تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 10 آذر 1403    احادیث و روایات:  امام حسین (ع):اگر مردم تعقل می کردند و مرگ را تصور می کردند، دنيا ويرانه مى‏شد.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

خرید یخچال خارجی

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

خرید سرور مجازی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

قیمت بالابر هیدرولیکی

لوله و اتصالات آذین

قرص گلوریا

نمایندگی دوو در کرج

خرید نهال سیب

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

وکیل ایرانی در استانبول

رفع تاری و تشخیص پلاک

پرگابالین

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1835806648




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

شصت سال جنايت؛ شصت سال مقاومت(14) انقلاب «چفيه» و «تفنگ»


واضح آرشیو وب فارسی:فارس: شصت سال جنايت؛ شصت سال مقاومت(14) انقلاب «چفيه» و «تفنگ»
خبرگزاري فارس: خبرگزاري فارس: وزير مستعمرات انگلستان،در بحبوحة «انقلاب بزرگ فلسطين» طي يك سخنراني گفت:"فلسطين، بدترين نقطة عالم و سخت‏ترين محل خدمت براي تمامي امپراتوري بريتانياست و آن‏گونه كه ما خيال مي‏كرديم، سركوب اين انقلاب كار ساده‏اي نيست."


*انقلاب بزرگ فلسطين (قيام سال 1936)
بدون شك بزرگ‌ترين مبارزه مردمي فلسطينيان عليه اشغالگران اين سرزمين، "قيام بزرگ سال 1936" است. اين قيام به حدي از گسترد‏گي و فراگيري رسيد كه مي‏توان نام "انقلاب" را بر آن نهاد. پس از آن، تا زمان آغاز "انتفاضه الاولي"(در 1987) هرگز چنين جنبشي در ميان "مردم فلسطين" و رهبران سياسي آنان تكرار نشد. اين "انقلاب"، در حقيقت، تمامي توان سياسي و نظامي فلسطينيان براي تعيين سرنوشت نامعلوم كشورشان بود و اگر بي‏تجربگي سياسي رهبران فلسطيني و دخالت نابجا و ساده‏لوحانه (و شايد خيانت ‏بار) رهبران كشورهاي عربي نبود، قطعاً سرنوشت اين سرزمين را به گونه‏اي ديگر رقم مي‏زد.
بررسي اين "انقلاب بزرگ فلسطين " و سرانجام آن، در سير تاريخ مبارزات ملت فلسطين از اهميت فراواني برخوردار است. "انقلاب بزرگ فلسطين" را بايد به سه مرحله تقسيم كرد:
مرحلة اول: از آوريل سال 1936 تا اكتبر همان سال، مرحلة دوم: از اكتبر سال 1936 تا سپتامبر سال 1937 و مرحلة سوم: از سپتامبر سال1937 تا سپتامبر سال 1939.

*مرحلة اول: آوريل سال 1936 تا اكتبر همان سال
*بزرگ ترين تشييع تاريخ فلسطين
بي‏ترديد بايد قيام مسلحانة عزالدين قسام را زمينه‏ساز انقلاب بزرگ فلسطين دانست. علي‏رغم اهتمام نيروهاي انگليسي به ممانعت از خروج پيكر شهيد "عزالدين قسام" از ميدان نبرد و رسيدن آن به دست مردم، مجاهدان قسامي موفق شدند پيكر "شيخ شهيد" و دو همرزم شهيدش را از حلقة محاصرة نظاميان انگليسي خارج و به محل امني منتقل كنند.
با انتشار خبر سركوب "جنبش قسّاميّون" كه توسط رسانه‏هاي انگليسي با آب و تاب فراوان و بي‏ادبي تحريك‌كننده و وقيحانه‌اي انجام گرفت، توده‌هاي مردم فلسطين از قيام مسلّحانة ناتمام "شيخ قسام" مطلع شدند و احساسات مذهبي آنان به شدت تحريك شد. "حكومت قيموميت" كه فهميده بود به همت دستگاه تبليغاتي خود، چه التهابي در ميان توده‏هاي خشمگين و نااميد فلسطين ايجاد كرده است، هيچ اقدامي براي ممانعت از مراسم اقامة نماز بر پيكر "شيخ شهيد" و يارانش و تشييع آنان به عمل نياورد.
طي چند روز، هزاران نفر از نقاط مختلف فلسطين به سوي محل تشييع جنازة "عزالدين قسام" سرازير شدند و اين مراسم با حضور بيش از سي هزار نفر، به بي‏سابقه‏ترين مراسم تشييع در فلسطين تبديل شد. در تمام طول مراسم، نظاميان انگليسي با حفظ فاصلة خود از مردم، سعي كردند با احتياط فراوان، مراسم را كنترل كنند؛ اما مشاهدة يونيفرم‏پوشان انگليسي مردم را سخت به هيجان مي‏آورد. در نهايت راهپيمايان در حالي كه شعار "الله اكبر" و "انتقام، انتقام" سر مي‏دادند، به ادارة پليس حمله بردند و سه دستگاه خودروي انگليسي را به آتش كشيدند و با پاره سنگ و آجر، چند سرباز انگليسي را مجروح كرده و حتي با يك درجه‏دار انگليسي درگير شده و او را بر زمين زدند، اما با صدور دستور عقب‏نشيني، نظاميان انگليسي به سرعت از مقابل مردم عقب‏نشيني كردند و تا پايان مراسم به آنان نزديك نشدند. با اين حال خشم و نفرت عمومي نسبت به بريتانيا و دولت قيموميت در ميان مردم فروكش نكرد و چون آتش زير خاكستر باقي ماند.
مردم فلسطين با افشاي عمليات "عزالدين قسام" و يارانش، با گزينة جديدي روبه‌رو شده بودند. تا آن روز، "قيام مسلّحانه" عليه انگلستان و اشغالگران صهيونيست، نه تنها در معادلات سياسي مردم فلسطين و رهبران ملي و مذهبي فلسطيني جايگاه و مقبوليت خاصي نداشت، بلكه مخالفت‏هاي جدي و مؤثري عليه آن ابراز مي‏شد، اما با شهادت "شيخ قسام" و علني ‏شدن سازمان جهادي او، "جهاد مسلّحانه" عليه اشغالگران، در ميان مردم فلسطين مقبوليت فراواني كسب كرد، هر چند به دليل عدم وجود رهبران كارآمدي چون "عزالدين قسام" كه علي‏رغم داشتن پايگاه مذهبي، از توانمندي توأم سياسي و نظامي نيز برخوردار باشند، تشكيل گروه‏هايي مانند "قساميون" در سراسر خاك فلسطين ميسر نشد، اما تحركات بعدي بقاياي "قساميون"، آتش "انقلاب بزرگ فلسطين" را شعله‏ور كرد.

*آغاز انقلاب
تنها پنج ماه پس از شهادت "شيخ عزالدين قسام"، يكي از همرزمان او به نام "شيخ فرحان سعدي" عمليات كميني را عليه يك گروه گشتي صهيونيستي در مسير "نابلس" به "طولكرم" (موسوم به جادة "عنتبا - نورالشمس") در تاريخ 15 آوريل سال 1936 به اجرا درآورد. در اين عمليات دو نظامي صهيونيست كشته و سه تن ديگر زخمي شدند. شب بعد صهيونيست‏ها، دو مسلمان را در نزديكي شهرك صهيونيست ‏نشين "بتاح تكفا" به شهادت رساندند. همچنين با انتقال جنازة يكي از يهوديان كشته شده در "عمليات جادة عنتبا - نورالشمس" به "تل آويو"، در جريان دفن او تظاهراتي به راه افتاد و ضمن آن تظاهركنندگان عليه اعراب دست به قتل و غارت زده و همچنين به سوي شهر مسلمان‏نشين "يافا" حمله بردند، اما مأموران "حكومت قيموميت" براي كنترل بحران وارد صحنه شدند و با مهاجمان درگير و باعث قتل چند يهودي گرديدند. بلافاصله در "يافا" و "تل آويو" حكومت نظامي برقرار و در سراسر فلسطين حالت فوق‏العاده اعلام شد. تا آن لحظه، 9 يهودي كشته و 45 تن مجروح و از مسلمانان هم 2 نفر شهيد و 28 تن زخمي شده بودند.

*تولد"كميتة عالي عرب"
روز بيستم آوريل، در شهر "نابلس" گروهي از جوانان تحصيل‌كرده، كميته‏اي محلي براي دفاع از حقوق اعراب تشكيل دادند و خواستار اعتصاب عمومي اعراب به منظور وادار كردن حكومت قيموميت به پذيرش خواسته‏هاي اعراب شدند. در زمان كوتاهي كميته‏هاي محلي مشابه با "كميتة نابلس" در ساير نقاط فلسطين به وجود آمد و همة آنان خواستة "كميته نابلس" را تكرار كردند. روز 21 آوريل، دعوت به اعتصاب عمومي، توسط پنج حزب سياسي فلسطين مورد قبول قرار گرفت و به دنبال آن، كميته‏هاي محلي با همراهي احزاب فلسطيني، به منظور متمركز كردن رهبري مبارزه، ائتلافي به وجود آوردند كه جايگزين "كميتة اجرايي عربي" شود و سكّان رهبري سياسي فلسطيني‌ها را به دست بگيرد.
در روز 25 آوريل، اين ائتلاف، با اعلام انحلال "كميتة اجرايي عربي"، تشكّلي به نام، "كميتة عالي عرب" را به عنوان ارگان اجرايي خود با 10 عضو تأسيس كرد و رهبري آن را به "حاج امين الحسيني" سپرد. بدين ترتيب "حاج امين الحسيني" براي اولين بار پس از 16 سال، آشكارا و مقابل ديدگان مقامات انگليسي به ميدان مبارزه عليه اشغالگران آمد و رهبري انقلاب فلسطين را برعهده گرفت.
"كميتة عالي عرب"، خواسته‏هاي خود را، شامل: ممنوعيت مهاجرت يهوديان به فلسطين، ممنوعيت انتقال زمين به مهاجران يهودي، انحلال دولت قيموميت و تأسيس يك حكومت ملي پارلماني اعلام كرد و خواستار تداوم اعتصاب عمومي فلسطينيان تا تحقق اين موارد شد. همة طبقات مردم فلسطين، دعوت به اعتصاب را پذيرفتند و دستور "كميتة عالي عرب" به صورت كامل اجرا شد. تمام كارهاي تجاري، صنعتي، فرهنگي و... تعطيل شد. دريانوردان و چاپارداران، دست به اعتصاب زدند و حمل و نقل عمومي را مختل كردند. وكلاي دادگستري در غير از مرافعات ملي، شركت نكردند و حتي زندانيان هم دست از كار كشيدند، تا جايي كه مدير زندان "نورالشمس"، زندانيان اعتصابي را به گلوله بست و يك تن نيز در اين ماجرا كشته شد. تظاهرات متعدد مردم و زد و خوردهاي آنان با قواي انگليسي و تقديم شهداي جديد در راه انقلاب، بر روحيه و هيجان انقلابيون مي‏افزود. روز هشتم ماه مه، به دعوت "كميتة عالي عرب"، نمايندگان تمامي كميته‏هاي محلي و احزاب سياسي، كنفرانس? در شهر "بيت‏المقدس" برگزار كردند. طي اين كنفرانس، دستوري مبني بر ادامة اعتصاب صادر و همچنين مقرر شد از روز پانزدهم ماه مه، مردم دست به "نافرماني مدني" زده و خصوصاً از پرداخت ماليات به "دولت قيموميت" خودداري كنند. دستورات "كميتة عالي عرب" كاملاً از سوي مردم فلسطين به اجرا درآمد. مقامات انگليسي حاكم بر فلسطين دست به اقدامات خشونت‏آميز متعددي از قبيل تهديد، شكنجه، غارت و قتل مسلمانان زدند تا آن‏ها را وادار به شكستن اعتصاب و نافرماني مدني كنند، ولي مسلمانان كماكان به اعتصاب خود ادامه دادند.
هنگامي كه در هجدهم ماه مه، سهمية مهاجرت يهوديان براي نيمة دوم سال 1936 از سوي بريتانيا اعلام شد، خشم مسلمانان، اعتصاب را به انقلابي همه‌جانبه تبديل كرد. "شهرك‏ها و روستاهاي صهيونيست ‏نشين" و خطوط راه‏آهن مورد حملة گروه‏هاي جهادي فلسطيني (از جمله "قساميون") قرار گرفت. انفجار پل‏ها، تخريب راه‏ها، قطع سيم‏هاي برق و تلفن و حمله به پايگاه‏هاي پليس، از جمله اقدامات مجاهدان فلسطيني عليه "حكومت قيموميت" بود.
در ژوئن سال 1936، فرماندار فلسطين طي تلگرامي به لندن نوشت: "اوضاع فلسطين حالت يك انقلاب اوليه را دارد... هيچ‏گونه كنترلي بر عناصر ياغي در خارج از شهرهاي اصلي، جاده‏ها و خطوط راه‏آهن امكان‏پذير نيست."

*ورود غير فلسطينيان به انقلاب

دولت انگلستان براي سركوب انقلاب، در چندين نوبت، حدود بيست هزار نظامي انگليسي را از "مصر" و "مالت" به فلسطين اعزام كرد و بر شدت برخورد با مردم افزود اما همة اين اقدامات تنها آتش قيام عمومي را شعله‏ورتر كرد و حتي چند صد نفر از داوطلبان عرب به فرماندهي شخصي به نام "فوزي القاوقچي" از عراق، خود را به فلسطين رساندند و به ياري مجاهدان فلسطيني پرداختند. مدتي بعد، داوطلبان اهل سوريه و اردن هم به طور متفرق از مرز فلسطين گذشتند و به اين يگان پيوستند. در اين مقطع، برخلاف گذشته برخوردهاي اعراب با نظاميان انگليسي به صورت جنگ‏هايي منظم درآمده بود و گاهي وسعت مناطق درگيري به چندين كيلومتر مي‏رسيد.
يكي از بزرگ‏ترين اين جنگ‏ها در منطقة "بلعا" صورت گرفت كه طي آن علاوه بر تعدادي فلسطيني، دو عراقي، دو لبناني، دو سوري و سه اردني هم به شهادت رسيدند.

