تور لحظه آخری
امروز : دوشنبه ، 14 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):علم میراث گرانبهائی است و ادب لباس فاخر و زینتی است و فکر آئینه ای است صاف.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1825918236




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

کم رویی و مبارزه با آن


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: raya25th April 2007, 12:23 AMسلام و عرض ادب خدمت تمامی دوستان عزیز :) در این بخش میخواهیم کمرویی و به وجود اومدن اون و همین طور دور کردن اون و چرا انسانها کمرو و منزوی میشند رو مورد بحث و بررسی قرار بدیم امیدوارم الادای عزیز اولا این تاپیک رو قبول کنند :o بعد هم دوستان محترم از بعد روانشناسی و ...... نظرات مفیدشون رو ارائه بدهند تا همه از این بخش بهره ببریم :o قبل از اون از همه ممنونم که نظر میدهند :o اول از الادای عزیز ممنونم که تاپیک رو فعال کردند :o بعد هم دوستان محترم خواهشا نظراتشون رو ارائه بدهند :) ممنون از همه :o استفاده می کنیم :o ماه پيشوني28th April 2007, 12:14 PMمن آدم كم‌رويي نيستم ولي هميشه سعي مي‌كنم طوري رفتار كنم كه نگن: وا چه دختر پررويي;) كمرويي خوب نيست؛ خيلي مواقع توي اين دوره و زمونه مجبوري براي بدست آوردن حقت پررو باشي. وگرنه زيرپاي آدماي بيرحم له مي‌شه. نعمت خوب زمين قسمت پررويان است خون دل مي‌خورد آن كس كه حيايي دارد. .sefid.28th April 2007, 01:04 PMآثار و تبعات اصلی کمرويی::o ۱-آثار جسمی: - ترس:باعث گرفتگی در گلو يا در اطراف قلب و يک احساس خالی بودن در شکم ميشود. - دشواری در گفتار:يک نوع انقباض در قفسه سينه ايجاد ميشود که در نتيجه آن سخن گفته شده ضعيف.لرزان و جسته گريخته ميشود.تارهای صوتی کشيده و سخت ميشوند. تن صدا تغيير کرده و سخن با لکنت زبان و نا مفهوم گفته ميشود. - انقباضات عضلانی:شخص خجالتی اين باور را دارد که ديگران به او نگاه ميکنند در نتيجه پاهايش سفت و سخت و در حين ورود به يک مکان دچار اشتباه ميشود(به اثاثيه برخورد ميکند.استکان را روی ميز واژگون ميکندو ....) - خستگی:احساس ضعف مفرط که ناشی از همان انقباض عضلانی می باشد. - کند شدن حواس:فرد خجالتی هوشياريش کم شده و نيز ادراک حسی او کاهش می يابد به عنوان مثال يک فرد خجالتی که ناگزير است در مقابل جمع صحبت کند اگر فردی به او نگاه کند در آن لحظه اين ترس فقط روی آن فرد متمرکز ميشود و تنها آن فرد را ميبيند و توجهش بر روی اين عامل ترس جلب ميشود.به خاطر همين است که سختران کمرو دائما فراموش ميکند که قبلا به نکته ای اشاره کرده است يا نه. - اختلالات عروقی:باعث سرخ شدن يا رنگ پريدگی در ناحيه صورت ميشود که علت آن انقباض يا انبساط رگهاست. - اختلالات ترشحی:ترشح بزاق متوقف شده ولبها شديدا خشک ميشوند.تعريق شديدی در کف دستها و زير بازوها به وجود می آيد. ۲-آثار روانی: يک فرد خجالتی دائما احساس دلهره دارد و از اين امر پروا دارد که توسط ديگران دست کم گرفته شود.اين ترس او را مثل يک پروانه در قفس شيشه ای محدود ميکند.اگر از يک فرد خجالتی ولی با هوش سوالی شود غالبا خاموش می ماند مثل اين است که او مات و مبهوت شده باشد. در واقع او در آن موقع گنگ و گيج خواهد بود مغزش درست کار نميکند می خواهد کار کند ولی نمی تواند و ترمز های محکمی او را در جا نگه ميدارد بنابراين در پس تعارفات خود را مخفی ميکند تا مجبور به مبارزه نباشد. تا بعد...;) elada28th April 2007, 01:15 PMفكر ميكنم بزرگترين اثر منفي كه داره همينه كه نميتونه به درستي حرف بزنه. و يك تصور با بهتر بگم باور غلط اينه كه ما بعضي مواقع فكر ميكنيم بايد طرف از چشمان همه چيز را بخونه و صحبت نكردن را دليل بر شرم و حيا ميدونيم و فكر ميكنيم كار خوبي كه يك موقع ها خجالتي باشيم مخصوصا در موارد عشقي. و شايد تا حدودي هم رسانه ها بي تقصير نباشند. هميشه هم در ترانه ها و آهنگ ها با اين مسئله روبرو بوديم. نمونه اخير:هيچكي مثل من تو رو دوست نداره اين رو از تو چشام ميتوني بخوني!! بابا مگه رمال و فالگيره كه از چشات بخونه!!! برخي مواقع اين را با غرور قاطي ميكنند فكر ميكنند كم رو بودن نقطه مقابل غرور هست. cinderella 2228th April 2007, 03:12 PMواي الدا جان گفتي....من خيلي با اين مساله مشكل دارم....همه فكر مي كنن مي شه از نگاهشون يا حركات دست و پا و بدن و اصلا رفتار!!!!!!!!!!همه چي و فهميد!!!بعدم كه مي گم من متوجه نشدم مي گن چطور نفهميدي!!!!!!نگاه يه وريه من يعني دوست دارم!!!!!!اين و به طور مثال گفتما!!!با اين طرز فكر شديدا مخالفم..رفتارها و نگاهاي هر كس شايد براي خودش معني خاص داشته باشه ولي نبايد توقع داشت ديگران همون برداشتو كه اون داره ازش بكنن. من خودم تا حدود 15 سالگي دختر خيلي ساكت و كم حرف و خجالتي بودم و اين باعث مي شد خيلي وقتها تو خيلي كارها دچار مشكل بشم..يه روز تصميم گرفتم كه ديگه بسه و شروع كردم به تمرين كردن با خودم...اگه خواستين مي گم چه طوري...الان به راحتي جلوي 50 نفر تو كلا س كنفرانس مي دم و بحث مي كنم بدون اين كه حتي صدام بلرزه!!! elada28th April 2007, 03:35 PMخوب معلوم كه دوست داريم بدونيم چطوري تونستي خودت را تغيير بدهي اصلا اگه اين مسائل عنوان بشه ميشه گفت نتيجه مثبتي از بحث و تاپيك گرفتيم. raya28th April 2007, 07:24 PMوقتی میخوام سر کلاس یه موضوعی رو رو ی کتاب بخونم صدام انگار داره از ته چاه در میاد همش فکر میکنم الان یه اشتباه میکنم همه مسخره میکنند دستام عرق میکنه پشت سرم هم داغ می شه و یه جوری لکنت دارم استاد مرتب میگه بلند تر بخون ولی من خودم حس میکنم صدام بلند هست یعنی نرماله :( اما در صحبت کردن پشت تلفن خیلی راحت و ریلکسم :( حتی در صحبتهای محاوره ایی با دوستان حتی اساتید و حتی اقوام بهتر عمل می کنم کسی میتونه بگه این درد درمان پذریر است یا نه ؟ :( ali_islami28th April 2007, 08:21 PMسلام من یه کم کمرو بودم ولی دارم مبارزه میکنم و سعی میکنم قاطی بشم و نظرم رو بگم. نمیدونم که کارم درسته یا نه؟ cinderella 2228th April 2007, 08:39 PMخوب من مشكلم و با خودم حل كردم...بزارين بگم چه طوري...اول اينكه سعي كردم در زمينه هايي كه دوست دارم به اندازه كافي اطلاعات جمع كنم كه تو بحثا كم نيارم...تمرين كردم قبل اينكه حرفي و بزنم بهش فكر كنم و ببينم درسته يا نه كه نترسم از اينكه اشتباه كنم!!پذرفتم كه هر آدمي مي تونه اشتباه كنه و ندونستن چيزي باعث خجالت نيست بلكه اگه ندوني و نپرسي خجالت آوره...تمرين كردم كه اگه ديگران به اشتباهم خنديدن حتي اگه ناراحتم شدم با اونا بخندم و سعي كنم ديگه اشتباه و تكرار نكنم...اولش خيلي سخت بود اما شد... باد صبا28th April 2007, 08:52 PMخب، اگه كسي بيماري كمروييش، مرضي بود چه بايد بكنه!! raya28th April 2007, 09:24 PMخوب من مشكلم و با خودم حل كردم...بزارين بگم چه طوري...اول اينكه سعي كردم در زمينه هايي كه دوست دارم به اندازه كافي اطلاعات جمع كنم كه تو بحثا كم نيارم...تمرين كردم قبل اينكه حرفي و بزنم بهش فكر كنم و ببينم درسته يا نه كه نترسم از اينكه اشتباه كنم!!پذرفتم كه هر آدمي مي تونه اشتباه كنه و ندونستن چيزي باعث خجالت نيست بلكه اگه ندوني و نپرسي خجالت آوره...تمرين كردم كه اگه ديگران به اشتباهم خنديدن حتي اگه ناراحتم شدم با اونا بخندم و سعي كنم ديگه اشتباه و تكرار نكنم...اولش خيلي سخت بود اما شد... من هم تمرین میکنم ولی به جایی نمیرسم یعنی چه جوری تمرین میکنم وقتی میخوام برم جایی خیلی تو خونه با خودم حرف میزنم اگه اینو گفتم در قبالش باید اونو بگم که بهش میخوره یعنی یه جور امتحان کردن خودم ساعتها با خودم حرف میزنم ولی بازم بعضی وقتا اونی نمیشه که باید بشه بعد یه مشکل دیگه که دارم وقتی خجالت میکشم میخندم ممکنه این خندین به قهقهه تبدیل بشه من این مورد رو خیلی بد میدونم خیلی دلم میخواد این مورد رو از وجودم دور کنم منتهی مگه می شه :( :( :( :( :( میترسم کسی فکر کنه من دیونه هستم ولی به خدا من نرمالم فقط خجالت میکشم :o s_mary28th April 2007, 09:31 PMيادمه از بچه گي ..هميشه هر كي چيزي ميخواست بگه... كاري ميخواست بكنه ..منو ميفرستاد جلو ...خلاصه اينطوري شد كه يه جورايي اين قصه تا بزرگي نيز ادامه پيدا كرد ..و حالا ما شديم سپر بلاي كم رو ها ... واقعا براي من هم خيلي جالبه بدونم مثلا چرا خواهر من تا اين حد كم رو تر از منه ...؟؟؟ و پسرش هم دقيقا همين حالتو داره ..7 سالشه و در جمع بسيار كم رو و خجالتي ....:o نتيجه اي كه خودم گرفتم : من فكر ميكنم يكي از مواردي كه ميتونه به يه كودك در مقابله با كم رويي كمك كنه ..دادن مسئوليت به اون توي اجتماعه ...همون كاري كه بر عهده من گذاشتن ...:D اما به يه بزرگو نميدونم ..فكر كنم فقط خودش بتونه به خودش كمك كنه .... .sefid.28th April 2007, 09:36 PM* با توجه به چند گفتگوی اخیر و به خاطر ارتباط با موضوع تاپیک مطلب زیر را در این پُست هم می گذارم. نکات بسیار مفید و کاربردی برای این اختلال (که یکی از انواع ترس بیمارگونه در حیطه روانپزشکی) در توضیح ذیر مطرح شده است. ***یکی از متداول ترین ترس هایی که تاکنون شناخته شده ترس حین صحبت در جمع یا درمقابل گروهی ازافراد است. بسیاری ازمردم دراین شرایط حس بدی دارند، درست مثل اینکه یک پروانه در قلب آنها بال بال می زند! اگر قبل ازسخنرانی درجمع ویا ارائه کنفرانس ویا حتی طرح سوالی درکلاس درس ،کمی اضطراب دارید طبیعی است،چون همین دل نگرانی باعث می شود استحکام مطلبی که بیان می شودبیشترباشد ویا وقتی قراراست برای اولین باردرمهمانی شرکت کنید که اکثرافراد آن رابرای اولین بارمی بینید،بالاخره کمی دل شوره وجود دارد والبته یک فردطبیعی تمام این موقعیت ها رابدون مشکل طی می کند.اما اگرفردی نتوانست چه اتفاقی می افتد؟ ترس ازاجتماع باعلائم ونشانه های جسمی وعاطفی بروزمی کند.علائم ونشانه های عاطفی وروحی شامل این موارد است: 1)ترس شدید ازموقعیت هایی که درآن افرادغریبه ونا آشنا وجود دارند 2)ترس ازحضوردرمکان هایی که حس می شودفرد مورد قضاوت قرارمی گیرد 3)اضطراب ازاینکه ممکن است سایرین به فردبخندندویا اوراناراحت کنند. 4)ترس ازاینکه سایرین علائم جسمی اضطراب رادرفرد متوجه شوند. 5)اضطرابی شدید درحدی که زندگی روزمره ،کار،مدرسه وسایرفعالیت های فردرا کاملا فلج کند.علائم ونشانه های جسمی شامل این موارد است: برافروختگی،تعریق شدید،لرزش،تهوع،درد درشکم بروزمشکل درصحبت کردن،احساس گرفتگی عضلات،گیجی،تپش قلب،اسهال، به عبارتی فرد دراجتماع حضورپیدانمی کند تا به چنین علائمی مبتلانشود. معمولاترس ازاجتماع دراواسط نوجوانی شروع می شود،البته امکان بروزآن درکودکی هم وجود دارد.بندرت ممکن است شروع این اختلال دربزگسالی باشد.این مشکل هم مثل بسیاری مشکلات دیگردراثرتلفیقی ازعلل محیطی وژنتیکی بوجودمی آید. ژن ها: بعضی ژن هاممکن است دربروزاضطراب وترس نقش داشته باشندکه البته ژن دقیق مسئول ایجاداین اختلال هنوزمشخص نشده است.ضمنا ترس ازاجتماع ریشه وراثتی هم داردیعنی معمولادرخانواده ویا فامیل چندین نفربه این مشکل مبتلاهستند. علل بیوشیمیایی: محققان براین باورندکه موادشیمیایی طبیعی موجود دربدن ممکن است درترس ازاجتماع نقش داشته باشند مثلاعدم تعادل ماده ای درمغزبه نام سروتونین،یک عامل محسوب می شودچون درتنظیم خلق وعواطف نقش دارد. پاسخ به ترس: بعضی دانشمندان معتقدندکه ساختاری درمغزکه آمیگدال نام دارد درکنترل پاسخ به ترس نقش ایفا می کند.در افرادی که این قسمت مغزفعالیت بیش ازحد داردپاسخ به ترس بسیارشدیدتراست وباعث اضطراب آنها درشرایط اجتماعی می شود. شرم ویا حالت نگرانی مختصردرموقعیت های جدیداجتماعی طبیعی است وترس ازاجتماع محسوب نمی شود،اما اگرحس کردیداین اضطراب زندگی شما راسیاه کرده ،بایددرمان شوید.به هرحال این مشکلی است که بوجودآمده وبایدبرطرف شود،در غیراین صورت بسیاری ازموقعیت های اجتماعی راازدست می دهیدوروزبه روزمنزوی ترخواهیدشد.حالاتی متداول در زندگی روزمره وجود داردکه اگرتحمل آن برایتان سخت است ودراین شرایط دچاراضطراب می شویدحتما به روانپزشک مراجعه کنید، نمی توانید ازاتاق استراحت عمومی درمحل کارویا تلفن عمومی استفاده کنید، نمی توانید کالایی راکه مشکل دارد به مغازه پس بدهید،اصلابا غریبه ها ارتباط برقرارنمی کنید،نمی توانید درحضوردیگران چیزی بنویسید،به هیچ وجه تماس چشمی برقرارنمی کنید، نمی توانید دراتاقی واردشویدکه قبل ازشما افرادی درآن نشسته اند، قادرنیستید دررستوران غذا سفارش دهید،دوست نداریدشما رابه افرادغریبه معرفی کنند،هیچ وقت شروع کننده صحبت ومکالمه نیستید. خوشبختانه این مشکل رامی توان درمان کرد. البته هرچه زودتربرای درمان اقدام شودبهتراست.معمولا دو روش درمانی وجود داردکه بسیارموثراست،یکی دارو درمانی است که معمولاازضدافسردگی ها استفاده می شود اما ممکن است ازداروهای ضد اضطراب وداروهایی موسوم به بتابلوکرها هم استفاده شودتا علائم فیزیکی مثل تپش قلب،فشارخون بالاولرزش برطرف شود.دیگری روان درمانی است که ازروش رفتاردرمانی شناختی استفاده می شودکه بسیارهم موثرعمل می کند.دراین روش اساس کارتفکرات خودشماست،بدون اینکه به سایرافراد یا موقعیت ها توجه شود.دراصل تفکرات اصلی وریشه ای شما محور قرارداده می شود وبعد ازشما می خواهند خودرا درشرایط ناخواسته ای که قابل تغییرنیست فرض کنیدوحال باهمان تفکرات اصلی، رفتاری صحیح ومثبت تعریف کنید.درمواردی هم درمراحل خاصی ازدرمان،فرد رابتدریج درشرایط اجتماعی اضطراب سازقرارمی دهند تا بتواند دراین شرایط با مهارت کافی و اعتمادبه نفس لازم برخورد داشته باشد.درمانگرمعمولا مهارت های اجتماعی فرد رابالا می برد وبا اوتمرین های مختلفی انجام می دهد تا فرد بتواند اعتمادبه نفس لازم دربرخورد با شرایط مختلف رابدست بیاورد. علاوه بر ادامه روش های درمانی خودتان هم بایدروش هایی رابکارببندید تا بتوانید ازپس این مشکل برآیید: 1- افکارمنفی درموردخودتان نداشته باشیدواین جورتفکرات رادوربریزید. 2-ازتمرین های شل کننده یا ریلاکسیشن استفاده کنید. 3-یاد بگیریدچطوربا استرس مقابله کنید. 4-با افرادی که حس می کنید با آنها راحت ترید رابطه برقرارکنید. 5-وقتی اضطراب دارید درفعالیت های لذت بخش وسرگرمی های موردعلاقه شرکت کنید. 6-خواب کافی داشته باشید. 7-رژیم غذایی متعادل رافراموش نکنید. 8-اهداف واقعی داشته باشید و آرزوهای دست نیافتنی راکناربگذارید. 9-هیچ گاه ازموقعیت هایی که شما راناراحت می کنند فرارنکنید بلکه سعی کنید بتدریج با این موقعیت ها روبروشوید تا مهارت کافی پیدا کنید. 10-با دوستان یا بستگان قراربگذارید که بعضی اوقات ناهاررا درمکان عمومی صرف کنید. 11-تماس چشمی داشته باشید و اولین کسی باشید که به دیگران سلام می کنید ویا موفقیتی راتبریک می گویید. 12-مکالمه راشما آغازکنید اما اطلاعات خود رابا مطالعه روزنامه ویا سایرمطبوعات افزایش دهید تا حرفی برای گفتن داشته باشید. 13-ازدیگران تقدیر وتشکرکنید. 14-برروی خصوصیات شخصیتی خودتان که به آنها علاقه دارید بیشترمتمرکزشوید. 15-نسبت به دیگران علاقه نشان دهید ودرمورد منزل ،فرزندان ،نوه ها،سرگرمی ها یا مسافرت هایشان با آنها صحبت کنید. 16-ازافراد غریبه ونا آشنا آدرس بپرسید تا تمرین بیشتری کرده باشید.(سایت گل سرخ) HazrateFeel28th April 2007, 11:59 PMعواملی چون میدون ندادن به کوچکترها، و احترام قائل نشدن و تحقیر کردن اونها بخصوص در جمع دوستان و آشنایان و بی اهمیت شدن به نظرات آنها و سهیم ننمودن کودکان در امر مشورت، حساس شدن به اعمال، گفتار و حرکات اونها و سرزنش بیش از حد میتونه عوامل مهمی برای کم رویی باشه. البته من روانشناس نیستم و این موارد رو از رو کتاب نمیگم اما چون خودم کم رو بار اومدم و اینها رو تجربه کردم، به این امور اعتقاد دارم. .sefid.29th April 2007, 10:52 AMاز نظر روانشناختی عواملی مانند احساس حقارت(ناچيز و منفور بودن)عزت نفس پايين. ترس وعدم توانايی مهارت در انطباق با محيط و تنبه و توهين شدن در دوران کودکی وجود دارند که سبب بروز کمرويی ميشوند. raya29th April 2007, 11:35 AMاز نظر روانشناختی عواملی مانند احساس حقارت(ناچيز و منفور بودن)عزت نفس پايين. ترس وعدم توانايی مهارت در انطباق با محيط و تنبه و توهين شدن در دوران کودکی وجود دارند که سبب بروز کمرويی ميشوند. درمان پذیر هست ؟ .sefid.29th April 2007, 02:09 PM-عقايد و باورهای غلط خود را تصحيح نماييد. -تفکيک آنچه حقيقتا هستيد از آنچه که تصور ميکنيد(شناخت نقش واقعی خويش و دوری جستن از نقش خيالی) در واقع شناخت بهتر از خود ويا صادق بودن. -به حال توجه کنيد و در گذشته نمانید. -واقع بين باشيد واز زندگی در دنيايی که برای خود ساخته ايد دست برداريد. -سعی کنيد از انزوا و گوشه گيری دوری کنيد. -با موقعيت های جديد سازگاری کنيد. -سعی کنيد احساسات و عواطف خود را کنترل نماييد(از طريق استراحت.ورزش و مراقبتهای دارويی) -آهسته سخن گفتن.به نرمی اشاره کردن با سر و دست. با آرامش غذا خوردن را تمرين کنيد. -ارتباط چهره به چهره داشته باشيد. -در مقابل تمايل به تفکر منفی مقاومت کنيد.(سيستم تفکر جايگزين) -سعی کنيد با آرامش و خونسردی شرايطی را که قبلا برای شما غير قابل تحمل بوده کنترل کنيد. -به جستجوی دوستان صميمی که رفتار تحکم آميز نداشته و هيچ گاه از کمرويی شما سخن نميگويند بپردازيد. -همان طور که نقاط قوت خودتان را میپذيريد نقاط ضعف خود را قبول کنيد. -احساس مسئوليت کنيد.به آينده بنگريد و از فرصتها به نحو احسن استفاده کنيد. -خوش بين باشيد و مثبت بينديشيد.مثلا به جای گفتن خسته شدم بگوييد به استراحت بيشتری نياز دارم. - سعی کنيد از کار کردن و انجام وظايف خود لذت ببريد. باد صبا29th April 2007, 06:37 PMهمه ميتونن در مورد علت و چگونگي و منفي بودن كمرويي داد سخن بدهند.... اما كمتر كسي ميتونه راه عملي و صحيح درمانش رو ارائه دهد. الان در كل اينترنت بگردي ميبيني فقط در مورد علت كمرويي، شكل كمرويي و منفي بودن كمرويي سخنها بسيار گفته‌اند... اما كو آن طبيبي كه بياد واقعا در مورد درمانش راه جديد و مبتكرانه‌اي بدهد. همه يا اكثر مردم خيلي خوب ميدونن كمرويي چيه... اما اكثر قريب به اتفاق اونا نميدونن و نميتونن راه درمان واقعي اين معضل صعب‌العلاج رو بشناسن و درمانش كنن... وقتي كسي جرات و شهامتش رو نداره بره دو كلمه پشت تريبون كلاس يا دانشگاه بگه.... وقتي كسي حتي نميتونه جلوي دوستاش قد علم كنه و يه دونه جك ناقابل بگه... وقتي همين آدم وقتي ميخواد مطلبي رو در جمع بيان كنه ولي لرزه بر اندامش مي‌افته.... وقتي بدنش به عرق كردن مي‌افته.... وقتي قلبش با سرعت تموم ميزنه.... وقتي دهانش قفل ميشه.... خب، چه انتظاري ازش داريد كه بياد دو كلمه حرف بزنه.... آيا كسي در مورد اين جور آدم، راهكار يا درماني پيشنهادي داره؟؟... آيا همچين كسي قابل درمانه؟!؟ آيا با چند سخن ارائه شده از سوي روان‌شناس تبديل به يه آدم پررو ميشه؟؟؟!!! خير... اين شخص به يك بيماري كمرويي از نوع مرضي دچاره ... و اكثر افراد جامعه ما متاسفانه دچار همين مرض هستند... اما فقط ما داد سخن در مورد علت، شكل، چگونگي و منفي بودن اين مرض ميديم ...نه نحوه درمان صحيح و كاملش... و در نهايت اينكه... هيچكس راه درمان واقعي‌اش رو نميدونه و بايستي منتظر پيشرفتهاي علمي جديد باشيم.... HazrateFeel29th April 2007, 07:58 PMآدم کم رو هم دنیایی برای خودش داره. تمام درد دلهاشو میریزه تو خودش، گاهی اوقات اگه حقش رو بخورن یا فحش بشنوه چیزی نمیگه، استعدادهای چنین شخصی کولاک میکنه اما چون کسی بهش اهمیت نمیده همچنان خاموشه، از بچه گی یادگرفته که تمایلاتش رو مخفی کنه تا مورد تمسخر قرارنگیره. بنظر من چنین شخصی کم حرف هم میتونه باشه و دوستان زیادی نداره یا لا اقل دوستی با چنین شخصی میتونه کوتاه مدت باشه، در تصمیمهاش تو زندگی قاطع و سربلند نیست و همیشه احساس وابستگی میکنه و از خودش استقلال نداره. دوست داره یکبار هم که شده به مردم بگه که چقدر از وجودشون خرسنده و دوستشون داره و نهایت استفاده از مردم و بخصوص هم سن و سالانش رو بکنه. چنین شخصی در تنهایی ها میتونه خیلی موفق و خبره باشه اما در جمع گوشه گیر و دست و پا چلفتی بنظر میاد. در مورد دختران ممکنه حتی از آرایش کردن هم ممکنه خجالت بکشه یا رقصیدن در مهمونی ها و شادیها. یا شنیدن اینکه در جمعی در مورداون دارن صحبت میکنند حتی اگر ذکر خوبیهای این شخص کم رو باشه میتونه زجر آور باشه. مچکرم (چون من هم کمرو هستم;)) .sefid.29th April 2007, 09:06 PMهمه ميتونن در مورد علت و چگونگي و منفي بودن كمرويي داد سخن بدهند.... اما كمتر كسي ميتونه راه عملي و صحيح درمانش رو ارائه دهد. الان در كل اينترنت بگردي ميبيني فقط در مورد علت كمرويي، شكل كمرويي و منفي بودن كمرويي سخنها بسيار گفته‌اند... اما كو آن طبيبي كه بياد واقعا در مورد درمانش راه جديد و مبتكرانه‌اي بدهد. همه يا اكثر مردم خيلي خوب ميدونن كمرويي چيه... اما اكثر قريب به اتفاق اونا نميدونن و نميتونن راه درمان واقعي اين معضل صعب‌العلاج رو بشناسن و درمانش كنن... وقتي كسي جرات و شهامتش رو نداره بره دو كلمه پشت تريبون كلاس يا دانشگاه بگه.... وقتي كسي حتي نميتونه جلوي دوستاش قد علم كنه و يه دونه جك ناقابل بگه... وقتي همين آدم وقتي ميخواد مطلبي رو در جمع بيان كنه ولي لرزه بر اندامش مي‌افته.... وقتي بدنش به عرق كردن مي‌افته.... وقتي قلبش با سرعت تموم ميزنه.... وقتي دهانش قفل ميشه.... خب، چه انتظاري ازش داريد كه بياد دو كلمه حرف بزنه.... آيا كسي در مورد اين جور آدم، راهكار يا درماني پيشنهادي داره؟؟... آيا همچين كسي قابل درمانه؟!؟ آيا با چند سخن ارائه شده از سوي روان‌شناس تبديل به يه آدم پررو ميشه؟؟؟!!! خير... اين شخص به يك بيماري كمرويي از نوع مرضي دچاره ... و اكثر افراد جامعه ما م� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 709]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن