تور لحظه آخری
امروز : چهارشنبه ، 28 شهریور 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):مؤمن كم حرف و پر كار است و منافق پر حرف و كم كار.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

وکیل کرج

خرید تیشرت مردانه

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ابزار دقیق

خرید ریبون

موسسه خیریه

خرید سی پی کالاف

واردات از چین

دستگاه تصفیه آب صنعتی

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

خرید نهال سیب سبز

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

دیوار سبز

irspeedy

درج اگهی ویژه

ماشین سازان

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

شات آف ولو

تله بخار

شیر برقی گاز

شیر برقی گاز

خرید کتاب رمان انگلیسی

زانوبند زاپیامکس

بهترین کف کاذب چوبی

پاد یکبار مصرف

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

بلیط هواپیما

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1816528757




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

«آنک آن یتیم نظر کرده» به لبنان می‌رود


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: کتاب  - رمان «آنک آن یتیم نظر کرده» محمدرضا سرشار با ترجمه عربی بتول مشکین فام، مدرس زبان و ادبیات عرب دانشگاه الزهرا مراحل چاپ را در کشور لبنان طی می کند. به گزارش خبرآنلاین، کتاب «آنک آن یتیم نظر کرده» که نسخه عربی آن توسط سوره مهر منتشر می شود حاصل تحقیقات محمدرضا سرشار در متون معتبر تاریخی مرتبط با زندگی و سیره پیامبر ‌اسلام (ص)، در قالب داستانی و با لحنی شاعرانه است. بتول مشکین فام، مترجم این اثر درباره این کتاب می گوید: زمانی که «آنک آن یتیم نظر کرده» را ترجمه کردم سال پیامبر(ص) بود و خدمتی کوچک بود که امیدوارم پیامبر از من بپذیرند. من در کشورهای عربی کتاب های دیگران را هم درباره پیامبر خوانده ام، اما کتابی که محمدرضا سرشار نوشته کمی متفاوت است. مشکین فام ادامه داد: در برخی آثار برخی از صحابه مقدس می شوند، بیش از اندازه ای که باید مقدس باشند و در مقابل چهرۀ حضرت علی (ع) در آنجا مخدوش است یا اصلاً چنین چهره ای نیست. وی با تاکید بر اهمیت مستند بودن یک کتاب افزود: این خیلی مهم است که وقتی نگاهی به سیره داریم یک نگاه درست، صحیح و مستند باشد. کتاب هایی که آن ها مطرح می کنند، اصلاً مستند نیست. اگر ترجمه من از این کتاب را مطالعه کنید، متوجه می شوید که در پاورقی سندهایی آورده ام تا به مخاطب بگویم، این مطلبی که شما می خوانید، چنین اسناد تاریخی را داراست. سعی کردم خواننده در واقع یک نگاه علمی به کتاب داشته باشد. این استاد دانشگاه با اشاره به تحقیق های محمدرضا سرشار برای نگارش این کتاب گفت: هر چند نویسنده در پرداخت به سیره و زندگی حضرت محمد(ص) به منابع تاریخی استناد کرده،اما بهره‌گیری وی از تخیل در پرداخت احوال روانی شخصیت‌های فرعی و توصیف مکان‌ها و اشیاء، نیز به وضوح مشهود است. به نظرم این کتاب در سطح جهانی نیز برای خود جایگاهی را باز خواهد کرد. «آنک آن یتیم نظر کرده» پیش از این توسط دکتر جیمزکلارک به انگلیسی ترجمه شده است. در بخشی از این کتاب می خوانیم: «محمد، از پس‌‌ِ خوابی کوتاه، سر از زمین ماسه‌ای غار‌ِ حرا برگرفت. هوا خنکایی لرزآور داشت. شب، گویی به نیمة خود رسیده بود. محمد، سر سوی بیرون چرخانید: به آسمان اندر، هلال‌ِ لاغر ماه، نور کم‌جان‌ِ خویش را بر کوههای حرا و ت‍َب‍‍ِیر و دشت‌ِ گسترده جنوبی افشانده بود. مکه، طبیعت پیرامون آن و سربه‌سر جهان، در خوابی ژرف غرقه بودند. سکوتی سنگین و غریب، هستی را یکسره در خود فرو پیچیده بود. از هیچ سو، هیچ صدا فراز نمی‌شد. گویی آن شب، زمین و زمان نیز با زندگان، به خواب اندر شده بودند: نسیم، از جنبش بازمانده بود، و رودی نیز اگر بود، به یقین، آنک پای از رفتار کشیده بود. محمد، پیش‌تر بسیار نیمه شبان را با بیداری سپری ساخته بود. لیک، آن مایه سکوت و آرامش را، هرگز نه شنیده و نه احساس کرده بود: گوش، از شدت بی‌صدایی به درد دچار می‌آمد. فضا گویی جنسی از ابدیت یافته بود. زمان انگار از گذر ایستاده بود؛ و هستی، در لحظه‌ای از بی‌مرگی و زوال‌ناپذیری، معلق مانده بود. سکون و سکوت چنان بود که گیاهی اگر می‌رست یا غنچه‌ای اگر بر بوته‌ای می‌شکفت، به یقین، صدای آن به گوش می‌آمد. پس، ناگاه، به آسمان اندر، نوری تند، از جنسی غریب آشکار گشت، و جمله افق‌ِ نگاه محمد را پرساخت. آن‌گاه او، ترسان، در جسم و جان خویش، جنبشی احساس کرد: لرزشی در تن. د‌َو‌ّار سر. د‌َو‌َران. د‌َو‌َران. تا مرز‌ِ سرگیجه. فشار. فشردگی تن و روح. بیرون شدن چیزی از تن: ذر‌ّه ذر‌ّه. درد. درد. درد. دردی بیرون از توان‌ِ مردی به‌نیرو حتی، چونان محمد. درد‌‌ِ واپسین دم‌ِ زندگی: مرگ. بیرون رفتن ک‍ُند و کشندة جان از تن....».




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 360]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن