واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: اميرحسين طبق وصيت پدربزرگ در سن 24 سالگی مجبور به ازدواج است. زری مادر اميرحسين در به در در جستجوی دختری مناسب برای اميرحسين است. اميرحسين از ازدواج سر باز میزند... تجربه نشان داده كه تهیه گزارش از پشت صحنه فیلمهای تلویزیونی به نسبت فیلمهای سینمایی برای یك خبرنگار كار سادهتری است. چرا كه معمولا تلهفیلمها گروههای جمع و جورتری دارند و عواملشان اشتیاق و تمایل بیشتری برای همكاری با خبرنگاران نشان میدهند. اهمیت تله فیلم گور به گور به این نكته برمی گردد كه به احتمال زیاد این كار در ایام تطیلات نوروزی به روی آنتن خواهد رفت. هماهنگیها برای حضور خبرنگار روزنامه در لوكیشن این تله فیلم خیلی سریع صورت میگیرد و قرار میشود در نخستین روز تصویربرداری در لوكیشن خانه مسكونی، در این محل حاضر شوم. خانه مورد نظر در محله اختیاریه واقع شده است. هنگام وارد شدن به این خانه ویلایی، اول از همه چشمم به مهران رجبی و داریوش اسد زاده میافتد كه با یكدیگر گرم صحبت هستند. چند نفر عمله و بنا هم ماله به دست، مشغول احداث یك حوضچه كوچك در وسط حیاط خانه هستند. قرار است این حوضچه در نماهای بعدی دیده شود و به همین خاطر باید ساخت آن هر چه زودتر به پایان برسد. براساس آنچه در اخبار مربوط به این تله فیلم خواندهام، این خانه متعلق به یكی از خانوادههای سنتی و قدیمی داستان است. به همین خاطر فضای داخلی و خارجی آن متناسب با سلیقه اینجور خانوادهها طراحی شده. بر روی لبههای حوض نیمه ساخته چند عدد گلدان چیدهاند و باغچه حیاط را گلكاری كردهاند. دختر بچهای كه با روح صحبت میكندگروه مشغول تمرین سكانس جر و بحث پدر و دختر هستند. مهران رجبی (كمال) كه یك جفت كفش و یك برس و قوطی واكس به دست گرفته، باید به سمت حوض حركت كند. سر صبح است و كمال میخواهد سركارش برود. نیره (رژینا قاسمزاده) مشغول تاب بازی است. او روپوش مدرسه به تن دارد و كیفش را به دیوار تكیه داده است. در این پلان نیره به صورت همزمان با پدر و روح پدربزرگش صحبت میكند. اما پدر روح پدربزرگ را نمیبیند. چون فقط نیره میتواند با این روح ارتباط برقرار كند. كمال رو به نیره میگوید: دست شما درد نكنه. زبونت خیلی دراز شده نیره خانم!بهرنگ توفیقی (كارگردان) به رجبی پیشنهاد میدهد هنگام واكس زدن كفشها یك كفش را بر زمین بگذارد و كفش دیگر را بردارد. او به گروه صدا یادآوری میكند كه بعدا صدای واكس زدن را جداگانه برداشت كنند. توفیقی به نیره میگوید: كمال نباید بفهمد تو داری با یك روح صحبت میكنی. لحظهای كه پدرت از تو پرسید با كی داری حرف میزنی باید دستپاچه بشوی و پایت را روی زمین بگذاری و به پدرت بگویی با خودم دارم حرف میزنم. مهران رجبی و بازیگر نوجوان روبروی هم نشستهاند. دوربین اول پلانهای كمال را تا آخر میگیرد. بعد میچرخد و به سراغ نیره میرود. فرقی بین فیلم و تله فیلم نمیبینمپس از پایان یافتن تصویربرداری این چند پلان به سراغ مهران رجبی میروم. او همچون همیشه با رویی باز و لبی خندان به سوالات پاسخ میدهد. از او درباره نقشش میپرسم. میگوید: این نقش یك نقش جدی است و كمدی بودنش در جدی بودنش است. كمال پدر خانواده است و میخواهد به وصیتنامه پدر بزرگ خانواده عمل كند. طبق این وصیت نامه پسرش باید در 24 سالگی ازدواج كند. اما كمال با ازدواج پسرش مخالف است و...او كه خیلی به استقبال مردم از این تله فیلم خوشبین است میگوید: من فرقی بین فیلم و تله فیلم نمیبینم. خیلی از تله فیلمها كارهای جذابی بوده و از فیلمهای سینمایی طرفدار بیشتری داشتهاند. كمدیهای سبك را دوست ندارمداریوش اسدزاده با آن عصای معروفش روی یك صندلی نشسته و از دور تمرین بازیگران را تماشا میكند. به چین و چروكهای چهرهاش نگاه میكنم و به یاد میآورم كه این بازیگر پیشكسوت سینما و تئاتر متولد سال 1302 است و 86 سال سن دارد. او با حضور مداومش در عرصه سینما و تلویزیون ثابت كرده كه در بازیگری واژهای به نام بازنشستگی هیچ معنایی ندارد. اسدزاده بتازگی در تله فیلمهای گنج خانه سفید (شاهد احمدلو) و بلوتوث مرگ بازی كرده است. به سراغ او كه میروم صحبتهایش را با یك بیت شعر شروع میكند:هنر نمیخرد ایام و بیش از اینم نیستكجا برم به تجارت چنین كساد متاعاز او به شوخی میپرسم استاد چرا با ازدواج این بچهها مخالفت میكنید؟ او میخندد و میگوید: درگیریهای اینجوری به عمر شما قد نمیدهد. قدیمترها پدربزرگها وصیت میكردند كه فلان پسردایی باید با فلان دختر عمه ازدواج كند. اگر این وصیتنامه اجرا نمیشد، كار به اختلاف و نزاع میكشید. در داستان ما اختلافات دو تا پدر بزرگ در آن دنیا هم ادامه پیدا میكند. در واقع یك مروری است بر سابقه این نوع وصیتنامههای غیرمنطقی. از او میپرسم با چه معیارهایی یك پیشنهاد را بررسی میكنید. او میگوید: كاری را میپذیرم كه سنگین باشد و به شخصیت من لطمه نزند. كمدیهای سبك را دوست ندارم. مردم ما فیلم و داستان خوب را میشناسند. ما نمیتوانیم مردم را گول بزنیم. چون مردم ما خوب قضاوت میكنند. اسدزاده درباره فعالیتهای فعلیاش صحبت میكند و میگوید: كتابی با عنوان سیری در تئاتر ایران قبل از اسلام تا 57 نوشتهام كه زیر چاپ رفته است. یك كتاب دیگر هم با عنوان تاریخ تئاتر تهران دارم كه در مرحله نگارش است. این بازیگر ادامه میدهد: 66 سال است كه دارم در تئاتر و سینما بازی میكنم. در واقع تار و پود وجود من با كار بازیگری بافته شده است. گور به گور یك كمدی فانتزی استنظر بهرنگ توفیقی كارگردان تله فیلم گور به گور را درباره بایدها و نبایدهای ساخت تله فیلم میپرسم. او پاسخ میدهد: سالها پیش زمانی كه بحث ساخت تله فیلم پیش آمد، آیندهاش را روشن تر میدیدم. اما الان میبینم كه تله فیلمها از لحاظ كیفی در یك چارچوب مشخص قرار نمیگیرند. یعنی بالا و پایین زیاد دارند. كارگردانهای مطرح تله فیلمهای خوبی میسازند. اما گاهی كارهای ضعیف هم میبینیم. او ادامه میدهد: آرزوی من این است كه نظارت بهتری بر تله فیلمها صورت بگیرد. من از 4 سال پیش تا الان بیش از 20 فیلمنامه فیلم تلویزیونی را خواندهام. اما هیچ كدام از اینها به مرحله ساخت نرسیده است. سال گذشته دو روز مانده به كلید خوردن یك فیلمنامه از كارگردانی آن انصراف دادم، چون تهیهكننده شرایطی را كه میخواستم به وجود نیاورد. بودجه تله فیلم كفاف ساخت كارهای خوب را میدهد به شرطی كه ما حساسیت بیشتری به خرج دهیم و تلهفیلم را جدی بگیریم. این كارگردان تاكید میكند: یادمان باشد كار موفقی مثل دوئل اسپیلبرگ یك فیلم تلویزیونی بوده است. 10?فرمان كیشلوفسكی هم در ساختار سریال ساخته شده است. پس كارهای تلویزیونی هم میتوانند ماندگار شوند. توفیقی تاكنون تلهفیلمهای آماده باش، شرق بهشت و تا فردا را كارگردانی كرده و گور به گور چهارمین تجربهاش در مقام كارگردانی فیلم تلویزیونی محسوب میشود. او درباره ویژگیهای تله فیلم جدیدش میگوید: گور به گور یك كمدی فانتزی است. از آن كمدیهایی است كه نمونهاش كمتر دیده شده است، فضای شادی دارد و میتواند در عید پخش شود. اما كار مناسبتی نوروزی نیست. او درباره ویژگیهای فیلمنامه میگوید: این فیلمنامه كاملترین متنی بود كه به دستم رسید. تغییراتی كه در آن دادیم، بیشتر به خاطر تغییر فصل بود چون داستان در تابستان میگذشت و ما آن را به زمستان تغییر دادیم. مثلا شخصیت به جای این كه شوفاژ را تعمیر كند، كولر را تعمیر میكند. تغییرات فیلمنامه خیلی جزیی بود. این كارگردان به نهفته بودن پیام فیلم اشاره میكند و میگوید: این نكته از محاسن فیلمنامه است. مردم این جنس پیام دهی را بیشتر میپسندند. او ادامه میدهد: دیالوگهای این فیلمنامه جدای از موقعیت داستان خنده دار هستند. سعی كردم در مرحله انتخاب بازیگر، به سراغ بازیگرانی بروم كه با لحن و بیان جدی شان از مخاطب خنده میگیرند. مثل مهران رجبی، عباس امیری، داریوش اسدزاده و...از توفیقی درباره شرایط تولید میپرسم. او با بیان این مطلب كه گور به گور كار بی دردسری بوده میگوید: از دوم اسفند ماه كار را كلید زده ایم و امیدواریم تا بیست و یكم همین ماه تصویربرداری بهاتمام برسد. تدوین هم به صورت همزمان انجام میشود و به احتمال 90 درصد كار به پخش نوروزی میرسد. او ادامه میدهد: به جز این منزل لوكیشنهایی مثل گورستان، پارك، مغازه لوزام تاسیساتی و... هم داریم. در لوكیشن خانه سعی كردیم به فضای یك خانه سنتی ایرانی برسیم. به همین خاطر وسط آن یك حوض ساختهایم و باغچههایش را گلكاری كردهایم. البته امروز آب و هوا با ما همكاری نكرد! من دوست داشتم امروز هوا آفتابی باشد. چون حیاط خانه ایرانی باید روشن و پرنور باشد. دیالوگهای آهنگین و پیامهای غیرمستقیمرویا غفاری نویسنده فیلمنامه گور به گور درباره شخصیتهای محوری داستان میگوید: دو تا شخصیت دختر و پسر داریم كه میخواهند خودشان زندگیشان را شكل بدهند. پدر و مادر اینها پایبند به سنتها هستند. اما سنتهایی كه جنبه منفیشان بیشتر است. یك شخصیت دختر بچه تیز و حاضر جواب داریم كه در پایان میتواند به جنگ خانوادهها پایان بدهد. این دختر بچه هم جوانها را راضی میكند و هم پدر و مادرها را. نیره با حاضر جوابیهایش فضای طنز قصه را ایجاد میكند. همچنین او به شكل غیرمستقیم پیام داستان را منتقل میكند. پیام نیره این است كه همه باید خودشان را به روز كنند. در داستان دو تا روح مستبد هم داریم كه اصرار دارند وصیتشان به اجرا دربیاید. از غفاری میپرسم چرا اسم فیلمنامه را گور به گور گذاشتهاید. او پاسخ میدهد: این گور به گور به معنای ناسزا گونهاش به كار نرفته. اشاره ما به دو تا گور كنار هم است و این كه از گور این پدربزرگ تا گور آن پدربزرگ چه ماجراهایی اتفاق میافتد. غفاری پیش از این فیلمنامه تله فیلم برگی بر شاخه (حسین سهیلیزاده) و چند طرح داستان برای تلهفیلمهای مختلف نوشته است. این نویسنده ادامه میدهد: بیشتر از طنز موقعیت استفاده كردهام. ضمن این كه دیالوگها را با دقت زیادی نوشتهام. سعی كردم دیالوگها آهنگین باشد و لحن داشته باشد. روی زبان خیلی كار كردهام. بویژه روی این نكته كه دیالوگها با هم بده و بستان داشته باشند. از اصطلاحات و ضربالمثلها هم زیاد استفاده كردهام. به بخشی از فیلمنامه نگاه میكنم و نكته اشاره شده را در لابلای دیالوگها میبینم. به عنوان مثال:نیره: از من گفتن بودماشاءالله: از من هم نشنیدننیره: مامان هم عین شماست. حرف، حرف خودشهیا كمال: اون بدبخت گورش كجا بود كه كفنش باشه. هم پولم رفت هم آبروم.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]