تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 15 اردیبهشت 1403    احادیث و روایات:  پیامبر اکرم (ص):خداوند فرمود: «... هرگاه بنده بگويد: بسم اللّه‏ الرحمن الرحيم، خداى متعال مى‏گ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

بلومبارد

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

خرید اکانت اسپاتیفای

کاشت ابرو

لمینت دندان

ونداد کولر

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

سرور اختصاصی ایران

سایت ایمالز

تور دبی

سایبان ماشین

جملات زیبا

دزدگیر منزل

ماربل شیت

تشریفات روناک

آموزش آرایشگری رایگان

طراحی سایت تهران سایت

آموزشگاه زبان

ترازوی آزمایشگاهی

فروش اقساطی کوییک

راهبند تبریز

ترازوی آزمایشگاهی

قطعات لیفتراک

وکیل تبریز

خرید اجاق گاز رومیزی

آموزش ارز دیجیتال در تهران

شاپیفای چیست

فروش اقساطی ایران خودرو

واردات از چین

قیمت نردبان تاشو

وکیل کرج

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

صنعت نواز

پیچ و مهره

خرید اکانت اسپاتیفای

صنعت نواز

لوله پلی اتیلن

کرم ضد آفتاب لاکچری کوین SPF50

دانلود آهنگ

طراحی کاتالوگ فوری

واردات از چین

اجاره کولر

دفتر شکرگزاری

تسکین فوری درد بواسیر

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

قیمت فرش

خرید سی پی ارزان

خرید تجهیزات دندانپزشکی اقساطی

خانه انزلی

تجهیزات ایمنی

رنگ استخری

پراپ فرم رابین سود

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1799451944




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

سيري در انديشه سياسي سيد قطب (3)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
سيري در انديشه سياسي سيد قطب (3)
سيري در انديشه سياسي سيد قطب (3)   نويسنده: سيد محمد مهدي حسيني فائق *   5-3- گروه پيشتاز   سيد قطب در کتاب "معالم في الطريق" پس از طرح ويژگي هاي جامعه جاهلي و جامعه اسلامي، به اين مسئله مي پردازد که براي تبديل جامعه جاهلي به جامعه اسلامي چه بايد کرد؟ وي در همين کتاب مي گويد: "ما بدون شک از موضوع کاملاً جديدي اطلاع داريم که بشريت به آن آگاه نيست و نمي داند چگونه آن را بسازد! بدين ترتيب بايد اين موضوع را در عمل و کردار هماهنگ کرد و از طريق آن امتي بايد بوجود آيد تا رستاخيز کشورهاي اسلامي را به ضرورت تبديل کند. به دنبال آن، دير يا زود جهان به زير سلطه کشورهاي اسلامي در خواهد آمد". اين رستاخيز چگونه بايد آغاز شود؟ بايد پيشتازي پيدا شود تا در گرماگرم جاهليت کنوني حاکم بر کل زمين برپا خيزد. پيشتاز بايد توان تصميمگيري داشته باشد که چه زمان از جامعه جاهلي پيرامون خويش کناره بگيرد و چه هنگام با آن تماس برقرار کند. اين پيشتاز براي يافتن راهش به نشانه هايي "معالم" نياز دارد تا او را بسوي آغاز راهي طولاني رهنمون سازد و بگويد براي رسيدن به اهدافش بايد چه نقشي بازي کند و او را از وظيفه اصلي اش آگاه سازد... اين نشانه هاي راه "معالم في الطريق" به او خواهند گفت بايد در قبال جاهليت حاکم بر زمين چه موضعي بگيرد. من کتاب "معالم في الطريق" را براي همين پيشتازي نوشته ام که مدتهاست که هم ابزار تحليل جامعه معاصر باشد و هم راهنماي پيشتازي که وظيفه اش زمينه سازي رستاخيز امت است (کوپل، 1366: 44-45). چنانکه از عبارات فوق به روشني بر مي آيد، کتاب معالم في الطريق در پي آنست که هم ابزار تحليل جامعه معاصر باشد و هم راهنماي پيشتازي که وظيفه اش زمينه سازي رستاخيز امت است. از ديدگاه تحليلي سيد قطب دو مرحله را مي توان از تولد پيشتاز تا اسقرار جامعه اسلامي مشخص کرد: اول مرحله بلوغ معنوي (مرحله الهام قرآني که هدفش آزاد کردن فرد از قيد خود بيگانگي جاهلي است) و دوم مرحله نبرد عليه اين جامعه جاهلي. مفهوم جهاد تمامي اين جريان را، از تلاش فردي گرفته تا تفکر درباره قرآن و مبارزه مسلحانه مي گيرد (کوپل، 1366: 55). از جمله مواردي که باعث اختلاف و برداشت ها و تفاسير متضادي از سوي مريدان سيد قطب شد، همين بحث پيشتاز و نقش پيشتاز در جامعه جاهلي بود. اختلاف بر سر اين مسائل باعث شکاف ميان طرفداران قطب شد. گروه بزرگي از خوان جوان به رهبري "شيخ شکري احمد مصطفي" به تفسير و اجراي دقيق نظرات قطب معتقد بودند. اين گروه که خود را جماعه المسلمين مي خوانند بعداً به عنوان التکفير و الهجره معروف شدند و بر اساس تفسير متفاوت ديگر گروه هايي مانند "جامعه التکفير"، "جماعه الحرکيه" و "جماعه العزله الشعوريه" تشکيل شد (دکمجيان، 1366: 142). 5-4- جهاد   سيد قطب در بخشي از کتاب "معالم في الطريق" تحت عنوان "الجهاد في سبيل الله" توضيح مي دهد که منظورش از مفهوم جهاد تمامي معاني آن است و نه آن طور که "مأيوس و شکست خوردگان" آن را تا حد "جنگ دفاعي" پايين آورده اند و ياد آن را با مبارزه دروني مؤمن عليه تهديدها و هوس ها محدود مي کنند. اگر فکر کنيم که تنها با حرف مي توانيم به جهاد مبادرت ورزيم به بيراهه و سراب رفته ايم: "برقراري حکومت خداوند بر روي زمين و محو حکومت بشري، گرفتن قدرت از دست بندگان غاصب و برگرداندن آن به خداوند، اقتدار بر اساس قانون الهي، و از بين بردن قوانين ساخته بشر تنها از طريق موعظه و حرف صورت نخواهد گرفت. آنهايي که قدرت خدايي را به زمين غضب کرده اند و بندگان خدا را به ستايش خود تبديل کرده اند، تنها از طريق حرف و سخن از کار بر کنار خواهند شد، زيرا در غير اين صورت وظيفه پيامبران او بسيار آسانتر انجام خواهد گرفت. "اصرار سيد در تکرار اين مسئله که استقرار" حکومت خداوند بر روي زمين" نمي تواند تنها از طريق موعظه و حرف صورت بگيرد، نشان مي دهد که مبارزان اسلامي که با سيستم مستبدانه ناصريسم مواجه بودند نمي بايست خود را تنها با حرف محدود کنند (کوپل، 1366: 57). کمک سيد قطب به ميراث فکري اخوان المسلمين سنتي، برداشت روشن و صريح او از تحول ساختاري در روابط ميان دولت و جامعه مدني بود که زمان رژيم ناصر آغاز شد. سيد قطب با کنار گذاشتن اصطلاحات "جنبش" و "حرف" به طور ضمني به تبليغ اسلام از طريق "شمشير" و "کتاب" که هر دو لازم و ملزوم و مکمل يکديگرند اشاره کرد. هر يک از اين دو ابزار زمينه ي کاربرد خاص خود را داشته اند: شمشير براي مطيع ساختن و مقهور کردن سرزمينهايي به کار مي رفت که تحت حکومت غير مسلمانان قرار داشت، اين شيوه مشترکين داخلي اين سرزمينها را وا مي داشت تا به اسلام بگروند و يا با مرگ رو به رو شوند. از طرف ديگر، يهوديان و مسيحيان به زور وادار به گرويدن به اسلام نمي شوند، در عوض قرار بر اين بود تا آنها را تنها با قدرت کتاب و به عبارت ديگر با موعظه به ايمان آوردن دعوت کرد. 6- حکومت   6-1- نقش و جايگاه مردم در حکومت اسلامي   نقش مردم در نظام سياسي اسلام يا حاکميت اسلامي (که سيد قطب شورا را نوع حکومت قطعي اسلامي مي داند) از نظر سيد قطب اين است: که مجريان شريعت را انتخاب کنند اما کسي که به اجراي قانون اقدام مي کند قانون گذار نيست تنها مجري است. او حق اقدام به اجرا از طريق انتخاب مردم به دست مي آورد، اطاعت واجب از او اطاعت از شخص او نيست، بلکه اطاعت از شريعت خداست که وي به اجراي آن اقدام کرده است و در صورت تجاوز از شريعت خدا حق اطاعت بر مردم ندارد. پس اگر اختلافي بر سر يکي از امور اجرايي پديد آمد، حکم مسئله همان است که شريعت گفته است (سيد قطب، 1953: 16-17). وي در جاي ديگر ويژگي نظام هاي الهي را بر مي شمارد و به عدم انحصار حکومت به دست گروه و اشخاص معين و برابري مردم در حقوق اشاره مي کنند: ما نظامي فرا مي خوانيم که در آن حاکميت تنها از آن خداست نه براي فردي از بشر و طبقه و جماعتي معين به اين ترتيب برابري حقيقي برقرار نمي شود. در چنين حکومتي، حاکم حقوقي فزون تر بر حقوق فرد عادي مردم نخواهد داشت و شخصيت يا شخصيت هاي مقدسي بالاتر از سطح قانون نخواهد بود. محکمه هاي ويژه اي براي مردم و محکمه هاي ويژه اي براي وزيران يا غير وزيران وجود نخواهد داشت. در چنين نظامي، حاکم کل با هر کدام از افراد مردم در برابر دستگاه قضايي بدون تبعيض و برتري خواهند ايستاد. ما به نظامي فرا مي خوانيم که همه شهروندان را از حق عمومي، ثروت هاي عمومي برخوردار کند زيرا مالک اصلي اين ثروت جماعت (جامعه) است که به جانشيني خدا مالک آن شده است (همان، 81-80). 6-2- عدالت اجتماعي در حکومت   سيد قطب در ضمن نگرش شمولي اش به اسلام به اين مسئله پرداخته است. وي عدالت اجتماعي را مبتني بر سه پايه مي داند: آزادي دروني متکي بر رهايي از ارزش هاي مالي و جاه و حسب و نسب و شهوت. برابري انساني، مسئوليت تعهد اجتماعي مبتني بر نظام زکات و احسان و تربيت اخلاقي. از نظر سيد قطب، اسلام برابري اقتصادي به معناي لفظي اش را تحميل نمي کند، زيرا کسب ثروت تابع استعدادهاي نابرابر است. بنابراين عدالت مطلق اقتضاي تفاوت در رزق را دارد که در آن برخي انسانها بر برخي ديگر برترند و البته عدالت انساني اي در آن حاکم است که با فراهم آوردن فرصت هاي برابر براي همگان تحقق مي آيد؛ از اين رو، در برابر فرد، نه حسب و نه نسب و نه اصل و جنس و نه هيچ يک از قيود ديگر، هيچ کدام مطرح نيست. مالکيت فردي در نظر سيد قطب، اساساً وظيفه اجتماعي است که فرد به نيابت از جامعه اي که خداوند آن را در روي زمين جانشين خود قرار داده است، حيازت (ثروت هايي) را بر عهده مي گيرد و مالکيت او مطابق با ضوابط و معيارهايي مانند عدم افراط و تفريط است. اما سرچشمه نيرو و آب چشمه ها و اماکن عام المنفعه را افراد نمي توانند محصور و تملک کنند. اين منابع با توجه به ارتباطي که با مصالح و منافع جامعه دارند به عنوان دارايي هاي عمومي جامعه مورد استفاده ي عمومي باقي مي ماند. سيد قطب مهمترين ضوابط و اصول توزيع ثروت را ماليات متفاوت، تامين اجتماعي، زکات همياري، تحريم و اجراي قانون، از کجا آورده ايد؟ مي داند (مرادي، 1382: 14). 6-3- خاستگاه مشروعيت اسلامي   يکي از ويژگي هايي که سيد قطب براي نظام اسلامي برشمرد ربانيت است. اين ويژگي وجه متمايز و تفرد نظام اسلامي از ديگر نظام هايي که بشر شناخته و از آن جمله نظام تئوکراسي (يزدان سالاري) است که حاکم در آن قدرتش را يا از رجال دين و يا از طريق حق الهي به وصف ضل الله (سايه خدا) در زمين مي گيرد. نظام اسلامي از نظام يزدان سالار هم متمايز است. زيرا حاکم در نظام اسلامي، قدرتش را از رجال دين نمي گيرد و با ادعاي حق الهي نيز حکومت را بدست نمي گيرد. حاکم در نظام اسلامي، حق عهده داري حکومت را از راه بيعت آزادانه کسب مي کند و حق اطاعت ديگران از خويش را هم تنها از طريق اجراي شريعت خدا بدست مي آورد. تفاوت بزرگي بين اين مبنا و مبناي نظام تئوکراتيک – چنان که اروپا شناخته و تجربه کرده – وجود دارد، ربانيت در نظام اسلامي، ربانيت شريعت است و نه ربانيت امرا و حاکمان. 7- نقد انديشه سيد قطب   دکتر رضوان السيد، پژوهش گر برجسته جريان شناسي اسلام سياسي معاصر، انديشه سيد قطب و ابن کثير و بيشتر از اين رو ابن يتميه را متاثر از انديشه خوارج مي داند: "تاريخ اسلام گروه هاي خشکه مقدس مشابهي را سراغ دارد که با لقب "خوارج" نشان دار شده اند، آنان معتقد بودند که اسلام خلوص و صفاي نابي دارد و جايز نيست گناهان کبيره طهارت آن را آلوده کنند و گرنه مردم را دوباره به مرداب جاهليت مي انداخت (رضوان السيد، پگاه حوزه: 17). وي آشنايي سيد قطب با انديشه هاي ندوي و مودودي (که هر دو در فضا و اوضاع متشنج شبه قاره هند و کشمکش مسلمانان و هندوها مي زيسته اند) از سويي و تجربه منفي در غرب آمريکا و سپس رنج ها و شکنجه هاي زندان را عوامل شکل گيري انديشه ي افراطي او مي داند (رضوان السيد، پگاه حوزه، 20). اما طارق البشري بعد سلفي انديشه سيد قطب را چنين توجيه مي کند: "بعد سلفي" در چارچوب منطق دعوت، رويکرد ارتجاعي (واپس گرايانه)- به معناي سياسي و اقتصادي رايج کنوني – نيست بلکه هدف سلفي ها رجوع (بازگشت) است نه ارتجاع. يعني، رجوع اصول تمدني و عقيدتي و اراداتي و رايج و احياي مقاومت. مقاومت در برابر تهاجم و جنگي پيش آمده است. گفته مي شود که سيد قطب در کتاب معالم في الطريق به اوج ارتجاع رسيده است، زيرا حکم به جاهليت تمام جوامع ما داده است، اما فهم اين کتاب در چارچوب منطق دعوت نشان مي دهد که وي نه در واپس گرايي که در مقاومت و مبارزه افراط ورزيده است، زيرا وي همه تلاش خود را در جهت روشن ساختن چگونگي آماده سازي گروهي پيشاهنگ براي بازگشت به اسلام به کار گرفت و در کتاب "لا اله الا الله" مفهوم دل بريدن و کنده شدن از جامعه کنوني يا همه ارزش ها و نهادها و نمادهايش را بيان مي کند. اگر چه جاهليت وصف نظامي پيش از اسلام است، اما سيد قطب، زماني که جامعه کنوني را با وصف جاهليت لکه دار مي کند، در تصورش چنين بود که دعوت و نظام اسلامي مورد نظرش را ازگذشته به آينده و از پشت سر به پيش رو منتقل مي کند... نوع موضع در قبال کل حرکت دعوت اسلامي يا جزئيات آن هر چه مي خواهيد باشد، ولي بر ما لازم است منطق داخلي و سياق اين دعوت و چگونگي پي ريزي ذهنيت فرا خواننده به خويش و چگونگي جهش دادن آن به وسيله هاي انگيزه هاي خود را که اين دعوت در پي آن بوده درک کنيم. اين منطق را بر اساس فلسفه منادي اسلام که سلفي و بازگشتي (رجوعي و نه ارتجاعي) و مقام مبارز و داراي نگاهي به آينده است، مي توان درک کرد (البشري، 1983: 56). انديشه هاي سيد قطب، از تاثير شيوخ اخوان المسلمين هم برخوردار نشد. در ضمن مباحثاتي که در نيمه دوم دهه 60 در درون زندگي ها در مي گرفت، رهبر جماعت اخوان المسلمين، حسن الهضيبي به همراه ديگر رهبران اين جماعت رساله اي را با عنوان "دعاه لا قضاه" (مبلغان و نه قاضيان)، تدوين و بين اعضا رواج داد، در اين رساله که تا سال 1977 م به چاپ نرسيد، ا يده "حاکميت" مردود شناخته شده بود. در اين رساله بر اين نکته پا فشاري شده است که نبايد ميان مشروعيت والاي جامعه که همان شريعت الهي است و بين حکومت و تدبير انديشي که مسئله اي سياسي و نامقدس و جز يزدان سالاري است، اشتباه کرد. زيرا دومي مربوط به عالم کون و فساد است. اعتقاد حسن الهضيبي و پيروانش اين بود که اين تفسير تازه به انديشه ي سياسي شيخ حسن البنا بنيانگذار اخوان المسلمين در اسماعيليه (1928م) باز مي گردند؛ زيرا اخوان المسلمين اساساً جماعت دعوت و ارشاد بودند نه جماعت سياسي و حزبي که عقايد حزبي خويش را ابزار رسيدن به قدرت قرار دهند. الهضيبي و يارانش اعلام کردند که براي اجراي کامل شريعت از طريق تربيت و هدايت و نصيحت متوليان امور و مشارکت در زندگي اجتماعي و سياسي موجود با هدف ايجاد و تحولات برتر و بالاتر تلاش خواهند کرد و خود را قاضي نمي دانند که يکي را به کفر و يکي را به ايمان محکوم کنند، و گرنه به گروهک هاي عقيدتي، مانند جماعت هاي کمونيستي يا فرقه هاي اسلامي قديمي تبديل خواهد شد (الهضيبي، 1977: 63-68). نتيجه گيري   به نظر مي رسد انديشه ها و نظريات سيد قطب نقش عمده اي در احياي تفکر انديشمندان بنيادگراي قرن هشتم مانند ابن تيميه داشته است. وظيفه ايدئولوژيک سيد قطب خلق الگوهايي بود که بتواند يک بيداري اسلامي را به منظور استقرار حاکميت الله بر روي زمين (الحاکميه) افزايش دهد. براي رسيدن به اين منظور بايد پيشتازي از مسلمانان فداکار تشکيل شود تا دست به جهاد عليه جامعه گناهکار موجود بزند. بحث و مبادلاتي که از سوي سيد قطب مطرح شد مانند جاهليت، پيشتاز و ... وحدت جنبش اسلامي را در مصرخدشه دار کرد. زيرا نظريات و پيشنهادات وي باعث برداشت ها و تفاسير متضادي از سوي مريدانش شد. بدين ترتيب در سالهاي نخستين دهه 1970 ميلادي جنبش بنيادگراي در حال ظهور مصر، دچار فرقه گرايي بود. و سه سازمان آزادي بخش اسلامي، التکفير و الهجره و سازمان الجهاد از اخوان المسلمين منشعب شدند. در واقع سيد قطب به عنوان يک ايدئولوگ، نقش رهبري بنيادگرايي سست اخوان المسلمين را به افراط گرايي دهه 1970 ميلادي به عهده داشت. سيد قطب در ظهور مجدد اخوان در اوايل دهه 1960 ميلادي نقش اساسي داشت و يکي از عوامل مهم انسجام دوباره گروه اخوان المسلمين گرديد. امروزه اثرگذاري نظريات سيد قطب در فکر و عمل اسلام گرايان پس از او – چه در مصر و چه در کشورهاي عربي – قابل شناسايي است. پي نوشت ها :   * دانشجوي کارشناسي ارشد پيوسته، رشته معارف و علوم سياسي، ورودي 1382 ، دانشگاه امام صادق (ع).   فهرست منابع و مآخذ : 1- البشري، طارق (1983)، الحرکه السياسيه في مصر (1945-1952)، قاهره: دارالشروق. 2- حموده، عادل (1990)، سيد قطب من الطريقه المشنقه، قاهره: سينا للنشر. 3- حنفي، حسن (بي تا)، الحرکات الدينيه المعاصره، قاهره: مکتبه المدبولي. 4- دکمجيان، هراير (1366)، اسلام در انقلاب، جنبش هاس اسلامي در جهان عرب، حميد احمدي، تهران: انتشارات کيهان. 5- زرکلي، خير الدين (1990)، الاعلام، بيروت: دارالعلم للمارايين، جلد 3. 6- سروش، شماره 239، خرداد 1363. 7- سوزنگر، سيروس (1383)، انديشه هاي سياسي سيد قطب، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامي. 8- السيد، رضوان (1383)،اسلام سياسي معاصر در کشاکش هويت و تجدد، مجيد مرادي، تهران: باز. 9- السيد، رضوان "زيستگاه ايدئولوژيک و سياسي و جنبش هاي اسلامي معاصر "پگاه حوزه، ش 22. 10- سيد قطب (1953)، دراسات الاسلاميه، قاهره: مکتبه لجنه الشباب المسلم. 11- سيد قطب (1957-1952)، في ظلال القرآن، قاهره: داراحياء الکتب العربيه، ج7. 12- کوپل، ژيل (1366)، پيامبر و فرعون، حميد احمدي، تهران: کيهان. 13- مرادي، مجيد (1382)، تقرير گفتمان سيد قطب، نشريه علوم سياسي، شماره 21. 14- مودودي، ابوالاعلي (1977)، المصطلحات الاربعه في القرآن، کويت: بي نا. 15- الهضيبي، حسن (1977)، دعاه لا قضاه، قاهره: بي نا. پايگاه نور ش 37 /ج  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 383]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن