محبوبترینها
نمایش جنگ دینامیت شو در تهران [از بیوگرافی میلاد صالح پور تا خرید بلیط]
9 روش جرم گیری ماشین لباسشویی سامسونگ برای از بین بردن بوی بد
ساندویچ پانل: بهترین گزینه برای ساخت و ساز سریع
خرید بیمه، استعلام و مقایسه انواع بیمه درمان ✅?
پروازهای مشهد به دبی چه زمانی ارزان می‌شوند؟
تجربه غذاهای فرانسوی در قلب پاریس بهترین رستوران‌ها و کافه‌ها
دلایل زنگ زدن فلزات و روش های جلوگیری از آن
خرید بلیط چارتر هواپیمایی ماهان _ ماهان گشت
سیگنال در ترید چیست؟ بررسی انواع سیگنال در ترید
بهترین هدیه تولد برای متولدین زمستان: هدیه‌های کاربردی برای روزهای سرد
در خرید پارچه برزنتی به چه نکاتی باید توجه کنیم؟
صفحه اول
آرشیو مطالب
ورود/عضویت
هواشناسی
قیمت طلا سکه و ارز
قیمت خودرو
مطالب در سایت شما
تبادل لینک
ارتباط با ما
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
مطالب سایت سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون
آمار وبسایت
تعداد کل بازدیدها :
1828931967
جواني چيست؟
واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: KIA16th March 2006, 12:42 PMعشق مفهوم زندگي را شفافترميکند شيوا16th March 2006, 12:50 PMجواني شعبه اي از ديوانگيست........... aziz16th March 2006, 12:57 PMجواني تابستان است هم خودرا مي سوزاند هم اطرافيان خو د اگر با فكر و انديشه عمل نكنند؟ KIA16th March 2006, 01:07 PMديوانگي هم خودش عالميه elada16th March 2006, 03:41 PMجواني با همه تلخي ها و شيريني هاش ،با همه انتظارها و شب بيداريهاي عاشقانه اش، بزرگترين ثروت زندگيه:rolleyes: gelare16th March 2006, 09:33 PMگذشته گاهی خیلی سخت به ادم درس داده aziz17th March 2006, 01:06 AMشما دو بار پست تکراری داشتیدجواني كجائي يادت بخير mashayekh17th March 2006, 01:15 AMجوونی بزرگترین ثروت که متاسفانه خیلی ها راحت از دستش میدن Tarannom19th March 2006, 07:42 AMجوانى يعنى شور , يعنى حرارت, يعنى همه حيات saraman19th March 2006, 09:40 AMدوران جوانی آیا تا به حال به جوانی این دوران طلایی زندگی فکر کردید آیا متوجه گذر زمان هستید که چطور ثانیه های عمرمان را به یغما میبرند بی انکه خودمان متوجه باشیم پس نوشته زیر رو بخون تا بیشتر متوجه بشی که چی دارم می گم . جوانی می خواهم از تو بگویم از جوان وجوانی ٬ از شور ٬از شوق٬ از سیل باران بهاری در جاری رگهای تو ٬ از سرخی گونه ات و نبض شقیقه ات که چون به هیجان آید طغیانی از انقلاب زندگی رگهاست ٬ از تو جوان که دریای قدرتی ٬موج نشاطی وشور اشتیاقی ٬گاه چون اقیانوسی آرام ٬وگاه چون موج سهمگین دریای خشمگین ٬گاه چون شکوفه تازه بهاری وگاه چون برگ زرد پاییزهستی ملول از بیرحمی های زمانه٬ پیش از اینها وبیش از اینها گفته اند از جوانی . راستی جوانی چیست ؟ ماهیتش ....خصوصیتش... واینکه چه باید کرد ؟ به راستی چه باید کرد؟ چطور باید قدر جوانی را دانست ؟ چطور باید جوان بود – وجوان ماند وراز جوانی در چیست ؟ جوانی موهبتی است چون بنفشه بهاری٬ گذرا و زیبا تا به دیدنش بنشینی رفته است این است که پیران ما ٬ آنانکه این بهار را از دست داده اند می گویند «جوانی کجایی که یادت به خیر» ویا «روز جوانی مال پیری بنگر » اما میدانم که تو امروز از این شعارها خسته ای ٬خود با موج او می روی در درون آنی ٬اما نمی دانی که چیست ؟ چون چهل سال را گذراندی چشم باز می کنی و می گویی یادش بخیر وقتی جوان بودم . جوانی زمینی است حاصل خیزاما بکر ٬بذری باید پربار و بارانی بارور فقط در آن بذر نیکی بکار وچون دانه ات را کاشتی زمانی که موهای شقیقه ات به سپیدی گرایید زمینت حاصل میدهد و تو هنوز جوانی زیرا که حاصل جوانی را داری نه خود جوانی را .نشسته ای بر توسنی به رنگ جوانی می تازی و گرد بر می انگیزی طنین شادیت همه دشت را می پوشاند زمین زیرپایت گهواره ای است که بیتاب تاب میخورد ٬ نشسته ای بر توسنی به رنگ جوانی سنگ را همان قدر رام می بینی که آرام دشت را وهیچ دیواری رابرای پشت سرنهادن بلند نمی پنداری آسمان را چتری می بینی که به تدبیر تو گشوده شده با سایه روشنی دلخواه ٬ با این شتاب به کدام سو می روی ٬ ازخود نمی پرسی ٬نمی پرسی و نمی توانی که بپرسی ٬نمی پرسی چرا که سراپا شور تاختن هستی نمی توانی چراکه برد وباخت نمی شناسی چیزی در تو هست که روز وشب آرامت نمی گذارد چیزی از جنس جستجو واز فصل آرزو٬گاهی به آینده می اندیشی اما درنگ نمی کنی ٬ آنها که در راه مانده اند آنها که فرصت بازگشت را از دست داده اند ٬آنها که کتاب تجربه زیر بغل زده اند همه میخواهند به تو چیزی بگویند اما پیش از آنکه نسیم سلامشان دل تو را بنوازد ٬تند باد عبورش کلاه از سر تان می اندازد ٬باز که می گردند حرفهایشان را قاب و کتاب مجمع الامثال میکنند٬کسی به تو می گوید که درنگ نیرنگ پیران است برای زدودن خستگی ٬ تو می افتی و برمی خیزی اما نه آنکه خستگی از تن بگیری ٬ یا راه آمده را دمی مرور کنی باز می تازی نستوه وبیقرار ٬گاه از کوچه باغی که می گذری هلهله ات خواب پرندگان را می آشوبد ٬ شاید سیبی هم از درخت بچینی ٬ پاره ای وقتهای سنگی هم می اندازی ٬بالی را هم می شکنی ٬ دری را هم به هوس می کوبی با جنگل وهرچه در راه اوست نیز گاهی جوانی می کنی با این همه در راه که می روی پیغامها می بری ٬ دلها شاد می کنی ٬اشکها می زدایی ودستها می گیری بی آنکه چشم به سپاسی داشته باشی گاه کلاه طفلی را از دست باد می گیری ٬ بره ای را به رمه باز میگردانی ٬ شکسته های دلی را بند می زنی ٬سنگ آسیابی را می چرخانی و در هر حال دلی ساده داری دلی که در اوج غرور با گریه کودکی فتح میشود ٬ تو می دانی که هر جا که چشمه ای است اگر کلبه ای باشد آغوش تسکین گشوده ٬ هرجا که سایه ای هست و جو کناری وپونه ای ٬ اگر سفره ای باشد خرده نانی به دامن ٬هرجا که دری باز است اگر لبخندی باشد به صداقت ٬هرجا که شاخساری آویخته است اگر دستی باشد به کرامت آنگاه نه زخمی برجای می ماند که مرهم بخواهد و نه زیانی که تاوان . شما چه فکر می کنید آیا شما هم با این نوشته ها موافقید ؟ » aziz19th March 2006, 12:38 PMعيد بر شما مبارك جواني ما رفت ولي پيري هم عالمي دارد saraman19th March 2006, 02:20 PMپیری ما رفت و مردن هم عالمی دارد!!!:D عيد بر شما مبارك جواني ما رفت ولي پيري هم عالمي دارد leyla_hasty19th March 2006, 02:51 PMسرعت امید قدرت تلاش اراده هدف عشق خلاصه اخرش:d roshanak127th March 2006, 12:25 PMجواني فرداي كودكي است و ديروز پيري است . هر خط از چين و چروك پيري برابر با يكسال جواني است . saraman27th March 2006, 03:41 PMزندگی چیست؟کاربران ثبت نام کرده قادر به مشاهده لینک می باشند طی شد این عمر تو دانی به چه سان پوچ وبس تند چنان باد دمان همه تقصیر من این است که خود می دانم که نکردم فکری که تعمق ننمودم روزی ، ساعتی یا آنی که چه سان می گذرد عمر گران کودکی رفت به بازی ، به فراغت ، به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات همه گفتند کنون تا بچه ست بگذارید بخندد شادان که پس از این دگرش فرصت خندیدن نیست من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو ؟ نتوان خندیدن نتوان فارغ و وارسته زغم ، همه شادی دیدن ، همچو مرغی آزاد هر زمان بال گشودن سر هر بام که شد خوابیدن من نپرسیدم هیچ که پس از این ز چه رو بایدم نالیدن هیچ کس نیز نگفت زندگی چیست ؟ چرا آمده ایم ؟ بعد از این چند صباح به چه سان باید رفت؟ به کجا باید رفت؟ با کدامین توشه ، به سفر باید رفت؟ من نپرسیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت نوجوانی سپری گشت ، به بازی ، به فراغت ، به نشاط فارغ از نیک و بد و مرگ و حیات بعد از آن باز نفهمیدم من ، که چه سان می گذرد عمر گران؟ لیک گفتند ، جوان است هنوز بگذارید جوانی بکند بهره از عمر برد ، کامروایی بکند بگذارید که خوش باشد و مست یک نفر بانگ بر آورد که او ، از هم اکنون باید ، فکر فردا بکند دیگری آوا داد که چو فردا بشود فکر فردا بکند سومی گفت همانطور که دیروزش رفت ، بگذرد امروزش ، همچنین فردایش با همه این احوال من نپرسیدم هیچ ، که چه سان عمر گذشت من نیندیشیدم به چه ترتیب جوانی بگذشت آن همه قدرت و نیروی عظیم ،به چه ره مصرف گشت؟ نه تفکر ،نه تعمق، نه اندیشه دمی عمر بگذشت به بیهودگی و مسخرگی چه توانی که زکف دادم مفت؟ من نپرسیدم و کس نیز مرا هیچ نگفت قدرت عهد شباب ، می توانست مرا تا به خدایش ببرد لیک بیهوده تلف گشت جوانی هیهات آن کسانی که نمی دانستند ، زندگی یعنی چه؟ رهنمایم بودند عمرشان طی می گشت بیخود و بیهوده و مرا می گفتند که چو آنها باشم که چو آنها دایم ، فکر خوردن ، فکر گشتن ، فکر تامین معاش ، فکر ثروت باشم فکر یک زندگی بی جنجال ، فکر همسر باشم کس مرا هیچ نگفت زندگی ثروت نیست ، زندگی داشتن همسر نیست زندگانی کردن ، فکر خود بودن و غافل زخدا بودن نیست ای صد افسوس که چون عمر گذشت ، معنی اش می فهمم حال می پندارم ، هدف از زیستن این است رفیق من شدم خلق که با عزمی جزم پای از بند هواها گسلم پای در راه حقایق بنهم با دلی آسوده فارغ از حسرت و آز و حسد و کینه و بخل در ره کشف حقایق کوشم باده ی جرأت و امید و شهامت نوشم زره جنگ برای بد و ناحق پوشم ره حق جویم و حق گویم و آنچه آموخته ام بر دگران نیز نکو آموزم شمع راه دگران باشم و با شعله ی خویش ره نمایم به همه گرچه سراپا سوزم من شدم خلق که مثمر باشم نه چنین زاید و بی جوش و خروش عمر بر باد و به حسرت خاموش ای صد افسوس که چون عمر گذشت معنی اش می فهمم حال می پندارم ، که این عمر به چه ترتیب گذشت کودکی بی حاصل نوجوانی باطل وقت مردن غافل به زبانی دیگر ""کودکی در غفلت"" ، ""نوجوانی شهوت"" ، ""در کهولت حسرت aziz28th March 2006, 05:03 AMآمدي ،جانم به قربانت ولي حالا چرا بي وفا حالا كه من افتادم از پاچرا نوشداروئي و بعد از مرگ عزيز آمدي سنگدل ، اين زودتر مي خواستي ، حالا چرا عمر ما را مهلت امروز و فرداي تونيست من كه يك امروز مهمان توام ، فردا چرا نازنينا ما به ناز تو جواني داده ايم ديگر اكنون با جوانان ناز كن با ما چرا ؟؟؟؟؟جواني هي ؟؟؟؟ saraman29th March 2006, 01:01 PMدوره ای از زندگی یک انسان است که در آن زمان تا حدودی از لحاظ فکری و جسمی مستقل میشود!!!!!!!!!!! Rudsar6th April 2006, 10:12 PMجواني شمع ره كردم كه جويم زندگاني را نجستم زندگاني را و گم كردم جواني را Rudsar6th April 2006, 10:13 PMجواني بر سر كوچ است درياب اين جواني را. dokhtarak7th April 2006, 09:34 AMجوانی یعنی بهترین فرصت در زندگی مرجان_157th April 2006, 12:42 PMیعنی موتور سواری تو خیابونهای خلوت,جیغ کشیدن رو قله دماوند,دویدن وسط دریا,خلاصه رسیدن به ارزوها paresa7th April 2006, 01:09 PMجوانی بهترین نعمت خداست و شکر آن استفاده درست کردن از نیروها و تواناییهاست و عبادت در آن دوران بهترین پاداشها را دارد .:rolleyes: Rudsar7th April 2006, 06:16 PMامروز حين كوهپيمايي معناي جواني را ديدم: جواني يعني دست دختركي رو گرفتن و بالاي كوه رفتن. جواني يعني بلندبلند شوخيهاي ركيك گفتن. جواني يعني لباسهاي آنچناني پوشيدن. جواني يعني سر و صورت را به شيوه‌هاي عجيب و غريب درآوردن. جواني يعني در ظاهر خوشبختي ولي در باطن بدبختي. جواني يعني براي خاطر لحظه‌اي لذت، سعادت خود را خراب كردن. جواني يعني فراموشي. جواني يعني با اين طرز تفكر زندگي كردن كه: هميشه جوانيم و هرگز پير نميشيم. جواني يعني ... mashayekh7th April 2006, 08:10 PMپیری ما رفت و مردن هم عالمی دارد!!!:D مردنم عالمی داشت ولی نمی دونی دنیای بعد از مرگ چه حالی میده:D امروز حين كوهپيمايي معناي جواني را ديدم: جواني يعني دست دختركي رو گرفتن و بالاي كوه رفتن. جواني يعني بلندبلند شوخيهاي ركيك گفتن. جواني يعني لباسهاي آنچناني پوشيدن. جواني يعني سر و صورت را به شيوه‌هاي عجيب و غريب درآوردن. جواني يعني در ظاهر خوشبختي ولي در باطن بدبختي. جواني يعني براي خاطر لحظه‌اي لذت، سعادت خود را خراب كردن. جواني يعني فراموشي. جواني يعني با اين طرز تفكر زندگي كردن كه: هميشه جوانيم و هرگز پير نميشيم. جواني يعني ... همش افکار خودتون بود؟:D Rudsar7th April 2006, 10:27 PMمردنم عالمی داشت ولی نمی دونی دنیای بعد از مرگ چه حالی میده:D همش افکار خودتون بود؟:D افكار شما چيه؟؟؟!!! نكنه شما افكار فرنگي داري؟؟!!:D royal-h8th April 2006, 01:55 AMافكار شما چيه؟؟؟!!! نكنه شما افكار فرنگي داري؟؟!!:D جوانی میگذره اماااااااااااااااااا من تا به حال نتونستم کاری انجام بدم که معناشو بفهمم جوانی میگذه و ما قدرشو نمیدونیم:o abtin8th April 2006, 08:20 AMجوانی یعنی مخا تعطیل. داشتن آرزوهایی که بعدا در پیری حسرتشو می خوریم. ....... هم عبادت کن,هم حالشو ببر,هم بذار حالشو ببرن,هرروز برو کوه,هم مهربون باش, دیگران رو نیازار اما نذار به آسونی از کفت بره,چون دیگه از این خبرا نیست. Rudsar9th April 2006, 08:02 PMمقصر جوونا نيستن كه ولو شدن تو خيابونا. چه كنه كه ول معطله. به كوه ميره كه وقتش بره. اونجا نره كجا بره؟ تعداديشون براي ورزيدن ميرن، تعدادي هم براي گذران وقت. جوونا دارن هدر ميرن. يكي بياد راه حل عملي ارائه بده. به نظر شما مشكل از كجا آب ميخوره؟؟!! غنچه10th April 2006, 02:18 PMجواني يعني نيروي حيات آدم17th August 2006, 09:32 PMاگر با خدا صحبت می کنی پس تنها نیستی Stranger Elf17th August 2006, 10:05 PMحدود جوانی از شمال محدود است ، به آينده ای كه نيست به اضافه ی غم پيری و سايه ي مخوف ممات از جنوب به گذشته ی پوچی پر از خاطرات تلخ گاهي اوقات شيرين مشرق ، طلوع آفتاب عشق ، صلح با مرگ شروع جنگ حيات مغرب ، فرسنگها از حيات دور ، آغوش تنگ گور غروب عشق ديرين اين چه حدوديست ! آيا شنيده ای و ميدانی ؟ حدود دنيای متزلزلی است موسوم به : جوانی شعر از کارو لادن**19th August 2006, 02:25 PMکسانی که چیز هایی تازه در پیری به خدا می دهند کسانی هستند که آن چیز ها را در جوانی به شیطان داده اند DaryaDel19th August 2006, 06:14 PMعهد جواني گذشت در غم بود و نبود نوبت پيري رسيد، صد غم ديگر فزود «شيخ بهايي» roksana_200620th August 2006, 10:27 AMجوانی بهترین دوران زندگی هست این رو از هر کس بپریبن بهتون میگه پس بهتره قدرش رو بدونیم و ازش لذت ببریم caspian_g20th August 2006, 02:30 PMجوان میتواند و نمیداند ولی بیر میداند و نمیتواند! آدم22nd August 2006, 10:18 AMجوانی دوره کشت محصول در زندگی است. به امید اینکه روزی این محصول در دورهای دیگه برداشت بشه....... mahtabeshab27th August 2006, 02:17 PMآن سالها که حس جوانم رقیق بود مضمون عاشقانه شعرم عمیق بود او در تمام گستره زخم های من تمثیل آب ، وقت مهار حریق بود فقط از خدا می خوام کمکم کنه تا طوری زندگی کنم که وقتی پیر شدم هیچ وقت افسوس جوانی و روزهای خوب آن را نخورم و این قدرت رو به من و به همه جوانان بده تا از این لحظات ناب ، نهایت استفاده رو ببریم.:p ;) جوانی به راستی که گنج است گنجی که در دستان توست ولی تو شاید بی خبر باشی mojix27th August 2006, 03:52 PMجوانی داستانی بود پریشان قصه ی بی سرانجامی که از یادش گریزانم به غفلت رفت از دستم وزین غفلت پشیمانم منکه از جوونیم چیزی نفهمیدم. تا نوجوان بودم عاشق رسیدن به جوانی بودم تا بهم بگن تو جوونی! ولی حالا که جوونم میبینم هیچوقت تو زندگی ازش استفاده نکردم. چرا؟! چون من نسل سوخته ام. نسلی که از همه چیز محروم بود... mojix27th August 2006, 03:57 PMروزگار عشق ورزیها گذشت مرغ بخت ما ازین صحرا گذشت آدمی در رنج غربت رنگ باخت بسکه تنها آمد و تنها گذشت در سخن بودم شبی با آینه گفتم آن شادی چه شد گفتا گذشت گفتم آن لبخند مستی بخش کو گفت خوابی بود و این رویا گذشت روزگارا از جوانان رخ متاب ما گذشتیم از تو و از ما گذشت ..............من این شعر رو از نوجوانی حفظ کرده بودم ولی دلیلشو نفهمیدم تا الان!! kamiyab17th September 2006, 03:38 AMjavuni javuni javuni......chi begam.....javuni yani khiyal,,,,,khiyale dashtane ye yare khub....yani havas.....yani tars.....yani ghose khordan....yani ghame ayande.,..... vali......ino ham dashte bashin ... fereshtegan ruzi az khoda porsidand:bar khodaya to ke bashar ra inghadr dust dari gham ra digar chera afaridi?khodavand goft :gham ra bekhatere khodam afaridam chon in makhlughe man ke khub mishnasamesh ta ghamgin nabashe be yade khalegh nemiyofte rameh200614th November 2006, 10:19 AMجوانی ستاره ای است که تنها یک بار در اسمان عمر طلوع میکند. kimyya14th November 2006, 12:07 PMjavuni javuni javuni......chi begam.....javuni yani khiyal,,,,,khiyale dashtane ye yare khub....yani havas.....yani tars.....yani ghose khordan....yani ghame ayande.,..... vali......ino ham dashte bashin ... fereshtegan ruzi az khoda porsidand:bar khodaya to ke bashar ra inghadr dust dari gham ra digar chera afaridi?khodavand goft :gham ra bekhatere khodam afaridam chon in makhlughe man ke khub mishnasamesh ta ghamgin nabashe be yade khalegh nemiyofte دوست عزيز فارسي:mad: ;) :D saeid 198214th November 2006, 01:00 PMجواني گلي زيباست كه عمرش كوتاه است POOP14th November 2006, 03:23 PMجوانی دورانی که دوست داریم به همه آرزوهامون برسیم تا جوانیم لذتشو ببریم و آخرش هم هیچی ... جوانی دوره بلوغ فکری و دیدن ویاد آوردن این دوران در پیری اگه برسیم . شاد باشید و از فکرتون درست استفاده کنید که هیچ وقت افسوس نخورید kiana_p15th November 2006, 12:25 AMجواني دنياي زيبايي است كه فقط پيرها مي دانند يعني چي؟چون ادم تا جوان است قدرش را نمي داند.!!!!!!!!!!!!يك شعر زيبا در مورداهميت عبادت در جواني است كه(مي گن خدا به دعاي جوان ها بيشتر گوش ميده)برايتان مي نويسم : در جواني پاك بودن شيوه پيغمبري است ور نه هر گبري به پيري مي شود پرهيزگار kimyya15th November 2006, 11:33 AMجواني يعني توانستن و� سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 788]
-
گوناگون
پربازدیدترینها