تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
بارشهای سیلآسا در راه است! آیا خانه شما آماده است؟
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1836005521
سینماگران باید اتوبوس ارشاد را هل بدهند!
واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: موانع یعنی سختگیریهای بیمعنا كه نفس فیلمساز و نفس یك قلم را كه بتواند به درستی حركت كند و جولان بدهد، میگیرد. من حتی... «ابراهیم حاتمیكیا» میگوید هیچگاه از سینمای دفاع مقدس خداحافظی نكرده است و مطمئناً در آینده، بازهم فیلم جنگی خواهد ساخت. وی همچنین معتقد است؛ ساخت فیلم های بلند 90 دقیقهای در تلویزیون اعلان جنگ به سینماست. در سالهای اخیر، كمتر پیش آمده كه «ابراهیم حاتمیكیا» در گفتوگویی شركت كند، اما هرگاه كه مجال دست داده و به گفت و شنود تن داده، نظراتش آنقدر روشن و شفاف بوده كه تا مدتها در محافل رسانهای بر روی آنها بحث شده است. كارگردانی كه به شدت معتقد به حرمت قلم است و در جاهای مختلف در توصیف افرادی كه انتقادات نابجایی از او مطرح میكنند، از به كار بردن لفظ «قلم به مزد» به آنها ابایی ندارد. كارگردانی كه دوست دارد مسیرهای متفاوتی را در سینما تجربه كند و بارها نیز چنین كاری را انجام داده است اما خودش معتقد است در تمامی این تجربهها، امضای «ابراهیم حاتمیكیا» پای فیلمهایش خورده است و به همین دلیل، به شدت نسبت به كسانی كه «دعوت» را متعلق به او نمیدانند، اعتراض میكند. «ابراهیم حاتمیكیا» در گفتوگویی اختصاصی، درباره وضعیت سینمای دفاع مقدس، اوضاع فعلی سینمای ایران، سرنوشت «بهرنگ ارغوان» و «دعوت»، فیلم در حال نمایش و پرمخاطبش، به پرسشهای خبرگزاری فارس پاسخ داد. او در پاسخ به این پرسش كه آیا با فیلم «دعوت» كه نخستین فیلم او در ژانری كاملا غیرجنگی است، مسیر جدیدی برای «سینمای حاتمیكیا» آغاز شده است، به این معنا كه ممكن است موجب شود او دیگر سراغ مضامین دفاع مقدس نرود، میگوید: ابدا این چنین نیست، من سینمای جنگ را دوست داشته، دارم و خواهم داشت و مطمئنا در آینده بازهم فیلم جنگی خواهم ساخت. وی در عین حال، به مدیریت سینمای دفاع مقدس انتقاداتی را وارد میكند. به اعتقاد او تشكیلاتی كه عقبه مالی و قدرت مالی خودش را از یك جریان نظامی بگیرد، به شكل طبیعی باید وامدار این جریان باشد و این بها ندارد. حاتمی كیا در اینباره معتقد است: من یكی حتی یك بار هم پایم را به انجمن نگذاشتهام، چون از روز اولی كه اینجا تشكیل شد، بدون این كه بخواهم خدای نكرده به آقای شرفالدین و دوستانشان در انجمن بیحرمتی كرده باشم، گفتم اینجا بهترین سیبل است برای دوستانی كه میخواهند سینمای جنگ را قربانی كنند و متاسفانه به آن شلیك كردهاند. وی ادامه میدهد: من قبلا نزد فرمانده لشكر حضرت رسول(ص) میرفتم و چون او مرا میشناخت، به من تانك میداد. میرفتم جای دیگری اسلحه و فشنگ میگرفتم و از جای دیگری سرباز و نیرو. تا وقتی كه این قضیه تمركز پیدا كرد و رفت زیر مجموعه آدمهایی كه دغدغهشان فرهنگی نیست، دغدغههای صنفی دارند و باید جوابگو باشند. خب برای آنها اصلا مهم نیست كه من چه وضعیتی دارم. متأسفانه تفكر پادگانی كه آمد، همه ما را گرفتار یك مجرای تنگ كرد. این كارگردان سینمای دفاع مقدس با یادآوری شرایط ساخته شدن «برج مینو»، میگوید: من خودم كتك خورده این شرایط هستم . 9 نفر رأی میدادند كه فیلم «برج مینو» ساخته شود اما نفر دهم چون درجههای بیشتری داشت، كل 9 نفر را میگذاشت كنار! طبیعی است كه این قواعد، نمیتواند جواب سینمای دفاع مقدس را بدهد. «حاتمیكیا» با طرح این سؤال كه چرا سینمای دفاع مقدس به قهقهرا كشیده شده است؟، متذكر میشود: بخشی به دلیل مسأله زمانی است كه دارد از آن اتفاق فاصله میگیرد اما بخشی دیگر به این دلیل است كه عملا موانعی تعبیه شد و به فیلمساز ، نوعی نگاه خاص نسبت به سینمای جنگ، تحمیل شد كه در نتیجه فیلمساز خودش را كنار كشید و گفت من اصلا نمیخواهم اینجوری حرف بزنم. چون این حرف، حرف من و جامعه نیست و تنها حرف یك عده خاص است و نتیجهاش هم، همین شرایطی میشود كه الان گرفتارش هستیم. فیلمسازان حرف مردم را نمیزنند چون مسئولان مانع نوآوری در سوژهها میشوند «حاتمی كیا» درباره وضعیت سینمای ایران نظر ویژهای دارد. او در عین حال كه نسبت به مدیریت كلان فرهنگی و سینمایی انتقاداتی دارد اما انتقاد اصلی را به خود فیلمسازان وارد میكند كه حرف مردم را نمیزنند و دغدغه مخاطب را آنگونه كه باید ندارند و در مقابل مدیران سینمایی نیز با سختگیریهای بی مورد مانع بیان حرفهای نو و تازه در سینمای ایران شدهاند. او در تبیین وضعیت فعلی سینمای ایران میگوید: وقتی من فیلمساز سوژههایی را انتخاب میكنم كه جذابیت مردمی ندارد، آپاراتچی سینما نور سالن را كم میكند، برای این كه مدت عمر لامپش بیشتر باشد... از سوی دیگر، با تهیه كنندهای كه با حداقل بودجه فیلمی را میسازد، یا ممیزیهایی كه در تشكیلات ارشاد بابت سوژه فیلمها رخ میدهد و اجازه پدیدار شدن رنگ جدید و اجازه به وجود آمدن فرصتهای جدید و آزمایشهای جدید را در حوزه سینما نمیدهد، نمیتوان دلیل واحدی برای این پدیدآمدن این وضعیت پیدا كرد. تلویزیون به سینما اعلان جنگ داده است حاتمیكیا معتقد است: مجموعه این عوامل جمع میشوند تا این شرایط شكل بگیرد و باید به اینها، ماهواره و قدرت تلویزیون را - كه با همه قوا سعی میكند جذب تماشاگرش آنقدر وسیع باشد كه تماشاگر ایرانی تنها به تلویزیون فكر كند و از سینما دست بكشد- اضافه كرد. او تصریح میكند: به نظر من وقتی تلویزیون میآید فیلمهای 90 دقیقهای را به شكل گسترده تولید میكند، یعنی عملا شاهد اعلان جنگ به سینما هستیم كه البته تلویزیون هم دارد كار خودش را میكند اما همه اینها باعث شده است كه متأسفانه سینما در یك وضعیت محتضری قرار گیرد. برای جلوگیری از مرگ سینما باید به میزانسن دیدار رهبر انقلاب با سینماگران توجه كرد حاتمیكیا با اشاره به دیدار تاریخی سینماگران با رهبر معظم انقلاب، اظهار میدارد: من اگر بخواهم آن میزانسنی را كه رهبری در آن دیدار، در دیدار كارگردانان سینما با ایشان ایجاد كرده بودند، دوباره بازگو كنم، باید بگویم در آن میزانسن كه رهبری در نوع چینش صندلیها، همسان با سینماگران و مدیران بودند، صحبتهایی كارشناسی توسط رهبری درباره سینما و نسبت آن در جامعه، صورت گرفت و در حالی كه در آن میزانسن، رهبری در كنار سینماگران و مدیران نشستند، مدیران سینمایی پس از آن دیدار، در فاصله با سینماگران قرار گرفت. وی تأكید میكند: آن سخنان، نشان از این داشت كه جریان سینمایی، باید آگاهتر باشد، چرا كه رهبری به شدت نسبت به این موضوع توجه داشتهاند، اما متأسفانه بدنه مدیریتی سینما به هیچ عنوان نسبت به این موضوع آگاه نیست و هیچگونه مهندسی را برایش طراحی نكرده است. در نتیجه وقتی ما میگوئیم كه سینما در حال احتضار است واقعا باید از این موضوع ترسید، چرا كه اگر از وضعیت موجود نترسیم و كاری نكنیم امكان دارد به مرگ سینما منجر شود و برای اینكه این اتفاق نیافتد، باید كارهای زیادی انجام داد. حاتمیكیا میگوید: همین جریانی را كه در اقتصاد آمریكا رخ داده است، نگاه كنید، برای این كه اقتصاد سقوط نكند، دولت پولی را تزریق كرده تا بتواند با این جریان مقابله كند اما آیا در سینمای ما هم مدیران و مهندسین فرهنگی چنین كاری را انجام دادهاند؟ من به یقین میگویم به هیچ وجه چنین خبری در سینمای ما نیست و حتی اگر بتوانند، از كنار این سینمای محتضر چیزی هم میگیرند. یعنی مالیات این احتضار را هم از سینماگران میگیرند! وی ادامه میدهد:خوب در چنین شرایطی طبیعی است كه سینما نمی تواند نفس بشكد و شاید بیش از اینكه بگوئیم سینمای ما باید پوست انداری كند باید یك تعریفی باشد كه همان چیزی كه یك زمانی ایده آل سینما بود و به وسیله آن سینما رشد كرده بود دوباره یك بازنگری شود و بازگردیم به همان مسیر. واقعیت این است كه در دهه 60 سینمای ما پر بود از رنگهای مختلف و هر طیفی را راضی میكرد اما در دهه فعلی رنگهای مختلف دیده نمیشود. اتوبوس ارشاد پر از كارمندانی است كه سینماگران باید آن را هل بدهند «ابراهیم حاتمیكیا» متذكر میشود: نوك پیكان را متوجه مدیران و مهندسین فرهنگی میدانم، یعنی وظیفه این افراد بود كه این حلقههای گم شدهای را كه از آنها نام میبریم، به هم اتصال دهند... كل گردش مالی سینمای ایران 3 میلیارد تومان بود كه اصولا این رقم درمقابل ارقام رایج كه در سایر صنایع، شوخی است. گردش مالی كل تشكیلات سینمایی تنها 3 میلیارد تومان بوده و حالا نمیدانم چقدر شده است اما واقعا این رقمها برای رشد سینمای ایران، ناچیز است. آقایان حاضر در وزارت ارشاد یك اتوبوس ساخته بودند، اتوبوسی كه قرار بود مسافرین آن ما باشیم و سوار آن شویم تا به مقصد برسیم، اما این اتوبوس در حال حاضر پر است از كارمندان خود وزارت ارشاد. «حاتمیكیا» ادامه میدهد: بحث من اصلا خود اتوبوس است. این اتوبوس یك حجمی دارد، این 3 میلیارد را اگر از همین الان بیایند و بسپارند دست كارگردانان و تهیهكنندگان و بگویند ما میخواهیم با این 3 میلیارد تومان فیلم بسازیم، به مراتب بهتر از چیزی میشود كه الان داریم میبینیم،اما این قضیه هیچوقت اتفاق نیفتاده است. ما فارابی،ارشاد و بسیاری از مراكز مرتبط سینمایی را داریم اما الان كار به جایی رسیده است كه این اتوبوس را ما باید هل بدهیم، یعنی نه تنها ما را سوار این اتوبوس نكردهاند، بلكه باید پیاده برویم تا سینما پیش برود در حالی كه قرار بود ما مسافران این اتوبوس باشیم! سلام وعلیك داریم اما دیالوگ سینماگران و مدیران قطع شده است این كارگردان سینمای ایران میگوید: من یادم میآید كه در اوایل دهه 60 و حتی دهه 70 به این صورت بود كه مدیران ما را میخواستند و طیف مختلفی از سوژهها را جلوی ما میگذاشتند و میگفتند شما میتوانید بر روی این سوژهها كار بكنید و من مطمئن هستم با طیفهای مختلف سینما چنین برخوردی میشد اما متاسفانه این دیالوگها از سینمای ما حذف شد. الان یك تشكیلاتی به اسم خودش وجود دارد و در طرف دیگر، ما قرار گرفتهایم. اصلا منظورم این نیست كه وقتی ما به هم میرسیم با همدیگر سلام علیك نداریم، ما كه دشمنی با همدیگر نداریم اما واقعیت این است كه آن مهندسیای كه رهبری انتظارش را داشتند، اصلا رخ نداده است و هیچكس هم نیست كه این نقد را برگرداند به سمت آنها كه؛ شما باید جواب بدهید و بگوئید از آن موقع تا حالا چه كردهاید؟ و اگر كاری كردهاید چرا جواب نگرفتهاید؟ وی ادامه میدهد: من فكر میكنم كه بازگشت به خویشتن در این مسیر بسیار ضروری است، الان وقتی تماشاگر میخواهد برود سینما و فیلمی را تماشا كند باید خیلی سختی بكشد. اصلا سینماهای ما چه دارند و چه جذابیتی برای مخاطب دارند؟ در حال حاضر چند سینما است كه گرما دارد؟ وقتی كه مثلا پسر من میخواهد به سینما برود، جلوی اریكه ایرانیان یا سینما آزادی قرار میگذارد، چون غیر از این كه این سینماها مدرن هستند، حواشی قشنگی هم دارند. مثل فروشگاههای متفاوت و ...، به نظر من باید به یك تعریفی جدید از سینماداری برسیم چرا كه یك بوی گرد مرده در سینماها پیچیده است. «حاتمیكیا» متذكر میشود: اتفاقا نكته مهم در همین است كه نگاه ما به سینما نگاه ابزاری است. در این حالت، قواعد این استفاده ابزاری را هم بلد نیستیم و فكر میكنیم اگر ما این مسأله را دستورالعمل كنیم، به آن عمل میشود، اما رابطه اصلا دستورالعملی نیست و رئیس و مرئوسی در اینجا وجود ندارد كه بخواهیم بگوئیم رئیس یك تصمیمی را بگیرد و مرئوس عمل كند، چرا كه این حوزه، حوزه هنر است. هنر حوزهای است كه باید با ذوق، روح و فكر فیلمساز تنیده بشود، پس این كارها جواب نمیدهد. چرا فیلمسازان فیلمی میسازند كه فروش نمیكند؟ این كارگردان ادامه میدهد: البته من باید یك نیش بزرگی هم به دوستان همكار خودم بزنم. چرا فیلمهای ما نباید فروش كند؟ و اصلا چرا اساسا نباید فیلمهایی بسازیم كه فروش كند؟ چرا مؤلفههایی را رعایت نمیكنیم كه معنای این مؤلفهها این باشد كه تماشاگر دست خانوادهاش را بگیرد و برود سینما؟ چرا ما این كار را نمیكنیم و از این تجربه جهانی استفاده نمیكنیم؟ من به شدت معتقد هستم كه حتی در همین شرایط بد كه من اصلا آن را رد نمیكنم چرا من فیلمساز میآیم و یك فیلمی میسازم كه خیلی از این بابت كه فیلمم در عرض دو ماه 100 میلیون فروش میكند، كیف هم میكنم اما وقتی میخواهم این رقم را بین سینماها تقسیم كنم، میبینیم كه پول بلیت 2 تا 3 نفر در هر سئانس میشود. واقعا چرا باید این اتفاق رخ دهد؟ آیا دراین وضع من فیلمساز سهیم نیستم؟ آیا حداقل در نوع انتخاب سوژههایم سهیم نیستم؟ وی میگوید: من هم میگویم امروز وضعیت سینما وضعیت خوبی نیست، اما با همه اینها، من فیلمساز چه نقشی دارم؟ حتی من تاكید را بیشتر میكنم و میگویم من فیلمساز آرمانگرا چه وظیفهای دارم؟ آیا آرمان من یكی از مؤلفههایش این نیست كه مخاطب را جذب كنم؟ نباید من سینمایی را داشته باشم كه مخاطب احساس كند باید فیلم من را ببیند؟ آیا نباید مؤلفههایی را رعایت كنم كه مخاطب ایرانی جذب فیلمهای من شود؟ جشنوارهها برای سینمای ما مثل نفت برای اقتصاد ایران است «حاتمیكیا» در ادامه آسیب شناسی خود از سینمای ایران، میافزاید: من هنوز هم جشنوارهها را بلای جان سینمای ایران میدانم به این دلیل است كه جشنوارهها مانند نفتی است كه در ایران وجود دارد و همانطور كه این نفت بلای اقتصاد ممكلت شده است، جشنوارهها هم بلای جان سینمای ما شد. یعنی فیلمسازی كه الان آنقدر كه جیغ میزند كه فیلم من به فلان جشنوارهها میرود در داخل آنقدر به وی اعتنا نمیكنند؛ چرا باید چنین باشد؟ وی در پاسخ به این سوال كه آیا دلیل بیرغبتی شما به حضورهای جشنوارهای، همین موضوع است، میگوید: این موضوع، اصلا ارادی نبوده و فكر میكنم فیلمهایم عمدتا نگاه محلی و بومی داشته است و چون بومی بوده، طبیعتا وقتی از این مرز خارج میشویم، بازاری ندارد، اگرچه اینها جریان ماركتینك است كه متاسفانه سینمای ما در برخی مواقع در این حیطه دچار ضعف است و مثل جریان اتوبوس، قضیه رفتن به جشنواره كن مطرح است. یعنی خیلی وقتها خودشان میروند آنجا و اصلا كسی به فیلمساز كاری ندارد كه آنجا برود و چیزی یاد بگیرد. حاتمیكیا ادامه میدهد: من اصلا كاری به این جریان جشنوارهها ندارم و فیلمسازان آرمانی خودمان را میگویم، فیلمسازانی كه مردم، ناس، ملت و امت برایشان اهمیت دارد، من اصلا به چیزهای دیگر كاری ندارم.فیلمسازی ممكن است نگاهش، به شدت خاص باشد و اصلا به این موضوع افتخار هم میكند كه فیلمهایی را بسازد كه عده محدودی در حوزههای سینمای روشنفكری با آن ارتباط داشته باشند... به هنر این آدم هم نمیشود ایراد گرفت كه ای كاش حتی برای همین افراد هم میدان باز بود، اما متاسفانه چنین نیست. وی میگوید: روی صحبت من با فیلمساز آرمانگرایی است كه میخواهد با این مردم ارتباط داشته باشد. چرا چیزی را نمیگوئیم كه مردم با آن ارتباط برقرار كنند. یعنی در این عدم استقبال مخاطب تنها مشكل سینمادار یا صندلیها است؟ آیا مشكل فقط ارشاد است؟ یا تقصیر در طرف فیلمساز هم هست كه نوع سینمایمان مخاطب پسند نیست. حاتمیكیا ادامه میدهد: فیلمی ساخته شده است با 500 میلیون تومان هزینه كه معنیاش این است كه باید بیش از یك میلیارد بفروشد یا به سرمایه خودش نزدیك شود اما یك دفعه 50 میلیون میفروشد و مفهومش این است كه این فیلم شكست مطلق است. چرا این موضوع دیده نمیشود؟ به دلیل این كه فیلم در پشت جریانات دولتی پنهان میشود، در حالی كه من معتقدم اصلا پنهان شود و دولت حمایت كند اما آیا فیلمساز ما نباید این خطر را متوجه شود و مواظب باشد فیلمی را كه میسازد، به گونهای نباشد كه بعدا بخواهند زیر این ماشین پنجر شده ما جك بزنند؟ وی ادامه میدهد: باید این كار صورت گیرد و سوار بر این موج بود، الآن در سینمای آمریكا هم وضعیت همین است و فیلمسازان جدی آنها هم دارند مؤلفههایی را رعایت میكنند. ما چرا این پشتوانه دولتی را از خودمان دور نمیكنیم تا مجبور شویم به این فكر كنیم كه بقای ما به این است كه مخاطب بیاید سینما و فیلم ما را نگاه كند؟ اگر من به این بقاء فكر كنم، مهندسی ذهن من هم به این سمت خواهد رفت كه چیزهایی را از مردم بگویم كه شنیدن و دیدن آن برای مردم اهمیت دارد. مانعتراشیها نفس فیلمساز را میگیرد «حاتمیكیا» میگوید: من معتقدم بخشی از این موضوع به من فیلمساز و فیلمنامهنویس برمیگردد و بخشی دیگر به جریانی كه در سینما موانع میتراشد. موانع یعنی سختگیریهای بیمعنا كه نفس فیلمساز و نفس یك قلم را كه بتواند به درستی حركت كند و جولان بدهد، میگیرد. من حتی این را هم قبول دارم كه جامعه امروز جامعهای است كه مردم گرفتاری دارند و زندگی در این جامعه سخت است، وقتی مخاطب بخواهد در كلان شهری مثل تهران با خانوادهاش به سینما برود، باید در یك روز 50 هزار تومان خرج كند و این اصلا شوخی نیست. وی ادامه میدهد: حرف من این است كه در یك چنین وضعیت اضطراری، بر من فیلمساز بقای مخاطب به هر شكلی لازم است اما نه به هر مجوزی. باید یك چیزهایی را در فیلمهایمان رعایت كنیم تا مخاطب را با سینما آشتی دهیم. این نگاه عبوس را باید از خودمان بگیریم و این در درجه اول بر من فیلمساز واجب است كه بتوانم با این مخاطب ارتباط برقرار كنم. باید درد مخاطب را فهمید كه شرایط اقتصادی، بدجوری دارد او را له میكند. البته این طرف قضیه هم مطرح است كه نگاه ما آرمانی است و نگاه به مردم برایمان اهمیت دارد. هنر برای هنر را نمیخواهیم و هنر در حوزه تعهد برای ما معنا میشود اما این هنر باید به سمت و سویی باشد كه علیه دیدگاههای آرمانگرای مردمی نباشد. ما فیلمسازان هنوز همدیگر را با «ایسم»ها از هم تفكیك میكنیم «حاتمیكیا» میگوید: من میگویم این یك چرخه كاملا معیوب است كه در جامعه سینمایی ما رخ داده است. همه به تعریفی غریبه شدهایم و یك محشر كبری به جهت روابط برپا شده است. اصلا ارتباطات ما با همدیگر قطع است و این در جامعه و زندگی فامیلی هم بدبختانه وجود دارد.پاتوقهای ما از بین رفته است و دیگر پاتوق نداریم، محفلی وجود ندارد كه بتوانیم همدیگر را ببینیم و اگر وجود دارد، خیلی ضعیف و كم است كه در آن محافل هم، خواص شركت دارند و بقیه اصلا با هم ارتباطی نداریم. هركسی دارد در جزیره خودش ناله خودش را میكند و اصلا شرایط به گونهای نیست كه بتوان دور هم جمع شد. وی میافزاید: هنوز هم ما فیلمسازان یك سوءتفاهم تاریخی نسبت به همدیگر داریم و هنوز همدیگر را با ایسمهایمان از هم تفكیك میكنیم . سی سال است كه از عمر انقلاب اسلامی ایران میگذرد و هنوز هم این احساس در ما از بین نرفته است. چه در آدمهائی كه به نوعی انقلابی -مذهبی هستند و چه آدمهائی كه اپوزیسیون هستند، این اتفاق نیفتاده و ما نتوانستهایم این مسایل را فراموش كنیم. بغض اصلی این است كه ما همدیگر را نمیبینیم، مگر اتفاقی بیفتد و جشنی و جشنوارهای باشد و ما همدیگر را ببینیم. باز گلی به جمال تشكیلات خانه سینما كه موجب میشود به بهانههایی، ما همدیگر را ببینیم. این هم جزو همان آفتها است كه درد همدیگر را نمیفهمیم. چرا فیلمسازان ارزشی دیگر دور هم جمع نمیشوند؟ این كارگردان متعهد تصریح میكند: من میگویم لااقل بچههائی كه دغدغههای مشترك دارند و بر روی مسایل ارزشی اشتراك نظر دارند، چرا نمیآیند دور هم جمع شوند؟ متاسفانه این موضوع هیچوقت هم اتفاق نمیافتد. ممكن است من را به مراسم افطار هم دعوت كنند، نروم چون خیلی مسألهام نیست كه فقط سال به سال یك چنین مراسمی باشد و یكسری مسئول حرفهایی را بزنند و چون علاقه ندارم در نتیجه به این محافل نمیروم. من نمیدانم جواب این بغض را چه جوری بدهم و از كدام منظر نگاه كنم كه حداقل بتوانم حرف خودم را زده باشم. افتخار نمیكنم به رنگ ارغوان توقیف است وی درباره به نمایش در نیامدن «به رنگ ارغوان» میگوید: «به رنگ ارغوان» یك شرایط دیگری دارد، اما من واقعا انتظار دارم و منتظر هستم كه این شیرینی را تشكیلات وزارت اطلاعات به من و مخاطبین بدهد كه با نمایش این فیلم در جشنواره امسال و در آستانه سیامین سالگرد پیروزی انقلاب، دامنه تحملمان را بالا ببریم. امیدوارم با نمایش «به رنگ ارغوان» نظام همه تحملش را نشان بدهد. سیسال زمان تثبیت این نظام بوده و با وجود افرادی مثل ما كه در جهت نظام كار كردیم این فیلم میتواند از جشنواره فجر میتواند به پرده سینماها برود. وی ادامه میدهد: «به رنگ ارغوان» هم مثل بقیه فیلمهای من است اما اصلا دلم نمیخواهد افتخار كنم به اینكه فیلمم در محاق توقیف است و دلم میخواهد كه این هدیه را از این دوستان میگرفتم و تحمل میكردند تا مردم این فیلم را ببینند. «دعوت» ذهن را درگیر میكند، منتقدان احترام بگذارند «حاتمیكیا» در بخش پایانی گفتوگو با فارس در مورد فیلم اخیرش، اظهار میدارد: من در مخالفت منتقدان با «دعوت»، به آنها حق میدهم. شاید من از یكسری انتقادات دلخور باشم، اما بازهم این دلخوری زیبا است و البته معنایش این نیست كه دستورالعمل آن برای من باشد. من واقعا به حرمت قلم احترام میگذارم و دلم میسوزد برای كسانی كه مغلوب نفسانیت میشوند و خودشان را كور میكنند و نمیبینند كه مخاطب چه برخوردی با فیلمهای من دارد. من نمیگویم كه فیلمی بدون ایراد ساختهام اما آیا «دعوت» ذهن را درگیر می كند یا نه؟ پس به این دیگری احترام بگذار.ولی من اصلا راهم را عوض نخواهم كرد و به كوری چشم برخی منتقدین كور همین راه را ادامه خواهم داد و باز هم از این سینما حرف خواهم زد و بازهم از این جنس فیلمها خواهم ساخت. مطالب مرتيط: حاتمیكیا: برای من دیكتاتورهای مهربان نباشید! گزارش تصويرى جديدترين اثر «ابراهیم حاتمی كیا» مرور کارنامه بازيگرى محمدرضا فروتن به بهانه نقش جديدش گردآورى: گروه فرهنگ و هنر سيمرغ /culture منبع: خبرگزارى فارس
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 408]
صفحات پیشنهادی
لاریجانی: آمریکا حمله کند اسرائیل را روی ویلچر می نشانیم
چگونه تکنولوژی تغذیه را تحت تاثیر قرار می دهد؟ سینماگران باید اتوبوس ارشاد را هل بدهند! پس از نصب سرويس پك ويندوز، مراقب سايت خود باشيد - ...
چگونه تکنولوژی تغذیه را تحت تاثیر قرار می دهد؟ سینماگران باید اتوبوس ارشاد را هل بدهند! پس از نصب سرويس پك ويندوز، مراقب سايت خود باشيد - ...
منیژه حکمت :عاشق «راننده تاکسی»ام و «نیویورک، نیویورک»
برعکس آثار بد اين سال هاي سينماي ايران که هر چقدر هم درباره خوبي ها باشد باز نااميدکننده ... بعد از آن اين طرح به ذهنم رسيد و دادم به ارشاد پروانه بگيرم. .... خب سخته نمي شود و کسي هم چنين هزينه يي را نمي خواهد بدهد. ..... اتوبوس شب را ديدم. من اصلاً فيلم سياه، سفيد را دوست دارم و بازي شکيبايي را خيلي دوست داشتم. ...
برعکس آثار بد اين سال هاي سينماي ايران که هر چقدر هم درباره خوبي ها باشد باز نااميدکننده ... بعد از آن اين طرح به ذهنم رسيد و دادم به ارشاد پروانه بگيرم. .... خب سخته نمي شود و کسي هم چنين هزينه يي را نمي خواهد بدهد. ..... اتوبوس شب را ديدم. من اصلاً فيلم سياه، سفيد را دوست دارم و بازي شکيبايي را خيلي دوست داشتم. ...
ارتقاء كيفي جشنواره فيلم «رويش»
اين فيلمها بايد پيام خود را خلاصه و موجز به مخاطب برسانند. ... اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، انجمن سينماي جوانان ايران همچنين حوزه هنري در تربيت و .... به فيلمساز امكان پيش توليد ، توليد و مراحل فني فيلم را بدهند اما اين فيلمساز مكاني براي ... واژگوني اتوبوس حامل زايران ايراني در شهر كوت عراق 2 كشته برجا گذاشت ...
اين فيلمها بايد پيام خود را خلاصه و موجز به مخاطب برسانند. ... اعم از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، انجمن سينماي جوانان ايران همچنين حوزه هنري در تربيت و .... به فيلمساز امكان پيش توليد ، توليد و مراحل فني فيلم را بدهند اما اين فيلمساز مكاني براي ... واژگوني اتوبوس حامل زايران ايراني در شهر كوت عراق 2 كشته برجا گذاشت ...
امیر جعفری از نمایش «درس» مهرجویی میگوید
بهگونهای كه بازیگر باید از یكسری جملات بیمفهوم و بیمنطق، منطق و مفهومی ایجاد و به ... اگر كسی میخواهد دربارهی این كار نظر بدهد، باید 400 بار از روی نمایشنامهی «درس» كه .... وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: بسياري از نوآوري هاي شاعران انقلاب،مرهون نصرالله مرداني است ... 80 دستگاه اتوبوس دوكابين خارجي جديد به تهران ميآيد ...
بهگونهای كه بازیگر باید از یكسری جملات بیمفهوم و بیمنطق، منطق و مفهومی ایجاد و به ... اگر كسی میخواهد دربارهی این كار نظر بدهد، باید 400 بار از روی نمایشنامهی «درس» كه .... وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي: بسياري از نوآوري هاي شاعران انقلاب،مرهون نصرالله مرداني است ... 80 دستگاه اتوبوس دوكابين خارجي جديد به تهران ميآيد ...
«ديوار» با گلشيفته فراهاني درجشنواره
اين گفته مسعود احمديان ، مدير امور جشنواره هاي بنياد سينماي فارابي در ... سال گذشته ، در حالي که فيلم هايي چون «اتوبوس شب» کيومرث پوراحمد، «پاداش ... حال بايد منتظر ماند وديد که مسوولان و داوران امسال با فيلمنامه هاي اقتباسي چگونه برخورد مي کنند. ... آثارمکتوب مراجع تقليد مورد حمايت وزارت فرهنگ و ارشاد قرارمي گيرد ...
اين گفته مسعود احمديان ، مدير امور جشنواره هاي بنياد سينماي فارابي در ... سال گذشته ، در حالي که فيلم هايي چون «اتوبوس شب» کيومرث پوراحمد، «پاداش ... حال بايد منتظر ماند وديد که مسوولان و داوران امسال با فيلمنامه هاي اقتباسي چگونه برخورد مي کنند. ... آثارمکتوب مراجع تقليد مورد حمايت وزارت فرهنگ و ارشاد قرارمي گيرد ...
متن کامل نامه نوری زاد به ضرغامی
اگر یکی از محوری ترین مشکلات سینمای ما مثلا نداشتن فیلم نامه های خوب است، ... مدیر شبکه یک:مدیر فعلی شبکه یک سیما، فرسنگ ها با آنچه که باید باشد، فاصله دارد. .... رواج سانسور در تلویزیون ما (کاری به ارشاد و جاهای دیگر ندارم) آن هم در .... با شیشه اتوبوس ها فرش می کنند و اصلا هم به برد یا باخت تیم شان کاری ندارند. ...
اگر یکی از محوری ترین مشکلات سینمای ما مثلا نداشتن فیلم نامه های خوب است، ... مدیر شبکه یک:مدیر فعلی شبکه یک سیما، فرسنگ ها با آنچه که باید باشد، فاصله دارد. .... رواج سانسور در تلویزیون ما (کاری به ارشاد و جاهای دیگر ندارم) آن هم در .... با شیشه اتوبوس ها فرش می کنند و اصلا هم به برد یا باخت تیم شان کاری ندارند. ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها