تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام سجاد (ع):بار الها... باطل را از درون ما محو نما و حق را در باطن ما جاى ده. زيرا كه ترديدها...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806358181




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

مهدويت و جهاني شدن


واضح آرشیو وب فارسی:تابناک: مهدويت و جهاني شدن
سيد جواد مير خليلي
چكيده
با توجه به اهميت بحث از مهدويت و همچنين تخصصي‌تر شدن و نگرش‌هاي عميقتر نسبت به مسأله مهدويت و نيز جايگاه مهم موضوع جهاني شدن به منزله يك پديده، فرايند و يا ايدئولوژي، نويسنده در اين نوشتار در پي اين است تا با پرداختن به اين دو موضوع اساسي و مفهوم‌شناسي آن دو، نسبت بين اين دو را بررسي كند.
از طرفي با پرداختن به آن نوع طرز تلقي از جهاني شدن كه با مهدويت، سازگار است، به جنبه‌‌هاي گوناگون آن مي‌پردازد و از سوي ديگر، به ابعاد ناسازگار با مهدويت نيز پرداخته مي‌شود.

مقدمه
از جمله مباحث مهم و كاربردي در عصر حاضر، پرداختن به دو موضوع مهدويت و جهاني شدن است. در همه اديان جهان (اديان ابراهيمي و غير ابراهيمي) باور به يك منجي، نقش مهمي دارد، به گونه اي كه يهوديان در انتظار ظهور مسيحا هستند و حتي در كتاب اشعياي نبي، مهمترين مژده مسيحيايي نيز آمده است. مسلمانان، منتظر ظهور فردي به نام مهدي (عج) و مسيحيان در انتظار مسيح (ع) هستند.
هندوان، منتظر «كلكي»، دهمين جلوه «ويشنو» هستند كه شمشير به دست و سوار بر اسب سفيد، ظاهر خواهد شد. همچنين بوداييان، در انتظار ظهور بودا به صورت ميتريا (ميتريه) هستند.
در هزاره گرايي زرتشتي، انتظار ظهور سه منجي از نسل زرتشت، مطرح است. اين منجيان، يكي پس از ديگري جهان را پر از عدل و داد خواهند كرد: 1. «هو شيدر»؛ 2. «هو شيدر ما»؛ 3. «سوشيانس» (سوشيانت).

با توجه به آوردن نام منجيان اديان گوناگون، مي‌توان به اين مطلب پي برد كه باور به ظهور يك منجي در همه اديان، اعتقاد و باوري فراگير در همه اعصار بوده است. در واقع، همه اين منجي‌ها براي عدالت گستري و به سعادت رسانيدن مردم و پيروانشان در آينده‌اي نزديك ظهور خواهند كرد. در حقيقت، اعتقاد به منجي، تنها راه نجات بشري در عصر حاضر است كه از ظلم و جور روزگار به تنگ آمده و در انتظار آينده اي روشن و درخشان در پرتو عدالت‌گستري منجي كيش خود است.
همچنين، جهاني شدن نيز از مباحث محوري و مورد بحث در علوم گوناگون به ويژه در حوزه‌انديشه بوده است، به گونه‌اي كه اين وضعيت (جهاني شدن)، باعث در هم تنيدگي زمان و مكان، كوچك شدن جهان، همجواري مجازي و پيدايش دهكده جهاني شده است.
با توجه به اين كه‌انديشوران گوناگون در عرصه‌‌هاي گوناگون، محور مباحث خود را به اين موضوع اختصاص داده‌اند، در اين مقاله به ارتباط و نسبت ميان مهدويت و پديده جهاني شدن پرداخته مي‌شود. اين كه آيا بين اين دو مفهوم،‌ رابطه‌اي هست يا خير،‌ همچنين پرداختن به اين مسأله كه آيا جهاني شدن در همه قرائت‌‌هاي خود با مهدويت اسلامي سازگار است و يا خير،‌ در اين جا مورد بحث و بررسي قرار مي‌گيرد.
بدين منظور در آغاز به بررسي جهاني شدن و مفهوم شناسي آن مي‌پردازيم و سپس به مهدويت و ارتباط بين آن دو پرداخته خواهد شد.

جهاني شدن
الف) تاريخچه جهاني شدن
تعيين دقيق نقطه آغاز جهاني شدن دشوار است‌ و از اين لحاظ جهاني شدن،‌ خاستگاه ندارد. دوره‌ تكوين اين روند بسيار طولاني بوده است، اما لحظه دقيق شكل‌گيري آن مشخص نيست. تكنولوژي لازم (اختراع تلگراف و تلفن) براي ايجاد فضاي اجتماعي فرامرزي مادي تا پيش از قرن نوزدهم فراهم نشده است. با وجود اين، هشياري جهاني مدت‌‌ها پيش از اين دوره، وارد برخي از تصورات مردم شده است. امكانات تبديل شدن جهان‌گرايي از تصور به روابط اجتماعي مستقل‌تر از اواسط قرن نوزدهم به تدريج فراهم شده است. حدود يك قرن پس از دهه 1850 شاهد ظهور نخستين تكنولوژي‌‌هاي ارتباطات جهاني، تحكيم نخستين بازارهاي جهاني، برخي از عناصر سرمايه‌گذاري جهاني و بخشي از جهان‌گرايي در سازمان‌‌هاي خاص هستيم. اين جهاني شدن از نظر وسعت به هيچ وجه با پديدار شدن فوق قلمروگرايي سريع كه از اواسط قرن بيستم شاهد آن بوده‌ايم، قابل مقايسه نيست. اگر جهاني شدن را به عنوان توسعه فضاهاي فوق قلمروي تلقي كنيم، شكوفايي آن عمدتاً از دهه 1960 آغاز شده است. هرچند روابط فراجهاني پديده كاملاً جديدي نيست، در چهار دهه پاياني قرن بيستم، آهنگ و مقياس گسترش آن به لحاظ كيفي بيشتر شده است. در سال‌هاي ياد شده، افزايش بسيار زيادي در تعداد، تنوع، شدت، تثبيت، آگاهي و تأثيرپذيري پديده‌‌هاي فرامرزي را شاهد بوده‌ايم.

ب) مفهوم شناسي جهاني شدن
«ديويد هلد»، «آنتوني مك گرو» و ديگر همكارانشان با آن كه در كليات مربوط به مفهوم و پديده جهاني شدن و برداشت نظري از آن، خود را همفكر عده گسترده‌اي از نظريه‌پردازان جهاني شدن مي‌دانند، اما مي‌كوشند چهارچوب مفهومي و تحليلي جديدي را نيز براي درك و تبيين فرايند دگرگوني جهاني ارايه دهند. آنان تعريف مشخصي از جهاني شدن ارايه مي‌دهند:
فرايند (يا مجموعه اي از فرايندها) كه دگرگوني در فضاي سازمان‌‌هاي روابط و انجمن‌‌هاي اجتماعي را در بر مي‌گيرد. اين دگرگوني‌‌ها با وسعت، عمق، سرعت و ميزان تأثير آنها سنجيده مي‌شود و جريان‌‌هاي فراقاره‌اي، بين قاره‌اي و بين منطقه‌اي و نيز شبكه‌‌هاي اقدام، تعامل و اعمال قدرت را در بر مي‌گيرد.

چنان كه از اين تعريف نيز بر مي‌آيد، جهاني شدن چه در اوضاع كنوني و چه اشكال تاريخي آن با چهار بعد زمانيـ مكاني شناخته مي‌شود:
1. وسعت شبكه‌‌هاي جهاني؛
2. عمق و شدت به هم پيوستگي؛
3. سرعت جريان‌‌هاي جهاني؛
4. تأثير ميزان كشش و گرايش به هم پيوستگي جهاني بر جوامع مشخص.
به طور كل، جهاني شدن با تغييرات اساسي ايجاد شده در وضعيت‌هاي مكاني و زماني تعريف مي‌شود؛ تغييراتي كه در اثر پيشرفت‌‌هاي تكنولوژي در زمينه‌‌هاي گوناگون ايجاد شده و درك مردم را از رابطه‌‌هاي مكاني و زماني تحت تأثير قرار داده و موجب شده است تا هر دگرگوني در هر نقطه‌اي از جهان، در زندگي‌‌هاي فردي اثر گذارد و جهان بيرون، وارد حريم خصوصي انسان شود و زيست ـ جهان او را به روي يك دنياي بزرگ بگشايد. در اين جا لازم است به برخي از ديدگاه‌ها درباره جهاني شدن پرداخته شود.

1. ليبراليست‌ها؛ جهاني شدن را به معناي شكوفايي جوامع مدني، عامل كاهش موانع در راه تجارت آزاد و باني تعميق وابستگي متقابل مي‌دانند. بنا به چنين نگرشي است كه «فوكوياما» پايان تاريخ را اعلام مي‌دارد.
2. محافظه‌كاران و واقع‌گرايان؛ اينان جهاني شدن را چيزي جز همان آمريكايي شدن نمي‌دانند و مي‌گويند جهاني شدن به صورت بلعيده شدني تجلي پيدا مي‌كند كه به موجب آن، اقتصادهاي مسلط غربي ممكن است همه ما را ببلعند و براي هميشه به افسانه حاكميت ملي پايان دهند. ‌انديشمندان اين نحله‌‌هاي فكري، جهاني شدن را محصول سياست مي‌دانند.

3. ماركسيست‌ها؛ در اين نگرش به جهاني شدن از زاويه اقتصادي نگريسته مي‌شود و محتواي جهاني شدن را گسترش جهاني سيستم اقتصادي سرمايه داري معرفي مي‌كنند.
4. رفتارگرايان؛ از ديدگاه اين مكتب، جهاني شدن ناظر بر حركت در مسير گسترش هر چه بيشتر ارتباطات انساني در عرصه جهاني است. مك گرو و رابرتسون از جمله‌انديشوران اين نحله فكري هستند.

5. فرا رفتار گرايان؛ اينان بر اين باورند تحولات جديد پديد آمده در جهان را نبايد به جهاني شدن تعبير كرد؛ در حالي كه تحولات جديد، نشان از پايان مدرنيته و ورود به عصر ديگري دارد كه از آن مي‌توان به عصر جهاني ياد كرد.
هرچند موضوع جهاني شدن از ديدگاه‌هاي گوناگون، تعريف و تحليل‌‌هاي متفاوتي درباره آن انجام شده،‌ به مثابه جدي‌ترين عامل اثرگذار در تغيير محيط اقتصادي، سياسي و فرهنگي جوامع امروزي جهان،‌ توجه تحليلگران را به خود جلب كرده است.

نويسندگان و پژوهشگران، تعاريف گوناگوني درباره جهاني شدن ارايه داده و هر يك بنا به برداشت، تفسير و تعبير خود از پديده‌‌هاي اجتماعي و تأثيرات محيطي، آن را به گونه‌اي تعريف كرده‌اند. اين تعاريف با توجه به تلقي ما از جهاني شدن به عنوان يك فرايند، پديده و يا ايدئولوژي به سه گروه بخش مي‌شوند:
1. در برداشت از جهاني شدن به عنوان فرايند،‌ جهاني شدن يك روند اجتماعي پوياست كه در آن قيد و بندهاي جغرافيايي حاكم بر روابط اجتماعي و فرهنگي تضعيف مي‌شود و در پايان از بين مي‌رود.

2. در برداشت از جهاني شدن به منزله يك پديده،‌ جهاني شدن رويدادي است كه بر گسترش وسيع و عميق تعامل بين‌الملل دلالت دارد؛ آن چنان كه توليد،‌ تقسيم كار و تجارت، جهاني مي‌شود و دنيا به صورت شبكه اي مرتبط، به يك مركز داد و ستد تبديل مي‌شود.
3. در تلقي از جهاني شدن به مثابه يك‌ انديشه و ايدئولوژي، جهاني شدن به تفكر ليبرال دمكراسي غربي اشاره دارد، به گونه‌اي كه مهاجرت، استعمار و انقلاب در تكنولوژي ارتباطات، باعث تداوم، تسلط و تثبيت فرهنگ غربي در سراسر جهان مي‌شود.

وجه مشترك برداشت‌‌هاي گوناگون واژه جهاني شدن، توجه به ويژگي جهاني اين پديده است. تأكيد بر گستره جهاني در جهاني شدن، اين مفهوم را با مفاهيم ديگري مرتبط مي‌سازد كه در آنها بر بعد جهاني تمركز شده است.

به هر حال،‌ به‌ رغم اختلاف تعاريف،‌ ويژگي «افزايش ارتباطات جوامع با يكديگر و افزايش امكان اثرگذاري بر تصميمات ديگر جوامع» در مصرفي جهاني شدن، انكار ناپذير است. از اين روي، همراه با جهاني شدن، درجه تأثيرپذيري اقتصاد داخلي، فرهنگ بومي و حاكميت ملي، بيشتر از عوامل خارجي است. البته جوامع مي‌توانند به تناسب ميزان حضور فعال در صحنه جهاني، اثرگذاري بيشتري نيز پيدا كنندكه كاملاً به نحوه موضعگيري، قدرت، مهارت و فعاليت آنان بستگي دارد. البته در اين جا بايد گفت، با توجه به سه طرز تلقي كه در بالا بدان اشاره شد، براي يافتن ارتباط و نسبت ميان جهاني شدن و مهدويت، مي‌توان به طرز تلقي كه جهاني شدن را پروسه تاريخي مي‌دانست، تكيه كرد و با اصلاح آن به اين رابطه پرداخت.

برپايه برداشت كساني كه جهاني شدن را روندي تاريخي قلمداد مي‌كنند كه به دليل پيشرفت و انقلاب در تكنولوژي ارتباطات فراهم آمده است، جهاني شدن، محصول فشردگي زمان و مكان، بريدن فضاي زندگي مشترك اجتماعي از مكان و همجواري و پيچيدگي ارتباط انسان‌‌هاست كه در پيدايش فرهنگ مشترك جهاني نمود مي‌يابد. طرفداران چنين نگرشي مي‌گويند كه جهاني شدن، نتيجه انقلاب تكنولوژيك ارتباطي است و وضعيت مطلوب و بهينه‌اي براي بشر فراهم شده است.
جهاني شدن داراي ابعاد گوناگوني است كه هرچند غالب نويسندگان نوعاً بر جهاني شدن اقتصادي تأكيد مي‌كنند، اما جهاني شدن داراي ابعاد سياسي، فرهنگي، اجتماعي، حقوقي و غيره است.

در اين نوشتار، بيشتر بر بعد فرهنگي آن تكيه مي‌شود، چرا كه براي ارتباط و نسبت ميان اين دو (جهاني شدن و مهدويت) بايد بر اين بعد از جهاني شدن تكيه كرد. البته در كنار اين جنبه از جهاني شدن، از ابعاد فرهنگي، سياسي و اجتماعي هم در بررسي مسأله كمك گرفته مي‌شود.

مهدويت
در ‌انديشه سياسي شيعه، از آنجا كه آموزه امامت، محور و اساس است؛ مباحث سياسي مهدويت نيز داراي جايگاه و اهميت فوق‌العاده‌اي است، چرا كه با محقق شدن حكومت جهاني مهدوي، ظلم و ستم از ميان رخت بركنده و مدينه فاضله اسلامي،‌ تحقق مي‌يابد. در واقع،‌ انديشه مهدويت و موعودگرايي در اسلام از چنان جايگاه والايي برخوردار است كه پيامبر اعظم (ص) و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ بارها بر آن تأكيد كرده و مردم را به آن اميد داده‌اند. از ويژگي‌‌هاي بارز مهدويت اين است كه مي‌توان آن را از ديدهاي گوناگون مورد بحث و بررسي قرار داد. در حقيقت، مهدويت از يك نگاه، تنها يك باور اسلامي به شمار مي‌رود، اما از منظري كلان، آموزه اي فراگير بوده و حتي در مكاتب بشري نيز گونه اي از تحقق جامعه آرماني در آينده است.
از ويژگي‌‌هاي اساسي مهدويت، مي‌توان به اين نكات اشاره نمود كه در واقع، مهدويت داراي بعدي جهاني است، چرا كه مهدويت به گروه و سرزمين يا نژاد خاصي تعلق خاطر ندارد، بلكه تدبيري الهي براي همه انسان‌ها و داراي گستره جهاني است. همچنين انتظار براي ظهور منجي، انتظار تحقق غايت بشري است كه به تدبير الهي بر جهان، حاكم خواهد گشت. از ديگر ويژگي‌هاي جامعه اسلامي عصر مهدوي، تأكيد بر فضيلت و سعادت است؛ در حالي كه عصر جديد، صرفاً بر آزادي انسان مبتني است. براي رسيدن به غايت اصلي جامعه مهدوي ـ كه همان زمينه‌سازي براي سعادت، فضيلت و تكامل انسان‌‌هاست ـ عدل و داد، يكي از زمينه‌‌هاي لازم براي تحقق چنين آرمان مهمي به شمار مي‌رود.

مهدويت و جهاني شدن
با توجه به آنچه درباره جهاني شدن و مهدويت گفته شد، مي‌توان اين گونه دريفات كه جهاني شدن ايجاب مي‌كند انسان‌‌ها در شرايطي زندگي كنند كه آرمان فراگير مهدوي در آن مطرح است. همچنين پردازش ماهيت اين زندگي جهاني و نسبت بين آن و جامعه مهدوي و آموزه مهدويت اسلامي نيز مورد توجه است.

با توجه به قرائت‌هاي گوناگوني كه از جهاني شدن بيان شد، مي‌توان به اين مطلب اشاره كرد كه مهدويت با برخي از قرائت‌هاي جهاني شدن، سازگار نيست. در اين جا لازم است تا اين تفاسير از جهاني شدن را از هم ديگر جدا كرد تا بتوان آنها را با مهدويت، نسبت‌سنجي نمود.
اگر جهاني شدن را به معناي غربي‌سازي و يك پروژه براي اين منظور در نظر بگيريم، به هيچ وجه با مهدويت ارتباط پيدا نمي‌كند، چرا كه مباني اين دو كاملاً از يك ديگر مجزاست، به گونه‌اي كه محور و اساس آنها با همديگر تمايز جدي و اساسي دارد؛ براي مثال، محور تمدن غربي، انسان است، در حالي كه‌انديشه مهدويت بر محور خالق هستي است. همچنين در بحث از دغدغه امروزين غرب و مهدويت؛ دغدغه آن يكي، آزادي است و دغدغه مهدويت، فضيلت و سعادت است. در حقيقت، اگر با نگاهي عميق و متفكرانه به وجوه گوناگون جهاني شدن پرداخته شود؛ اين نتيجه به دست مي‌آيد كه در ابعاد گوناگون، به دليل غايات و دغدغه‌‌هاي گوناگون هر كدام، اين دو با يكديگر ناسازگارند، چرا كه مهدويت با زور، ظلم،‌ ستم، سكولار كردن و... مغاير است، در حالي كه با توجه به برخي برداشت‌‌ها از جهاني شدن، اينها مورد تأكيد و توجه هستند. مثلاً در بحث جهاني شدن اقتصادي كه بر سود بيشتر تكيه مي‌شود، باعث ظلم و ستم جهاني است كه با پايمال كردن حقوق ديگران همراه است؛ در صورتي كه اين اصلاً با مهدويت سازگار نيست.

پس از پرداختن راجع به برخي از ابعاد ناسازگاري مهدويت و جهاني شدن، اينك به برخي از قرائت‌‌هاي جهاني شدن پرداخته مي‌شود كه مي‌توان آنها را با مهدويت مرتبط دانست و بين آنها ارتباط برقرار كرد. در واقع، گونه‌اي از سازگاري ميان آنها به چشم مي‌خورد. اگر مراد از پيشرفت علوم و تكنولوژي كه در مباحث‌ انديشوران سياسي آمده بود، همان بعد توليد علم و آگاهي بخشي باشد، در اين صورت مي‌توان گفت كه اين قرائت از جهاني شدن درباره‌ رشد تكنولوژي و علوم، با آموزه‌ مهدويت سازگار است. همچنين اين قرائت از جهاني شدن كه پيدايش جامعه بشري جهاني را مورد توجه قرار داده بود، نيز به گونه‌اي با ايده امت واحد اسلامي سازگار است و در نتيجه با آموزه مهدويت.

اما مهمترين سازگاري اين دو در بحث، جدا شدن هويت از مكان است كه به طور كامل با مهدويت همخوان و سازگار است، چرا كه در گذشته،‌ مكان در شكل دهي به هويت داراي محوريت بوده است، اما پديده جهاني شدن، اين هويت‌‌ها را دچار نوعي دگرگوني كرده است. در حقيقت، هويت حقيقت انسان‌‌ها ريشه در فطرت آنها دارد؛ در نتيجه، هر هويتي كه با ويژگي‌‌هاي فطري و وجودي انسان، شكل گيرد،‌ پايدار و اصيل خواهد بود. در واقع،‌ ساختن اين هويت اصيل از كار ويژه‌‌هاي اساسي مهدويت است، چرا كه وضعيت فعلي جهاني شدن از انجام چنين كار ويژه اي ناتوان است.

نتيجه‌گيري
در آغاز نوشتار با بحث درباره‌ جهاني شدن، به تاريخچه و مفهوم شناسي آن پرداخته شد و به اين جمع بندي رسيديم كه جهاني شدن (Globalization) از مفاهيم رايج شده در سه دهه اخير است. همچنين به برخي ديدگاه‌ها و طرز تلقي‌‌ها از جهاني شدن اشاره شد. نيز گفته شد كه پديده جهاني شدن با رشد تكنولوژي، باعث كوچك شدن جهان يا به تعبيري دهكده جهاني و هم چنين فشردگي زمان و مكان شده است.
همچنين گفته شد كه جهاني شدن داراي ابعاد گوناگوني است، اما در اين نوشتار تأكيد ما به دليل نوع موضوع مورد بحث بر پايه بعد فرهنگي و در كنار آن سياسي و اجتماعي است.
در بحث پيرامون مهدويت به اهميت آن در اسلام و نيز در نگرگاه پيامبر اعظم(ص) و ائمه اطهار ـ عليهم السلام ـ پرداخته و گفته شد كه مهدويت هم داراي بعد جهاني است، زيرا تدبيري الهي براي همه انسان‌‌هاست.

در نسبت‌سنجي ميان مهدويت و جهاني شدن به اين مطلب اشاره شد كه با توجه به قرائت‌هاي گوناگون و متفاوت از جهاني شدن بايد قرائت سازگار آن را با معنا و مفهوم مهدويت در نظر گرفت. پس از توجه به اين موضوع به برخي موارد سازگار و مواردي كه سازگار نيستند اشاره شد؛ براي مثال در بحث غربي ساختن و اين كه جهاني شدن، يك پروژه باشد، به هيچ وجه با مهدويت سازگار نيست، زيرا از جهت مباني با يك ديگر در تضاد جدي هستند، اما در مورد طرز تلقي‌‌هايي از جهاني شدن كه با آگاهي بخشي و معاني متناسب با مهدويت، نزديك بود، به سازگاري آنها توجه شد.

در مجموع، اين نوشتار با مطالعه بخش مهمي از آرا و افكار و ديدگاه‌هاي گوناگون درباره جهاني شدن، تلاش كرد به برخي از طرز تلقي‌‌هايي از جهاني شدن كه با مهدويت سازگار است، دست يابد.
در پايان بايد اشاره كرد كه اين دو نه كاملاً با يكديگر ناسازگارند و نه به طور كامل سازگار، بلكه بايد با شناختن دقيق و عميق مباني و طرز تلقي‌‌هاي آن دو، به نسبت سنجي ميان آن دو پرداخت.

-------------------------------------
پي‌نوشت‌‌ها
1. حسين توفيقي، آشنايي با اديان بزرگ (تهران؛ قم: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه‌‌ها (سمت)؛ مؤسسه فرهنگي طه؛ مركز جهاني علوم اسلامي، 1379) ص 120.
2. اشعيا (11: 1-9).
3. حسين توفيقي، پيشين، ص 268.
4. همان، ص 267.
5. همان، ص 267.
6. همان، ص 61
7. Globa lization
8. رونالد رابرستون، جهاني ‌شدن، ترجمه ‌كمال پولادي (تهران: نشر ثالث،1381) ص 35.
9. اين تعبير از مارشال مك لوهان است كه در دهه 1965 با طرح اين ايده، پيش گام طرح مباحث جهاني شدن شد.
10. يان آرت شولت، نگاهي موشكافانه بر پديده جهاني شدن، ترجمه مسعود كرباسيان (تهران: شركت انتشارات علمي و فرهنگي، 1382) ص 73.
11. همان، ص 76.
12. همان، ص 87-86.
13. حسين سليمي، نظريه‌‌هاي گوناگون درباره جهاني شدن (تهران: سازمان مطالعه و تدوين كتب علوم انساني دانشگاه‌‌ها (سمت)، 1384 )ص 31.
14. اكبر عباس زاده، و مهدي عباسي، هويت ملي و جهاني شدن (تهران: مؤسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني، 1384) ص 11.
15. محمد نهاونديان، ما و جهاني شدن (تهران: پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، 1382) ص 10-9.
16. همان، ص 10.
17. غلام رضا بهروز لك، سياست و مهدويت (قم: حكمت رويش، 1384) ص 126.
18. محمد نهاونديان، پيشين، ص 28.
19. غلام رضا بهروز لك، پيشين، ص 136.
20. همان، ص 137.
21. همان، ص 143.
22. همان، ص 142.
23. همان، ص 143.
 شنبه 4 خرداد 1387     





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تابناک]
[مشاهده در: www.tabnak.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 769]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن