واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: دختر وپسری که هیچ نسبتی با هم ندارند و احتمالا قرار است آخر داستان با هم ازدواج کنند، آن قدر توی سر و کله هم میکوبند و بگو مگو میکنند و دیالوگ های رگباری میگویند که... سریال فاصله ها با این که کلی بیننده را پای تلویزیون نشانده اما پیام های اخلاقی گل درشت آن حسابی توی ذوق میزند شاید بر اساس سیاست تلویزیونی مبنی بر این که « ببین و برو بخواب» سریال فاصله ها بهترین گزینه ای باشد که ساعت 11 شب روی آنتن میرود. یک سریال خاله زنکی با پیام های اخلاقی گل درشت که چنان در چشم مخاطب فرو میروند که اصلا احتیاجی به فکر کردن ندارد. سهیلی زاده که اتفاقا در « ترانه مادری» و «دلنوازان» نشان داد که مخاطب این ساعت تلویزیون را میشناسد و کارش را بلد است، در فاصله ها هم کار خودش را کرده. قصه ای عامه پسند با دوز بالای حرف و خاله زنک بازی را ساخته، اما به نظر میآید پیام های اخلاقی ای که به طور ناسوری هم به سریال سنجاق شده اند، اصلا به خورد آن نرفته اند. سکانس هایی مثل ترویج نماز خواندن، ربا، مال حرام و حلال و... هیچ کمکی به پیشرفت قصه نمیکنند؛ حتس لحن و فضای این سکانس ها هم ناگهان شبیه مستندهای اخلاقی میشود و انگار جلوی چشم مان کتاب دینی بزرگنمایی شده و یک سویه ارائه شده اند که بعید است کسی فکر کند همچنین آدم هایی وجود خارجی هم دارند. راستش کسی منکر ارائه مفاهیم ارزشی در آثار تلویزیونی نیست ولی مهم نحوه ارائه آن است. سال ها قبل نمونه های موفقی مثل « مسافری از هند» ، « صاحبدلان» و « میوه ممنوعه» در عرصه مفاهیم مذهبی دیدیم که خیلی مورد توجه قرار گرفتند؛ اما این که تلویزیون ما که در زمینه ساخت سریال های دینی و مذهبی گام های خوبی برداشته بود، به یکباره این طور گام به عقب برداشته و با سرعت بالایی در حال عقب گرد به دهه 60 است و آثاری از جنس توبه نصوح و استفاده را به خورد مخاطب میدهد .واقعا صاحبدلان یا میوه ممنوعه تاثیرگذار نبودند که تلویزیون رو به سریالی مثل فاصله ها آورده! «فاصله ها» به شکلی اغراق شده مفاهیم دینی و مذهبی را به خورد مخاطب میدهد کتاب دینی نمایشی «فاصله ها» قطعا در پایان نمایشش به دلیل ترویج مسائل دینی و مذهبی به شکل ویژه ای مورد تقدیر دست اندر کاران سیما، به خصوص رئیس رسانه ملی قرار میگیرد و از همه آن ها در دیداری صمیمانه تقدیر میشود اما واقعا سریال فاصله ها توانسته به شکلی قابل قبول و با رعایت استاندارد های یک اثر نمایشی مفاهیم دینی و مذهبی را به شکلی دراما تیزه به مخاطب ارائه دهد؟ این که مفاهیمی درباب نماز، ربا و... در قالب دیالوگ هایی رو و مستقیم در دهان بازیگران بگذاریم و آن ها را مثل برنامه های ترکیبی مذهبی به خورد مخاطب بدهیم کار بزرگ و سختی است؟ دوستی دختر و پسرملچ ملوچ و نچ نچ سهیلی زاده روابط آزاد دختران و پسران را نشان میدهد تا برای مخاطبانش جذابیت ایجاد کند. اصلا یکی از منابع جذابیت « دلنوازان» همین کل کل ها بود و حالا در « فاصله ها» هم از این شیوه استفاده شده؛ یعنی دختر وپسری که هیچ نسبتی با هم ندارند و احتمالا قرار است آخر داستان با هم ازدواج کنند، آن قدر توی سر و کله هم میکوبند و بگو مگو میکنند و دیالوگ های رگباری میگویند که بیننده یادش میرود که دارد یک صحنه « ممنوعه» از یک رابطه غیر عرفی را میبیند.اما آقای کارگردان یادش نمیرود که لابه لای همین صحنه های جذاب و پرکشش، چند پیام اخلاقی بگنجاند و دوستی های این چنینی را تقبیح کند، یعنی از جذابیت های نا متعارف این نوع روابط برای جذب مخاطب استفاده میشود اما خود روابط تقبیح میشود. مثل این میماند که کسی میوه ممنوعه را بخورد ولی موقع خوردن نچ نچ کند و سرتکان بدهد که یعنی چه کار زشتی!در یکی از فصل های سریال میبینیم که پسری دانشجو پیش پدر ریحانه میرود تا برای صحبت کردن در حیاط دانشگاه از او اجازه بگیرد. همزمان شاهرخ استخری و بهاره افشاری پشت دخل رستوران مشغول حرف های عاشقانه و کشمکش هستند. مایه اصل این است که زوج اول (که درست تربیت شده اند) دارند از راه درست پیش میروند و زوج دوم( که سرکش و خود رای هستند و به هنجارهای اخلاقی جامعه احترام نمیگذارند) دارند طبق عقل خودشان و بدون توجه به آداب صحیح برقراری ارتباط با جنس مخالف رفتار میکنند. سهیلی زاده برای این که مقایسه بین این دو زوج را بهتر به مخاطبانش شیرفهم کند، از تدوین موازی استفاده کرده، زمانی که زوج گمراه، پنهان از خانواده هایشان در کافی شاپ نشسته اند و مستقیم با هم حرف میزنند، زوج سر به راه در چهار چوب اخلاقیات عرفی نامه نگاری میکنند. اما این جا یک اشکال مهم وجوددارد؛ اگر قبول کنیم که فرهنگسازی در زمینه روابط پیش ازدواج در درجه اول برای جوان تر ها انجام میشود، دقیقا به همان دلیلی که رابطه زوج گمراه برای بیننده جذاب تر از رابطه زوج سربه راه است، آن ها از کل کل ها و کشمکش های زوج گمراه بیشتر تاثیر میپذیرند تا اجازه گرفتن ها و حیا به خرج دادن های زوج سربه راه. فایده این نوع الگوسازی فقط این است که پدر خانواده جلوی تلویزیون میگوید: « باریکلا، از این جوان مودب یاد بگیرید» در حالی که همین حرف را نه پدر خانواده که پسر خانواده باید بزند تا معلوم شود که سریال در انتقال الگوهای اخلاقی و تربیتی اش موفق بوده است. رباخواریتجویز کتاب ربا خواری یکی از مهم ترین دلایلی است که برکت را از سفره شخصیت های داستان برده است. سازندگان سریال خواسته اند لا به لای روابط شاهرخ استخری و نیما شاهرخ شاهی به این نکته آموزشی اشاره کنند که ربا فقط سود گرفتن روی پول نیست و جوان ها را از این قضیه بر حذر بدارند. بگذریم که نصیحت های بزرگ ترهای سریال فاصله ها در نکوهش ربا با لحنی انجام میشود که پیش از این در کیمیای سعادت غزالی به کار رفته بود!در یکی از صحنه های سریال عمو رضا( که شخصیت مومن، منطقی و همه چیز دانی است) درباره مضرات ربا صحبت میکند و کتابی درباره همین موضوع به جوان ها میدهد که بخوانند و از مفاسدی که رباخواری به دنبال دارد آگاه شوند. سعید و محسن بلافاصله بعد از مطالعه کتاب متحول میشوند و میروند سراغ کسی که به آن ها پول ربایی داده بود. کار به کتک کاری و دعوا میکشد و دو جوان برومند داستان با رباخوار مربوطه گلاویز میشوند. ای کاش همه مشکلات جامعه با خواندن یک کتاب حل میشد. اگر متحول کردن جوان ها به همین سادگی بود که دیگر مشکل و مفسده ای باقی نمیماند. قبول داریم که شما میخواسته اید اهمیت کتاب و کتاب خوانی را تبلیغ کنید،قبول داریم که میخواسته اید تاثیر مثبت یک نویسنده و یک کتاب خوب را نشان دهید اما آیا هیچ راهی وجود نداشت که این حرف را قدری ظریف تر بیان کنید؟آقای سهیلی زاده، باغچه شما زیباست اما گل هایش آن قدر درشت هستند که در گلدان کوچک ذهن ما جا نمیشوند. لطفا گل های ظریف تری بکارید! نماز و عبادتفسفرها را برای چه بسوزانیم؟ تردیدی نیست که لحظه های عبادت و راز و نیاز با خدا جزو معنوی ترین و محترم ترین لحظه های زندگی هر انسانی است. حتی تماشای آدمی که در حال مناجات و آرامش معنوی است میتواند حال و هوای دیگران را معنوی کند. ولی نباید فراموش کرد که نماز ابزاری برای نزدیک شدن به خدا نیست، راهی برای نزیک شدن به خداست و پیش از هر چیز یک فریضه واجب است که باید ادا شود. همان طور که نماز خواندن ریا و خلوص دارد، نشان دادن این صحنه هم ریا و خلوص دارد و در هر یک از این دو وضعیت، تاثیری کاملا متفاوت میگذارد. این مقدمه گفته شد تا به این جا برسیم که برای استفاده از مفاهیم معنوی و نزدیک شدن به محدوده های حساسی مثل عبادت، باید ظرافت و البته خلوصی به خرج داد که اگر نباشد تاثیر معکوس میگذارد و دافعه ایجاد میکند. چون عبادت بخشی از زندگی عادی مسلمان هاست،طبیعی است که در داستان ها، فیلم ها و سریال هایمان این صحنه ( به ضرورت یا به خاطر انتقال معنایی خاص) وجود داشته باشد. حافظه تصویری ما پر است از لحظه هایی که شخصیت های داستانی را در حال عبادت نشان میدهد؛ از « مسافری از هند» گرفته تا « روز حسرت» . هنوز هم تماشای صحنه نماز خواندن و ذکر گفتن مرحوم چهره آزاد در فیلم « مادر» علی حاتمی دل آدم را میلرزاند.در فاصله ها چند صحنه وجود دارد که درباره نماز و عبادت صحبت میشود؛ اما مشکل اینجاست که این صحبت ها و انگیزهایی که پشت این صحبت هاست « واقعی » نیستند. دانیال حکیمی با ادبیاتی درباره نماز خواندن پسرش حرف میزند که انگار دیالوگ هایش را از روی کتاب دینی دبیرستان نوشته اند: «شنیده ام در نماز خواند کاهلی میکنی» واقعا سریالی که ادعای الگوسازی و فرهنگسازی دارد چنین ادبیاتی را برای تشویق جوان ها به نماز خواند پیشنهاد میدهد؟ آیا کافی است که دست پسرمان را بگیریم و به مسجد ببریم، بدون آن که حالی معنوی در او به وجود آورده باشیم؟ نکته این است که لحظه های روحانی آدم های قصه را نمیشود باور کرد. انگار فقط مشغول انجام آداب مذهبی هستند و نه آداب مذهبی معنوی؛ ضمن آن که صحنه های عبادت فاصله ها نه تاثیری در پیشبرد داستان دارند و نه به شخصیت پردازی کمک میکنند. از همان اول فهمیده ایم که فلان شخصیت علایق و پایبندی های مذهبی دارد و بهمان شخصیت ندارد. دیگر نیازی به نشان دادن لحظه های خلوت آن ها با خدا نیست، مگر آن که بتوانیم در قالب تصویری که از عبادت ارائه میکنیم، جذابیت های معنوی و حال و هوای نماز را طوری نشان دهیم که مخاطبمان برای عبادت کردن دلتنگ شود و به اصطلاح دهنش آب بیفتد.در بیشتر خانواده های ایرانی، نماز خواندن یک فعل عادی و روزمره حساب میشود که همه مدلش را دیده ایم؛ از نماز های طولانی و با احساس مادربزرگ ها تا نماز های هول هولکی جوان ترها. واقعا سازندگان سریال فاصله ها نمیتوانستند همان قدر که برای جذاب نشان دادن ارتباطات باطل خلاقیت به خرج داده اند، برای جذاب نشان دادن یک عبادت برحق هم زور بزنند و فسفر بسوزانند؟
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 447]