*توسعه انقلاب

در گزارش يك افسر انگليسي به نام "واريس مارشال پرز" به فرمانده خود آمده است:
"مبارزان عزم راسخ‌تري [نسبت به مراتب قبل] در انجام عمليات‌ها از خود نشان داده و ظاهراً نظاميان كار كشته‌اي كار برنامه‌ريزي و تهية نقشة عملياتي آنان را به عهده گرفته‌اند. باندهاي مسلّحي كه اغلب اعضاي آن بين 15 تا 20 نفر بودند، هم‌اكنون هر يك بين 50 تا 70 مبارز در خود دارند. اينان باندهاي دزدي و چپاول نيستند، بلكه خود را در جنگي ملي مي‌بينند كه براي دفاع از سرزمينشان در مقابل ظلم و تهديد و تسلط يهوديان دست به آن مي‌زنند."
در ماه ژوئن، مصادف با صدمين روز اعتصاب عمومي، مجاهدان فلسطيني با نقشه‌اي سازمان يافته و به‌طور همزمان حملة وسيعي را به مواضع انگليسي و صهيونيست‌ها در شهرهاي "بيت‌المقدس"، "يافا"، "الخليل"، "غزه"، "بئرسبع"، "عكا" و "صفد" انجام دادند.
چنين حجمي از حملات نظامي كه غالباً به صورت برق‌آسا و غيرقابل پيش‌بيني انجام مي‌گرفت، حكومت قيوميت را علي‌رغم اين‌كه مجهز به نيروهاي مجرّب و مسلّح و قواي زرهي و هوايي بود كاملاً عاجز كرده بود.
هواپيماهاي انگليسي سرنگون مي‏شدند، منازل و ساير اماكن انگليسي‏ها ويران و لوله‏هاي فوق استراتژيك نفت ميان "حيفا" و "عراق" در "مرج بن عامر" و "اردن" پي در پي منفجر مي‌شد. حتي افسران عرب "حكومت قيموميت" كه با مردم بدرفتاري مي‏كردند، ترور مي‏شدند و اجازة نماز خواندن بر اجساد آن‌ها در مساجد و دفنشان در قبرستان مسلمين داده نمي‏شد.
در اين مقطع از تاريخ فلسطين؛ شاخة نظامي "كميتة عالي عرب" به نام "سازمان جهاد مقدس" نقش اصلي را در عمليات‌هاي نظامي عليه اشغالگران برعهده داشت. فرماندهي اين سازمان برعهدة پسرعموي "حاج امين الحسيني" يعني "عبدالقادر الحسيني" قرار داشت.
"عبدالقادر الحسيني" فرزند "موسي كاظم الحسيني" در سال 1907 به دنيا آمده و از شخصيت‌هاي بسيار محبوب در ميان خاندان "حسيني" بود. وي تحصيلات عالي خود را در يكي از دانشگاه‌هاي غربي قاهره به پايان برد. در اين‌باره آورده شده است كه وي به هنگام جشن فارغ‌التحصيلي (به سال 1932) مدرك تحصيلي خود را در برابر رئيس دانشگاه و رجال سياسي و علمي حاضر در مراسم پاره كرد و خطاب به مسؤولين دانشگاه فرياد كشيد: "من به اين مدرك كه متعلق به دانشگاه استعماري است نيازي ندارم" وي سپس سخنراني كوتاهي دربارة استعمار و مصيبت فلسطينيان ايراد كرد و مورد تشويق اكثريت حاضران قرار گرفت. البته دانشگاه مذكور مدرك "عبدالقادر الحسيني" را ابطال كرد و مقامات مصري نيز تحت فشار عوامل غربي، او را از مصر اخراج كردند.
"عبدالقادر" پس از بازگشت به فلسطين، توسط "حاج امين الحسيني" ترغيب شد تا تشكيلاتي سرّي براي مبارزه مسلّحانه عليه اشغالگران فلسطيني ايجاد نمايد. "عبدالقادر" تحت نظر "مفتي اعظم" و به صورت كاملاً پنهاني مراحل تشكيل گروه‌هاي جهادي را آغاز و در مارس سال 1934، آمادگي سازمان خود را براي آغاز عمليات به "حاج امين" اعلام كرد. تشكّل جديد كه در بدو امر به "سازمان جهاد و مقاومت" شهرت داشت، داراي هفده شاخه در شهرهاي مختلف فلسطين بود و اعضاي آن به 250 تا 300 تن مي‌رسيد.
هنگام تشكيل "كميتة عالي عرب" در سال 1935 "حاج امين الحسيني" از "عبدالقادر الحسيني" خواست كه مسؤوليت مبارزات نظامي كميته را برعهده بگيرد. به اين ترتيب، تشكيلات نوپاي نظامي با نام "سازمان جهاد مقدس" به بازوي نظامي "كميتة عالي عرب" تبديل شد. ويژگي اين سازمان، انجام عمليات‌هاي غافلگيركننده و برق‌آسا بود.
در طول "انقلاب بزرگ فلسطين" فرماندهي محور عملياتي بيت‌المقدس را "عبدالقادر" برعهده داشت. با پيوستن گروهي از مجاهدان قسامي به فرماندهي "ابوابراهيم الكبير" به "سازمان جهاد مقدس"، اين گروه به توانمندي‌هاي بيشتري دست پيدا كرد.
در جريان يكي از نبردهاي ضدانگليسي در منطقة "حوسان الخضر"، به تاريخ چهارم اكتبر سال 1936، "عبدالقادر الحسيني" مجروح و اسير شد. وي تنها يك روز پيش از آن‌كه به دادگاه نظامي سپرده شود، در 11 دسامبر سال 1936 موفق به فرار شد و به عراق هجرت كرد.
از ديگر فرماندهان مهم و پرنفوذ مجاهدان فلسطيني در جريان انقلاب بزرگ فلسطين بايد به "عبدالرحيم الحاج محمد" و "حسن سلامه" و "شيخ فرحان سعدي" اشاره نمود. اين سه فرماندة فلسطيني، به شدت مورد علاقه و احترام روستاييان فلسطيني بودند كه بدنة اصلي و پشتيبان گروه‌هاي جهادي فلسطيني به حساب مي‌آمدند.

*دخالت سران عرب در انقلاب!

با طولاني شدن دورة اعتصاب و افزايش خشونت آن، دولت بريتانيا متوجه شد كه اگر راهي براي خاتمة بحران نيابد، فلسطين را كاملاً از دست خواهد داد. به اين ترتيب انگلستان دست به دامن حكام عرب شد. البته "كميتة عالي عرب" قبلاً آمادگي خود را جهت پذيرش ميانجي‏گري سران كشورهاي عربي اعلام كرده بود. به دنبال درخواست انگلستان، "ملك سعود"، پادشاه حجاز، "ملك غازي"، پادشاه عراق، "امام يحيي"، پادشاه يمن و "امير عبدالله"، فرماندار"امارت شرقي اردن" و پادشاه بعدي آن كشور، با مخابرة تلگراف‏هايي به "كميتة عالي عرب" (كه همة آن‏ها متن مشابه داشت)، مردم فلسطين را دعوت به آرامش كردند و اطمينان دادند:
"چون به حسن نيت دولت دوست خود - بريتانيا - اعتماد دارند، مطمئن هستند دولت بريتانيا به وعدة خود براي اجراي عدالت در فلسطين عمل خواهد كرد...".
اشارة سران عرب به اعلاميه‏اي بود كه حكومت انگلستان در ماه مه گذشته صادر كرد و طي آن متعهد شد، كميسيوني را جهت بررسي علل انقلاب و درخواست‏هاي اعراب، مشروط به اتمام اعتصاب عمومي، به فلسطين اعزام كرده و نظرات كارشناسي آن كميسيون را به طور قطع اجرا كند. به دليل سوابق منفي دولت انگلستان در ايجاد چنين كميسيون‏هايي و خلف وعده‏هايش، مردم فلسطين به اين اعلاميه دولت انگلستان هيچ وقعي ننهادند، اما سرانجام با پادرمياني رؤساي كشورهاي عربي، "كميتة عالي عرب" در 11 اكتبر سال 1936 با صدور بيانيه‏اي از مردم فلسطين خواست از فرداي آن روز، اعتصاب طولاني خود را پايان دهند و به كار مشغول شوند تا نتيجة ميانجي‏گري پادشاهان عرب معلوم شود. به اين ترتيب، يكي از طولاني‏ترين اعتصاب‏هاي تاريخ، پس از 178 روز، به پايان رسيد و انقلاب وارد مرحلة دوم خود شد.

*مرحلة دوم: اكتبر 1936 تا سپتامبر 1937
*ظهور "طرح تقسيم"
دولت بريتانيا مطابق رسم هميشگي خود، كميسيون تحقيق سلطنتي را به رياست يك سياستمدار انگليسي به نام "لرد پيل" عازم فلسطين كرد. "كميسيون پيل" درست يك ماه پس از شكستن اعتصاب وارد فلسطين شد. اين كميسيون حدود 2 ماه در فلسطين مستقر شد، اما به دليل عدم توقف مهاجرت يهوديان به فلسطين، از سوي "كميتة عالي عرب" مورد تحريم قرار گرفت و از همين رو تا پايان سفر خود، تنها به دعاوي مقامات انگليسي و صهيونيستي مشغول بود. در پنج روز آخر، سرانجام "كميتة عالي عرب" به اصرار سران عراق، اردن و عربستان ديدگاه‌ها? خود را به "كميسيون پيل" ارائه داد. سران كشورهاي مذكور نيز، آرا و عقايد خود را طي جلساتي به اطلاع كميسيون تحقيق رساندند. "كميسيون پيل" در 18 ژانوية سال 1937 فلسطين را ترك كرد و شش ماه بعد، در 7 جولاي، گزارش خود را در 400 صفحه منتشر كرد. در اين گزارش طويل، پيشنهاد شده بود كه فلسطين به دو منطقة مستقل و مجزا با دو دولت "يهودي" و "عرب" تقسيم شود و مناطقي هم بايد تحت همان "حكومت قيموميت" باقي بماند، مانند بيت‌المقدس، رام‌الله و ناصره. طرح پيشنهادي "كميسيون سلطنتي پيل" در ادبيات سياسي منطقه، به "طرح تقسيم" معروف شد. 16 روز بعد، "كميتة عالي عرب" با رد "طرح تقسيم"، خواستار ايجاد دولت يكپارچه و مستقل فلسطيني كه "تمامي حقوق مشروع يهوديان و ديگر اقليت‏ها را تضمين و منافع معقول انگليسي‏ها را هم حفظ كند" شد. در مقابل، صهيونيست‏ها در ماه اوت طي برگزاري "بيست و دومين كنگرة جهاني صهيونيزم" در "زوريخ"، تصميم‏گيري قطعي خود را پيرامون "طرح تقسيم"، به اعلام شرايط قطعي انگلستان دربارة "دولت يهودي" پيشنهادي در طرح مذكور موكول كردند. اما انگلستان با قاطعيت "طرح تقسيم" را پذيرفت و هر راه‏حلي را جز اجراي آن، مردود اعلام كرد. كشورهاي عربي هم در ماه سپتامبر در شهر "لودان" واقع در سوريه، يك "كنگرة سراسري عربي" برگزار مي‌كنند و در اين كنگره 450 نماينده از كشورهاي عربي، ضمن رد "طرح تقسيم" خواست‌هاي سه‌گانه خود را اعلام مي‌دارند: "پايان يافتن قيوميت فلسطين، توقف مهاجرت يهوديان به فلسطين، جلوگيري از انتقال اراضي فلسطين به صهيونيست‌ها". با اين حال در 14 سپتامبر سال 1937، وزير امور خارجة بريتانيا در "شوراي جامعة ملل"، از طرح تقسيم حمايت و اعلام كرد، به زودي يك كميسيون فني را براي ترسيم خطوط تقسيم و تعيين مرزهاي سه منطقه، به فلسطين اعزام مي‏كند.
به دنبال سخنراني وزير خارجة انگليس، وزير امور خارجة مصر سخنراني داغي در حمايت از تشكيل "دولت واحد عربي فلسطيني" و محكوميت طرح تقسيم ايراد كرد و گفت: "تشكيل دولت يهود، همراه انفجار عظيم عواطف و احساسات ضديهودي اعراب خواهد بود كه آثار وخيمي را به دنبال دارد. لازم است معماي فلسطين با تشكيل دولت واحد عربي، براساس حفظ حقوق اقليت يهودي حل شود." و به دنبال او، وزير امور خارجة عراق، با تأييد سخنان وزير خارجة مصر، شبهه‏اي جدي را دربارة مسألة فلسطين مطرح كرد و گفت: "اگر اروپا مي‏خواهد خدمات يهود را جبران كند، چرا يكي - دو ايالت از همان قارة اروپا را به آن‏ها نمي‏دهد و اين حاتم‌بخشي را از جيب مردم آسيا مي‌كند؟"
و به اين ترتيب، خشم مردم فلسطين بار ديگر به مرحلة انفجار رسيد و در سپتامبر، انقلاب فلسطين كه 13 ماه را با آرامش نسبي سپري كرده بود، وارد مرحلة سوم خود شد.

*مرحلة سوم: سپتامبر سال 1937 تا سپتامبر سال 1939

با وجود تعليق مبارزات فلسطينيان در يك سال گذشته، فضاي فلسطين همچنان ملتهب و انقلابي باقي مانده بود. عمليات مجاهدان فلسطيني به صورت تيراندازي‏هاي گاه و بي‌گاه به سوي پايگاه انگليسي‏ها و ترورهاي منفرد سياسي ادامه داشت و تا معلوم شدن نتايج تحقيقات "كميسيون پيل"، وضعيت "نه جنگ - نه صلح" ميان فلسطينيان و بريتانيا حاكم بود، اما سرانجام با اعلام "طرح تقسيم" و حمايت كامل دولت انگلستان از آن طرح، "قساميون" بار ديگر شعلة انقلاب را برافروختند. در 26 سپتامبر سال 1937، "اندروز" استاندار انگليسي استان "الجليل" و محافظ انگليسي او هدف گلولة مجاهدان قسامي قرار گرفتند و كشته شدند. اين ترور كه به "شيخ فرحان سعدي" نسبت داده مي‌شد براي مقامات انگليسي ضربة سنگيني بود، زيرا براي اولين بار بود كه يك مقام درجة اول "دولت قيموميت" توسط انقلابيون به قتل مي‏رسيد و اين به مثابه اعلام جنگي آشكار عليه دولت بريتانيا بود. "دولت قيموميت" در كمال خشونت به سركوب مسلمانان پرداخت، "كميتة عالي عرب" و همه كميته‏هاي محلي ديگر را منحل كرد و قرار تعقيب تمامي اعضاي "كميتة عالي عرب" و ساير سران نهضت را صادر و هر كس از آنان را كه به چنگ آورد، به جزيرة "سيسيل" تبعيد كرد. در اين ميان، دولت قيموميت، "حاج امين الحسيني" ("مفتي اعظم بيت‏المقدس"، "رئيس مجلس اعلاي اسلامي" و "رئيس كميتة عالي عرب") را از تمامي مناصب مذهبي و سياسي خود معزول و عمليات جستجوي وسيعي را براي بازداشت وي آغاز كرد.

*خروج"حاج امين" از فلسطين

حاج امين به ناچار به "حرم شريف مسجدالاقصي" پناهنده شد. نظاميان انگليسي براي ممانعت از تحريك احساسات مردم، وارد حرم شريف نمي‏شدند. سرانجام در 14 اكتبر سال 1937، حاج امين الحسيني موفق شد از حلقة محاصرة نظاميان انگليسي خارج شده و به لبنان مهاجرت كند.( "حاج امين الحسيني" پس از خروج از فلسطين سال‌هاي پرحادثه‌اي را پشت‌سر گذاشت. وي از لبنان به دمشق رفت و سپس عازم عراق شد. در عراق با گروهي از نظاميان عراقي كه قصد كودتا عليه رژيم وقت را داشتند همكاري نمود، به اين اميد كه حكومتي طرفدار "آرمان فلسطين" و "ضدانگليسي" در عراق بر سر كار بيايد. اما كودتا شكست خورد و "حاج امين"‌از بيم انتقام رژيم عراق، راهي ايران شد. پس از ورود نيروهاي متفقين به ايران در شهريور سال 1320، حاج امين از بيم بازداشت توسط انگليسي‌ها به سفارت ژاپن در تهران پناهده شد. وي توانست به كمك عوامل آلماني، از ايران به تركيه بگريزد و از آن‌جا به آلمان برود. "حاج امين" بسيار به پيروزي آلمان و متحدانش در جنگ اميدوار بود، به همين دليل تلاش كرد اين كشورها را به پشتيباني از فلسطينيان ترغيب كند تا شايد بتواند نظر آنان را به آزاد كردن فلسطين از اشغال انگليسي‌ها جلب نمايد، وي مدتي را نيز در ايتاليا به سر برد. با پايان جنگ جهاني دوم، "حاج امين" توسط دولت فرانسه دستگير شد. فرانسه قصد داشت اين روحاني فلسطيني را به جرم نزديك شدن به آلمان و متحدانش، به عنوان "جنايتكار جنگي" محاكمه كند، اما با مخالفت خشم‌آلود مردم عرب و اعتراض گستردة آنان مواجه شد. "دبيركل اتحادية عرب" طي نامه‌اي به سفير انگليسي در مصر اعلام كرد كه: "اگر به مفتي بي‌حرمتي شود،‌بدون ترديد در فلسطين انقلابي خواهد شد" سرانجام فرانسه از محاكمة "حاج امين" صرف‌نظر كرد و ايشان طي استقبالي بي‌نظير به قاهره بازگشت.)
پس از خروج "حاج امين" از فلسطين، اعتصاب عمومي و عمليات جهادي مجاهدان فلسطيني شكل گسترده‏تري به خود گرفت. فرماندهاني مانند "عبدالقادر الحسيني" كه در خارج از فلسطين بودند بازگشتند و هدايت مجاهدان را از سر گرفتند. منفجر كردن پاسگاه‏هاي انگليسي و لوله‏هاي نفت، قطع سيم‏هاي تلفن، انهدام خطوط راه‏آهن، واژگون كردن قطارها و درهم كوبيدن پل‏ها، بار ديگر آغاز شد. اعمال سياست "دستگيري آهنين" از سوي "دولت قيموميت" باعث شد گروه‏هاي متشكل انقلابي كه در شهرهاي بزرگ فلسطين مستقر بودند، ناچار به هجرت شوند و در روستاهاي فلسطين پناه بگيرند. به اين ترتيب، انگليسي‏ها به صورت ناخواسته شعله‏هاي انقلاب را به سراسر فلسطين پراكنده كردند. انقلابيون كه طي سال‏هاي گذشته تجربة فراواني اندوخته بودند، به قدري در عمليات و تحركات ضداشغالگري خود با مهارت و تسلّط عمل مي‏كردند كه مقامات انگليسي را به حيرت واداشتند. در اين ميان "قساميون" به رهبري شيخ "فرحان سعدي" با انجام عمليات متهوّرانه در شمال فلسطين، كه خسارات سنگيني را به اشغالگران تحميل كرد، نقش ويژه‏اي را ايفا كردند و توانستند فضاي رعب‏آلودي را كه دولت قيموميت برقرار كرده بود، تا حد زيادي بي‏تأثير كنند.
در دسامبر سال 1937، از طرف وزارت مستعمرات بريتانيا، خطاب به فرماندار انگليسي فلسطين، يادداشتي ارسال و طي آن اعلام شد:
"به دليل عدم رضايت افكار عمومي مردم فلسطين براي اجراي طرح تقسيم كميسيون سلطنتي، دولت بريتانيا مقيد به اجراي اين طرح نيست."
همچنين اعلام شد، كميسيوني فني (موسوم به كميسيون "وودهيد") براي بررسي و تعديل طرح تقسيم تشكيل خواهد شد تا طرحي معقول را براي استقلال دو كشور يهودي و عربي تنظيم كند و سپس بريتانيا اين طرح را براي امضا به "شوراي جامعة ملل" تسليم خواهد كرد. كميسيون فني مذكور تشكيل شد و چهار ماه سفر خود را به فلسطين به تعويق انداخت تا شايد آتش انقلاب خاموش شود اما هرچه مي‏گذشت، بر شدّت و حدّت قيام سراسر? افزوده مي‏شد. در نهايت "كميسيون فني" با نااميدي از برقراري آرامش، در آوريل سال 1938 وارد فلسطين انقلاب زده شد. تمامي فعاليت‏هاي دولت قيموميت براي سركوب انقلابيون بي‏نتيجه بود. واحدهاي زبدة نظامي انگلستان، پي‏درپي وارد فلسطين مي‏شدند، تا جايي كه تعداد اعضاي انگليسي ارتش و پليس در فلسطين به پنجاه هزار نفر رسيد. دادگاه‏هاي نظامي با استناد به "قانون حالت فوق‏العاده" هركس را كه فشنگ يا اسلحه به همراه داشت، بدون محاكمه، محكوم به اعدام مي‏كردند. به اعتراف صريح وزير مستعمرات بريتانيا، تنها در زندان "عكا"، 148 عرب به جرم حمل سلاح و مهمات با حكم دادگاه‏هاي نظامي اعدام شدند. يكي از اين افراد، "شيخ فرحان سعدي" بود كه طي حملة قواي انگليسي به يك روستا، به چنگ آن‌ها افتاد و در ماه رمضان، با زبان روزه در سن 80 سالگي اعدام شد. شهادت او، كه جانشين بلامنازع "عزالدين قسام" در ميان "قساميون" بود، احساسات عمومي را شديداً تحريك و خاطرة شهادت "عزالدين قسام" را در اذهان فلسطينيان تداعي كرد.

در طول مدت انقلاب، بيش از پنجاه هزار عرب فلسطيني به زندان رفتند. در زندان‏ها، شكنجه‏هاي وحشيانه‏اي عليه آنان اعمال مي‏شد، از جمله داغ كردن با آهن گداخته، كشيدن ناخن‏ها با گاز انبر، آتش زدن محاسن مردان، انداختن سگان‌ هار و گرسنه به جان افراد و كندن گوشت زندانيان با قيچ?. از سوي ديگر براي فرسوده و منصرف كردن مردم از حمايت انقلابيون، منازل مسكوني مردم بدون هيچ دليلي تخريب مي‏شد و در همين راستا بيش از پنج هزار باب منزل مسكوني ويران شد. بارها اتفاق مي‏افتاد كه قواي انگليسي به روستايي هجوم مي‏بردند و پس از گردآوري همة اهالي در يك مكان، به بهانة امدادرساني روستاييان به شورشيان، عده‌ا? از جوانان را از ميان آنان انتخاب كرده و در برابر چشمان خانواده‏هايشان تيرباران مي‏كردند.
علي‏رغم تمامي اين مصائب و جنايات، چيزي از شدت انقلاب كاسته نمي‏شد. رهبران مجاهدان فلسطيني در مناطق نفوذ خود، به منزلة حاكمان رسمي بودند و زماني كه يكي از آن‏ها وارد روستايي مي‏شد، ساكنان روستا و اهالي شهرهاي دور و نزديك براي ديدار و تجديد پيمان، خود را به او مي‏رساندند و مراسم جشن و پايكوبي برپا مي‏كردند. از مهم‌ترين اين فرماندهان مي‏توان از "ابوابراهيم الكبير"، "عبدالرحيم حاج محمد"، "عارف عبدالرزاق"، "حسن سلامه"، "عيسي البطاط" و "عبدالقادر الحسيني" نام برد. اين فرماندهان، توانمندي‏هاي فراواني از خود نشان دادند، اما به دليل عدم وجود رهبري واحد، قادر به سازمان‏دهي عمليات متمركز و هدفمند نبودند. "حاج امين الحسيني" هم در سوريه و لبنان بود و به علت عدم حضور در صحنة نبرد، تنها هدايت سياست‏هاي كلي قيام، امداد و كمك رساني به انقلابيون و مردم آسيب ديده را به انجام مي‏رساند.
همزمان با ورود كميسيون فني انگلستان به فلسطين، "كميتة عالي عرب"، كه رهبران آن در تبعيد به سر مي‏بردند، از مردم خواست با تظاهرات و بايكوت كامل، با اين كميسيون مواجه شوند. مردم نيز از اين درخواست استقبال كردند و با شعار "در فلسطين، چيزي براي بخشش نيست، هركس مي‏خواهد ببخشد، از مال خود و جيب خودش ببخشد"، با اعضاي كميسيون فني مواجه شدند. در تمام مدت اقامت كميسيون در فلسطين، حتي يك عرب حاضر نشد در برابر آن پاسخ‌گو باشد. كميسيون پس از چهار ماه مطالعه و بررسي، در سوم آگوست به لندن بازگشت و سه ماه بعد، گزارش خود را به دولت بريتانيا تقديم كرد.

*وسعت مبارزه مسلحانه
همزمان با حضور "كميسيون فني" در فلسطين، انقلابيون بر وسعت و شدت حملات خود افزودند تا جايي كه منطقة قديمي شهر بيت‏المقدس به تصرف آنان درآمد و ارتش بريتانيا با تلاش‌‏هاي فراوان، به سختي توانست تسلط خود را بر بيت‏المقدس اعاده كند. در 20 آگوست، مردم انقلابي، شهر "الخليل" را به تصرف خود درآوردند. در بيست و چهارم همين ماه، يك فلسطيني، خود را به خانه "موفات"، فرماندار شهر "جنين" كه توسط ده‏ها نگهبان مسلّح محافظت مي‏شد رساند و پس از قتل فرماندار، سالم از خانه خارج شد! در نهم سپتامبر، انقلابيون به شهر "بئرالسبع" يورش برده و پس از تصرف و تخريب مركز پليس اين شهر، زندانيان فلسطيني محبوس در آن‌جا را آزاد كردند. در اواخر همين ماه، يك بار ديگر مركز پليس و چند مركز دولتي ديگر اين شهر مورد هجوم دوبارة مجاهدان فلسطيني قرار گرفت و به آتش كشيده شد. همچنين در پنجم اكتبر، محلات يهودي‏نشين در شهر "طبريه" مورد حملة انقلابيون واقع شد و تأسيسات عمومي يهوديان در اين شهر، طعمة حريق شد و ده‏ها يهودي به قتل رسيدند. انقلابيون با حمله به كلانتري‏ها و مراكز پليس، آن‌ها را خلع سلاح كرده و همان سلاح را عليه دولت قيموميت به كار مي‏بردند. كار به جايي رسيد كه دولت قيموميت در مناطقي كه نيروي كافي براي حفاظت از اماكن و وسايل دولتي نداشت، پيشاپيش پاسگاه‏ها، كارخانه‏هاي برق و ادارات پست و تلگراف و دادگاه‏ها را تعطيل مي‏كرد و اسلحه و مهمات خود را از آن مناطق تخليه م?‌كرد. مبالغ كلاني از سوي دولت براي معرفي رؤسا و رهبران انقلاب تعيين شد اما حتي يك نفر هم براي نمونه دست به چنين كاري نزد. به قدري روحية همبستگي ملي ميان اعراب فلسطيني تقويت شده بود كه دادگاه‏هاي دولت قيموميت نمي‏توانستند براي محاكمة اعراب و اثبات جرم آن‌ها، يك شاهد عرب، حتي در ميان پليس محلي پيدا كنند. زماني كه "مالكوم مك‌دونالد" وزير مستعمرات بريتانيا، در بحبوحة انقلاب، به بيت‏المقدس سفر كرد، مردم چنان بر شدت تظاهرات و طغيان خود افزودند كه او از نزديك توانست حرارت سوزان خشم آنان را درك و پس از رسيدن به لندن، طي يك سخنراني ابراز كند:
"فلسطين، بدترين نقطة عالم و سخت‏ترين محل خدمت براي تمامي امپراتوري بريتانياست و آن‏گونه كه ما خيال مي‏كرديم، سركوب اين انقلاب كار ساده‏اي نيست."
از سوي ديگر، صهيونيست‏ها نيز از اين انقلاب، لطمات فراواني ديدند.

*اتحاد بريتانيا باسازمان هاي تروريستي يهودي

ركود اقتصادي ناشي از انقلاب اعراب، يهوديان را نسبت به موقعيت اقتصادي خود شديداً نگران كرد. در اثر همين ركود و تعطيل? فعاليت‏هاي اقتصادي اعراب، بازار اجناس و محصولات صنعتي يهوديان به شدت كساد شد و آمار بيكاران يهودي به 60 درصد مجموع كارگران رسيد. با اين حال، سازمان‏هاي تروريستي صهيونيست از اين فرصت استفاده كردند و به بهانة دفاع از حكومت قيموميت و خودشان، اسلحه تقاضا كردند و انگلستان پنج هزار قبضه، اسلحة انفرادي ميان آنان توزيع كرد. سازمان تروريستي "ايرگون" با استفاده از سلاح و مهمات انگليسي، طي آخرين سال انقلاب(1939)، ده‏ها عمليات تروريستي ديگر را عليه مسلمانان اجرا كرد. تروريست‏هاي صهيونيست، مانند گذشته با انتخاب اماكن عمومي پرجمعيتي مانند بازار ميوه و تره‏بار و يا پايانه‏هاي اتوبوس، بمب‏هاي ساعتي خود را در ميان مردم تعبيه كرده و باعث قتل بيش از 70 فلسطيني و زخمي شدن ده‌ها نفر ديگر شدند. بزرگ‌ترين عمليات ضدفلسطيني سال 1939 توسط سازمان "ايرگون" در شهر "حيفا" صورت گرفت و در 26 فوريه، 24 فلسطين براثر انفجار بمبي ساعتي در بازار "حيفا" كشته شدند. "آورد وينگيت" افسر انگليسي، با سازماندهي نظاميان انگليسي و نيروهايي از "هاگانا"، شاخة نظامي "آژانس جهان? يهود"، "واحدهاي مخصوص شبيخون" تشكيل داد و آن‌ها را عليه روستاهاي فلسطيني وارد عمل كرد.

* "چفيه"،نماد انقلاب فلسطين
از 18 اكتبر سال 1938 مسؤوليت تمامي تشكيلات اداري و مدني فلسطين به نظاميان انگليسي تفويض شد تا امكان تشديد فشار بر انقلابيون فراهم شود. در آن زمان "چفيه" و "كوفيه"، پوشش مخصوص سر و گردن روستاييان فلسطيني بود و چون روستاييان، بدنة اصلي انقلابيون را تشكيل مي‏دادند، انگليسي‏ها، هر روستايي چفيه بر سري را دستگير كرده و مورد شكنجه و آزار قرار مي‏دادند. با مشاهدة اين وضعيت، رهبري انقلاب و مبارزان فلسطيني از ساكنان شهرها خواستند، كلاه و شال سنتي خود را با "چفيه" و "كوفيه" عوض كنند، تا پوشش متحد مردم، امكان حضور مجاهدان را در شهرها فراهم كند. به اين ترتيب در عرض چند روز، توده‏هاي مردم به ناگهان همگي به "چفيه" و "كوفيه" ملبس شدند و مقامات انگليسي را با مشكلي جديد مواجه كردند. از همين زمان بود كه "چفيه" و "كوفيه" به نماد ملي مردم فلسطين و سمبل مبارزان و مجاهدان فلسطين تبديل شد.

*صدور انقلاب

شراره‏هاي انقلاب در مرزهاي فلسطين محصور نشد، بلكه با نفوذ به ساير كشورهاي عربي، به تدريج يك خيزش عربي در منطقه ايجاد كرد. سوريه و لبنان به علت حضور رهبران انقلاب، عملاً به عقبة امداد، پشتيباني و ستاد فرماندهي انقلاب تبديل شده بودند. اين دو كشور با اردن، نوبت به نوبت، همگام با تحولات فلسطين، به اعتصاب و برگزار? تظاهرات دست مي‏زدند. مصر، عراق، يمن و عربستان سعودي نيز كمك‏هاي مادي قابل توجهي به انقلابيون مي‌كردند. در پاييز سال 1938، مصر از تمامي ممالك عربي دعوت كرد كه يك كنفرانس به منظور تأييد و تقويت انقلاب فلسطين تشكيل دهند. اين كنفرانس در هفتم اكتبر همان سال در قاهره افتتاح شد و در پايان كار خود طي قعطنامه‏اي، مبارزات ملت فلسطين را تأييد، "اعلامية بالفور" را باطل و "طرح تقسيم" را غلط و غيرقابل قبول دانست و خواستار پايان "مهاجرت يهوديان به فلسطين" و توقف "انتقال اراضي" اين كشور به مهاجران يهودي شد. اين كنفرانس، هيأتي را نيز به لندن اعزام كرد تا در مراجع مربوط اين كشور، تقاضاي رسيدگي به حقوق ملت فلسطين را مطرح كنند.

*كتاب سفيد1939

سرانجام با انتشار گزارش "كميسيون فني وودهيد"، تغييرات محسوسي در شرايط منطقه ايجاد شد. در اين گزارش، اذعان شده بود كه "طرح تقسيم" فاقد كارآيي و غيرقابل اجرا بوده و بايد چارة ديگري براي ماجراي فلسطين پيدا كرد. اولين نتيجة محسوس انتشار گزارش كميسيون فني، عقب‏نشيني و انصراف رسمي دولت انگلستان از "طرح تقسيم" بود كه طي بيانيه‏اي در نهم نوامبر سال 1938 اعلام شد. در همين بيانيه مقرر شد در آينده‏اي نزديك به منظور تضمين صلح و امنيت ميان اعراب و يهوديان، در لندن كنفرانس? براي مذاكره دربارة مسايل فلسطين (مهاجرت و انتقال اراضي) برگزار شود كه در آن، نمايندگان اعراب و "آژانس يهود"، براي حل مشكلات ميان خود به مذاكره بنشينند. در پايان اين بيانيه ذكر شد، اگر مذاكره‏كنندگان در لندن نتوانند به توافقي دست پيدا كنند، بريتانيا با توجه به مطالعات و تجربيات خود و با لحاظ كردن مفاد مذاكرات لندن، تصميم نهايي خود را دربارة مشكل فلسطين اتخاذ خواهد كرد.
"كنفرانس لندن" در 7 فوريه سال 1939 كار خود را آغاز كرد. پيش از آن، بريتانيا، رؤساي "كميتة عالي عرب" را از تبعيد در جزيرة سيسيل، آزاد كرده بود تا بتوانند به عنوان نمايندة قانوني فلسطينيان در كنفرانس شركت كنند. اعراب، حاضر به مذاكره در كنار صهيونيست‏ها نشدند و در نتيجه، طرفين به صورت جداگانه با مقامات بريتانيا مذاكره كردند اما در نهايت اين كنفرانس پس از 50 روز، بدون حصول هيچ نتيجة مشخصي پيرامون "مهاجرت"، "انتقال اراضي" و "استقلال فلسطين" به كار خود پايان داد. با اين حال انگلستان در شرايطي نبود كه بتواند بار ديگر به حساسيت‏هاي اعراب دامن بزند، زيرا نشانه‏هاي جنگي بزرگ در اروپا ديده مي‏شد و بريتانيا نمي‏خواست در اين جنگ، حمايت اعراب و در نتيجه امنيت نيروهاي خود را در خاور ميانه از دست بدهد يا باعث اتحاد آنان با دشمنان و رقباي خود شود. بنابراين ضمن تشديد عمليات سركوب مبارزان فلسطيني، در ماه مه سال 1939 دست به انتشار كتاب سفيد جديدي زد كه به "كتاب سال 1939" معروف شد. در اين كتاب، انگلستان تمامي تدابير خود را براي ايجاد رضايت نسبي در ميان اعراب به كار بست.
در متن "كتاب سفيد سال 1939" براي اولين بار، بريتانيا، ادبيات چند پهلو و مكارانة خود را تا حدودي تعديل كرده و نوشته است:
"دولت اعلي‌حضرت، هم اكنون بدون هيچ‏گونه ابهامي اعلام مي‏كند، سياست دولت، اين نيست كه فلسطين به يك كشور يهودي تبديل شود." با اين حال در بخش‏هاي متعددي از اين سند، بر "تشكيل موطن ملي يهود" در فلسطين و التزام و تعهد بريتانيا نسبت به عملي شدن "اعلامية بالفور" اصرار شده است، اما در تفسير عبارت "موطن ملي يهود"، اين توضيحات ذكر شده: "هنگامي كه سؤال مي‏شود منظور از موطن ملّي يهود در فلسطين چيست، مي‏توان پاسخ داد، طرحي براي تحميل يك مليت يهودي بر ساكنان فلسطين، به طور كلي در ميان نيست، بلكه تحول بيش‌تر جامعة موجود يهودي با كمك يهوديان ساير نقاط جهان مطرح است تا [فلسطين] به مركزي تبديل شود كه مردم يهودي، به طور كلي در زمينه‏هاي مذهبي و نژادي در آن نفع داشته و بدان افتخار كنند".
در بخش ديگري از "كتاب سفيد 1939" صراحتاً با "تبديل فلسطين به يك كشور عربي" مخالفت شده و اعلام شده است: "دولت اعلي‌حضرت در حال حاضر، قادر به پيش‏بيني اين مسأله نيست كه حكومت فلسطين، نهايتاً چه شكلي به خود خواهد گرفت، اما هدف خودگرداني است و در نهايت آرزمند اين است كه استقرار نهايي يك كشور مستقل فلسطين را شاهد باشد و اعراب و يهود به شيوه‏اي در مقامات حكومت سهيم باشند كه منافع حياتي هر دو حفظ شود."
به اين ترتيب بريتانيا، انصراف رسمي خود را از اجراي "طرح تقسيم" اعلام كرد و "طرح ايجاد يك كشور مستقل فلسطين با دو مليت را طي ده سال آينده"، جايگزين "طرح تقسيم" كرد.
در قسمت دوم اين كتاب، بريتانيا براي نخستين بار به "مسألة مهاجرت" به عنوان عامل آشوب‏هاي سه سال گذشته و بيم از غلبة جمعيت يهود بر آنان، اعتراف و مقرر كرد، مهاجرت بايد تنها تا رسيدن جمعيت يهوديان فلسطين به يك سوم كل جمعيت كشور ادامه پيدا كند؛ در حالي كه پيش از آن قرار بود جمعيت يهوديان به 40 درصد جمعيت فلسطين ارتقا يابد. براساس "كتاب سفيد سال 1939" سهمية سالانه مهاجرت يهوديان تا پنج سال به "ده هزار نفر در سال" كاهش پيدا كرد و تداوم آن پس از پنج سال به رضايت اعراب فلسطين مشروط شد. همچنين مقرر شد به هر مقدار مهاجر غيرقانوني كه وارد فلسطين مي‏شود، از سهمية مهاجرت سالانة مجاز، كسر شود. پيرامون "مسألة انتقال اراضي" هم بريتانيا متعهد شد، تصرف اراضي فلسطينيان توسط مهاجران يهودي را محدود كند.
مقررات وضع شده در "كتاب سفيد سال 1939" براي "صهيونيست"ها كه طي دو دهة گذشته با آزادي عمل كامل در فلسطين تاخت و تاز مي‏كردند، غيرقابل قبول بود. "سازمان جهاني صهيونيزم" و شاخة اجرايي آن در فلسطين، يعني "آژانس يهود"، از ابتدا، پروژة خود را با هدف تبديل فلسطين به يك سرزمين يهودي طراحي كرده و تحت عنايت و نظارت انگلستان، به چنان پيشرفتي در اين زمينه دست يافته بود كه تا رسيدن به مقصود نهايي خود، چند گام بيش‌تر فاصله نمي‏ديد. طبيعي بود كه اتخاذ چنين مواضعي از سوي انگلستان با مخالفت شديد "صهيونيست"ها مواجه شود. "سازمان جهاني صهيونيزم" و "آژانس يهود" به خوبي مي‏دانستند، صدور "كتاب سفيد سال 1939" تنها براي خاموش كردن آتش "انقلاب بزرگ فلسطين" انجام گرفته است، اما معتقد بودند، "جنبش صهيونيزم" در چنان مرحلة سرنوشت‌سازي قرار گرفته است كه نمي‏تواند سرنوشتش را با مصالح مقطعي متحد و پشتيبان بزرگ خود (يعني بريتانيا) پيوند بزند. اين گونه بود كه "آژانس يهود" طي بيانيه‏اي، كتاب سفيد جديد را رد و تهديد كرد: "پيشتازان يهود كه طي سه نسل گذشته، قدرت خود را در بازسازي يك كشور متروك [!!] نشان داده‏اند، از اكنون به بعد، همان قدرت را در دفاع از مهاجرت يهود، موطن يهودي و آزادي يهود، به نمايش خواهند گذاشت."

*خستگي اعراب و فرو كش كردن آتش قيام

از سوي ديگر "اعراب" نيز مفاد "كتاب سفيد سال 1939" را مردود اعلام كردند، چرا كه مطابق معمول، استقلال، وحدت سياسي، اقتصادي و هويت اسلامي و عربي فلسطين، در آن به رسميت شناخته نشده بود و مهاجران يهودي، بدون دليل معقولي به عنوان شركاي ملت فلسطين اعلام شده بودند. اما در مجموع اعراب، خسته و فرسوده شده به اين كتاب روي خوش نشان دادند و از حجم عمليات ضدانگليسي در جهان عرب و فلسطين كاسته شد. شايد مهم‌ترين دليل كاهش عمليات‌هاي ضدانگليسي، حذف فرماندهان بزرگ فلسطيني از صفحة انقلاب بود. بسياري از اين فرماندهان بر اثر شدت يافتن حملات انگليسي‌ها و عمليات تروريستي صهيونيست‌ها كشته يا از فلسطين خارج شدند. "عبدالقادر الحسيني" احتمالاً به دستور "مفتي اعظم" بار ديگر عازم عراق شد و آخرين فرماندة معروف و مؤثري كه باقي مانده بود، يعني "عبدالرحيم الحاج محمد" در روستايي از توابع شهر جنين، به تاريخ 27 مارس سال 1939 هنگام نماز در مسجد هدف قرار گرفت و به شهادت رسيد. قتل او نقطة پاياني بر عمليات‌هاي ضداشغالگري در جريان "انقلاب بزرگ فلسطين" و در حقيقت اتمام كار آن بود.

*محمدعلي صمدي
انتهاي پيام/
 شنبه 4 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: فارس]
[مشاهده در: www.farsnews.com]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 491]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن