تبلیغات
تبلیغات متنی
محبوبترینها
قیمت انواع دستگاه تصفیه آب خانگی در ایران
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان میشوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستورانها و کافهها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیههای کاربردی برای روزهای سرد
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1833368381
مگر اینها برده هستند؟
واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: مگر اینها برده هستند؟نکاتی درباره رعایت حقوق همسر در سیره بزرگان
بسم الله الرحمن الرحیمدرباره اهمیت حق الناس مطالب زیادی خوانده و شنیدهایم و بارها این نکته برای ما گوشزد شده که سرّ بسیاری از گرفتاریها رعایت نکردن و سهلانگاری درباره حقوقی است که بر گردن داریم. در میان مصادیق مختلف حق الناس، حقوق همسران نسبت به یکدیگر مورد توجه خاص قرار گرفته است. در اینباره خوب است به دو نکته مهم توجه داشته باشیم: اول این که گاهی کسانی که دائما با آنها سر و کار داریم برای ما عادی میشوند؛ هم ممکن است قدر نعمت وجود آنها را ندانیم و هم ممکن است از حقوق بزرگی که بر گردن ما دارند، غافل شویم و یا خود را طلبکار بدانیم. دوم این که دانستن و رعایت آنچه در کتب فقهی و رسالههای عملیه درباره حقوق همسران بیان شده، لازم و ضروری است، اما نباید بدان اکتفا کرد زیرا گاهی مطالبی که در این گونه کتب بیان شده، خطوط قرمز و حدّاقلهایی است که باید مراعات شود. در روایات اهل بیت علیهم السلام، هم درباره حق شوهر و هم حق زوجه تأکید شده و مصادیق مختلفی برای آن بیان گردیده است که نمونههایی از آنها را میبینیم: 1. در میان پنجاه حقى كه حضرت على بن الحسین سید العابدین علیه السلام براى اصحاب خود نوشته است، میخوانیم: «وَ أَمَّا حَقُّ الزَّوْجَةِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ جَعَلَهَا لَكَ سَكَناً وَ أُنْساً فَتَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنَ اللَّهِ عَلَیْكَ فَتُكْرِمَهَا وَ تَرْفُقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَیْهَا أَوْجَبَ فَإِنَّ لَهَا عَلَیْكَ أَنْ تَرْحَمَهَا لِأَنَّهَا أَسِیرُكَ وَ تُطْعِمَهَا وَ تَكْسُوَهَا فَإِذَا جَهِلَتْ عَفَوْتَ عَنْهَا» (1)؛ و اما حق همسر این است كه بدانى كه خداى عزّوجلّ او را وسیله آرامش تن و دل قرار داده و بدانى كه این نعمتى است از خداوند بر تو پس او را گرامى دارى و با او به نرمى رفتار كنى گرچه حقى كه ترا بر اوست واجبتر است ولى او را نیز بر توست كه رحمتش آورى زیرا او اسیر توست و باید خوراك و پوشاك او را بدهى و چون نادانى كرد او را ببخشى. (2)عن جعفر عن ابیه علیهما السّلام قال: قال رسول اللَّه صلّى اللَّه علیه و آله: اتّقوا اللَّه اتّقوا اللَّه فی الضّعیفین، الیتیم و المرأة فإنّ خیاركم خیاركم لأهله»؛ از جعفر بن محمّد، از پدرش [امام صادق] نقل شده كه رسول خدا (صلوات الله علیهم) فرمود: از خدا پروا كنید، از خدا پروا كنید در مورد دو ناتوان: زن و یتیم. زیرا بهترین شما كسى است كه براى خانوادهاش بهتر باشد. (3) 2. در روایتی از امام باقر علیه السلام داریم که: «...وَ جِهَادُ الْمَرْأَةِ حُسْنُ التَّبَعُّلِ وَ أَعْظَمُ النَّاسِ حَقّاً عَلَیْهَا زَوْجُهَا...» (4)؛ و جهاد زن، خوب شوهردارى كردن است و بزرگترین حق بر زن، حق همسر اوست و به هنگام مرگ او سزاوارترین فرد براى نماز خواندن بر اوست. (5) 3. در بخشی از رساله امام سجّاد علیه السّلام كه مشهور به «رساله حقوق» است، میخوانیم: «وَ أَمَّا حَقُّ رَعِیَّتِكَ بِمِلْكِ النِّكَاحِ فَأَنْ تَعْلَمَ أَنَّ اللَّهَ جَعَلَهَا سَكَناً وَ مُسْتَرَاحاً وَ أُنْساً وَ وَاقِیَةً وَ كَذَلِكَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْكُمَا یَجِبُ أَنْ یَحْمَدَ اللَّهَ عَلَى صَاحِبِهِ وَ یَعْلَمَ أَنَّ ذَلِكَ نِعْمَةٌ مِنْهُ عَلَیْهِ وَ وَجَبَ أَنْ یُحْسِنَ صُحْبَةَ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ یُكْرِمَهَا وَ یَرْفَقَ بِهَا وَ إِنْ كَانَ حَقُّكَ عَلَیْهَا أَغْلَظَ وَ طَاعَتُكَ بِهَا أَلْزَمَ فِیمَا أَحْبَبْتَ وَ كَرِهْتَ مَا لَمْ تَكُنْ مَعْصِیَةً فَإِنَّ لَهَا حَقَّ الرَّحْمَةِ وَ الْمُؤَانَسَةِ وَ مَوْضِعُ السُّكُونِ إِلَیْهَا قَضَاءُ اللَّذَّةِ الَّتِی لَا بُدَّ مِنْ قَضَائِهَا وَ ذَلِكَ عَظِیمٌ وَ لا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّه» (6)؛ و امّا حقّ همسرت -كه با پیوند زناشوئى زیردست تو شده- این است كه بدانى خداى عزّ و جلّ او را مایه آرامش و راحتى، و همدم و نگهدار تو ساخته. و نیز باید هر كدامتان به شكرانه وجود همسرش خدا را شكر گوید، و بداند كه این نعمتى از جانب خدا بر او است؛ و واجب است كه با این نعمت خدا (یعنى همسر) خوشرفتارى كند، و او را احترام دارد، و با او بسازد و ملایمت كند، هر چند كه حقّ تو بر آن زن سنگینتر، و طاعتت بر او لازمتر است- در هر چه بخواهى یا نخواهى- تا آنجا كه گناه نباشد، كه به راستی با وى مهربانى كردن و تفریح نمودن حقّ او است؛ و در صورتى محلّ آرامش خواهد بود كه كامجوئى و لذّتى كه ناچار به انجام آن است رعایت شود، و این حقّ بسیار بزرگى است، و لا قوّة إلّا باللَّه. (7) اکنون نمونههایی از توجه به حقوق همسر را در سیره علما و بزرگان میخوانیم: (8) سرّ ناکامی بسیاری از سالکانمرحوم کربلایی احمد آقا تهرانی، برخورد صحیح و انسانی با زن و فرزند را، امری مؤثر در سلوک قلمداد کرده و ناکامی بسیاری از سالکان را در راه و بیراهههای مسیر، معطوف به این موضوع میدانستند.لذا در جلساتشان این نکته را بسیار تأکید میکردند که:«مراقب باشید تا در منزل، توهین و یا بی ادبی از شما صادر نشود. زیرا زن و فرزند، در برابر شما قدرت مقاومت ندارند، لذا چون نیروی مردی شما به آنان غلبه دارد، بسیار دل شکسته و غمگین میشوند.» مگر اینها بردهاند!؟یکی دیگر از دوستداران آیت الله بهاء الدینی میگوید:کم و بیش خدمت معظم له میرسیدم و از آقا طلب دعا میکردم و از سخنان شیرین و معنوی ایشان استفاده میبردم. روزی در حالی به حسینیه آقا رفتم که عصر آن روز، اختلاف و مشاجرهای بین من و خانوادهام رخ داده بود. زیرا کاری به او واگذار کرده بودم تا انجام دهد، اما آن را ترک کرده بود. از این رو، با داد و فریاد و عصبانیت از خانه خارج شدم و چون نزدیک مغرب بود، برای انجام نماز مغرب و عشا به سوی حسینیه شتافتم....نماز را به ایشان اقتدا کردم و پس از آن خدمت آقا سلام کردم و در محضرشان نشستم. ناگهان رو به من کرده، با تندی فرمودند:«ببین ما چه جور هستیم، یک خدمتهایی را میخواستند تا به حال انجام دهند، حالا به فرض این که نخواهند آن طور خدمت کنند، مگر گناهی مرتکب شدهاند!؟»ناخودآگاه به یاد برخورد زشت خود افتادم و صحبت آقا در روزهای قبل به ذهنم خطور کرد که میفرمودند: «مگر اینها بردهاند؟»از رفتار خشن و تند خود با همسرم بسیار پشیمان شدم و پس از آن که از خدمت آن پیر ژرف اندیش و مهربان مرخص شدم، به سوی خانه رفتم و با شرمندگی تمام و اعتراف به اشتباه خود از عیالم عذرخواهی کردم. مراعات همسرت را بکنشخص دیگری نقل میکند:همسر علویهای دارم که چهل سال است با هم زندگی میکنیم. او خانمی سیده و بسیار خوب است، اما اخلاق تند و عصبانیت من، موجب ناراحتی ایشان است. در طول زندگی مشترکمان و در برخی ایام که توفیق به من روی میآورد، خدمت آیت الله بهاء الدینی میرسیدم و ایشان نگاهی به من میکردند و آهسته میفرمودند:«مراعات همسرت را بکن.»کم توجهی من موجب فراموش کردن سفارش ایشان میشد. از این رو، باز هم این خصلت زشت من آزردگی همسرم را به دنبال داشت. تا اینکه یک بار به من فرمودند:«پانصد بار عصبانی شدن کافی نیست، چرا رعایت همسر علویهات را نمیکنی؟»و این در حالی بود که بنده اصلاً به ایشان نگفته بودم که همسرم علویه است.
نگاهی به سیره علامه طباطباییجناب مهندس طباطبایی میگوید:«علامه طباطبایی در خانه خیلی مهربان و بی اذیت و بدون دستور بودند و هر وقت به هر چیزی مثل چای که احتیاج داشتند، خودشان میرفتند و میآوردند. چه بسا هنگامی که عیال و یا یکی از اولادشان وارد اتاق میشدند، ایشان در جلوی پای آنها بلند میشد و این قدر خلیق و مؤدب بود...هیچ ممکن نبود کسی با ایشان مدتها معاشرت بکند و بدون اطلاع از خارج بداند که ایشان چه کسی هستند.» فرزند ایشان «نجمه السادات طباطبایی» همسر شهید قدوسی میگوید:«همه خصوصیات اخلاقی پدرم، خود به خود در محیط خانوادگی ما نیز تأثیر داشت. ایشان اگر چه وقت زیادی نداشتند، ولی با این حال برنامههایشان را طوری تنظیم میکردند که روزی یک ساعت، بعد از ظهرها، در کنار اعضای خانواده باشند. در این مواقع به قدری مهربان و صمیمی بودند که آدم باورش نمیشد ایشان فردی با آن همه کار و مشغله هستند.رفتارشان با مادرم بسیار احترام آمیز و دوستانه بود. همیشه طوری رفتار میکردند که گویی مشتاق دیدار مادرم هستند.ما هرگز بگو و مگو و اختلافی بین آن دو ندیدیم. به قدری نسبت به هم مهربان و فداکار و باگذشت بودند که ما گمان میکردیم اینها هرگز با هم اختلافی ندارند (در صورتی که زندگی مشترک، به هر حال، بدون اختلاف نظر نیست) آنها واقعاً مانند دو دوست با هم بودند.پدرم همیشه از گذشت و تحمل مادرم تمجید میکرد و میگفت که این زن یازده سال و نیم در «نجف» تحمل هر سختی را کرده است، 8 بچهاش را پس از تولد از دست داده و دم نزده و در همه این مدت من مشغول درس خواندن بودم و خوبیها را به مادرم نسبت میدادند.خودشان میگفتند که از اول ازدواج همیشه با هم یک رنگ و یک دل بودهایم.با بچهها بسیار صمیمی بودند، نه تنها با بچههای خودشان، بلکه با بچههای من. گاهی ساعات بسیار از وقت گرانبهای خود را صرف شنیدن حرفهای ما یا آموختن نقاشی به ما و سرمشق دادن برای تکالیفمان میکردند.در خانه اصلاً مایل نبودند کارهای شخصیشان را کس دیگری انجام دهد و بر سر آوردن رختخواب همیشه مسابقه بود، پدرم سعی میکردند زودتر از همه این کار را انجام دهند و مادرم هم سعی میکرد پیشدستی کند.حتی این اواخر که بیمار بودند و من به خانهشان میرفتم با آن حالت بیمار برای ریختن چای از جای خود برمی خواستند و اگر من میگفتم: «چرا به من نگفتید که به رایتان چای بیاورم؟»، میگفتند:«نه، تو مهمانی، سید هم هستی و من نباید به تو دستور بدهم.»وقتی مادرم مریض میشد، اصلاً اجازه نمیداد از بستر بلند شود و کاری انجام دهد. مادر من حدود 17 سال پیش فوت کرده است، پیش از فوت حدود 27 روز در بستر بیماری بود و در این مدت پدرم از کنار بستر ایشان لحظهای بلند نشدند. تمام کارهایشان را تعطیل کردند و به مراقبت از مادرم پرداختند...» شکایت به حضرت رضا (علیهالسلام)یکی از ارادتمندان جناب شیخ جعفر مجتهدی میگفتند:زمانی كه آقای مجتهدی در مشهد به سر میبردند، بنده كلیدی از محل سكونت ایشان داشتم و هر شب سری به آقا میزدم و مدتی از شب را در محضر ایشان سپری میكردم، آنگاه به خانه میرفتم. یك شب مقداری نان تهیه كرده و برای ایشان بردم، اما هنگامی كه میخواستم با كلید خود درب را باز كنم، ملهم شدم كه زنگ بزنم و درب را با كلید باز نكنم، وقتی زنگ را زدم، آقا درب را باز نموده و فرمودند: چه كار دارید، عرض كردم میخوام داخل شوم.فرمودند: «خیر».عرض كردم: برای شما نان تهیه كردهام،فرمودند: «ما به نان احتیاجی نداریم.»بنده هم از اینكه آقا از من دلگیر شده بودند، سخت ناراحت شده و به خانه رفتم.وقتی به منزل رسیدم، عیالم گفت: چه عجب امشب زود به خانه آمدهاید!؟گفتم: چطور؟گفت: «امروز عصر به حرم مطهر حضرت رضا (علیهالسلام) رفتم و شكایت شما را به حضرت نمودم و عرض كردم: آقا جان؛ سیدمحمد این بچهها را نزد من میگذارد و خودش به دنبال تفریحش میرود و دیر وقت به منزل میآید و اصلاً به فكر من نیست.»در این موقع متوجه شدم كه چرا آقای مجتهدی مرا نپذیرفتند.روز بعد كه خدمت آقای مجتهدی رسیدم فرمودند:«آقا سیدمحمدجان، چرا شما عیالتان را ناراحت كردهاید، ایشان دیروز از شما به حضرت رضا (علیهالسلام) شكایت كرده بودند، سپس مبلغی پول به من داده و فرمودند: كادویی بخرید و برای همسرتان ببرید تا دلگیری ایشان از شما برطرف شود.» پی نوشت ها:(1) الخصال، ج2، ص567، الحقوق الخمسون التی كتب بها علی بن الحسین سید العابدین ع إلى بعض أصحابه(2) خصال- ترجمه فهرى، ج2، ص679، پنجاه حقى كه حضرت على بن الحسین سید العابدین براى اصحاب خود نوشته است.(3) الحكم الزاهرة با ترجمه انصارى، ص436، حقوق الزوج و الزوجة(4) الخصال، ج2، ص587(5) خصال- ترجمه جعفرى، ج2، ص403، هفتاد و سه ویژگى در آداب زنان و فرق میان احكام آنان و احكام مردان(6) تحف العقول عن آل الرسول، ص262، ثم حقوق الرعیة(7) تحف العقول- ترجمه جعفرى، ص242(8) حکایات و نقل قولها از: سایت صالحینفرآوری: رهنما، گروه حوزه علمیه تبیان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 673]
صفحات پیشنهادی
مگر اینها برده هستند؟
مگر اینها برده هستند؟نکاتی درباره رعایت حقوق همسر در سیره بزرگانبسم الله الرحمن الرحیمدرباره اهمیت حق الناس مطالب زیادی خوانده و شنیدهایم و بارها این نکته برای ما ...
مگر اینها برده هستند؟نکاتی درباره رعایت حقوق همسر در سیره بزرگانبسم الله الرحمن الرحیمدرباره اهمیت حق الناس مطالب زیادی خوانده و شنیدهایم و بارها این نکته برای ما ...
رونالدو: من یک برده ام
سرهنگ شبانه با یک قایق به جزیره امالرصاص برده میشود.آن شب، شایعه ... نه؛ اصلا ندارید. وجدان من آرام نخواهد شد، مگر اینکه سرهای له شده شما را زیر شنی تانکها ...
سرهنگ شبانه با یک قایق به جزیره امالرصاص برده میشود.آن شب، شایعه ... نه؛ اصلا ندارید. وجدان من آرام نخواهد شد، مگر اینکه سرهای له شده شما را زیر شنی تانکها ...
جعفري در گفتگو با مهر:فتح الله زاده مگر هوادار تراكتورسازي ...
بازي تراكتور - استقلال تكرار شود فتح الله زاده مگر هوادار تراكتورسازي نبود؟ ... ذهنيت بد را نداشته باشد كه استقلال با لابي كردن و كمك داوري اين بازي را برده است.
بازي تراكتور - استقلال تكرار شود فتح الله زاده مگر هوادار تراكتورسازي نبود؟ ... ذهنيت بد را نداشته باشد كه استقلال با لابي كردن و كمك داوري اين بازي را برده است.
آخرین مصاحبه دایی علیه حاجحبیب و شرکا: مگر کاشانی حضرت ...
آخرین مصاحبه دایی علیه حاجحبیب و شرکا: مگر کاشانی حضرت مسیح است که مرا زنده کند؟ ... او اینبار موج رادیویی ذهنی خود را به سمت مدیران باشگاه پرسپولیس برده است. ... باید منتظر ماند و دید که این حرفها چیست که از این جملات تند، تندتر است!
آخرین مصاحبه دایی علیه حاجحبیب و شرکا: مگر کاشانی حضرت مسیح است که مرا زنده کند؟ ... او اینبار موج رادیویی ذهنی خود را به سمت مدیران باشگاه پرسپولیس برده است. ... باید منتظر ماند و دید که این حرفها چیست که از این جملات تند، تندتر است!
برخورد با آتليههاي عكاسي: مگر پلیس محرم زنان مردم است؟
برخورد با آتليههاي عكاسي: مگر پلیس محرم زنان مردم است؟ ... خبرنگاران و عکاسان هم ماموران را همراهی کرده و عکس های زیادی از مراحل این عملیات گرفته و با خود برده اند.
برخورد با آتليههاي عكاسي: مگر پلیس محرم زنان مردم است؟ ... خبرنگاران و عکاسان هم ماموران را همراهی کرده و عکس های زیادی از مراحل این عملیات گرفته و با خود برده اند.
الهام: مگر همسر سخنگوی دولت نام ندارد؟
الهام: مگر همسر سخنگوی دولت نام ندارد؟ ... نشست هفتگي "غلامحسين الهام" با خبرنگاران رسانه هاي مختلف، اين هفته پس از ... در حالي که در آن وبلاگ هم نامي از همسر من برده نشده بود و فقط نوشته بودند يکي از حاميان سرسخت احمدي نژاد، وي را آيت الله خوانده است.
الهام: مگر همسر سخنگوی دولت نام ندارد؟ ... نشست هفتگي "غلامحسين الهام" با خبرنگاران رسانه هاي مختلف، اين هفته پس از ... در حالي که در آن وبلاگ هم نامي از همسر من برده نشده بود و فقط نوشته بودند يکي از حاميان سرسخت احمدي نژاد، وي را آيت الله خوانده است.
مگر سراشپختر آوردی؟
مگر سراشپختر آوردی؟ ... سابقاً در این گونه موارد می گفتند:"مگر کلۀ عمر آوردی؟ ... اکنون ببینیم این اشپختر کیست و سر بریده اش را به کجا و نزد چه کسی برده اند که ...
مگر سراشپختر آوردی؟ ... سابقاً در این گونه موارد می گفتند:"مگر کلۀ عمر آوردی؟ ... اکنون ببینیم این اشپختر کیست و سر بریده اش را به کجا و نزد چه کسی برده اند که ...
زلف او برده قرار خاطر از من يادگاري
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند شاعر : شهريار مگر به ماتم پروانه سوگوارانند شبست و چشم من و شمع اشکبارانند که اين ستاره ... زلف او برده قرار خاطر از من يادگاري .
شبست و چشم من و شمع اشکبارانند شاعر : شهريار مگر به ماتم پروانه سوگوارانند شبست و چشم من و شمع اشکبارانند که اين ستاره ... زلف او برده قرار خاطر از من يادگاري .
او با دروغ آبروی ما را برده است
او با دروغ آبروی ما را برده است-دادستان سابق انگلیس: تونی بلر با دروغ خود ... مگر بردن آبروی یک نفر کار کوچکی است که آقای سازمان لیگ با من این کار را کرد؟
او با دروغ آبروی ما را برده است-دادستان سابق انگلیس: تونی بلر با دروغ خود ... مگر بردن آبروی یک نفر کار کوچکی است که آقای سازمان لیگ با من این کار را کرد؟
مگر شما هم عصباني مي شويد!!!
مگر شما هم عصباني مي شويد!!! ما باور داريم كه بايد بعضي چيزها را داشته باشيم كه ديگران مانع از اين شده اند كه ما آنها را داشته باشيم... جنون، شكل پيشرفته عصبانيت ...
مگر شما هم عصباني مي شويد!!! ما باور داريم كه بايد بعضي چيزها را داشته باشيم كه ديگران مانع از اين شده اند كه ما آنها را داشته باشيم... جنون، شكل پيشرفته عصبانيت ...
-
گوناگون
پربازدیدترینها