واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: پشت پرده اعتراضات در سوریهآمار کشتههای اعلام شده در اخبار فاقد ثبات است. بسیاری از گزارشها «مبتنی بر شاهدان» است. عکسها و فیلمهایی که توسط الجزیره و سی.ان.ان مخابره میشود، لزوما ربطی به گزارشی ندارد که بر روی آنها خوانده میشود.
بهطور حتم دلایلی برای ناآرامی و اعتراضات اجتماعی در سوریه وجود دارد: در سال گذشته بیکاری افزایش یافت، شرایط اجتماعی بدتر، بهخصوص از زمان اصلاحات اقتصادی (در سال 2006) كه تحت نظارت صندوق بینالمللی انجام شد. با توجه به اینکه دولت در اختیار اقلیت علوی است، و با توجه به حقوق اجتماعی و آزادی بیان، سوریه را نمیتوان «جامعه نمونه» بدانیم. اما با این حال، سوریه تنها کشور مستقل عربی با حکومت سکولار است. اصول پوپولیستی، ضداستعماری و سکولار آن از حزب حاکم بعث نشأتگرفته که شامل مسلمانان، مسیحیان و دروزها است. علاوهبر این، در تضاد با مصر و تونس، در سوریه حمایت قابل توجه مردمی از رییسجمهوری بشار اسد وجود دارد. راهپیمایی گسترده 29 مارس «با حضور دهها هزار هوادار» (رویترز) اسد برگزار شد و تقریبا انعکاس داده نشد. اما در یک پیچش عجیب، تصاویر راهپیماییهایی که بهنفع دولت بود، در رسانههای غربی بهعنوان تظاهرات ضددولتی پخش شد، تا افکار عمومی بینالمللی را مجاب کند که رییسجمهوری با انبوهی از ناراضیان مواجه است. «مرکز» جنبش اعتراضی درعا: شهر کوچک جنوبی با وجود شواهدی که حاکی از وجود شورشی سازماندهی شده (شامل گروهکهای مسلحی که در کشتار و ایجاد حریق نقش دارند)، بوده؛ رسانههای غربی از آنها چشمپوشی کردهاند. تظاهرات از دمشق آغاز نشده است. در ابتدا، نشانهای از حمایت مردم پایتخت سوریه دیده نمیشد. اعتراضات از درعا، شهر کوچک با 75 هزار نفر جمعیت، در مرز سوریه و اردن، آغاز شد. نه در دمشق و حلب که مقر مخالفین سیاسی سازماندهی شده و جنبشهای اجتماعی است. اعتراضات از درعا، شهر کوچک با 75 هزار نفر جمعیت، در مرز سوریه و اردن، آغاز شد. نه در دمشق و حلب که مقر مخالفین سیاسی سازماندهی شده و جنبشهای اجتماعی است. در این بین، خبرگزاری آسوشیتد پرس با استناد به گفته «شاهدان» و «فعالین»، گزارشهایی از اعتراضات درعا منتشر و تنها به کشته شدن مردم و خشونت علیه آنها بسنده میکند. علاوهبراین در اعداد نیز اغراق شده و جمعیت این شهر 300 هزار نفر بیان میشود. در گزارشها هیچ اشارهای به کشته شدن پلیسها نمیکند در صورتیکه چنین رخدادی در غرب میتواند تیتر یک هفتهنامه شود. کشتهشدن پلیسها، در تحلیل چنین رخدادهایی بسیار مهم است. هنگامیکه تلفات در پلیس وجود داشته باشد، به این معناست که تبادل آتش میان معترضان و نیروهای پلیس رخ داده. رسانههای اسراییلی و لبنانی (که خبر کشتهشدن پلیسها را آوردهاند)، تصویر روشنتری نسبت به رخدادهای درعا، در همین ایام، میدهد که از آنها میتوان نتایج زیر را گرفت:
1- ادعای «تظاهرات مسالمتآمیز» که رسانههای غربی مدعی آن شدهاند، دروغ است. بسیاری از «تظاهراتکنندگان» مسلح بودهاند و به پلیس تیراندازی کردهاند. 2- از آماری که «اسراییل نیوز» مخابره کرده است - که بهطور حتم هیچ نظر مثبتی نسبت به اسد ندارد - میبینیم که تعداد پلیسهای کشته شده، بیشتر از معترضین بوده است. این هم معنیدار است: احتمالا نیروهای پلیس از نظر عددی کمتر از گروهک مسلح بودهاند که به معترضین هم شلیک میکردهاند. روشن است که بسیاری از تظاهرات کنندگان، تظاهراتکننده نبودند، بلکه تروریستهایی بودند که برای مأموریت کشتار و ایجاد حریق آمده بودند. «جنبش اعتراضی» درعا، تمام نشانهها برای یک رویداد برنامهریزی شده با شرکت تروریستهای به [ظاهر] اسلامگرا که در پشت پرده مورد حمایت موساد و سازمانهای جاسوسی غربی هستند، دارد. منابع دولتی به نقش گروههای سلفی تندرو (با حمایت اسراییل) اشاره کردهاند. گزارشهای دیگر حاکیاست که عربستان سعودی در پشتیبانی مالی جنبش اعتراضی نقش داشته است. مسألهای که در هفتههای بعد از آغاز جریانات در درعا مشخص شد، درگیریهای مکرر میان پلیس و نیروهای مسلح از یک طرف، و گروهکهای مسلح تروریستی و تک تیراندازهای نفوذی در میان معترضین از طرف دیگر، بوده است. هم اخوان المسلمین سوریه (که رهبر آن در انگلیس تبعید است) و هم حزب التحریر (که فعالیتش ممنوع است)، از سازمانهایی بودهاند که حمایت خود را از ناآرامیها ابراز داشتهاند. طبق نوشته «فارن افرز»، حزب التحریر «سردمدار اسلامگرایی افراطی در انگلیس» بوده و علاوهبر این در جهت منافع انگلیسی-آمریکایی در خاورمیانه و آسیای مرکزی، دارای روابط پشت پرده با سازمان جاسوسی انگلیس (ام.آی.6) نیز هست. بهطور حتم دلایلی برای ناآرامی و اعتراضات اجتماعی در سوریه وجود دارد: در سال گذشته بیکاری افزایش یافت، شرایط اجتماعی بدتر، بهخصوص از زمان اصلاحات اقتصادی (در سال 2006) كه تحت نظارت صندوق بینالمللی انجام شد. سوریه یك کشور عرب سکولار است. کشوری که نسبت به مذاهب دیگر تساهل میکند و مسلمانان و مسیحیان چندین قرن در آرامش با هم زندگی کردهاند. حزب التحریر، جنبش تندروی سیاسی است که بهدنبال برقراری خلیفهگری اسلامی در آنجاست. از زمان جنگ شوروی - افغانستان، سازمانهای جاسوسی غربی و همچنین موساد، بهطور مداوم از گروهای اسلامگرای تروریستی حمایت کردهاند. هم آمریکا و هم متحد جدایی ناپذیرش انگلیس از آنها در افغانستان، بوسنی، کوزوو و لیبی پشتیبانی کردهاند تا شکاف قومی، خشونت فرقهای و ثبات سیاسی را بهوجود بیاورند.
اعتراضات رخ داده در سوریه، از جریانات لیبی الگو گرفته شده است. شورش در شرق لیبی نیز توسط «گروههای مبارز اسلامی لیبی LIFG» که از حمایتام.آی.6 و سیا برخوردار است، نشات گرفت. هدف غایی آنها از جنبش اعتراضی در سوریه این است که از طریق دروغهای رسانهای و جوسازی، میان جامعه سوریه شکاف ایجاد کنند تا توجیهی برای «مداخله بشردوستانه» پیدا کنند. مشکلی که در اینجا وجود دارد، عدم امکان حضور خبرنگاران خارجی در داخل سوریه است که موجب شده است که اطلاعاتی همچون تعداد تلفات تنها از طریق «شاهدانی» ارائه شود که صحت و سقم آنها زیر سئوال است. اتحاد آمریکا - ناتو بهدنبال این است که رخدادهای سوریه را بهعنوان جنبش اعتراضی مسالمتآمیز به تصویر بکشد که با خشونت توسط «رژیم دیکتاتوری» سرکوب میشود. شاید دولت سوریه اقتدارگرا باشد. اما نه سوریه و نه آمریکا نمیتوانند مدعی نمونه بودن در این مسأله باشند. آمریکایی که مشخصه اصلی آن فساد اداری فراوان، از بین رفتن آزادیهای مدنی تحت قانون «پاتریوت»، قانون شکنجه و «جنگهای بشردوستانه» خونین است. سرانجام رویدادها چشمانداز بلندمدت سیاست خارجی آمریکا «تغییر نظام» و بیثباتی در سوریه بهعنوان کشوری مستقل، تحت لوای «دموکراتیزه» کردن یا ابزار نظامی است. سوریه در لیست «کشورهای سرکش» قرار دارند که بهعنوان هدفی برای مداخله نظامی آمریکا محسوب میشوند. همانطوریکه وسلی کلارک، فرمانده ناتو، تأیید کرده است، «برنامه پنج ساله شامل... هفت کشور است که از عراق شروع میشود، سپس سوریه، لبنان، لیبی، ایران، سومالی و سودان.» هدف تضعیف ساختارهای کشور و در صورت امکان، زمینهچینی برای «مداخله بشردوستانه» با حمایت سازمان ملل است. میتواند بهصورت تشدید تحریمها یا بلوکه کردن داراییهای بانکهای سوری در خارج هم نمود پیدا کند. در حالیکه مداخله نظامی آمریکا - ناتو بسیار بعید بهنظر میرسد، با وجود این، سوریه از نقشه راه نظامی پنتاگون حدف شده محسوب نمیشود. احتمالا جنگ با سوریه هم توسط واشنگتن و هم توسط تلآویو مورد مطالعه قرار گرفته است. اگر قرار باشد که چنین اتفاقی در آینده رخ دهد، تشدید شرایط را بهدنبال خواهد آورد و بدونشک اسراییل در آن نقش خواهد داشت و تمام خاورمیانه و آسیای میانه - از ساحل شرقی مدیترانه تا مرز چین و افغانستان - را شعلهور خواهد كرد بخش سیاست تبیانمنبع:پنجره
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 462]