واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: فقط صدا كافی نیست!نمیدانم این از جذابیت بازیگری است یا ارتباط حرفهای با آنكه موجب شده تا بتازگی برخی گویندگان و دوبلورهای معروف در تلهفیلم یا سریالهای تلویزیونی حضور پررنگی پیدا كرده و بازیگری را هم تجربه كنند. شاید به نظر برسد كه این دو حرفه، سنخیت و شباهت زیادی به هم داشته و دوبلورها با صدای خود و گویندگی به جای انواع بازیگران داخلی و خارجی و تجربههای دراماتیكی آنها به شكل غیرمستقیم یك نوع بازیگر هستند.
البته این باور بسیاری از صداپیشگان است كه حرفه خود را یك نوع بازیگری دانسته و تفكیكی بین آن دو قائل نیستند. این در حالی است كه با این تعریف، بازیگری را در حد یكی از عناصر و مولفههای آنكه فنبیان و توانایی دیالوگگویی است تقلیل میدهند یا فرض بر این است كه صدای آشنا و تاثیرگذارشان میتواند جای خالی بسیاری از مهارتهای بازیگری را پركند، اما دستكم تجربه عملی نشان داده كه اكثر دوبلورها و گویندگانی كه بازیگری را تجربه كردهاند، نتوانستهاند به یك بازیگر خوب و حرفهای تبدیل شوند و بازی استاندارد و قابل قبولی از خود نشان دهند. اتكای آنها بیش از هر چیز به جنس صدا و فن بیان بوده كه این توانایی به تنهایی برای یك بازی و نقش آفرینی خوب، كافی نیست.نگارنده معتقد است این صداپیشگان به واسطه حضور جلوی دوربین از 2 طریق جایگاه حرفهای خود را در دوبله تضعیف میكنند و حتی ممكن است ذهنیت مثبت مخاطب را كه به واسطه هنرمندی آنان در گویندگی شكل گرفته به هم بریزند. یكی اینكه آنها در برابر بازیگران حرفهای قرار میگیرند كه مهارت و شغل اصلیشان بازیگری است و بالطبع توانایی بیشتری در این عرصه دارند لذا ضعف بازیگری آنها نمایان شده و آشكارتر میشود. دوم اینكه همین ضعف ممكن است بر تاثیرپذیری مخاطب از صدای آنها تاثیر منفی گذاشته و مثلا جذابیت و باورپذیری آن كاهش یابد. هرچند كه این مساله تا حدود زیادی به خاصیت تصویر هم برمیگردد.بدین معنی كه مخاطبان و شنوندگان این صداهای آشنا و زیبا همواره یك تصویر خیالی از گویندگان آنها در ذهن خود میسازند كه گاهی در اولین حضور تصویری این گویندگان در مقام بازیگر، مجری و كارشناس برنامه شكسته شده و چه بسا تاثیرگذاری همان صدا را نیز از بین ببرد. در واقع یك نوع آشناییزدایی در مورد صاحبان این صداهای آشنا در ذهن مخاطب رخ میدهد كه چندان خوشایند نیست. در «آسمان همیشه ابری نیست» و «مرگ تدریجی یك رویا» 2 نفر از بهترین گویندگان و دوبلورهای كشور یعنی ناصر ممدوح و ناصر طهماسب به عنوان بازیگر حضور داشتند.2 سال پیش نیز چنگیز جلیلوند شخصیت اصلی سریال «عبور از پاییز» را بازی كرده بود، اما واقعیت این است كه حضور آنها به عنوان بازیگر، چندان در پیشبرد قصه موثر نیست. این تاثیرگذاری از حیث موقعیت كاراكتر در ساختار داستانی نیست بلكه جنس بازیگران آن مد نظر است. چه بسا اگریك بازیگر حرفهای این شخصیتها را بازی میكرد بیشتر دیده میشد و در روند قصه تاثیرگذارتر بود؛ همان تاثیرگذاری كه این دوبلورهای توانا و حرفهای هنگام گویندگی به جای بازیگر اصلی انجام میدهند. چه بسیار شخصیتهای سینمایی و تلویزیونی و بازیگرانی كه به واسطه صدای این گویندگان به جای صدای خودشان به موفقیت رسیدهاند و اگر قرار بود با صدای خودشان حرف بزنند قطعا نمیتوانستند نقش را برجسته كنند. صداپیشگی ممكن است بسیار سختتر از هنرپیشگی باشد. ضمن اینكه این مرزبندیها موجب میشود كه خود بازیگری هم اصالت و استقلال بیشتری پیدا كند و به عنوان یك كار تخصصی تعریف شود. صداپیشگی با هنرپیشگی در یك ویژگی با هم اشتراك دارند نه در همه عناصر حرفهای. برای بازیگر شدن تنها صدا كافی نیست!به نظر میرسد كه اساسا كارگردانهایی كه از دوبلورها برای بازی در یك نقش خاص استفاده میكنند بیشتر به كاركردهای صدای آنها تكیه میكنند تا مهارت بازیگریشان. در حالی كه صدا به تنهایی كافی نیست و بازیگری ابزار و لوازم دیگری هم دارد. این مساله درباره مجریان تلویزیونی نیز صادق است.در سالهای اخیر شاهد حضور برخی مجریان تلویزیونی به عنوان بازیگر در فیلم و سریالها هستیم كه باز هم همین نقدها بر آنها وارد است. بسیاری از آنها نیز با گمان به اینكه مجریگری یك نوع بازیگری است وارد این عرصه شده و غالبا نیز نمیتوانند به شكل حرفهای به این كار ادامه دهند و در مقابل بازیگران حرفهای كم میآورند.ناصر ممدوح پیش از این نیز در سریالهایی مثل «اغما» یا «فاكتور هشت» به عنوان بازیگر حضور داشت اما اگر به مجموعه كارهای او به عنوان بازیگر توجه كنید شاهد یكنوع یكدستی، الگوی واحد و شكل یگانهای از بازیگری در وی میشوید كه در سریالهای مختلف، خود را تكرار میكند. او گوینده بسیار توانا با صدای فوقالعادهای است اما انعطاف كافی و توانمندی لازم را برای بازیگری ندارد و اصلا چه لزومی دارد كه از یك صداپیشه به عنوان هنرپیشه استفاده شود؟ این كار بیش از هرچیز ظلم بزرگی به خود این گویندگان و هنر دوبله است.بدین معنی كه در ظاهر بازیگری را مقدم و شاید برتر از گویندگی دانسته و به این تصور دامن میزند كه آنها برای حرفه اصلی خود اولویت قائل نمیشوند. در حالی كه صداپیشگی ممكن است بسیار سختتر از هنرپیشگی باشد. ضمن اینكه این مرزبندیها موجب میشود كه خود بازیگری هم اصالت و استقلال بیشتری پیدا كند و به عنوان یك كار تخصصی تعریف شود. صداپیشگی با هنرپیشگی در یك ویژگی با هم اشتراك دارند نه در همه عناصر حرفهای. برای بازیگر شدن تنها صدا كافی نیست!بخش سینما و تلویزیون تبیان منبع:سید رضا صائمی/جام جم
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 273]