واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: هدف من از تهیه این برنامه که داستانی اجتماعی دارد، فرهنگ سازی و نوع بیان و شوخی با تک تک افراد جامعه است. به گمان من، «شوخی» نشانه نبوغ و هوش شخصی است. باید این واقعیت را پذیرفت که... گپ و گفتی با رامبد جوان«رامبد جوان» متولد ۱۳۵۰ میباشد. وی با بازی در نقش کوتاهی، در مجموعه تلویزیونی پرمخاطب «همسران» شناخته شد. سپس با ایفای نقش در سریال «خانه سبز»، به شهرت رسید. بازی در فیلم «مومیایی ۳» و مجموعه تلویزیونی «ولایت عشق»، چهره دیگری از وی را به نمایش گذاشت. رامبد جوان سال ۱۳۸۰ نخستین مجموعه تلویزیونی اش را، با نام «گمگشته» کارگردانی کرد که مورد توجه و استقبال فراوان قرار گرفت. او کارگردانی در سینما را، با ساخت فیلم «اسپاگتی در هشت دقیقه» تجربه کرد. از سال ۱۳۷۶ به حرفه بازیگری روی آورد و تاکنون در آثاری چون: «زن بدلی»، «سوغات فرنگ»، «اسپاگتی در هشت دقیقه»، «مکس»، «صورتی»، «سیندرلا»، «کمکم کن»، «مومیایی۳» و «پشت دیوار شب»، ایفای نقش داشته است. وی از سال ۱۳۷۳ در عرصه تلویزیون در مجموعههایی چون: «نوروز ۷۴»، «صرفه جویی در آب»، «همسران»، «فروشگاه»، «نوعی دیگر»، «خانه سبز»، «هتل»، «کت جادویی»، «سرزمین سبز» و «ولایت عشق»، به ایفای نقش پرداخت. «رامبد جوان» از معدود هنرمندان کشور است که با بهرهگیری از توانمندیهای خویش، در عرصه کارگردانی و بازیگری سینما و تلویزیون، حضوری موفق و چشمگیر داشته است. وی که با فیلم سینمایی «پسر آدم دختر حوا» در مقام کارگردان، میهمان جشنواره فجر امسال است، در این شبهای سرد پاییزی، با مجموعه تلویزیونی طنز «مسافران» -به عنوان کارگردان و بازیگر- میهمان قاب شیشه ای است. در گفت وگویی که با وی داشتیم، در نهایت صمیمیت همراهیمان کرد و پاسخ گوی پرسشهایمان بود که جای تشکر فراوان دارد. پس از ساخت دو فیلم سینمایی «اسپاگتی در هشت دقیقه» و «پسر آدم دختر حوا»، قصد ندارید سومین فیلم خود را کلید بزنید؟فکر نمیکنم. درگیریها و خستگی ناشی از آن، فرصت نمیدهد امسال پشت دوربین بروم. به احتمال بسیار، سال آینده فیلم جدیدم را جلوی دوربین خواهم برد. تصمیم دارم مجموعه ای از برنامههای پویانمایی درباره نیروی انتظامی را در قالب یک فیلم سینمایی و به صورت یک اثر موزیکال و کمدی، کارگردانی کنم. هم اکنون نیز سه فیلم نامه آماده ساخت دارم. در صورت فراهم شدن شرایط، یکی از آنها را کارگردانی خواهم کرد. یکی از این فیلم نامهها در گونه سینمای اجتماعی و به نوعی تلخ است. دیگری در ژانر کمدی است و سومین فیلم نامه هم، مضمونی پلیسی دارد. گویا در سالهای اخیر، فقط به فعالیت در عرصه طنز اکتفا نکرده اید. بله. بیشتر دوست دارم در کنار حرفه بازیگری و کارگردانی سریالها و فیلمهای طنز، فعالیتهای دیگری هم انجام دهم. به همین سبب برای نیروی انتظامی۱۰ تیزر و برای ستاد مبارزه با موادمخدر، یک فیلم و ۱۵ قسمت سریال، به صورت اپیزودیک ساخته ام. از آن جا که بیش تر درعرصه ساخت و بازی در آثار طنز فعالیت دارید، بی تردید میدانید که چگونه میتوان با بهره گیری از مضامین و سوژههای طنز، تماشاگران و مخاطبان را با گونه درست و صحیح این مقوله آشنا کرد.متاسفانه آثار طنز، به ویژه طنز تصویری، در سینما و تلویزیون ما جایگاه مناسب خود را نیافته است. به عبارت دیگر، مردم ماچندان ظرفیت شوخی ندارند. چون فرهنگ آن در جامعه ما، درست درک نشده است. ما از طریق رسانههای تصویری و مکتوب -تلویزیون، سینما و مطبوعات- میتوانیم به این موضوع بپردازیم و مخاطبان را، با گونههای صحیح طنز آشنا کنیم. باید در زمینه آثار طنز، فرهنگ سازی کرد. قصد دارم برنامه ای با موضوع «خنده، خندیدن و خنداندن»، برای تلویزیون بسازم. یعنی این که: «چگونه بخندانیم یا چگونه بخندیم.» هدف من از تهیه این برنامه که داستانی اجتماعی دارد، فرهنگ سازی و نوع بیان و شوخی با تک تک افراد جامعه است. به گمان من، «شوخی» نشانه نبوغ و هوش شخصی است. باید این واقعیت را پذیرفت که بیشتر افراد بلد نیستند شوخی کنند. به همین سبب است که شمار طنزنویسان، بازیگران و کارگردانان آثار طنز، در کشور ما بسیار کم تر از دیگر گونهها است. در بیشتر کشورها مردم و برنامه سازان تلویزیون و سینما، به خود اجازه میدهند تا به گونه ای سنجیده و هوشمند، با یکدیگر شوخی کنند. زیرا شاد بودن را حق خود میدانند. اما متاسفانه در سینما و تلویزیون ما آثار طنز خوش ساخت تماشاگرپسند و ارزشمند، کم تر ساخته میشود. چون فرهنگ درست شوخی کردن را، بلد نیستیم. به عبارتی برای شوخیهایمان هدف نداریم. یعنی اگر «رامبد جوان» میخواهد برنامه ای درباره خنده بسازد، باید هدفش فرهنگ سازی باشد. نه این که به هر بهانه ای فقط بخواهد به هر شکل ممکن، مردم را بخنداند. من در بیشتر کارهای تلویزیونی و سینمایی ام بلد نیستم الکی شوخی کنم. دوست دارم با شوخیهای هدف دار و سنجیده، مخاطب را بخندانم. در جایی خواندم که گفته بودید زیاد اهل سینما رفتن نیستید.بله؛ همین طور است. به گمان من، سینما مکانی برای دیدن و لذت بردن است. سینما نه کتابخانه است و نه دانشکده. دوست ندارم فیلمی را، تنها برای آموختن و یادگیری تماشا کنم. سینما باید تجربهای برایم فراهم کند که نتوانم آن را در جای دیگری کسب کنم. با توجه به شرایط و موقعیت نامناسب سالنهای سینما، ترجیح میدهم در خانه فیلم ببینم. بخش عمده ای از سینماهای ما، سیستم صوتی، تصویری، سرمایشی، گرمایشی و امکانات رفاهی مناسبی ندارند. این شرایط نامناسب تماشاگران را، از نشستن در سالنهای سینما گریزان میکند با توجه به این حقیقت تلخ باید برای تماشاگری که برای دیدن حتی بهترین فیلمها، به سالن سینما میآید فرش قرمز پهن کرد. بی شک تماشای فیلم در سالنهایی با شرایط کنونی، تحمل، صبوری و شکیبایی زیادی میخواهد. برخیها بر این عقیده اند که «رامبد جوان» میان کارگردانی و بازیگری، بلاتکلیف مانده است.خودم هم تا حدی این نظر را قبول دارم اما حسابی گیج شده ام. گاهی که خوب فکر میکنم، به این نتیجه میرسم که کارگردانی را بیشتر دوست دارم. البته از بازیگری هم نمیتوانم چشم بپوشم. چون آن را هیچ گاه از سر تکلیف و باری به هر جهت انجام نداده ام. در دوران دانشگاه تئاتر بازی میکردم و تمام گونههای بازیگری را، تجربه کردم. اما بزرگترین اتفاق زندگیام هنگام بازی در سریال «خانه سبز» رخ داد. هنگام همکاری با زنده یاد «مسعود رسام» و «بیژن بیرنگ»، متوجه شدم یک بازیگر برای تامین درآمد و هزینههای جنبی زندگی، باید در حرفه دیگری هم فعالیت کند. چون اگر چنین نباشد، مجبور است به تمام پیشنهادهای مختلف و ضعیف، پاسخ مثبت دهد. به همین سبب وارد کار تبلیغات شدم. البته اگر به پرونده کاری ام مروری بیندازید میبینید که پیشینه کارگردانی ام، بیشتر از بازیگری است. اما این هرگز به آن معنا نیست که بازیگری را دوست ندارم. فضای ذهنی شما در مقایسه با دیگر کارگردانان سریالهای طنز تلویزیون تا حد زیادی متفاوت به نظر میرسد. فضایی فانتزی- تخیلی که در سریال «مسافران» به شدت مشهود است. آیا این فضا برای رامبد جوان که هم میخواهد کارگردان باشد و هم بازیگر پذیرفتنی است؟ در این گونه موارد یعنی فضاهای فانتزی- تخیلی دست کارگردان بازتر است. در سریال «مسافران»، ترکیب گروه تا حد زیادی عجیب و پیچیده است. فیلم نامه نویسان «مسافران»، تخیلات ذهنی بالایی دارند و فضای فانتزی این سریال را به خوبی میشناسند. هم نمایش را میفهمند و هم به فلسفه و نگرش فانتزی آشنا هستند. تاکنون در تلویزیون کمدی فانتزی، از جنس «مسافران» نداشته ایم. هنوز بسیاری از مخاطبان به فضای این سریال عادت نکرده و با آن مأنوس نشده اند. چون کم تر این گونه فانتزی را دیده اند. زمان لازم است تا با آن همراه شوند و فضای آن را بپذیرند. من هم آدم عجولی نیستم. منتظر میمانم تا مخاطب با «مسافران» همراه شود. شاید «مسافران» مقدمه ای باشد برای آشنایی مخاطبان، با گونههایی بهتر از این نوع کمدی فانتزی. گویا بسیاری از بینندگان «مسافران»، این سریال را عجیب و غریب میدانند و با آن همذات پنداری ندارند.بله، بسیاری دیگر از منتقدان مانند شما همین نظر را دارند. البته خودم نیز این موضوع را میپذیرم. چون به این نتیجه رسیده ام بینندگان سریالهای شبانه و روتین، کمتر با این جنس از کمدی یا طنز مواجه بوده اند. اساس کار ما در «مسافران»، موضوعها و سوژههای بامزه ای بود. همین نکته که یک عده از فضا میآیند، تا درباره زمین تحقیق کنند هم طنز دارد هم مفاهیم عمیق. اما بی شک پرداخت صحیح، سنجیده و کامل چنین سوژه ای هم به تحقیق نیاز دارد هم به زمان و هم به فیلم نامه ای منسجم. در «مسافران» باید برای هر یک از شخصیتها، شناسنامه و پرونده ای جدا فراهم میکردیم. باید گروه جلوههای ویژه تصویری وجود داشت نه یک نفر با یک کامپیوتر. باید زمان تولید کافی و مناسب میداشتیم تا برای کار، به استودیوی ویژه ای میرفتیم. شاید باورتان نشود اما ما برای ساخت «مسافران»، یک سری ابزار و ادوات معمولی داریم که بسیاری از سریالهای معمولی و روتین تلویزیون، با همین شرایط ساخته میشوند. در حالی که «مسافران» با توجه به «سوژه و فضا»، به امکانات بیشتری نیاز دارد. نگران نبودید که «مسافران» هنگام پخش نتواند چندان مخاطب را با خود همراه کند؟چرا، اتفاقا خیلی نگران بودم. مدام از خودم میپرسیدم آیا «مسافران» میتواند با وجود داستانی فانتزی و روایت نه چندان سرراست، مورد استقبال مخاطبان قرار گیرد. اما از آن جا که مطمئن بودم به تدریج مخاطب خود را مییابد، با بهره گیری از برخی عناصر و فاکتورهای آشنا، برای بیننده بیگانه زدایی کردم. اگرچه نتوانستم آن گونه که دلم میخواست، کارم را پیش ببرم. چون هم به لحاظ امکانات کمبود داشتیم و هم برای پرداخت بیشتر به جزئیات، زمان چندانی نداشتیم. گویا کمبود و زمان مناسب، بیش از سایر عوامل، شما و گروه سازنده «مسافران» را محدود کرده است.دقیقاهمین طور است. چون فرصت زیادی در اختیار نداشتیم، در بسیاری موارد امکان برنامه ریزی دقیق برایمان فراهم نبود. تلویزیون از من یک سریال پنجاه قسمتی میخواست. من در ساخت سریال «مسافران» ریسک بزرگی کردم. چون با وجود ضعفها و کاستیهای بسیاری که پیش رو داشتم، با امکانات اندک روی سوژه ای فانتزی- کمیک که نیاز به تجهیزات و امکانات فراوان و گسترده ای داشت تمرکز کردم. البته بسیاری از دوستان گروه هم مانند من مشکلاتی داشتند. اما به هر حال هر تجربه تازه، یک سری ضعف و کاستی هم دارد. ولی من به عنوان کارگردان، دلم میخواست سریالی بسازم که همه آن را دوست داشته باشند. اگرچه برخی منتقدان در نوشتههایشان، با «مسافران» نامهربان برخورد کرده اند. اما برای من رضایت مخاطب بیش تر اهمیت دارد. هیچ کس به اندازه کارگردان، ایرادهای کار خودش را نمیفهمد. من هم متوجه کاستیهای کارم میشوم. همان طور که در بسیاری موارد، متوجه امتیازات و خوبیهای کارم نیز هستم. اما تلاشم این است که از این تجربهها، در کارهای آینده ام استفاده کنم و از آنها بهره ببرم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 506]