واضح آرشیو وب فارسی:سیمرغ: در بخش نخست این مقاله ضمن تعریف واژگان مربوط به اعتیاد و مواد مخدر به معرفی دیدگاه جامعهشناسان در بررسی پدیدهی اعتیاد، میپردازیم. اشارهدر بخش نخست این مقاله به معرفی دیدگاه جامعهشناسان در بررسی پدیدهی اعتیاد، میپردازیم. در بخش دوم این مقاله، نظریههای جامعهشناسی دربارهی اعتیاد توضیح داده خواهد شد. تبیین جامعهشناختی اعتیاد و عوامل مؤثر بر آنواژگان اعتیاداعتیاد به معنی "عادت كردن، خو گرفتن به مواد؛ حالتی است كه به وسیله مصرف مداوم ماده تخدیر كننده چه به طور طبیعی و چه مصنوعی ایجاد میشود. اعتیاد نوعی مكانیزم دفاعی است كه برخی افراد جهت فرار از عذاب و موقعیت رنجآور خود بدان متوصل میشوند." طبق تعریف دیگر، اعتیاد "الگوی رفتاری است كه با دل مشغولی به مصرف مواد روانگردان شامل وابستگی، اجبار و برگشت به حالت اولیه مشخص میشود." اعتیاد به مواد مخدر حالت مزمن اعتیاد است كه دسترسی نداشتن به مواد موجب بروز علائم محرومیت میشود. معتاد به مخدركسی كه به مواد مخدر وابستگی جسمی و روانی دارد و از آنجا كه خود را به آن نیازمند میبیند به اجبار آن را مصرف میكند و مجبور است به علت حالت مصونیت و تحملی كه در جسم و روان او نسبت به ماده مخدر ایجاد میشود، به طور مرتب مقدار مصرف خود و دفعات آن را افزایش دهد و از همین رو جسم و روان خود را هر بار بیش از پیش مصدوم میكند و روز به روز و بلكه ساعت به ساعت به این مواد كشنده و نابود كننده نیازمندتر و نسبت به آن بیاختیارتر و وابستهتر میشود، معتاد به مواد مخدر است. مواد مخدرمفهوم مواد مخدر از قرن چهارم و از كلمه فرانسوی drogue به معنی "مواد خشك" گرفته شده است. یعنی "اكثر داروهایی كه زمانی از گیاهان خشك به دست آمدهاند." در جوامع معاصر كلمه مواد مخدر به دو معنی است كه بنابر كاربردشان تعریف میشوند. 1) مواد مخدر در معنی اول مثبت است كه "نقش مهمی در پزشكی دارد." 2) در تعریف دوم كه صنفی است، ویژگی طبیعی و تركیبی این مواد منعكس نمیشود، بلكه "جنبه تخریبی و الگوهای سوء استفاده از این مواد را كه زیانبخش هستند، منعكس میگردد." بنابراین مفهوم مواد مخدر "به موادی اطلاق میشود كه اثرات كسلكننده و روانرنجوری (روانگردان) دارند و شامل كافئین، نیكوتین، تریاك، الكل، ماری جوانا، هروئین، كراك، شیشه و ... است." مصرف مواد مخدرمیلر (1995) در تعریف مصرف مواد مخدر میگوید: "مصرف تعمدی و غلطی كه ناشی از بینظمی اساسی، جستوجویی برای خوشگذرانی، خوشی لذتجویان و یا غیراخلاقی است. مصرف مواد مخدر ارزشهای اجتماعی را منعكس میكند نه یافتههای علمی را." تحریك كنندهها یا محركها (Stimulators / uppers): این مواد شامل كوكائین، كراك، كافئین، نیكوتین و آمفتامینها است. اینگونه مواد، حوصله را با تحریك سیستم عصبی بالا میبرند و حالت خوشی را به وجود میآورند. مصرف درازمدت آن تاثیرات فرسایشی برای بدن مصرف كننده دارد. مواد توهمزا (Hallucinogens / psychedelics): موادی كه عملكردهای ادراكی را تغییر میدهند؛ بیشترین ماده مصرفی توهم زا LAD, PCP هستند كه هر دوی این مواد به صورت شیمیایی تولید میشوند و هیچ مصرف مشروعی ندارند. كند كنندهها (depressants / downers): شامل الكل، مواد افیونی مانند تریاك، هروئین، مرفین، آسپرین و باربیتوراتها است. این مواد موجب كاهش فعالیت عصبی از طریق تاثیر بر هیپوتالاموس مغز میگردند. نظریات جامعه شناسان در باب اعتیاد و مصرف مواد مخدر قبل از این كه به نظریات جامعه شناسان در باب اعتیاد بپردازیم لازم است بنا به تعریف، اعتیاد را به دو دسته تقسیم كنیم: 1ـ اعتیاد مجاز: وابستگی و تداوم در مصرف مواد طبیعی یا مصنوعیای كه به عنوان دارو شناخته شده و شامل بسیاری از مواد دارویی به ویژه آرام بخشها و خوابآورها میشوند. این مواد با تجویز پزشك و یا اغلب خودسرانه مصرف میگردند كه خود نیز به دو گروه تقسیم میشود: الف ـ اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و مصنوعی كه به عنوان دارو شناخته میشوند. ب ـ اعتیاد به موادی كه تنها از دیدگاه روانی عادتزا هستند و تداوم مصرف را ایجاب میكنند، همانند تنباكو و مشابهین آن. در این گروه مظاهر اعتیاد به صورت دیگری غیر از آنچه كه در مورد مواد خدركننده گذشت، وجود دارد اما متاسفانه از سادهترین تا خطرناكترین و موحشترین عوارض را در معتاد و به طور غیرمستقیم در خانواده و جامعه موجب میگردد. همانند عوارض قلب و عروق، سرطان دستگاه تنفسی و.... 2ـ اعتیاد غیرمجاز: وابستگی افراد به مصرف همیشگی مواد و بهرهگیری از عواملی كه بنابر قوانین كشوری یا بینالمللی (شرعی و مدنی) غیرمجاز شناخته میشوند را اعتیاد غیرمجاز نامند. این امر در نتیجه ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاههای مختلف پزشكی، بهداشتی، روانی، اجتماعی و... است. از زمانی كه مواد مخدر به عنوان مسالهای اجتماعی شناخته شده است، كوشش جهت تبیین این نكته صورت گرفته است كه چرا برخی افراد به مواد مخدر وابسته میشوند، در حالی كه دیگران در عین مصرف، به آن وابسته نمیگردند. برخی معتقدند این امر یك بیماری است، در حالیكه دیگران معتقدند كه یك مشكل رفتاری است. اعتقاد عدهای بر این است كه این امر ریشههای ژنتیكی دارد و برخی دیگر عوامل محیطی را تعیین كننده آن میدانند. عدهای آن را در یك بافت فرهنگی بررسی میكنند و عدهای دیگر آن را واكنش سازگاری فردی میدانند. بعضیها آن را بحران شخصیتی میبینند و در حالیكه برخی دیگر آن را مسالهای روانشناختی میدانند. اما نظریههای اجتماعی به بررسی ساختارهای اجتماعی و رفتار اجتماعی میپردازند، بنابراین مصرف مواد را در یك بافت اجتماعی مطالعه میكنند. دیدگاه اجتماعی اغلب، مصرف مواد را محصول وضعیتها و روابط اجتماعیای میداند كه باعث ایجاد ناامیدی، ناكامی، محرومیت و احساس عمومی از خود بیگانگی در میان بخشهای آسیبپذیر جمعیت میشوند. در زیر عواملی كه با مصرف مواد توسط جوانان همبستگی مثبت دارند به طور خلاصه بیان میشود. این عوامل اغلب در محیطهای اقتصادی ـ اجتماعی محروم یافت میشوند:1ـ خانوادههایی كه اعضای آنها سابقه مصرف الكل و یا سابقه جرم و رفتار غیراجتماعی دارند. 2ـ سرپرستی ناقص والدین با واكنشهایی كه از سهل انگاری تا خشونت در نوسان است. 3ـ پذیرش یا مصرف مواد مخدر توسط والدین 4ـ دوستانی كه مواد مخدر مصرف میكنند. 5ـ بچههایی كه در سالهای آخر تحصیلات ابتدایی ناموفق بودهاند و به هنگام نوجوانی اصلا به مدرسه علاقهای ندارند. 6ـ بچههایی كه ازخودبیگانه و شورشی هستند. 7ـ رفتار غیراجتماعی در اوایل نوجوانی و به ویژه رفتار پرخاشگرانه برخی از مطالعات به این نكته پی بردهاند كه مصرف مواد مخدر در بین نوجوانان متاثر از احساس خستگی مداوم و افسردگی است. همچنین دریافتهاند كه همانند جنبههای دیگر نوجوانی معمولاً با اتهام این دوره به پایان میرسد. گلامینسر و لاوین (1989) معتقدند مصرف مواد مخدر به طور معمولی یك فعالیت گروهی است كه جوانان یكپارچه و متحد به طور اجتماعی انجام میدهند. این مساله در تضاد با برخی دیدگاههای روانشناختی، معتقد است كه مصرف كنندگان نوجوان مواد مخدر به لحاظ اجتماعی آدمهای شایسته و توانایی هستند. مطالعات جامعهشناختی اغلب دیدگاههای متضاد در باب مصرف كننده نوجوان كه یا او را منزوی و منحرف و یا همرنگ با جماعت میدانند را به چالش میكشند. جامعهشناسی همچنین به ما تذكر میدهد، مصرف موادی را كه تابع موقعیت و زودگذر است را از مصرف موادی كه وابستگی و اعتیاد میآورند جدا كنیم. در انگلستان تعداد بسیار كمی از جوانان كه به صورت منظم مواد غیرمجاز مصرف میكنند، در مقایسه با كسانی كه برای امتحان مواد مصرف كردهاند به ما یادآوری میكنند كه یك فرد جوان با مصرف یك ماده مخدر غیرمجاز ضرورتا الگوی مصرف مواد را برای همیشه دنبال نمیكند. رویكردهای درمانی كه بر نظریههای جامعهشناسی مبتنی هستند معمولاً بر اجتماعی شدن تاكید میكنند، یعنی اتخاذ ارزشهای اجتماعی و با تسلیم شدن به فرهنگی كه به شدت مخالف مصرف مواد است. به عنوان مثال بر طبق الگوی فشار اجتماعی، نوجوانان مصرف مواد را هنگامی شروع میكنند كه در مقابل فشارها و اثراتی قرار میگیرند كه در خانواده، مدرسه، گروه همسالان و اجتماع بر آنها تحمیل میشود و اگر نوجوانان اعضای شبكههای طرفدار جامعه و شكبههای حمایت اجتماعی باشند بیشتر برگشتپذیر خواهند بود. بخش دوم: تبيين جامعهشناختی اعتياد و عوامل موثر بر آن (2)
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سیمرغ]
[مشاهده در: www.seemorgh.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 583]