واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
روانشناسي نق زدن نويسنده:دكتر پرويز رزاقي * علتهاي گوناگوني سبب نقزدن افراد ميشود. يكي از اين علتها، ناكامي است. وقتي فرد به هدفي كه دارد نميرسد، نق ميزند. علت ديگر مربوط به ارتباطات فرد است. بهعنوان نمونه وقتي مخاطب فردي به او توجه نكرده و براي حرفهايش اهميتي قائل نباشد، فرد سعي ميكند با نق زدن و تكرار، مخاطبش را وادار به گوش كردن كند. سوم اينكه فرد نميتواند مسايلاش را به خوبي مطرح كند و مشكل مربوط به خود اوست. در نتيجه سعي ميكند از راه تكرار و نق زدن، منظورش را بيان كند. علت ديگر مربوط به اعتماد به نفس ضعيف افراد است كه خودشان را باور ندارند. در اين صورت فكر نميكنند كه اگر با لحن آرام و مناسب با شان و شخصيت بالا با طرف مقابلشان صحبت کنند، بتوانند منظورشان را برسانند به همين دليل سعي ميكنند از طريق نق زدن، پيامشان را منتقل كنند. گاهي اوقات نق زدن خودش را به شكل يك رفتار نشان ميدهد و در واقع جزو يكي از ويژگيهاي شخصيتي فرد شده است. نق زدن ميتواند به شكل يادگيري نيز باشد. به اين معني كه افراد ياد ميگيرند نق بزنند تا به هدف مورد نظرشان برسند. گاهي نيز نق زدن روشي براي تخليه تنشها و هيجانهاي منفي است كه فرد با نق زدن، عصبانيت و ناراحتي خود را تخليه ميكند. ابراز وجود، يكي ديگر از علل نق زدن است كه معمولا در خانمها و بيشتر در روابط زناشويي ديده ميشود. جالب اينکه اين دسته از خانمها خودشان به نق زدنشان واقفند و معتقدند گاهي كه آقايان حرفهايشان را نميشوند و نق ميزنند. حال بايد ديد نق زدنهاي والدين چه تاثيري بر فرزندانشان دارد؟ متاسفانه نق زدن والدين، كودكان را از داشتن تفكر خلاق و ارتباط سالم دور ميكند و باعث ميشود كودكان محدود فكر کنند و زاويه شناختي خود را بسته نگه دارند بنابراين از انديشه و تفكراتشان استفاده نميكنند و فكر ميكنند براي به دست آوردن اهداف و آرزوهايشان فقط ميتوانند حرف بزنند و به دنبال پيدا كردن راههاي مختلف براي رسيدن به هدفشان نيستند. همه اين عوامل باعث ميشود كودكان به نوعي وابسته و درمانده شوند زيرا فكر ميكنند كه چون مادرشان نق ميزند و به نتيجه ميرسد پس من هم از طريق نق زدن به اهدافم ميرسم در حالي كه هميشه اينطور نيست. اين كودكان از تكامل و پيشرفت باز ميمانند. راهكارها به جاي نقزدن از راههاي ديگري براي ابراز وجود و ديگر مسايل استفاده كنيد تا منظورتان را به طرف مقابل بفهمانيد. به عنوان نمونه 1. كلامتان را مناسب كنيد. 2. اين احساس را در خود ايجاد كنيد كه اگر نق بزنيد خودتان را خراب كردهايد و مخاطبتان كمتر به شما گوش خواهد داد. 3. سعي كنيد اعتمادبهنفستان را افزايش دهيد و به اين مساله فكر كنيد كه شما توانمنديها و مهارتهاي زيادي داريد و با استفاده از آنها ميتوانيد نظراتتان را به ديگران ارائه دهيد. 4. سعي كنيد با لحن مناسب و در مكان مناسب حرفهايتان را بزنيد. بهعنوان نمونه بگوييد: «تو فكر نميكني اينطور بهتر است؟ صلاح ميداني فلان كار را انجام دهيم؟...» استفاده از اين عبارات ميتواند افراد را وادار كند تا به جاي تكرار پيام كلامي، از انديشهشان استفاده كنتد. 5. مهارتهاي ارتباطي خود را ارتقا دهيد و به جاي نق زدن از آنها استفاده كنيد. 6. از فيدبكهاي كلامي استفاده كنيد و از طرف مقابلتان سوال كنيد كه آيا متوجه صحبتهاي من هستي. در اين صورت احتمال اينكه طرف مقابل حرفتان را بيشتر گوش بدهد زياد است تا وقتي كه بدون بازخورد گرفتن از او صحبت کنيد. 7. براي صحبت كردن به خصوص با همسر و فرزندانتان زمان مشخصي را تعيين كنيد و به صحبتهايتان رسميت دهيد تا آنها را وادار به شنيدن صحبتهايتان كنيد. پي نوشت ها : * روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه آزاد اسلامي منبع: www.salamat.com /م
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 325]