تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 20 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هان! ميان حق و باطل جز چهار انگشت فاصله نيست. از آن حضرت درباره معناى اين فرمايش س...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها




آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1814732393




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

كو یوسف خوشنام ما؟


واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: یك مجموعه تلویزیونی ایرانی اعم از عام‌پسند و خاص‌دوست و تاریخی و مذهبی و جنایی و... چنان كه كاركرد «آموزنده» خود را از دست بدهد یا از ایفای این نقش غافل باشد وصله‌ای ناجور است...        یك مجموعه تلویزیونی ایرانی اعم از عام‌پسند و خاص‌دوست و تاریخی و مذهبی و جنایی و... چنان كه كاركرد «آموزنده» خود را از دست بدهد یا از ایفای این نقش غافل باشد وصله‌ای ناجور است. این اصل برگرفته از خیل مجموعه‌های تلویزیونی است كه از جانب مدیران و مسوولان سیما مورد قبول می‌افتد و وقوف بر آن هم دقت و مهارت خاصی نمی‌خواهد. هر كه در این سال‌ها شمه‌ای در جریان اخبار باشد و اندكی از بازخوردها و انعكاس‌ها و دیدگاه‌ها بداند بر این قضیه صحه خواهد گذاشت. هدف مجموعه‌كاران این است مجموعه‌ای بسازند كه مردم را پای تلویزیون بنشاند و زین نمط بیاموزند و عبرت پذیرند و درس گیرند. بحث نیك‌و‌بد چنین هدفی بحث این نوشته نیست. قصد داریم بنای بحث را بر همین نكته بگذاریم و در كوتاه سخن ثابت كنیم كه «یوسف»ی كه ساخته شده حتی از پس ایفای چنین نقشی نیز ناتوان است.یعنی حتی اگر ارزش یك اثر هنری را به میزان درس‌آموز بودن آن تقلیل دهیم، «یوسف»ی كه این روزها از تلویزیون پخش می‌شود، در این معیار كوته‌بینانه هم یك اثر هنری نیست. حكم بر چنین رأیی هوش و ادراك بالایی نمی‌خواهد. بنده تنها از یك منظر ورود خواهم كرد و اگر چند نظر دیگر هم بر این نوشتار پیوست شود، بر معایب و نواقص بی‌كران این مجموعه افزون خواهد شد.باری، چنانچه گفتیم طبق دیدگاه مسوولان و دست‌اندركاران، مجموعه خوب، مجموعه‌ای است كه به پایش بنشینند و عبرت گیرند و گفتیم كه «یوسف»ی كه ساخته شده چنین نیست. به عبارت دیگر حرف ما این است كه «یوسف» ساخته شده، حتی عبرت‌آموز هم نیست. و این در حالی است كه نخستین قابلیت این داستان همین عبرت‌آموز بودن آن است و دست‌اندركاران این مجموعه در همان پله اول هم فرومانده‌اند. «احمد محمد بن زید طوسی» در تفسیر سوره یوسف می‌گوید: «از عجایب چهارچیز بود كه ملك تعالی خردمندان را از خلق خود عبرت نمود، تا بدان به راه رشاد باز آیند و انتباهی بود ایشان را. یكی قصه هلاك فرعون بود كه ملك تعالی ترسكاران را در آن عبرت نمود (ان فی ذلك لعبره لمن یخشی). دوم غزوات بدر بود كه ملك تعالی خردمندان را در آن عبرت نمود (ان فی ذلك لعبره لاولی الالباب). سوم غزوه بنی‌نضیر بود كه ملك تعالی در آن ارباب بصیرت را عبرت نمود (فاعتبروا یا اولی الابصار). چهارم حال یوسف بود كه ملك تعالی عالمیان را در آن عبرت نمود (لقد كان فی قصصهم عبرهٌ لاولی الالباب)» اعتبار كردن یا عبرت گرفتن به معنای نوعی حركت یا تفكر است. این كلمه از ریشه «عبر» مشتق شده و معنای آن رفتن از حالی به حالی دیگر است و گذشتن از آب (چه با كشتی و چه از روی پل). در مثال ساده‌تر «عبرت گرفتن» حركت از نقطه A به B است و ذهن مخاطب با دیدن A باید به B برسد. این حركت ذهنی زمانی صورت می‌گیرد كه نقطه A و B هر دو تعریف شده باشند. به بیان دیگر، «عبرت گرفتن» تنها صرف حركت نیست بلكه نقاط حركت آن كاملا روشن است. اگر قرار باشد كسی داستان چوپان دروغگو را بشنود و به نقطه بعدی یعنی فهم عمل رذیله چوپان دست نیابد، عبرتی هم شكل نمی‌گیرد. در این مواقع حركت به جای A به B از A به « X» صورت گرفته. پس اگر قرار باشد عبرتی در بیفتد، نقاط حركت نیز باید روشن و صریح باشد.اگر یكی از نقاط روشن نباشد، در این حركت اختلال ایجاد می‌شود. یعنی اگر A درست تعریف نشود، حركت نیز به مكانی دیگر خواهد بود. و سخن این است كه اگر «یوسف» را همان A (در مثال ما) در نظر بگیریم، چون A نبوده، نباید انتظار داشته باشیم از این نقطه به B برسیم. ساده‌تر آنكه بگوییم مجموعه تلویزیونی «یوسف» كاركرد عبرت‌آموز بودن خود را از دست داده است و در بسیاری موارد كاركردهای دیگری به خود گرفته است. با رجوع به مثال ما باید گفت، چون A در كار نبوده، نباید توقع داشته باشیم كه كاركردی را هم كه در نظر داشتیم به آن رسیده باشیم. و اگر جایی احیانا به برخی پلان‌ها، دیالوگ‌ها، ارتباط‌ها و... خندیده‌ایم (كه جای خنده نبوده) یا بعضی مواقع شگفت‌زده شده‌ایم (كه اصلا جای شگفتی نبوده) باید بدانیم كه علت اصلی همان اختلال حركتی است. همانطور كه توقع نداریم مخاطب از خوانش داستان «یوسف»(ع) به پیام داستانی «نوح» (ع) یا به‌عنوان مثال چوپان دروغگو برسد، نباید هم انتظار داشته باشیم كه ما داستانی دیگر بگوییم و مخاطب به پیام داستان «یوسف»(ع) برسد. مشكل كار از اینجا ناشی می‌شود كه دوستان دست‌اندركار فكر می‌كنند داستان «یوسف» (كه خداوند آن را عبرت‌آموز خوانده) چیزی انتزاعی و خارج از داستان‌گویی است و عبرت‌آموز بودنش فرآیندی خارج از آفرینش و بیان آن است. مشكل اینجاست كه دوستان نمی‌دانند نه تنها «یوسف» بلكه تمام داستان‌های روی زمین، خارج از داستانگویی و شیوه روایی معنا ندارند. وقتی كاركردی صرفا رسانه‌ای برای هنر قائل شدیم چنین چیزی هم عایدمان خواهد شد. آیا به واقع چیزی خارج از اثر هنری وجود دارد كه قرار است توسط اثر هنری ورز داده شود؟! آیا پیامی خارج از داستان مفروض است كه قرار است با گفتن داستان به عینیت درآید؟ آیا پیام داستان) اگر پیام و معنایی برای آن قائل باشیم) غیر از همان داستان نیست؟ باور كنید این پرسش‌ها در تئوری‌های رایج امروز آنقدر نخ‌نما هستند كه اشاره به آنها هم رنگ كهنگی گرفته‌. امروز كمتر كسی است كه نداند هر چه داستان دارد از شیوه روایی دارد و هر داستانی ممكن است با كوچك‌ترین تغییر در شیوه روایی یا زاویه دید یا... تبدیل به داستانی دیگر شود. اینجا هم در سریال حضرت «یوسف» به خاطر ناآشنایی‌های فراوان و نابلدی‌های بی‌شمار، داستان تبدیل به داستانی دیگر شده و به همین سبب كاركرد (مد نظر مسوولان) از دست رفته است.اگر تا اینجای كار دانسته باشیم كه تغییر تعریف (در مثال A و B)، تغییر در حركت را هم به دنبال خواهد داشت می‌توانیم به یكی از اشكالات بزرگ این مجموعه برسیم كه همان زبان (به معنای گفتارها و دیالوگ‌های) مجموعه است. گفتارهای سریال ملغمه‌ای از زبان‌های محاوره، كهن، لاتی، خیابانی، فینگلیش و... است كه ضربه مهلكی به سریال وارد كرده و بیشترین آسیب (حركتی كه گفتیم) نیز از این جناح به مجموعه وارد شده. دقت كنید:«برو پی كارت»«زوایای تاریك خانه را گشته‌ای؟»«آنجا را كنترل كن»«این پیراهن (یا...) از آن من است»و هزاران مثال دیگر كه حكایت از مجموعه‌ای نامنظم دارند. «كنترل كردن» كنار «زوایای خانه» می‌آید و «برو پی كارت» كنار «آن من»! چنین ملغمه‌ای موجب می‌شود برخی صحنه‌ها نه‌تنها جدیت خود را از دست دهند بلكه موجبات طنز مخاطب باشند و هزار افسوس كه داستان زیبایی چون داستان «یوسف» به پای این ناشی‌گری‌ها بسوزد و دست‌اندركاران خوشحال باشند از اینكه فرهادكن، كوه معنا را كنده‌اند و بنایی ساخته‌اند كه از باد و بارانش گزند نیست! دیروز شنیدم طرحی داده‌اند مبنی بر اینكه به بازیگر نقش حضرت یوسف(ع) مبلغی ماهیانه بدهند و تعهد بگیرند كه این بازیگر تا پایان پخش این سریال هیچ سریالی بازی نكند. چرا؟ تا نقشش جاودانه بماند!خانه از پای‌بست ویران استخواجه در فكر نقش ایوان است    




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 334]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن