واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در قسمت بیستونهم سریال پرخرج یوسف پیامبر(ع) صرفنظر از تمام مشکلات ساختاری به چشم میخورد، این بود که برای نویسنده و کارگردان ظاهراً اهمیتی نداشته... بعد از پخش قسمت ۲۹ مجموعه تلویزیونی یوسف پیامبر(ع) مشخص شد که تاکید فرجا... سلحشور، نویسنده و کارگردان این سریال بر استفاده از منابع تاریخی برای نوشتن فیلمنامه این فیلم، چندان اطمینانبرانگیز نیست، زیرا اگر ایشان فقط به سهلالوصولترین منابع تاریخی یعنی جلد اول مجموعه ۱۴ جلدی تاریخ تمدن ویلدورانت هم مراجعه میکرد، به راحتی میتوانست دریابد که اشتباهی فاحش در روایت داستان حضرت یوسف در این سریال رخ داده است. براساس داستانی که در قسمت ۲۹ مجموعه یوسف پیامبر(ع) به تصویر درآمد، این پیامبر الهی بعد از آنکه به مقام عزیزی مصر در دربار فرعون آمنهوتب چهارم منصوب شد، با تدبیر توانست دومین فرمانروای امپراتوری بزرگ دنیای قدیم را یکتاپرست کند. این در حالی است که براساس روایتهای معتبر تاریخی که در راس آن عهد قدیم قرار دارد، حضرت یوسف(ع) که فرزند یازدهم حضرت یعقوب(ع) است، حدود سالهای ۱۶۰۰ پیش از میلاد مسیح در سرزمین کنعان به دنیا آمد و بعد از اتفاقاتی که برایش رخ داد، به مقام نیابت سلطنت مصر رسید. این تاریخ برابر است با دوره تاریخ مصر میانه که با یک رخداد مهم تاریخی همزمان شده است. در حدود ۱۶۷۴ ق.م، ۱۳ سال بعد از مرگ یکی از مقتدرترین فراعنه مصر یعنی آمنمحت سوم (با آمنهوتبها که مربوط به دوره جدید هستند، اشتباه نشود)، بر سر جانشینی وی نزاعی درگرفت که سرزمین بزرگ و حاصلخیز نیل را ضعیف کرد. نتیجه این ضعف، حمله قبایل بیابانگرد آسیای صغیر به مصر و در دست گرفتن حکومت بود. این حاکمان بیگانه که بیش از دو قرن بر سرزمین مصر حکومت داشتند را در تاریخ هیکسوسها یا حکومت چوپانان مینامند. در این دوره حکومت سختگیریهای دوران فراعنه عهد قدیم را نداشت، هرچند حاکم خود را به عنوان پسر خدا معرفی میکرد اما سختگیری مذهبی به شدت گذشته وجود نداشت. به گفته بسیاری از منابع تاریخی، حضرت یوسف(ع) در زمان یکی از همین پادشاهان چوپان به دربار بوتیفار عزیز مصر رسید و بعد هم توانست عزیز مصر شود. حدود ۳۰۰ سال بعد از این دوره یعنی حدود ۱۳۸۰ ق.م زمانی که مصریان با شکست دادن پادشاهان چوپان بار دیگر حکومت سرزمین نیل را به دست گرفتند، فرعونی به حکومت مصر رسید که ویلدورانت با استناد به منابع دست اول مصری او را شاه زندیق نامیده است که مورخان او را به نام آمنهوتب چهارم میشناسند. او که جانشین پدرش آمنهوتب سوم شد، شاعری بود که از تسلط بیش از حد کاهنان معبد آمون به تنگ آمد و خدای جدیدی را به مصر معرفی کرد به نام «آتون» و با برداشتن پسوند آمون، خود را اخناتون یعنی راضیکننده آتون نامید. اخناتون براساس مجسمهای که از او به دست آمده است، مردی لاغراندام با پلکهای بزرگ و کاسه سر دراز بوده است که به گفته برخی از منابع، احتمالاً به بیماری صرع دچار بود. او پایتخت جدیدی به نام اخناتون ساخت که در زمان بسیار کوتاهی به شهری آباد تبدیل شد. اما این پایتخت زیبا در حمله هیتیها و جنگهای مذهبی از بین رفت. خود اخناتون نیز در جنگ داخلی شکست خورد و در اثر شدت یافتن بیماری درگذشت و با توجه به اینکه دارای پسری نبود، دامادش توتعنخآتون که بعدها پسوند آمون یافت (همان فرعونی که مومیاییاش در موزه بریتانیا نگهداری میشود)، به مقام پادشاهی مصر رسید. آنچه در قسمت بیستونهم سریال پرخرج یوسف پیامبر(ع) صرفنظر از تمام مشکلات ساختاری به چشم میخورد، این بود که برای نویسنده و کارگردان ظاهراً اهمیتی نداشته که فاصله میان این دو اتفاق بیش از ۳۰۰ سال بوده است.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]