واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: گلایه محسن رضایی از سه دولت پس از امام امام چیز ناگفته ای ندارد و همه نظراتشان را شفاف و علنی بیان می کردند/ امام خودش را کانالیزه نکرده بود و از همه نیروها چه سیاسی و چه نظامی در اداره جنگ استفاده می کرد/ امام پدرانه سخنان ما را می شنید و.../ برای ما جنگ مهم بود؛ اما نمی خواستیم کشور را به هم بریزیم دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام گفت: حضرت امام، یک پدر معنوی برای من و بسیاری از جوانان انقلابی ایران بود. شکل گیری شخصیت سیاسی من در دوران امام، تحت تأثیر گفتمان ایشان اتفاق افتاد و با اینکه ما دور از ایشان بودیم، افکار و عقاید نسل دومی ها از شاگردان امام و نسل اول به ایشان بیشتر نزدیک بود. به این دلیل که ما هیچ نوع اجتهادی در مقابل امام نداشتیم و سخنان ایشان بر روح ما می نشست و شخصیت ما را شکل می داد؛ بنابراین، می توانم بگویم نسلی که امثال من جزو آن بودیم، بیش از همه نسل های گذشته از خود، به امام وفادار و متأثر از فکر و اندیشه ایشان بودند.محسن رضایی به مناسبت بیست و دومین سالگرد ارتحال رهبر بزرگ انقلاب اسلامی ایران، در گفت وگو با هفته نامه مثلث در مورد امام، جنگ، نقش سیاسیون در جنگ و رحلت حضرت امام خمینی(ره) سخن گفته است.بنا بر این گزارش، اهم نکات مطرح در این گفت وگو به شرح زیر می آید:نگام امام و رهبری به جوانان ـــ امام فکر و دل جوانی داشت. با اینکه سن ایشان بالای هفتاد سال بود که انقلاب پیروز شد و در زمان رحلت ایشان به نزدیک نود سالگی رسید، فکر و دلشان جوان بود؛ بنابراین، بسیار زود با جوان ها ارتباط برقرار می کرد، آنها را می فهمید و درکشان می کرد. خود ایشان یک انسان نوآور بود و در گذشته باقی نمانده بود. شرایط روز را به خوبی درک می کرد. ـــ نکته دوم آن که محور اصلی اداره انقلاب و دفاع مقدس را جوانها می دانستند. حتی بزرگان انقلاب که امروز سنشان بالا رفته، آن روزها جوان بودند. مثلا سی سال پیش مقام معظم رهبری و آقای هاشمی سنشان زیر پنجاه بود و سن دوستان ما 26-25 سال بیشتر نبود. برای همین، هم نسل اول و هم نسل دوم انقلاب از میانگین سنی پایینی برخوردار بودند.ـــ بنابراین، ما امروز با دو نوع نیرو مواجه هستیم؛ یک نیرویی که صاحب فکر و تجربه و اندیشه است و نیرویی که صاحب انرژی، نوآوری، خلاقیت و تلاش است. امروز باید این دو نیرو با یکدیگر ترکیب شوند. هر کدام از این سرمایه ها را به کار نگیریم، به ما آسیب وارد می شود. یعنی ما اگر از فکر، تجربه و اندیشه بزرگان انقلاب استفاده کنیم، جوان ها را کنار بگذاریم و یا این تجربه و علم و میدان داری را کنار بگذاریم و تماما از جوان ها استفاده کنیم، باز به ما آسیب می رسد و دوباره باید همان مقدار هزینه و زمان که صرف کسب تجربه برای آن نسل شد، بپردازیم که نسل جوان ما هم رشد کند؛ بنابراین، من تعادل را می پسندم و ما باید این دو نیرو را ترکیب کنیم.امام چیز ناگفته ای ندارندـــ امام چیز ناگفته ای ندارد. ایشان همه نظراتشان را شفاف و علنی بیان می کردند؛ برای همین، شناخت نظریاتشان کار سختی نیست. ایشان در رابطه با ادامه جنگ پس از خرمشهر نظراتشان را داده اند، حضرت امام تمام نظرات و دیدگاه هایشان را علنی اعلام کرده اند. می ماند یکسری جلسات خصوصی که امام اظهار نظراتی کردند که بیان نشده اما آن اظهار نظرات در همان جهت حرف هایی است که ایشان در سخنرانی هایی عمومی بیان می کردند. ـــ در رابطه با جنگ هم امام معتقد بود که پس از آزادی خرمشهر ما سر مرز بمانیم و جنگ همین جا ادامه پیدا کند. پس از آنکه نظامی ها و سیاسیون نظراتشان را درباره عبور از مرز گفتند، حضرت امام پذیرفت. منتها گفتند که شما مراقب باشید، گلوله بر سر مردم بصره ریخته نشود، چرا که اینها فردا اعلام می کنند که شما متجاوز هستید و علیه شما تبلیغات خواهند کرد.امام می فرمودند به مردم بیندیشید و تبلیغاتی که اینها علیه شما به عنوان تجاوزگر خواهند کرد. به این ترتیب ایشان موافقت کردند و ما از مرز خرمشهر به سمت بصره پیشروی کردیم.ـــ درباره پایان جنگ هم نظر امام کاملا روشن است. نظر امام این بود که حالا که از مرز عبور کردیم، باید تا نقطه ای برویم که صدام تسلیم شود؛ بنابراین، شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» یا «جنگ جنگ تا رفع فتنه» هم اعلام می شد، ولی هر دو این استراتژی ها ادامه داشت تا جایی که صدام تسلیم نیروهای انقلاب شود.فضاسازی منفی سه دولت پس از امام در رابطه با جنگ و دفاع مقدســـ با وجود اینکه حرف امام درباره پایان جنگ هم کاملا روشن بود، در هر سه دولتی که بر سر کار آمد، سه نوع فضاسازی در مورد جنگ انجام دادند. در دولت سازندگی یک نوع فضاسازی انجام شد که ایران در جنگ خسارات زیادی را متحمل شده و گفتند چرا جنگ ادامه پیدا کرد. در زمان دولت جامعه مدنی، دوم خردادی ها آمدند و گفتند چرا بعد از آزادی خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد. در زمان دولت کنونی گفتند، چرا اساسا قطعنامه پذیرفته شد و جنگ ادامه پیدا نکرد و چرا به امام جام زهر دادند؟در حالی که پاسخ همه اینها کاملا روشن است، چراکه این مباحث سیاسی است نه تاریخی، علمی و منطقی. اینها به خاطر فضاسازی است که برخی از سیاستمداران و جناح های سیاسی برای منافع سیاسی خودشان ایجاد می کنند.چگونگی تعامل امام با سیاسیون و نظامیانـــ امام در واقع از سیاسیون برای اداره امور، سیاست خارجی، سیاست داخلی و اداره کشور استفاده می کرد و از نظامیون هم برای اداره جنگ و پیشرفت در جنگ. شورای عالی دفاع به ریاست مقام معظم رهبری هماهنگی هر دو گروه را بر عهده داشت. پس از عملیات والفجر مقدماتی، جناب آقای هاشمی به عنوان هماهنگی در جبهه مسئولیت پیدا کردند. خود امام هم گزارش ها را هم از سیاسیون و هم از نظامی ها می گرفت و ورود مستقیم در جنگ داشت. ما همیشه گزارش هایمان را خدمت امام عرضه می کردیم. امام خودش را کانالیزه نکرده بود و از همه نیروها چه سیاسی و چه نظامی در اداره جنگ استفاده می کرد.رابطه بچه های جنگ با حضرت امام(ره)ـــ با امام این مسائل را زیاد مطرح می کردیم. مشکلات، مسائل و ناملایمات را مطرح می کردیم و امام پدرانه و امام گونه حرف های ما را می شنید و به ما توصیه هایی می کرد، دلداری می داد، حمایتمان می کرد و در کل به گونه ای بود که امام را در کل منطقه جبهه می دیدم و احساسش می کردیم.بنای به هم ریختن کشور را نداشتیمـــ برای ما جنگ مهم بود، ولی نمی خواستیم کشور را به هم بریزیم؛ یعنی نمی خواستیم عقاید خودمان را تحمیل کنیم و کشور را بر هم بریزیم. برای همین، در عین حال که جنگ برای ما اولویت نخست را داشت، حفظ نظام و چهارچوب سیاسی کشور هم برایمان قابل احترام بود. حضرت امام هم از دو گروه سیاسیون و نظامیان هماهنگی و همراهی را می خواستند.دست منافقین را خواندیم و پیشگیری کردیمـــ به محض اینکه امام دچار بیماری شد، وضعیت کشور کاملا در ابهام فرو رفت. چند روز مرتب صداوسیما از مردم می خواست برای بهبودی امام دعا کنند. من بلافاصله رفتم باختران در قرارگاهی که آنجا زدیم، فرماندهان را خواستم و آماده باش اعلام کردیم. چون حدس می زدیم به محض اینکه خبر رحلت امام منتشر شود، منافقین از مرزهای غربی و قصرشیرین و کردستان به سمت تهران حمله کنند و این احتمال را می دادیم که عراق نیز با آنها همکاری کند؛ بنابراین، من رفتم آنجا و دو روز آنجا بودم و شب رحلت امام با مقام معظم رهبری تماس و ارتباط داشتیم. به ایشان گفتم ما در اینجا هستیم و تمام فرماندهان آماده باش هستند و نگران منطقه نباشید. همه چیز را کنترل کردیم تا اینکه ساعت 11 شب به ما اطلاع دادند که امام فوت کردند.تاکنون ایستادگی رهبری جلوی انحرافات را گرفته استـــ به نظر من، پس از امام(ره) راه ایشان ادامه پیدا کرد. هرچند ایدئولوژی های غیرانقلابی مثل لیبرالی ـ تکنوکراتی و سوسیالیستی وارد حکومت، دولت و مجلس شد، ولی سرانجام، همه اینها کنار رفت و تبدیل به یک انحراف بزرگ در تاریخ انقلاب نشد. ممکن است افکار تکنوکراتی، سوسیالیستی و لیبرالی آسیب وارد کرده باشد، ولی نتوانست انقلاب و نظام را از مسیر خودش خارج کند. دلیل آن هم پایداری و ایستادگی رهبر انقلاب روی ارزش های امام و انقلاب بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 426]