واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نمونه هایی از دعاهای موجود در قرآن وقتی سیر و سیاحتى به این كره خاكى میكنیم و با ملتهاى مختلف و ادیان گوناگون و سنن و رسوم متفاوت آنها روبرو میشویم، میبینیم كه هر كدام براى خود اوراد و اذكار و دعاهای مخصوصى دارند و هیچ جاى دنیا را نمییابیم كه مردمش از دعا جدا و بینیاز باشند. حتى آنها كه بت میپرستند در معابدشان با تمام قد به خاك میافتند و دعا میخوانند.
یکی از راه هایی که می تواند به ما در رسیدن به فهم صحیح در چگونگی خواستن هایمان از خداوند کمک کند این است که ببینیم بزرگانی که در قرآن کریم از آنان نام برده شده، در لحظات سخت و طاقت فرسا این مهم را فراموش نکرده و در تمام احوال در حال دعا با خداوند خود بوده اند . دعاى همسر فرعون در قرآن در سوره تحریم به ناسازگارى بعضى از همسران پیامبر اكرم (صلّى الله علیه وآله وسلّم) اشاره شده است و در پایان سوره چند نمونه مثبت و منفى از زنان خوشبخت و بدبخت یاد مىشود. دو نمونه منفى و بدعاقبت، همسران نوح و لوط هستند. آن دو با این كه با دو پیامبر الهى در زیر یك سقف زندگى مىكردند، از چنین زمینهاى بهره نگرفتند تا به كمال معنوى برسند بلكه به آن دو پیامبر خیانت كردند و اهل آتش شدند. در مقابل، از دو نمونه مثبت یاد مىشود؛ یكى مریم، و دیگرى آسیه همسر فرعون. آسیه در خانه فرعون بود و با او زندگى مىكرد، اما ادّعاى خدایى او را باور نداشت، بلكه یك انسان موحّد بود كه خداوند در قرآن كریم از او به عنوان نمونه و مَثَل براى مؤمنان یاد مىكند. گویند وقتى فرعون دانست كه همسرش خداپرست است به دستور او شكنجهاش كردند تا زیر شكنجه جان داد. ملكه موحّد فرعون در زیر شكنجه اینگونه خدا را مىخواند و دعا مىكرد: « رَبِّ ابْنِ لى عِنْدَكَ بَیْتاً فِى الْجَنَّةِ وَ نَجِّنى مِنْ فِرْعَوْنَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنى مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمینَ(1)؛ بارالها، براى من نزد خودت در بهشت خانهاى بساز، و مرا از فرعون و كردارش نجات ده، و مرا از قوم ستمكار رهایى بخش. رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم) فرمود: «سه نفر، یك چشم بر هم زدن به وحى كافر نشدند، مؤمن آل یاسین، على بن أبى طالب، آسیه همسر فرعون.» (2) در حدیث دیگرى رسول خدا (صلّى الله علیه وآله وسلّم)، آسیه همسر فرعون را یكى از چهار زن برترِ بهشتیان شمرد. در این هنگام، آدم و حوا توبه كردند و دست به دعا برداشتند و گفتند: « رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ(3)؛ بارالها، ما به خود ستم كردیم ـ كه نافرمانى تو كردیم ـ اگر ما را نیامرزى و به ما رحم نكنى ما از زیانكاران خواهیم بود. » دعاى آدم و حوا در قرآن آدم و حوا داستان پر رمز و رازى دارند. خداوند آنان را در بهشت جاى داد و دستور داد تا از فلان میوه یا دانه نخورند. اما شیطان آنان را وسوسه كرد و آنان از آن خوردند و گرفتار شدند. خداوند به آنان گفت: «آیا من شما را از آن نهى نكردم و نگفتم كه شیطان دشمن آشكار شماست؟» در این هنگام، آدم و حوا توبه كردند و دست به دعا برداشتند و گفتند: « رَبّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكونَنَّ مِنَ الخاسِرینَ(3)؛ بارالها، ما به خود ستم كردیم ـ كه نافرمانى تو كردیم ـ اگر ما را نیامرزى و به ما رحم نكنى ما از زیانكاران خواهیم بود. » دعاى حضرت ایّوب (ع) در قرآن ایوب یكى از پیامبران الهى است كه به خاطر صبرش زبانزد همگان است. خداوند به ایوب نعمت بسیار داده و او هم به طاعت الهى كمر بسته و شكرگزار نعمتهاى الهى بود. شیطان به بندگى ایوب حسد برد و گفت: خداوندا، اگر ایوب فرمانبر است؛ به خاطر نعمتهایى است كه به او دادهاى، وگرنه فرمان نمىبرد. سرانجام، زمینه و زمان آزمایش ایوب فرا رسید و گرفتار امتحان الهى شد. ایوب ثروت و مكنت و فرزندان را یكى پس از دیگرى از دست داد. در تمام مراحل این آزمایش بزرگ، صبر ایوب بر حوادث و پیشامدهاى تلخ چیره شد و آنگاه كه نیمهجانى بیش برایش نمانده بود دست به دعا برداشت و چنین گفت: أَنّى مَسَّنِى الضُّرُّ وَأَنْتَ أَرْحَمُ الرّاحِمینَ(4)؛ بارالها، ضرر و زیان به جان من رسید و تو ارحم الراحمین هستى. در آیه دیگر آمده است كه ایوب چنین گفت:
أَنّى مَسَّنِى الشَیْطانُ بِنُصْبٍ وَ عَذابٍ(5)؛ پروردگارا، شیطان با سختى و رنج و عذاب به سراغ من آمد. به هر حال، دعاى ایوب مستجاب شد و از این امتحان بزرگ سربلند برآمد و بر شیطان و پیروانش روشن شد كه ایوب در شادى و غم، دارایى و ندارى، تندرستى و بیمارى خداپرست و خدادوست است. ندا رسید: «با پایت زمین را بخراش، چشمهاى بر مىآید كه آبش بیمارىهاى تو را مداوا مىكند و هم نوشیدنى گوارا براى تو است.» خداوند سلامتى را به او برگرداند و از فرزندان و خاندان دو چندان به او عنایت كرد. ثروت و مكنت رفته باز آمد و زندگى او بیش از پیش رونق یافت. درباره تفسیر «فرزندان دوچندان به او عنایت كرد» از امام صادق (علیه السلام) پرسیدند، آن حضرت فرمود: «علاوه بر فرزندانى كه در این امتحان بزرگ از دنیا رفته بودند، فرزندانى كه پیش از آن هم از ایوب وفات یافته بودند، زنده شدند.»(6) دعای حضرت سلیمان در قرآن سلیمان و پدرش داود از پیامبران الهى بودند كه خداوند در قرآن كریم از آنان به نیكى یاد مىكند. از آن جا كه سلیمان (علیه السلام) شیفته اسب بود، لشكریان او مسابقه اسب دوانى ترتیب داده بودند تا براى نبرد با دشمن آماده باشند و سلیمان از آن، سان مىدید. مسابقه به درازا كشید و وقت فضیلت نماز سپرى شد. خداوند كه خواست سلیمان را بیازماید جنازهاى بر تخت او افكند. سلیمان به درگاه الهى رو كرد و دست به دعا برداشت و گفت: رَبِّ اغْفِرْلى وَ هَبْ لى مُلْكاً لا یَنْبَغى لأَحَدٍ مِنْ بَعْدى إِنَّكَ أَنْتَ الوَهّابُ(7)؛ خداوندا، مرا بیامرز و حكومتى به من ببخش كه شایسته هیچ كس پس از من نباشد، همانا تو بسیار عطا كنندهاى. خداوند متعال هم خواسته او را برآورد و حكومتى بىنظیر به او عطا كرد. پس از گذشت هزاران سال هنوز هم داستان مُلك سلیمان بر سر زبانهاست و از آن به بزرگى و عظمت یاد مىشود. دعاهاى حضرت یوسف (ع) - یكى از پیامبران الهى یوسف است. داستان حضرت یوسف در قرآن كریم، بلند و پر نكته است. حسد، برادران را وادار مىكند كه او را به چاه بیندازند. قافلهاى سر مىرسد و دلو را در چاه مىافكنند تا آب بكشند و استفاده كنند. ناباورانه مىنگرند به جاى آب، نوجوانى زیبا از چاه سر برآورد. او را به بردگى مىگیرند و در مصر به فروش مىرسانند. یوسف به عنوان برده به كاخ عزیز مصر راه مىیابد و زلیخا همسر عزیز، شیفته یوسف مىشود و مىخواهد از او كام گیرد. یوسف پاكدامنِ پیغمبرزاده، به گناه تن نمىدهد. او را تهدید به زندان مىكنند. یوسف دست به دعا برمىدارد و مىگوید: رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَى مِمّا یَدْعُونَنى إِلَیْهِ وَ إِلاّ تَصْرِفْ عَنّى كَیْدهُنَّ أصْبُ إِلَیْهِنَّ وَ أَكُنْ مِنَ الْجاهِلینَ(8)؛ بارالها، زندان براى من دوست داشتنىتر است از گناهى كه مرا به سوى آن فرا مىخوانند، اگر مكر زنان را از من مگردانى با آنان درآمیزم و از جاهلان خواهم بود. حضرت یوسف: بارالها، تو به من ریاست دادى، و تعبیر خواب را تو به من آموختى، اى آفریننده آسمانها و زمین، تو ولى و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران و به نیكوكارانم بپیوند خداوند هم دعاى او را مستجاب فرمود و مكر زنان دربار را از او بگرداند. پس یوسف را زندانى كردند. - یوسف مدتى را در زندان مىگذراند. سالها و حكایتها مىگذرد تا آن كه براى تعبیر خواب پادشاه مصر در زندان به نزد او مىآیند. یوسف از موقعیت استفاده مىكند، از بىگناهى خود مىگوید، و از سبب زندانى شدن خود جویا مىشود. پیام او را به پادشاه مىرسانند. پادشاه زنان را احضار مىكند. همه زنان، به ویژه زلیخا همسر پادشاه، بر گناهكارى خود و بىگناهى یوسف گواهى مىدهند. یوسف از زندان آزاد، مقرّب دربار و وزیر دارایى و اقتصاد مىشود. در كنعان مردم دچار قحطى مىشوند و براى تهیّه آذوقه به سوى مصر رو مىآورند. مصر كه با تدبیر یوسف داراى انبارهاى بزرگ غلّه شده است پذیراى فرزندان یعقوب مىشود. باز هم حكایتها مىگذرد تا آنگاه كه خبر یوسف به یعقوب مىرسد و یعقوب و خاندانش راهى مصر و بر سراى بزرگ یوسف وارد مىشوند. یوسف، پدر و مادرش را احترام مىكند و بر تخت مىنشاند و برادرانش در برابر او به خاك در مىافتند و براى خداوند سجده مىگزارند. با پدید آمدن چنین صحنهاى، خوابى كه یوسف در نوجوانى دیده بود و به پدرش بازگو كرده بود تعبیر مىشود. در چنین شرایطى یوسف دست به دعا بر مىدارد و با خداوند چنین مناجات مىكند: رَبِّ قَدْ آتَیْتَنِى مِنَ المُلْكِ وَ عَلَّمْتَنِى مِنْ تَأْوِیلِ الأَحادِیثِ فاطِرَ السَّمـواتِ وَالأَرضِ أَنْتَ وَلِیّى فِى الدُّنْیا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنى مُسْلِماً وَ أَلْحِقْنِى بِالصّالِحینَ(9)؛ بارالها، تو به من ریاست دادى، و تعبیر خواب را تو به من آموختى، اى آفریننده آسمانها و زمین، تو ولى و سرپرست من در دنیا و آخرت هستی، مرا مسلمان بمیران و به نیكوكارانم بپیوند. پی نوشت ها : 1- تحریم/ آیه 11. 2- نورالثقلین، ج5، ص377. 3- اعراف، آیه 23. 4- انبیاء/ آیه 83. 5- ص/ آیه 41. 7- صافى، ج3، ص351.9 8- یوسف/ آیه 33. 9- یوسف، آیه 101. بخش قرآن تبیان منابع : سایت حوزه سایت تابناک
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 1009]