تور لحظه آخری
امروز : پنجشنبه ، 14 تیر 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):دلى كه در آن حكمتى نيست، مانند خانه ويران است، پس بياموزيد و آموزش دهيد، بفهميد...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

پیچ و مهره

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

هتل 5 ستاره شیراز

آراد برندینگ

رنگ استخری

سایبان ماشین

قالیشویی در تهران

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

شرکت حسابداری

نظرسنجی انتخابات 1403

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1804553099




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

متن وصیت نامه اما به طنز


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: View Full Version : متن وصیت نامه اما به طنز god_girl6th July 2007, 08:26 PMتا حالا امتحان کردی از مرگ یه تصویر طنز بسازی پس شروع کن از وصیت نامه قبر مرا نيم متر كمتر عميق كنيد تا پنجاه سانت به خدا نزديكتر باشم. بعد از مرگم، انگشت‌هاي مرا به رايگان در اختيار اداره انگشت‌نگاري قرار دهيد. به پزشك قانوني بگوييد روح مرا كالبدشكافي كند، من به آن مشكوكم! ورثه حق دارند با طلبكاران من كتك‌كاري كنند. عبور هرگونه كابل برق، تلفن، لوله آب يا گاز از داخل گور اينجانب اكيدا ممنوع است. بر قبر من پنجره بگذاريد تا هنگام دلتنگي، گورستان را تماشا كنم. كارت شناساييم بت دو قطعه عکس مرا لاي كفنم بگذاريد، شايد آنجا هم نياز باشد! مواظب باشيد به تابوت من آگهي تبليغاتي نچسبانند. روي تابوت و كفن من بنويسيد: اين عاقبت كسي است كه زگهواره تا گور دانش بجست. دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال كنند. در چمنزار خاكم كنيد! كساني كه زير تابوت مرا مي‌گيرند، بايد هم قد باشند. شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به دختران بيکار ندهيد. گواهينامه رانندگيم را به يك آدم مستحق بدهيد، ثواب دارد. کله مرغ برای سگها يادتون نره چون گناه دارند گشنه بمونند. بجای عکسم روی آگهی ترحيم کارت معافيم رو بزاريد. در مجلس ختم من گاز اشك‌آور پخش كنيد تا همه به گريه بيفتند. از اينكه نمي‌توانم در مجلس ختم خودم حضوريابم قبلا پوزش مي‌طلبم و خواهش ميکنم پشت سرم حرف در نيار يد. التماس ميکنم کفنم را از يک پارچه مارکدار انتخاب کنيد تا جلوی آدمهای گه تازه به دوران رسيده کم نياريم. به مرده شوي بگوييد مرا با چوبك بشويد چون به صابون و پودر حساسيت دارم. چون تمام آرزوهايم را به گور مي‌برم، سعي كنيد قبر مرا بزرگ بسازيد كه جاي آتها هم باش space11th July 2007, 12:13 PMوصیت نامه یه قزوینی: پس از مرگم مرا بسوزانید و با خاکسترم پودر بچه درست کنید...!!!! ماه پيشوني11th July 2007, 01:59 PMاينجانب ماه پيشوني خانم صبيه محترمه حاج قاسم الدوله وصيت مي‌كنم: اول و از همه مهمتر اينكه لباس خاكستريم را كه ماه چهره بانو - خواهر كوچكترم- خيلي دوست دارد، از دسترسش دور نماييد تا حرصش بگيرد و نتواند استفاده كند. مي‌توانيد لباسم را بسوزانيد. هاهاها :d (بميرم هم لباسم رو بهت نمي‌دم.) اولين و تنهاترين خواستگارم را نيز كشته و با من دفن نماييد تا از عشق من دق نكند. تمامي طلا و جواهرتم را با من خاك كنيد تا طلاي زيرخاكي (شايد هم عتيقه) بشوند. بر مزارم گل بسيار بگذاريد و همراه با من حشره كشي وارد قبر نماييد تا خودم به حساب اين حشرات موذي مرده خور برسم. دوستتون دارم، ان شا الله همتون رو به زودي مي‌بينم. h.sajjad12th July 2007, 03:50 PMاگه می دونستم مردن اینقدر سخته و گرفتاری داره عمرا به دنیا میومدم ؟:confused: mahtabi12th July 2007, 07:50 PMدوستان عزیز از آنجا که احساس می کنم به مرگ بنده در این فروم چیزی نمانده خواستم وصایای خویش را به عرض برسانم. 1- من اگر رفتم یکی از شما دوستان زحمت کشیده بر آلام و مصایب مدیر طنز که هر روز زخمی بر روحشان وارد می آید مرحمی بگذارید. 2- من اگر رفتم لطف فرموده وقتی دعوا مرافعه پیش می آید دوان دوان به بخش پیام خصوصی رفته و با التماس و درخواست و نصیحت و از این حرفها میانه داری فرمائید. 3- من اگر رفتم این خبرهای بخش فرهنگو کمک آقا کوروش صبحها بزارین که بخشش بی یار و یاور نمونه. 4- من اگر رفتم اعلام کنین هرکی غصه داره و تا حالا واسه فریبا غصه هاشو تو پیام خصوصی میداده ما هستیم فکر نکنین تنهائین. 5- من اگر رفتم یادتون باشه به این درجه و مقاما خیلی دل خوش نکنین چون خیلی ها پله های ترقی رو دو تا یکی تی کشیدن ولی یهو زیر پاشون لیز بود زمین خوردن رفتن که رفتن. اگه من رفتم یاد من بکنین. من از این جا ممکنه برم ولی حالا حالاها آرزو دارم نمردم که. ویرایش می کنیم: 6- طرح گاد گرل خوبه من که میگم قبرستون خصوصی خاکم کنن که کسی از تو قبرم اخراجم نکنه. 7- دور از جونش اگر فرزاد مرد بیارینش همون بغل مغلا که اگه به تیر غیب دچار شد دو تا باشن ازش حمایت کنن. با تشکر فریبا god_girl12th July 2007, 10:21 PMمنم وصیت میکنم 1 هر کی وصیت نامم پاک کنه زود بیاد پیشم رد خور هم نداره میتونی امتحان کنی 2 مرا یه جایی به خاک بسپارید که جز باغبون اونجا نتونه مرا اخراج کنه 3 وصیت میکنم سر مزارم یه پرسش و پاسخ تمام عیار راه بندازین تا یادم نره جوابایی که باید بدم 4 راستی از مهتابی کینگ اسپیس باد صبا( به قول خودش اون عدده )ملوسک و غیره خواهش دارم شرکت کرده و حتما اونجا رو به میدون جنگ تبدیل کنن (دوست دارم) 5در ضمن از اقای غفوریان مدیر محترمم هم حلالیت بخواین شاید ندیدمش بگید اونم وصیتش رو بنویسه ماه پيشوني18th July 2007, 10:31 AM1. كمي قبرم را بزرگتر بكنيد تا احساس تنگي نفس نكنم و خدايي نكرده زبانم لال بلا بدور خفه بشم و بميرم. 2. اگر عكس براي چاپ كردن نداريد، براي راحتي در شناسايي مي‌توانيد سرم را بيرون از خاك بگذاريد. 3. دندان عقلم را هم به سارا (دوستم) بدهيد تا عقل نداشته‌اش سرجاش بيايد. 4. كارت سوخت خودروام را به يك راننده مسابقات رالي بدهيد تا به صاحب جديدش بيشتر افتخار كند. space18th July 2007, 11:01 PMSx3D: ********* Ping 127.0.0.120th July 2007, 07:21 PM(برای رفع سوء برداشت خوانندگان و دفع بلا عرض شود که روزگاری در شهری که حاکم زورگویی داشت، پدری نویسنده فوت میکند و شب هنگام به خواب پسرش آید و نامه ای به دستش میدهد که در آن نامه متن زیر نوشته شده است.) درود بر آنکه شر شیاطین را از سر ما دور مینماید درود بر شکوفه گلابی ای فرزندم کتابت میکنم این رقعه را و اندرزی دهم این جماعت را، باشد تا این پند به اثر نشیند و جمعیتی را ز راهی تاریک ناجی باشد. اول از حال شما بی خبران گویم: کنون از محفل شما دورم، حالم بسی خوش است. گویی از مرضی لاعلاج رهایی یافتم و در فردوس برین روزگار میگذرانم. بدانید و آگه باشید آن دنیا که شما در آن سیر زندگانی میکنید آش دهان سوزی هم نیست و چنان از آن رهایی یافتید، آن روز، روز سعادت شما خواهد بود. دوم از حال خود گویم: اینجا خیلی حال میده! هیچکس نباشد که چو بجای "شما" به او گویی "تو" ، به قبایش بربخورد و تو را به ضربتی شلاق سخت محکوم نماید یا چنانکه به صدیق او ایرادی وارد کنی و به او بازگویی، مانند گله گاومیشی بر تو تازند. سوم تجربتی گویم در قیاس این دنیا و آن دنیا: در آن دنیا الاغ زیاد است! الاغ موجودی است که سواری میدهد فقط به کسی که به دهان او یونجه گذارد. جفتک و گلد زند کسی که به او زخمی وارد کند. هرچند آن شخص خواهد نعلی بر الاغ کوبد تا الاغ راحتتر مسیر پی نماید و از آن الاغ، الاغتر صاحب الاغ است که الاغ بی ارزش خود را به هیچ قیمت ندهد مگر جانش گیرند! پس بدان الاغ حیوان مفیدی است اگر به مانند حیوان با او رفتار کنی. حال گویم از احوال اینجا: اینجا حساب و کتاب دقیق است و هرکس به مقدار عمل، جزا و پاداش گیرد نه آنکه بخاطر رنجش از کسی به طناب آویخته شود و یا بابت دانه ای گندم حبس گردد. حبه انگور جرمش بازپرداخت به صاحب باغ است نه آنکه میدان وسط شهر هر روز پذیرای مردم شهر باشد و مردی از آن مردمان به دست جلاد سپرده شود. یک کار را هیچ وقت مکن: گر به جماعت حاکم شهر یا خاندان یا دوستان دور و نزدیک وی حرفی وارد کنی، بدان عاقبتت میدان وسط شهر است و آن روز تو کانون عنایت مردم هستی. به حاکم نیز خوشگذرد چو بیند کسی در میدان شهر باشد و لحظه ای بعد نباشد. حاکم تنها در این صورت احساس قدرت در خود میکند. اداره کردن شهر که حال نمیده! پندی بر خودت و هم قطاران گویم: برآنچه مینگاری بسی دقت کن تا بی شعوران شمشیر به دست، نامه ات آتش نزنند. آنکس که مقصودت فهمد که هیچ و آنکس هم که نفهمد تفکر کند که مطلب مهمی در این اوراق نیست. چو پر قو به ساده نویسی انگاری، آن عاقل نمایان بی عقل، سرانجام منظورت درک کنند و آن روز تلی از اوراق بپا کنند و تو را به میان افکنند و آتش کشند و شادمانی کنند که تنها مشکلشان تو بودی و کنون حل گشته لیکن ندانند آینه فقط رخ مینماید، آینه شکستن هنر نیست. به هر روی، ای پسر عزیزم، مراقب خود باش که این روزگار بسی سخت است، چو شمشیر به دست جماعت کوران است و شمشیر تیز و برنده در هوا تاب میخورد و از تیغ شمشیر، گناه کار و بیگناه یکسان هستند. آنکه جان سالم به در برد یا لال است یا دوست و عزیز و آنکس که بر او ضربت خورد یا بیناست یا قیافه اش به دل حاکم خوش نیاید. خدا به همراهت hooman6730th July 2007, 12:19 AMبا سلام اینجانب هومن.م وصیتم به شرح زیر است اگر زیاده تخفیف هم می دیم. 1. قبری با صفا در طبقه آخر اگه پنت هاوس Pent house باشه ممنون میشم. 2. لطفان منو عمودی دفن کنید به 2 دلیل. یک. دوست دارم متفاوت باشم. دو. دلم می خواد رو پای خودم به ایستم. 3. لطفا وسایل مورد نیاز در لیستم را به همراهم دفن کنید.(تخفیف چنگال کیک خوری و قاشق بستنی،دسر رو نذاشتید هم زیاد مهم نیست) یخچال ساید با ساید گاز و قابلمه،ماهی تابه،شیر جوش و بشقاب،قاشق چنگال،قاشق چای خوری ،چاقو میوه خوری، چاقوی آشپزخانه، چنگال کیک خوری و قاشق بستنی و دسر هم برام بذارید. 4. لوازم اتاقم شامل تخت،کمد، کامپیوتر به همراه اینترنت و user name & password برای سایت دانستنی چون:p. حالا وراثت. به اطرافیان. والا من اینجا که هستم دانشجو ام چیزی ندارم یه خونه 3 خوابه اجاره ایی که عمرم رو بدم به شما صاحبخونه هم میاد خونشو پس میگیره یه ماشینم دارم که فرمونش راسته(چون اینجا سیستم انگلسییه) پس به درد کسی نمیخوره میمونه پولام که اونم تا قبل مردنم همه رو خرج میکنم پس چیزیش نمیمونه آهان یه گیتارم دارم کسی میخواد؟؟ کامفولوترمم(کامپیوترمم رو گیتار اشانتیون میدم.) مرسی از دوستان که وقت گذشته وصیت نامه منو خوندن. اما من فعلا قصد مردن ندارم،آخه امدم هند درس بخونم هنوز زوده. بعدم اینجا مرده رو میسوزونن یعنی این همه لیست نوشتم هیچ مگه من بیکارم؟؟ من عصاب ندارم. فعلا بای romina_sun30th July 2007, 09:35 PMبا سلام اینجانب رومینا.ی وصیتنامم به این شکل میباشد که: کفنم به تنم زار نزنه و راسته و یکم تنگ باشه ولی یه جور نباشه که اون دنیا گیر بدن ترجیحاً رنگش شیری باشه که زود چرک نشه وقتی منو داخل قبر میذارن حتماً یه چیزی زیر سرم بذارن تا گردن درد نگیرم یه ضبط حتماً حتماً باشه تا دق نکنم حتماً سیتم گرما زای و سرما زایش چک بشه که بعداً حوصله ی تعمیر کار رو ندارم قبرم به سیستم دستشوی مجهز باشه یه دست لباسم باشه که صبحا خواستم نون بخرم زهمتش گردن همسایه نیفته که لباس ندارم و اینکه رو سنگ قبرم بنوسید لطفاً از روی من رد نشید. و... Ping 127.0.0.131st July 2007, 11:21 AMلطفا دور قبر من سیم خار دارد بکشید و روی سنگ قبرم مین کار بگذارید بلکه ملت جرات نکنند روی قبرم لی لی بازی کنند! dina 200618th August 2007, 05:03 AMوصیت‌نامه‌ی طنز بعد مرگم نه به خود زحــمت بسيار دهيد نه به من بر سـر گور و کفن آزار دهيد نه پي گورکن و قاري و غسال رويـــد نه پي سنگ لحد پــول به حجار دهيد به که هر عضو مرا از پس مرگــم به کسي که بدان عضو بود حاجت بسيار دهيد اين دو چشمان قوي را به فلان چشــم‌چران که دگر خوب دو چشمش نکند کار دهيد وين زبان را که خداوند زبان‌بـازي بود به فلان هوچي رند از پي گفتـار دهيد کله‌ام را که همه عمـــر پر از گچ بوده‌است پاک تحويل علي اصغر گچکار دهيــد وين دل سنگ مرا هم که بود سنگ سيـــاه به فـــلان سنگ‌تراش سر بازار دهيد چانه‌ام را به فلان زن که پي وراجي است معده‌ام را به فلان مرد شکمخوار دهيد در سر سفره خورَد فاطمـه، بي‌دندان، غم به که دندان مرا نيز بــدان يار دهيد ابوالقاسم حالت ghoroobefarda13th October 2007, 01:37 AMچه ايده خوبي .....:d بعد مرگمان لطف كنيد هرچند كه بايد انجام دهيد هفته اي يكبار خرما در فروم پخش كنيد بهر شادي روحمان . هرشب برايمان فاتحه بخوانيد تا روحمان شاد شود . نماز روزه هاي قرضي هم 300 سال بخوانيد و بگيريد .( چقدر من مومنم تو وقت اضافه هم نماز روزه مي خواهم ) قبرمم يك طرفش شقايق بكارين طرف ديگه رودخونه باشه يك نانوايي هم ( ترجيحا بربري ) كنارش باشه تا از گشنگي و تشنگي جان نسپاريم . راستي گل گلايلم برام نيارين ميخك هم همينطور آدم ياد قبرستون ميفته . درخت گل خرزهره هم كنار قبرم نكارين دهه مگه زنبق و مريم و روز رو ازتون گرفتن ؟؟؟؟ چيزه براي مجلس ختم هم ماكاروني و ميگو درست كنيد تا اشتهام باز شه .... mahtabi14th October 2007, 09:35 PMمن که حالا حالاها قصد مردن ندارم. نه اینکه نخوامها نــــــــــــــــــــــــ هههههه. فقط و فقط بخاطر سایت نیک. اونم بخش طنزش و گرنه این زندگی چی داره آدم معطلش بمونه. ولی خوب حالا که بحث مرگ و میره و باید وصیتنامه نوشت(اونم طنز) یه چیزایی تو فکرمه بد نیست اینجا تراوشات فکریمو بنویسم بیرون اینجا که هیشکی به خواسته های منطقی ;)آدم محل.. هم نمیذاره بلکه اینجا بهمون توجه شد. بله عرض می نمودیم: من اگه زبون دشمنام لال جون به جان آفرین خواستم تقدیم کنم بیاین این کارا رو واسم بکنین.. اولا یکی بره Adsl بخره از صبح بشینه تو خونه که آخرین اخبار طنز و کاریکاتورای طنز و مقاله های طنز و شعرای طنز و هر چی طنزه تو این سایتها جمع کنه بیاره سرازیر کنه اینجا و یه دو تا سایت بیچاره دیگه که معطل من موندن ثواب داره. بعد برین واسه دل مدیر بخش فرهنگم که شده یه چند تام اخبار فرهنگی بذارین. بعد چون من خودم خیلی رومانتیک بودم و از شعرهای عشقولانه خوشم میومد یه مشتم شعر و نثر عشقولانه تو بخش ادبیات بزنین واسه شادی روح من. بعد برین عکسهای جالب پیدا کنین برای اینکه من تو بخش عکاسی عکس می ذاشتم این ملت چشم براه عکسای من نمونن. بعد برین بخش روانشناسی تو زنده باد خنده یه حال اساسی از این علی شکسپیر بگیرین نذارین ملت رو دست بندازه من اون دنیا کلی میخندم اینجوری :d. بعد برین هر جا این کزاز رو دیدین از قول من باهاش بحثهای روانشناسی کنین بذارین بچه احساس کنه خیلی حالیشه.;) گاهی یه سری به این بخش کامپیوتر بزنین شاید یه بدبختی یه سوال ابتدایی کرده باشه اونا رو من بیسواد جواب می دادم. در آخر اگه تونستین این ملت غیور رو با هم یه جا جمع کنین یه همایش بذارین خرما و شیرینی حسابی پخش کنین بلکه دو تا فاتحه واسه ما بخونن یه ثوابی به روح بر فتوح ما برسه. بعدشم برین به زندگیتون برسین مگه شما کار و زندگی ندارین دوساعته چرت و پرتای منو میخونین اههههههههه:d;) با تشکر فریبا dalton_the_boss30th March 2008, 07:51 PMبردارانم لیوبی شانگفی کوانگیو به دنباله خواهرتان بازگردید بازگردید. mahtabi20th May 2008, 11:27 PMآخرین مدل وصیتنامه وطنی بسم الله الرحمن الرحيم انالله و انا اليه راجعون کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشنداينجانب ل فرزند ر در صحت عقل وصيت مي‌كنم: كفن و دفن ماده ۱ - پيكرم با رعايت تمامي شعائر مذهبي به خاك سپرده شود. نماز ميت اقامه شود و از عر زدن بالاي كفن باز شده‌ام دريغ نشود. از اين كارهايي كه توي قبر مي‌كنند اعم از شانه تكان دادن و به پهلو خواباندن و ورد خواندن توي گوش كلهم انجام شود. ماده ۲ - مراسم سوم و هفتم و چهلم و سال و الخ با رعايت تمام جزئيات و دعوت از يك چپ فسيل ارزان قيمت جهت سخنراني در وصف خدمات من به كارگران، در مسجد برگزار شود. تبصره يك: از اين مسجدهايي كه مراسم را با ميز و صندلي برگزار مي‌كنند نباشد. قشنگ هياتي كنار هم بنشينند و چاي و خرمايشان را بخورند. تبصره دو: براي سخنراني دكتر ف.ر را پيشنهاد مي كنم. ماده ۳ - شام و نهار مراسم ها بنا به صلاحديد پدرم باشد. اصراري ندارم. تبصره يك: اگر تصميم به غذا دادن گرفته شد مرغ نباشد كه يكي سينه بخواهد و يكي ران و خلاصه پسرها با اين حرفها وسط مراسم عزاي من خودشان را خراب كنند و كركر بخندند. كباب كوبيده بدهيد و عزيز مراقب باشد دخترها هره كره نكنند. تبصره دو: سهم بچه‌ها را كامل بدهيد. ماده ۴ - من را در امامزاده ج دفن كنيد. اگر امامزاده ج جا نداشت هر جا غير از بهشت زهرا. با اين قبرهاي سري دوزي شده بهشت زهرا كه شبيه كارخانه تدفين است و مرده ها شبيه مواد خام توليدش هستند حال نمي كنم. ماده ۵ - واضح است كه مواد بالا تماما جهت جلب رضايت خاطر والدينم است. آنها مي‌توانند در هر كدام از اين مواد دخل و تصرف كنند. تبصره يك: اگر آنها آنقدر از خودگذشته بودند كه عميقا دلشان بخواهد بنا به اعتقاد من با جنازه‌ام رفتار كنند عرض مي كنم كه اصولا اهميتي ندارد. مي‌توانند هربلايي سر جنازه‌ام بياورند جز اينكه مثل قرتي‌ها بسوزانندش. تبصره دو: بد نيست به گزينه اهدا به باغ وحش پارك ارم جهت سير كردن شيرهاي گرسنه هم فكر شود. ماده ۶ - اگر «م» در تمامي مراسم‌ها در صف مقدم نبود تبصره يك ماده 7 و همچنين ماده 10 اجرا نشوند. ارث ماده ۷ - تمام چيز مثقال اموالم در اولين فرصت فروخته شود و به مصرف مسافرت و خوش‌گذراني والدينم برسد. در واقع من در تمام اين سالها فقط به اين دليل مستقل نشدم كه شرايط عياشي در خانه پدري مهيا بود و با توجه به اينكه مي دانم كارهاي من با اعتقادات والدينم نمي خواند از طريق اين ارث مي خواهم عامدا «نديد گرفتنشان» را جبران كنم. تبصره يك: اگر والدينم مكه، كربلا، نجف و كلا مكان‌هاي مذهبي را براي خوشگذراني انتخاب كردند بدون سئوال و جواب و گوش دادن به توجيهاتشان پس گرفته و به «م» برسد تا او عياشي كند. تبصره دو: اگر او هم ور حاج جبارش ورم كرد و خواست سرمايه‌گذاري كند سهمم به مصرف گربه‌هاي بي خانمان شهر تهران برسد. (منظور اين است كه با اموال من سرمايه‌گذاري دنيوي و اخروي نشود. في‌المجلس در راه عيش و نوش به جريان بيافتد.) تبصره سه: «م» خباثت را كنار بگذارد و به جاي فراهم كردن شرايط اجراي تبصره اول به پدرم ياد بدهد كه عياشي فقط كباب باد زدن توي باغ نيست. مي تواند تا قبل از عملي شدن پيش برود و در صورت نياز او را با آق رضا كرجي آشنا كند. ماده ۸ - عينكم به خانم «س» برسد كه در زمان زنده بودنم دهنم را زد بسكه پرسيد چند خريدي و از كجا و آيا قسطي هم مي‌شود. تبصره: در صورتي كه عرضه نداشت آقاي «ع» ساده دل را براي ازدواج متقاعد كند بهتر است برود بميرد، مثل حالاي من. عينكم هم به همان مصرفي كه در تبصره دوم ماده ۷ آمده برسد. ماده ۹ - كتابخانه‌ام به همسر آقاي «الف-م» برسد كه رندانه عاشق تير و تخته‌اش شد بي‌آنكه به كتابهايم توجهي نشان بدهد و حتي گفت «چه چيزهايي مي‌شود توش چيد» و وقتي من گفتم كريستال؟ چشم‌هايش برق زدند. ماده ۱۰ - كتاب‌ها، فيلم‌ها و تمامي وسايل اتاقم به «م» برسد. به اين شروط: بند يك: پس از مرگم او اولين نفري باشد كه وارد اتاقم بشود و تمام گوشه موشه‌ها را خوب نگاه كند كه گندي به جا نگذاشته باشم. بند دو: چون هيچ ضمانتي وجود ندارد مراما قول بدهد كه حافظه كامپيوترم را بپكاند يا لااقل فايل‌هاي عكس بندگان خدا را پاك كند. هر چند مي‌دانم آخر سر كمپلت مي‌فروشد به يك نوجوان حـ.شري. بند سه: لوازم بهداشتي كه توي جعبه‌‌اي در كمدم قرار دارد را يا به مصرف برساند و يا به هر ترتيب از آن خانه دور كند. بند چهار: نرود توي مايه‌هاي «رفيق از دست داده» تا از مرگ من نردباني بسازد براي تور كردم مادام خ. در اين صورت مش قل و زمبه است. بند پنج: سيم كارتم را بفروشد و با پولش يك حال مختصري به آقاي «م-موتورساز» بدهد كه زندگي را براي جفتمان هدف‌دار كرد. بند شش: بي‌خيال سهمش از اين دوربينه بشود و آن را يك جوري برساند به بيچاره‌هايي كه جلوي در سينما زار مي‌زنند و فكر مي‌كنند تنها دليل فيلم نساختن‌شان نداشتن امكانات است. مخصوصا براي خنده برساند به دست اينهايي كه قصد دارند يك فيلم عرفاني مدرن بسازند. اينهايي كه در ادبيات بيضايي را ميپرستند و مونولوگ آخر گرگدن‌ يونسكو را حفظ كرده‌اند. خودش مي‌داند. ماده ۱۱ - سطل فلزي فيلتر سيگارهايم به مادرم برسد بسكه تا دو روز خانه نبودم برش داشت و تغيير كاربري داد. ماده ۱۲ - فندك‌هاي روميزي درشكه‌اي، شيري، اسبي و سماوري را كه الف در سفرهاي مختلف برايم سوقاتي آورد به اضافه تمام جاسيگاري‌هايم به آقاي «م-شيرازي» برسد. به پاس يك عمر كام سنگين گرفتن از وينستون قرمز. باقيات الصالحات ماده ۱۳ - هر چند مي‌دانم تا هفت هشت نسل بعد از من كتاب‌هايم به درد هيچ كدام از اعضاي آن خانواده نمي‌خورد اما مثل آقاي صفار درباره اثرات مخرب اين كتاب‌ها هشدار ميدهم و توصيه مي‌كنم اگر به هر دليلي ماده ۱۰ اجرا نشد كتاب‌ها را يكجا به بزخرهاي ميدان انقلاب بفروشيد. درباره تبعات عدم اجراي اين بند همينقدر عرض كنم كه بچه اصولا حاليش نيست. فكر مي‌كند هرچيزي را كه بشود خواند بايد خواند. مثلا من به طور اتفاقي فارسي خواندن را با «داستان راستان» علامه شهيد دكتر و الخ مرتضي مطهري شروع كردم و كار به جايي رسيد كه در طول زندگي پرخير و بركتم دهن تك تك‌تان را آسفالت نمودم. حالا فرض كنيد بچه‌اي خواندن را با كافكاي دايي جون مرحوم شروع كند. خودتان تهش را حدس بزنيد. ماده ۱۴ - براي نسل‌هاي بعدي مخصوصا بچه‌هاي احتمالي خواهرهايم از چاخان درباره شخصيت علمي-ادبي-فرهنگي-هنري دايي جون مرحوم كم نگذاريد. يك طوري پروپاگاندا كنيد كه بچه خيال برش دارد «ببيني چي بوده». براي روحيه‌شان خوب است. در مورد ما كه جواب داد. تبصره: روزنامه‌هاي ۱۷-۱۸ سالگي‌ام را به گمانم مادرم قايم كرده. براي آنكه بچه به محض آنكه به سن عقل رسيد متو سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 4483]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن