون هواعاليست همتم به همه وقت چون فلکبر نظم من بست سخنهاي من گوابر همت منست سخاهاي من دليلکردار ناستوده و گفتار ناسزاهرگز نديده و نشنيد اين کسي ز مندر نثر من مذمت و در نظم من هجااين فخر بس مرا که نديدست هيچکساز دست مهتران نپذيرفته‌ام عطادر پاي ناکسان نپراکنده‌ام گهرگويم ثناي نيک و شناسم به دل وفاآنرا که او به صحبت من سر درآوردانگارمش صواب و نبينم ازو خطاار ذلتي پديد شود زو معاينهتا رحلتي نباشد ازين جايگه مرااهل سرخس مي نشناسند حق منتا نور او نگردد از آسمان جدامقدار آفتاب ندانند مردمانکايد شب و پديد شود بر فلک سهاآنگاه قدر او بشناسند با يقينوندر حجر نباشد ياقوت را بهااندر حضر نباشد آزاده را خطرزين بيشتر فصول که بايد ز ابتداشد گفته‌ي سنايي چون کعبه نزد خلقبازار او به نزد بزرگان بود رواتا کلک او به گاه فصاحت روان بوددر دوستي کجا بود اين قاعده رواآن گه به کام او نفسي بر نياورندزانسان که که کشد به سوي خويش کهرباآزار او کشند به عمدا به خويشتنبر نقص او دهند ز هر جانبي رضادر فضل او کنند به هر موضعي حسدکاين حرف دشمنان و حسودان بي‌نواعاقل که اين شنيد بداند حقيقتيچون عنصري ز ظلمت در جنب صد ضياچون جوهر سخا شد نزديک اهل بخلتا دشمنان او ننمايند خود صفاتا ناصحان او نسگالند جز نفاقبي‌حجتي کنند همه صحبتش رهاور اوفتد ورا بهمه عمر حاجتيلوبست الجبال و انشقت السمامرد آن بود که دوستي او بود بجاي
#سرگرمی#





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 531]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


سرگرمی

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن