واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: هیزم جهنم را از جنگل نمیآورنداخلاق واقعیتی است که با موعظه حل نمی شود، همانطوری که فقه و اصول و فلسفه و کلام داریم، فن شریف اخلاق که از دقیق ترین و قوی ترین علوم اسلامی است را داریم که باطن کار را به ما نشان میدهد.
انسان یک موجود حقیقی است و در نظام تکوین موجود است و این موجود حقیقی تکوینی در مسیر تکامل و پویایی است یک موجود حقیقی تکوینی متکامل را باید با امور تکوینی تکامل داد؛ انسان با قوانین اعتباری زندگی می کند و مالکیت و حرمت و ریاست جزو عناوین اعتباری محسوب می شوند. انسان که یک موجود حقیقی و متکامل است و کمالش باید با امور حقیقی باشد، آیا با امور اعتباری می شود امور حقیقی را به کمال رساند، یا پشتوانه این عناوین اعتباری، حقایق است؟آنهایی که به وحی و شریعت الهی معتقد و متکی هستند، به این سئوال یک پاسخ مثبتی میدهند و میگویند که ملاک های حقیقی وجود دارد که این احکام مسبوق به آنهاست و همین عناوین به صورت حقایق در بهشت و جهنم در می آید و انسان را تامین میکند. کسانی که به شریعت معتقد نیستند، دستشان خالی است؛ بنابراین تمام عناوین اعتباری به یک سلسله حقایقی متکی است، منتها اگر خواستند به زبان حقیقت با ما سخن بگویند، میگویند این سمّ است و اگر خواستند به لسان قانون با ما سخن بگویند، میگویند رشوه و زیرمیزی حرام است.هیزم جهنم را از جنگل نمیآورندمفسر قرآن کریم با بیان اینکه قرآن به ریشه اصلی کارهای حرام پرداخته است، تصریح کردند: همه ما شنیدیم و معتقدیم که جهنمی وجود دارد و در این جهنم، هیزم و آتش هست و یک عده را می سوزانند، اما این هیزم جهنم را از جنگل نمیآورند، بلکه برابر آیه «و أمّا القاسطون فكانوا لجهنّم حطباً»، هیزم جهنم خود افراد ظالم هستند. معظم له با ذکر آیه شریفه «لَیْسَ لَهُمْ طَعامٌ إِلاَّ مِنْ ضَرِیع»، اظهار داشتند: وقتی بخواهند با زبان اخلاق با ما سخن بگویند، میگویند باطن رفتارهایی همچون زبان درازی کردن و آبروی کسی را بردن در دنیا همان بوته پرتیغ است و در قیامت که انسان غذا میخواهد، این تیغ خشک را به او می خورانند. حضرت امیرالمومنین علیهالسلام هفتهای یک بار درِ بیتالمال را باز میکردند و اموال را در بین نیازمندان توزیع میکردند و به شکرانه رساندن بیتالمال به صاحبان اصلیاش دو رکعت نماز میخواندند و میفرمودند: خدا را شکر که اموال فراوانی وارد این بیت شده و همه آنها را به صاحبان اصلیاش برگرداندیم و خودمان آلوده نشدیمحرام بودن نگاه به نامحرم در لسان فقهوقتی خواستند با زبان اخلاق با ما صحبت کنند میگویند نگاه به نامحرم چرک است، چون در قرآن کریم آمده است «کَلاَّ بَلْ رانَ عَلى قُلُوبِهِمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»، یعنی انسان، قلبی دارد که مثل آئینه است و نگاه به نامحرم یا مال حرامخوردن نوعی چرک است که روی این آئینه را میگیرد. حضرت آیت الله جوادی آملی در بیانی فرمودند : وقتی چرک بر روی آئینه وجود داشته باشد، این همه اسراری که در این عالم وجود دارد در این آئینه نمی تابد، برای اینکه آئینه غبارآلود جایی را نشان نمی دهد. در دنیا اگر خانه کسی را آتش زدند، صاحبخانه میتواند از خطر حریق نجات یابد، یا اگر لباس او را آتش زدند، میتواند این لباس را از بدنش جدا کند و نجات یابد، اما اگر این آتش از درون برخاست، این شخص جایی برای فرارکردن ندارد. آتش های دنیا، اول از بیرون شروع میشود و بعد ممکن است به درون برسد، اما «نَارُ اللَّه» از درون شروع میشود. ما با اخلاق زندگی میکنیم و اخلاق آب زندگانی و آب حیات جامعه است و اگر اخلاق را از جامعه ای برداریم، آن جامعه ارباً اربا میشود.
اخلاق آب حیات جامعه استنامه 25 امیر المؤمنین علیه السلام در نهج البلاغه در حقیقت دستوری است که وجود مقدس امیرالمومنین علیه السلام به والیان خود درباره چگونگی دریافت زکات و وجوه شرعی مرقوم فرمودند. امیرالمومنین علیه السلام در این نامه درباره مشخص بودن کیفیت دریافت زکات و توجه به حرف صاحب مال، مطالب مهمی را بیان فرمودند و به افرادی که برای دریافت زکات مأموریت داشتند، فرمود: اگر صاحب مال گفت بدهکار نیستم، شما اصرار نکنید و حرف او را بپذیرید و اگر گفت من بدهکارم، در کیفیت گرفتن زکات، اختیار را به دست خود او بدهید. حضرت امیرالمومنین علیهالسلام هفتهای یک بار درِ بیتالمال را باز میکردند و اموال را در بین نیازمندان توزیع میکردند و به شکرانه رساندن بیتالمال به صاحبان اصلیاش دو رکعت نماز میخواندند و میفرمودند: خدا را شکر که اموال فراوانی وارد این بیت شده و همه آنها را به صاحبان اصلیاش برگرداندیم و خودمان آلوده نشدیم. بخش اخلاق تبیانمنبع :درس اخلاق آیت الله جوادی آملی
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 396]