واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: آثار شوم بندگی غلط
انسان در صورت دچار شدن به بندگى غلط ، یعنى گرفتار آمدن به بند طاغوت ها و هواى نفس ، تمام استعدادها و حقایق عالى وجودیش بسته خواهد ماند ، و در این رشته ، انسان تبدیل به شرورترین موجود زمین خواهد شد ، قرآن مجید مى فرماید : «إِنَّ شَرَّ الدَّوَابِّ عِندَ اللهِ الصُّمُّ الْبُکمُ الَّذِین َلاَیَعْقِلُونَ» 1؛ بدترین جنبندگان نزد خدا افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند » . در این حال انسان منبعى از شر و پلیدى و ظرفى از پستی و شقاوت مى شود، به طورى که جنبندگان دیگر از او جز شر و ضرر ، چیزى نخواهند دید. انسان هنگام دچار شدن به بندگى غلط ، حتى به نزدیکترین افرادش ، که زن و فرزندان هستند ، رحم نخواهد کرد ، عدم ترحم او به معناى نپرداختن نفقه آنان نیست ، ممکن است از نظر مادى به بهترین صورت خانواده خود را اداره کند ؛ اما از نظر تربیت و معنویت ، بزرگترین لطمه را به آنان خواهد زد ؛ زیرا وقتى سرپرست خانواده ، داراى مسیرى غلط و راهى شیطانی باشد ، به ناچار افراد تحت تکفّلش به راه او کشیده مى شوند و در گمراهى و ضلالت خواهند افتاد. البته هر کدام از افراد خانواده ، خودشان انسان هاى مسئولى هستند و باید تکالیف الهى خود را به طور شایسته اى انجام دهند؛ ولى این طور نیست که اثرپذیر از سرپرست خود نباشند ، قطعاً پدر در شکل دادن شخصیتى آنان اثر دارد ، و بیشتر اوقات ، زن و فرزند تصور مى کنند راه پدر خانواده راه صحیحى است و این گونه پدران خائن همانانى هستند که قرآن مجید در سوره «احزاب» درباره آنان و شکایت زن و فرزند از جنایات آنان می فرماید : وَقَالُوا رَبَّنَا إِنّا أَطَعْنَا سَادَتَنَا وَکبَرَاءَنَا فَأَضَلُّونَا السَّبیلاَ * رَبَّنَا آتِهِمْ ضِعْفَیِنِ مِنَ الْعَذَاب ِوَالْعَنْهُمْ لَعْناً کبِیراً. 2«ما از فرمانروایان و بزرگانمان اطاعت کردیم ، در نتیجه گمراهمان کردند . پروردگارا ! آنان را از عذاب دو چندان ده ، و کاملاً از رحمتت دورشان ساز» . گناه گمراه کردن دیگران به اندازه اى سنگین است که در تأویل آیه 32 سوره « مائده » گفته اند گمراه کردن یک انسان ، یا به یادگار گذاشتن یک روش غلط که دیگران دچار آن شوند ، مساوى با کشتن تمام مردم است. 3 در روایات آمده است که مراد از« قتل » در آیه مورد نظر فقط کشتن نیست ؛ بلکه قتل عقل ، فطرت ، روح وروان ، و به تعبیر دیگر پیشگیرى از رشد و کمال دیگران است . در هر صورت در عبودیت غلط ، هم نابودى واقعیات اصیل انسانى خود انسان و هم تباه شدن مایه هاى تربیتى دیگران مطرح است ، و انسان در طول تاریخ گناهى بزرگ تر و پر خطرتر از این گناه به خود ندیده است . مهمترین نوع بندگى : راویان احادیث از امام باقر (علیه السلام) نقل مى کنند ، که حضرت در ترجمه بندگى فرموده است : « هر کس سخن گوینده اى را بشنود و به آن عمل کند او را بندگى کرده است ، اگر سخن را از منبع صحیح شنید و به اجرا گذاشت بندگى صحیح ور نه دچار عبودیت غلط شده است» 4 (مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ )؛ «هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده» بندگى گویندگان گویندگان را در یک تقسیم مى توان به دو گروه تقسیم نمود : 1 ـ گوینده صادق ، حکیم ، عادل ، خیرخواه ، عالم ، بینا و دلسوز . 2 ـ گوینده کاذب ، خائن ، غارتگر ، شقى و گمراه . خداوند بزرگ متکلمى است که مستجمع جمیع صفات کمال است، و همانند او کسى طالب خیر دنیا و آخرت بشر نیست ، البته براى رسیدن به کمالات و حقیقت گفتار او، باید دست به دامن سه نفر زد : پیامبر، امام معصوم ، فقیه جامع الشرایط. پیامبر و امام با تفسیر و توضیح شان بر قرآن ، و فقیه با اجتهادش در روایات و عرضه اجتهاد از مسائل الهى خبر مى دهند. انسان با شنیدن سخن پیامبر، امام و فقیه و به اجرا گذاشتن آن ، در حقیقت خدا را عبادت کرده ؛ زیرا پیامبر ، امام و فقیه فقط مبلّغ فرهنگ حقند ، و در این خط، انسان جز عبادت خدا عبادت دیگرى ندارد؛ زیرا در قرآن مجید اطاعت از پیامبر و امام و عالم ربانى ، در حقیقت اطاعت از خدا شناخته شده چنانچه در قرآن آمده است :
(مَن یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللهَ ) .5 ؛ «هر که از پیامبر اطاعت کند، در حقیقت از خدا اطاعت کرده » . و نیز قرآن دستور داده از « اُولی الاَْمْر » که عبارت از امام معصوم و فقیه عادل است اطاعت کنید ؛ چرا که اطاعت از اینان اطاعت از خداست . اما اگر انسان از اطاعت خدا ، پیروى از پیامبر ، امام و فقیه جامع الشرایط سر باز زند ، این طور نیست که از بندگی و فرمان برى آزاد شود و به خیال خود راحت گردد ؛ بلکه در این زمینه ، مطیع غیر خدا خواهد شد ، حال این غیر یا طاغوت هاى بیرونى و یا طاغوت درون که هواى نفس است مى باشد . مطیع خدا و تسلیم حق ، راهى براى فرمان دادن غیرخدا در شئون حیاتش باقى نمى گذارد ، و مطیع و فرمانبر غیر ، راهى براى برنامه هاى الهى در زندگیش قرار نمى دهند ، و در صورت دو شکل اطاعت ، هم اطاعت از خدا و هم اطاعت از غیر خدا ، انسان را به پلیدى شرک دچار مى کند. در صورت نشنیدن فرمان خدا که باعث رشد و کمال انسان است ، آدمى دچار شنیدن خواسته هاى خود و خواسته هاى دیگران شده و متّصف به صفت بندگى غیر مى گردد . تعبیراتى از قبیل عبد هوى ، عبد دنیا، عبد شکم ، عبد مال ، عبد طاغوت در قرآن و روایات زیاد آمده و خلاصه باید گفت : بیرون آمدن از خط نورانى بندگى حق ، انسان را به ناچار دچار بندگى ذلت بار شیطانى ، در همه چهره هایش و بندگى هواى نفس مى کند و نقطه شروع خسارت انسان هم از همین جاست . قرآن مى گوید: کسى که خود را از حق محروم کند ، در قید ولایت طاغوت خواهد رفت : (وَالَّذِینَ کفَرُوا أَوْلِیَاؤُهُمُ الطَّاغُوتُ ) .6 « وکسانى که کافر شدند ، سرپرستان آنان طغیان گرانند ». یا جاى دیگر می فرماید : ( أَفَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَوَاهُ ).7 ؛ « پس آیا کسى که معبودش را هواى نفسش قرار داده دیدى؟» فرآوری محمدی بخش قرآن تبیان پی نوشت ها ا : 1- انفال (8): 22. 2ـ احزاب (33) : 67 ـ 68 . 3ـ (مَن قَتَلَ نَفْساً بِغَیْرِ نَفْس أَوْ فَسَاد فِى الاَْرْضِ فَکأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعاً وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعاً). «هر کس انسانى را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روى زمین بکشد ، چنان است که گویى همه انسان ها را کشته و هرکس انسانى را از مرگ رهایى بخشد چنان است که گویى همه مردم را زنده کرده است » . 4 ـ قال الباقر (علیه السلام):« مَنْ اَصْغى اِلى ناطِق فَقَدْ عَبْدَهُ فَاِنْ کانَ النّاطِقُ یُؤَدى عَنِ اللهِ عَزَّوَجَلَّ فَقَدْ عَبَدَ اللهَ وَاِن کانَ النّاطِقُ یُؤَدّى عَنِ الشَّیطانِ فَقَدْ عَبَدَ الشَّیطانَ» ( کافى : 6/434 ، باب الغناء ، حدیث 24 ). 5- نساء (4): 0 8. 6- بقره (2): 257. 7- جاثیه (45): 23. منبع : کتاب بر بال اندیشه ،استاد حسین انصاریان
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 367]