واضح آرشیو وب فارسی:آفتاب: مائو، بزرگترين هيولاي تاريخ
در طول تاريخ كم نبودند سياستمداراني كه هر چند دم از توده ها مي زدند اما براي نيل به اهدافشان از هيچ نوع جنايتي فروگذار نبودند. مائو تسهتونگ، يكي از برجستهترين افراد از اين قشر بود.
آفتاب- عليرضا موسوي: در طول تاريخ كم نبودند سياستمداراني كه هر چند دم از توده ها مي زدند اما براي نيل به اهدافشان از هيچ نوع جنايتي فروگذار نبودند. مائو تسهتونگ، تئوريسين ماركسيست لنينيسم و رهبر سابق حزب كمونيست چين يكي از برجستهترين افراد از اين قشر بود كه از آغاز حركت انقلابياش تا لحظه مرگش در سال 1976 حدود 70 ميليون انسان را به كشتن داد.
مائو در 26 دسامبر 1893 در شاوشان از ايالت هونان به دنيا آمد. خانوادهاش از طبقه كشاورز بودند اما نسبت به ديگر هممحليهايشان وضع مالي خوب و مناسبي داشتند. پدرش مردي سختگير و دقيق بود و ميخواست پسرش نيز فردي منظم و با انضباط باشد، مادرش نيز زني مذهبي و آرام بود و از همان كودكي پسرش را به دينداري تشويق ميكرد.
مائو پس از فارغالتحصيلي از مدرسه هونان وارد دانشگاه پكن شد، او در آنجا با بسياري از همكلاسيهايش كه وضعيت مالي خوبي داشتند و به زبانهاي انگليسي، فرانسوي و آلماني مسلط بودند، آشنا شد. مائو در اين زمان با تعدادي از روشنفكران و هم جوانان همكيش خود گروهي تشكيل داد كه بعدها به بنيانگذاري حزب كمونيست چين توسط آنها منجر شد.
مائو تسه تونگ در سال 1921 به اولين كنگره حزب كمونيست چين در شانگهاي ملحق شد و در هونان رهبري طرفداران اين حزب را به عهده گرفت. او سه سال بعد به عنوان عضو كميته مركزي حزب كمونيست در كنگره سوم انتخاب شد.
در سال 1927 "سون ياتسن" رهبر حزب ناسيوناليست و بنيانگزار چين مدرن كه از سال 1911 حكومت را در دست گرفته بودند مرد و "چيانگكايشك" جانشين او شد، خطمشي چيانگ كاي شك كاملاً با سونيات سن متفاوت بود او با به دست گرفتن ارتش ناسيوناليستي حكومت را از عوامل كمونيست پاكسازي كرد. در اين جريان تعداد زيادي از اعضاي حزب كمونيست يا به زندان رفتند يا همچون مائو تبعيد شدند. پس از تصفيههاي چيانگكايشك بين ناسيوناليستها و كمونيستها تخاصمي درگرفت كه حاصل آن جنگ داخلي بيست و سه ساله بود.
در جريان اين جنگ كشاورزان وكارگران به ياري حزب كمونيست شتافتند تا اين حزب بتواند پس از مدتي نيروي تقريباً عظيمي فراهم كند و به سوي شهرهاي بزرگ پيش رود و چند شهر را نيز به تسلط خود درآورد.
مائو كه به جايگاه قابل توجهي در حزبش دست يافته بود و مورد توجه و حمايت اتحاد جماهير شوروي نيز قرار داشت و از آنها كمكهاي مالي و نظامي دريافت ميكند. در اكتبر 1935 دستور راهپيمايي بزرگ نيروهاي كمونيست را از جنوبشرقي را به شمالغربي چين را صادر كرد.
هدف از راهپيمايي بزرگ استقرار قرارگاه جديدي در شمال نزديك مرز مغولستان بود تا به اين ترتيب دسترسي سريع به اسلحه و تداركات از طريق شوروي فراهم گردد. مائو در جريان اين راهپيمايي چند هزار كيلومتري برخلاف گفته عدهاي كه قصد داشتند او را شخصيتي انساني، بزرگ و مبارز جلوه دهد به جاي راهپيمايي دشوار به فراز كوهستانها بر دوش نيروهاي خود نشسته برجايگاههاي سايهدار حمل ميشد.
در سال 1937 ژاپن به چين حمله كرد در جريان اين جنگ از آنجا كه خطر نفوذ خارجي به شدت حس مي شد حزب كمونيست با ناسيوناليستها در برابر ژاپن متحدشدند اما به نظر مي رسد مائو از حمله ژاپن به چين حمايت مي كرد، زيرا ميدانست اين جنگ موجب تضعيف ناسيوناليستها خواهد شد. در نتيجه هم همينطور شد و اين جنگ باعث شد حزب كمونيست بر ناسيوناليستها به طور كامل غلبه كرده و در سال 1949 پس از پايان جنگ جهاني، جمهوري خلقچين را تاسيس
” . با استقرار كامل نظام كمونيستي در چين مائو توانست خود را به عنوان رهبري بلامنازع در سراسر چين معرفي كند.... “
كند.
از اوايل 1950 مائو رهبري اصلي حزب شد و كنترل كميسيون نظامي حزب را به عهده گرفت. با استقرار كامل نظام كمونيستي در چين مائو توانست خود را به عنوان رهبري بلامنازع در سراسر چين معرفي كند وشرايط را براي اجراي سياستهاي جاهطلبانهاش در عرصه جهاني فراهم كرده تا بعد از مرگ استالين به عنوان نماد كمونيسم در بين جهانيان معرفي شود.
رژيم مائو در سال 1958 با هدف تغيير سريع اقتصاد و صنعتي كردن چين طرح "جهش بزرگ به پيش" را مطرح كرد.
بر اساس اين طرح كليه زمينهاي كشاورزي چين مصادره و به 26 هزار واحد اشتراكي تقسيم شدند. در آن سالها كه اروپاي شرقي در اختيار كمونيستها بود مانو اكثر محصولات زراعي چين را در مقابل دريافت كمكهاي نظامي و سياسي به آنجا صادر كرد. او همچنين براي كسب وجه ضد استعماري مواد غذايي و پول به نهضتهاي كمونيستي در آسيا، آفريقا و آمريكاي لاتين فرستاد.
در جريان اجراي اين طرح كه 4 سال طول كشيد حدود 38 ميليون نفر در اثر قحطي و كمبود مواد غذايي جان خود را از دست دادند.
در اين مدت غذاي جايگزين محصولات زراعي در بين جمعيت شهري چين مادهاي مشمئزكننده داراي مقدار كمي پروتئين بود كه از ادرار به دست ميآمد. در نواحي روستايي نيز،خوراك زارعين گرسنه و قحطيزده تا به حد پوست درخت و كود گياهي تقليل يافت و بعضي از ايالتها حتي كار به همجنسخواري هم رسيد. اين در حالي بود كه چين در همان زمان بزرگترين اهداكننده كمكهاي بينالمللي در جهان بود.
مائو در سال 1958 در دفاع از طرحش خطاب به كنگره حزب كمونيست چنين اظهار كرد: «شما نبايد از مرگ انسانها در نتيجه خطمشي حزبي بيمي به خود راه دهيد بلكه بايد به آن
” در جريان اجراي طرح جهش بزرگ به پيش كه 4 سال طول كشيد حدود 38 ميليون نفر در اثر قحطي و كمبود مواد غذايي جان خود را از دست دادند.... “
خوشامد بگوييد.» او پيش از اين هم در مسكو گفته بود ماخود را براي مرگ 300 ميليون نفر آماده كردهايم.
براي مائو جمعيت 600-700 ميليوني چين اين امكان را فراهم كرده بود تا در مقايسه با هيتلر و استالين براي نيل به اهدافش جمعيت بيشتري را قرباني كند و جايگاهش را به عنوان بزرگترين هيولاي تاريخ تثبيت كند.
مائو در سال 1966 انقلاب فرهنگي چين را كه بزرگترين و اساسيترين كشمكش قدرت در حزب كمونيست چين بود را براي تثبيت جايگاهش ترتيب داد. در انقلاب فرهنگي كه به رهبري همسر مائو «جيانگچين» برپا شد بسياري از رهبران حزب كمونيست كه رقيبي براي مائو محسوب ميشدند و نسبت به سياستهاي مخصوصاً «جهش بزرگ به پيش» انتقاد داشتند از حزب تصفيه شدند مهمترين فرد در ميان تصفهشدگان ليوشائوچي بود كه مدتها چه در حزب و چه در ارتش جانشين فرمانده بود. او پيش از اين از قربانيان قحطي 1958-1961 عذرخواهي كرده بود.
در آغاز انقلاب فرهنگي مائو و هوادارانش هزاران تن از افراد جوان «گارد سرخ» را بسيج كردند تا آنچه كه در گروه چهار ديرينه در فرهنگ اين كشور ميناميدند پاكسازي كنند. گروه چهار ديرينه عبارت بود از آداب، رسوم، فرهنگ و تفكر قديمي.
در جريان انقلاب فرهنگي نزديك به 8/4 ميليارد آرم از سر مائو ساخته شد كه مردم چين موظف بودند آن را به لباس خود بچسباند. هر چيني بايد نسخهاي از «كتاب سرخ كوچك» كه متشكل از نقل قولهاي مائو بود را تهيه ميكرد و در تمامي مراسم عمومي همراه داشت. در نتيجه اين اقدامات مائوئيسم به يك دين اجباري تبديل شد.
مائو از دانشجويان خواست كه آموزگاران خود را به خاطر مسموم كردن ذهنهايشان به ايدههاي بورژوايي مورد انتقاد شديد قرار دهند. بسياري از جوانها كه براي اولين بار در زندگي خود اجازه شركت در فعاليتهاي
” براي مائو جمعيت 600-700 ميليوني چين اين امكان را فراهم كرده بود تا در مقايسه با هيتلر و استالين براي نيل به اهدافش جمعيت بيشتري را قرباني كند و جايگاهش را به عنوان بزرگترين هيولاي تاريخ تثبيت كند. ... “
سياسي را مييافتند بيصبرانه آن موقعيت را دودستي چسبيدند و تحتعنوان «گارد سرخ» تشكيلات آموزشي خود را مورد تاخت وتاز قرار دادند، بسياري از آموزگاران و مدرسين خود را به جايگاههاي عمومي ميبردند و با آنها با خشونت بسيار رفتار ميكردند. بسياري از آموزگاران زن در اين ميان مورد تجاوز جنسي قرار ميگرفتند.
بسياري از اعضاي طبقه تحصيلكرده به مناطق صنعتي و نواحي روستايي براي انجام كار يدي روانه شدند. اين همه تحقير و اهانت سبب شد تا موجي وسيعي از خودكشي در ميان چينيان به راه بيفتند و تعداد زيادي براي اينكه تن به ذلت ندهند خود را كشتند.
نويسندگان برجسته و اصلي كشور، خوانندهها و هنرمندان مجبور ميشدند كه در جلوي آتش زانو بزنند در حالي كه سرهايشان در زير باراني از ضربات مشت گارد سرخ قرار داشت گارد سرخ خانههاي مسكوني را درهر شهر و دهكدهاي را براي يافتن كتاب يا هر چيز ديگري كه فرهنگ مربوط ميشد را زير و رو ميكردند. بسياري از خانواده ها كه از پيامد پيدا شدن چنين چيزهايي در منزل خود آگاه بودند كتابها و آثار هنري خود را ميسوزاندند يا به عنوان جنس دورريختني ميفروختند.
تفاوت استالين با مائو در چنين برخوردهايي در اين بود كه استالين تصفيههاي خود را از طريق نيروهاي پليس مخفي و ك.گ.ب انجام ميداد كه طي آنها قربانيها بدون اينكه ديگران بويي ببرند روانه زندان ميشدند يا سر به نيست ميشدند اما مائو تصفيه بزرگ خود را با خشونت و تحقير در ملاء عام انجام ميداد. كه در نهايت باعث شد در طول انقلاب فرهنگي حدود 3 ميليون نفر كشته شدند.
هرچند در سال 1969 گاردسرخ به دست ارتش چين سركوب شد اما انقلاب فرهنگي رسماً تا سال 1976 ادامه داشت. مائو نيز سرانجام در 9 سپتامبر 1976 در سن 83 به زنگي ننگين خود پايان داد.
آنچه كه در دوران حكومت مائو به چين حائز اهميت است نگاه و موضع جوامعغربي خصوصاً روشنفكران به عملكرد اوست كه متاسفانه اغلب مثبت و ستايشگرانه بوده به عنوان مثال ژانپلسارتر روشنفكر مطرح فرانسوي، در طي انقلاب فرهنگي چين در دهه 1960 خشونت انقلابي مائو را با عنوان «عميقاً اخلاقي» مورد ستايش قرار داد.
در حال حاضر نيز هرچند شاهد اصلاحات ساختاري در اقتصاد و بعضاً رويكردهاي سياسي حزب حاكم چين بودهايم اما امروز نيز تصوير بزرگ مائو بر ميدان تيانآنمن در قلب پايتخت چين حكومت ميكند و رژيم كمونيستي فعلي خود را ميراثدار مائو و ادامه دهنده راه او ميداند.
چهارشنبه 1 خرداد 1387
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: آفتاب]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 766]