تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام موسی کاظم (ع):افطارى دادن به برادر روزه دارت از گرفتن روزه (مستحبى) بهتر است.
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826055740




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

تربیت فرزند در پرتو دین (5)


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
تربیت فرزند در پرتو دین (5)
تربیت فرزند در پرتو دین (5)   نویسنده : روح الله پورشریفی منبع : سایت راسخون  
روح الله پورشریفی
فصل هفتم :   روش های تربیت دینی   روشهای تربیت در سیره معصومین (علیهم السلام)   الف)روش محبت محبت نیاز اساسی و طبیعی انسان ، بالاخص کودکان است . یکی از عللی که آدمی را از تنهایی گریزان و در جمع سرخوش می سازد ، این است که در تنهایی محبت جایی ندارد و تمایلات آدمی در آن برآورده و ارضا نمی شود . بررسی های متعدد در مورد کودکان ، ثابت کرده است که محبت مهمترین عامل سلامت روح کودک و عدم آن موجب ناهنجاری های روانی است . کمبود محبت مشکلاتی را پدید می آورد که نه تنها برای طفل زیان بخش است ، بلکه زمینه را برای آشفتگی های اجتماعی فراهم می سازد . روانشناسان و متخصصان اطفال که چندین هزار نمونه از جرائم را بررسی کرده اند به این نتیجه رسیده اند که : بعضی از کودکان به علت اینکه در محیط خانواده مورد بی مهری پدر و مادر قرار گرفته اند ، در واکنش به این کمبود به سرقت یا آزار دیگران دست زده اند . (140) پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) درباره ترحم و محبت به کودکان می فرمایند : «کودکان خود را دوست بدارید و نسبت به آنها مهر بورزید و به وعده ای که به آنها داده اید وفا نمایید ، خداوند بر هیچ چیز خشم نمی گیرد آن چنان که به خاطر کودکان خشم می گیرد .(141) » تعالیم اسلامی برای رشد شخصیت انسان ، مربیان را امر به محبت و مهربانی نسبت به کودکان می نماید . امام صادق (علیه السلام) می فرمایند : « خداوند بعضی از بندگانش را به خاطر دوستی شدیدی که به فرزندانشان داشته اند ، مورد مرحمت خود قرار می دهد .(142) » همانطور که گذشت ، از نیازهای مهم روحی و روانی کودک ، نیاز به محبت از سوی دیگران است ، به خصوص از سوی پدر و مادر . از این رو در تربیت کودک بایستی بدین امر مهم توجه کافی شود . باید بدانیم که کودک در دوران اولیه زندگی ، موجودی ضعیف و ناتوان است . از همین جهت نیاز شدیدی به محبت و حمایت پدر و مادر و دیگران دارد . روان کودک همانند جسم او نیازمند تغذیه است . همانگونه که غذای کافی و مناسب و سالم در تأمین سلامت جـسمانی کودک نقش مؤثری دارد ، تغـذیه ی روحی از جـمله محبت کردن به کودک نیز در سلامت روحی و تعادل روانی او بسیار مؤثر است . کودک از همان ابتدای تولد ، مهر و نوازش و عاطفه اطرافیان را به خوبی درک می کند ، هر چند راهی برای بیان احساس خود جز لبخند های کودکانه ندارد . از این رو لازم است والدین به فکر تامین این نیاز روحی در فرزند خود باشند و از آن غفلت ننمایند .(143) با یک نظر اجمالی در روایات اخلاقی و تربیتی اسلام ، پی می بریم که مسئله «محبت و عاطفه» از ارکان مهم تربیت فرزندان شمرده شده است و البته یکی از راههایی است که همیشه جوابگو و نتیجه بخش است . پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) می فرمایند : «کودکان خود را دوست بدارید و آنان را مورد محبت و مرحمت قرار دهید.(144) » در جای دیگر در مورد یکی از مظاهر این نیاز روحی ، یعنی علاقه و نیاز کودکان به در آغوش گرفته شدن و بوسیدن می فرمایند : «فرزندان خود را زیاد ببوسید ، زیرا با هر بوسه ، برای شما مقام و مرتبتی در بهشت ، فراهم می شود که فاصله میان هر مقام پانصد سال است.(145) » باید توجه داشت که محبت کردن شرایطی دارد که برای نتیجه بخش بودن محبت باید آنها را مورد نظر قرار داد و رعایت نمود از جمله : 1- محبت راستین محبت به کودک باید راستین باشد . زیرا کودکان محبت تصنعی و ساختگی را درک کرده و از آن بیزارند . هم چنین محبت به کودک نباید بستگی به موقعیت او داشته باشد . به عبارت دیگر نباید ابراز محبت به طفل به خاطر زیبایی او ، رشد خوب او یا انجام کارهای شایسته در منزل باشد . هر چند این جنبه ها ، زمینه را برای محبت بیشتر فراهم می آورد ، ولی نباید ملاک محبت قرار گیرد. 2- پرهیز از تبعیض محبت اولیاء و مربیان نسبت به کودکان باید در حضورشان یکسان باشد زیرا تبعیض در محبت نسبت به یکی از کودکان باعث رنجش کودکان دیگر می شود . 3- به انحصار در نیاوردن محبت هیچ یک از پدر و مادر یا معلمین نباید مهر و محبت کودک را به تنهایی در انحصار خود در آورند ، بلکه باید راه را بازگذارند تا کودک بتواند دیگران را نیز دوست بدارد . 4- محبت نباید مانع امر و نهی به جا باشد محبت والدین و مربی نباید مانعی برای امر و نهی نسبت به کودک باشد . آن جا که جای مهر است باید مهربان بود و آن جایی که جای امر و نهی باید همان را انجام داد . شرایط دیگری نیز برای محبت کردن بیان شده که مجال آوردن آنها در این بحث نیست . 5- افراط و تفریط در محبت یکی از علل پیدایش احساس حقارت ، زیاده روی در اعمال محبت نسبت به کودک است . اطفالی که بیش از اندازه مورد مهرورزی قرار می گیرند ، از خود راضی بار خواهند آمد و در طول ایام حیات خود به خصوص در مواقع برخورد با مشکلات زندگی دچار احساس حقارت و پستی می شوند و در نتیجه ممکن است به اعمال ناشایستی دست بزنند و در بعضی از مواقع دچار ناراحتی های روحی و فشارهای روانی شوند . اظهار محبت به کودکان بدان معنا نیست که از تربیت کودک غافل بمانیم بلکه این عمل باید وسیله تربیت قرار گیرد نه مانع آن . (146) زیاده روی در محبت نه تنها تاثیر مثبتی نخواهد داشت بلکه آثار منفی به دنبال خواهد داشت . همانطور که آب و غذا نقش حیاتی در سلامت کودک و به طور کلی انسان دارد ، اگر بیش از حد لازم ، وارد بدن شوند ، باعث بیماری در بدن می گردند ، محبت نیز به عنوان یک غذای روحی و روانی اگر بیش از حد معمول نسبت به کودک ابراز شود ، تاثیرات منفی خواهد داشت .(147) روانشناسی در این زمینه می گوید : «والدینی که زیاده از حد نسبت به فرزندان خود محبت کنند به حس اعتماد به نفس کودک خود زیان می رسانند .(148) » همانطور که زیاده روی در محبت باعث بوجود آمدن مشکلاتی می شود ، کمبود محبت نیز مشکلاتی را در تربیت فرزند بوجود می آورد . به نظر بسیاری از دانشمندان منشأ بسیاری از عقده ها ، عدم ارضای کودک از نظر محبت است . زیانهای ناشی از کمبود این نیاز مهم فراوان است . از جمله اینکه عدم ارضای نیاز کودک از محبت ، زمینه را برای کمرویی و گوشه گیری او فراهم می آورد . چنین کودکی در مواجهه با مشکلات زندگی که در سنین بالاتر برای او بوجود می آید ، عاجز و ناتوان خواهد بود . کودکانی که در طفولیت محبت نمی بینند ، در بزرگسالی ناسازگار بوده و دچار عقده های روانی می گردند . هم چنین منشأ بسیاری از شرارتها در نوجوانان و جوانان کمبود محبت در دوران خردسالی و کودکی است . آیین مقدس اسلام همانطور که در برنامه تربیت کودک ، والدین و مربیان را از زیاده روی در محبت بر حذر داشته از بی محبتی و ابراز نکردن آن و از بی مهری نیز منع نموده است . با توجه به این نکات و مسائل باید گفت که اظهار محبت نسبت به فرزندان ، به عنوان یک امر مهم و ضروری اگر در حد معمول و به صورت عاقلانه باشد ، هرگز باعث مشکلاتی از قبیل لوس شدن کودک یا موجب نافرمانی او نخواهد شد ، بلکه اثرات مثبت فراوانی در روحیه کودک خواهد داشت .(149) ب)روش الگویی (ارائه الگو) غریزه تقلید یکی از نیرومندترین غرایز در انسان است . به برکت وجود همین غریزه است که کودک بسیاری از رسوم زندگی ، آداب معاشرت ، غذا خوردن ، لباس پوشیدن و ... را از پدر و مادر خود و سایر افراد نزدیک به او فرا می گیرد و به کار می بندد . چشم و گوش طفل چون دریچه ای باز است . می بیند و می شنود ؛ ذهنش چون آیینه است که هر چیزی در آن منعکس می شود ، با این تفاوت که آینه عکس شی ء را همیشه در خود نگه نمی دارد ولی ذهن کودک آن را درون خود ضبط می کند . کودک حتی شیوه فکر ما را درک می کند و آنچه برداشت می نماید ممکن است سازنده یا ویرانگر باشد . تقلید در تربیت و سازندگی کودک به مراتب از هر چیز دیگری بیشتر اثر دارد ، تقلید خود به خود انجام می گیرد و نیاز به تذکر ندارد . با توجه به مطالبی که گذشت و با توجه به این مسأله که کودک نیاز به الگو دارد ، والدین موظفند برای کودک هم الگوهای مناسبی باشند و هم او را به طرف الگوهای مناسب سوق دهند و به او ارائه نمایند . کودک نیاز دارد که بفهمد چه باید بکند و چه نوع رفتاری از خود بروز دهد . در برابر دشواریها و امور چه موضع و راه حلی را باید در پیش گیرد و ... در تربیت اسلامی به ارائه الگو توجه فراوانی شده است ، آیاتی از قرآن مجید پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به عنوان الگویی نیکو معرفی می نماید و به مردم گوشزد می کند که از او تأسی و پیروی نمایند : «لَقَد کَانَ لَکُم فِی رَسُولِ اللهِ اُسوَه ٌحَسَنُهٌ؛همانا رسول خدا برای شما سرمشق و الگوی نیکویی است .(150) » از آن جایی که ارائهی الگو و اسوه ، موثرترین و موفق ترین روش تربیتی است ، خدای تعالی رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به عنوان بهترین الگو و سرمشق برای جهانیان معرفی می نماید . بنابر آنچه گذشت پدر و مادر و مربیان نه تنها خودشان وظیفه دارند الگو و سرمشق خوبی برای کودکان باشند ، بلکه موظفند الگوهای دینی یعنی پیامبر و ائمه معصومین (علیهم السلام) را به آنها بشناسانند و به عنوان بهترین الگو به کودکان ارائه نمایند.(151) که این کار میسر نیست جز از طریق شناخت کامل دین روشنگر اسلام و برنامه های سازنده آن . ج)روش تنبیه (پرهیز از تنبیه بدنی) تنبیه ممکن است به صورتهای گوناگون انجام گیرد . یک نگاه ناراضی و احیاناً خشم آلود ، قهر و توبیخ و سرزنش پنهانی یا علنی ، محروم کردن از گردش و بازی و تنبیه بدنی(152) و ... نه تنها از نظر روانشناسان ، بلکه از نظر اسلام که دینی جامع و کامل و در بردارنده تمام علوم است تنبیه بدنی غالباً سازنده نیست ، بلکه عاملی بازدارنده در تربیت محسوب می شود . کودکی که تنبیه شده ، ممکن است به حسب ظاهر ، از ترس کتک ، دست از کار خلاف بردارد ، اما غالباً عادت بد او از بین نمی رود و ممکن است همان خلاف را پنهانی و در خفاء انجام دهد . تنبیهات بدنی گاهی ضررهای جبران ناپذیری را به همراه دارد ؛ به عنوان مثال : کودک عادت می کند که در برابر زور ، بدون چون و چرا تسلیم گردد و یا به این منطق خو بگیرد که زورگویی پیروز است ، هر وقت عصبانی شدی بزن و باکی از این کار نداشته باش . هم چنین تنبیهات بدنی احیاناً ممکن است در کودکان عقده ایجاد نماید و حالت طغیان و سرکشی را در او برانگیزد . اینگونه تنبیهات ، کودک را ترسو بار آورده و باعث می شود شخصیت او در هم شکسته شود و تعادل روحی او بر هم خورد . به این دلایل و دلایل بی شمار دیگر ، اسلام تنبیهات بدنی را نکوهش نموده و از آن نهی فرموده است .(153) حضرت علی (علیه السلام) در این باره می فرمایند : «پند پذیری انسان بوسیله تربیت و ادب است . این حیوانات و چهارپایانندکه با زدن تربیت می شوند. »(154) تنبیه غیر بدنی   این قبیل تنبیهات ضررشان کمتر از تنبیهات بدنی است . بسیاری از اولیاء و مربیان برای تربیت کودکان ، از تنبیهات غیر بدنی مانند حبس کردن کودک در محل های ترسناک ، طعنه ، تحقیر ، سرزنش افراطی و ... استفاده می کنند . غافل از اینکه این تنبیه ها ، شخصیت کودک را در هم می کوبد و اسباب ترس و اضطراب وی را فراهم می آورد ، چه بسا اتفاق افتاده که کودک محبوس چنان ترسیده که به ضعف اعصاب مبتلا شده و تا آخر عمر ، نتوانسته از عوارض آن رهایی یابد . فحش و طعنه و بدزبانی هم علاوه بر حرمت ، برای کودک بدآموزی دارد و او را به این عمل زشت عادت می دهد . پاره ای از تنبیهات غیر بدنی ، چنین نتایج سوئی را ندارد ؛ مانند قهر کردن از کودک ، محروم کردن وی از تفریح و بازی و دهها مورد از این قبیل تنبیه های ساده و بی خطر. این قبیل تنبیهات اگر عاقلانه و درست کار روند برای تعلیم و تربیت کودکان تا حدودی مفید واقع می شود و ضرر چندانی ندارد .(155) مردی حضور امام موسی بن جعفر (علیه السلام) آمد و از فرزند خود شکایت کرد ، حضرت فرمودند : «لَا تَضرِبهُ وَ اهجُرهَ وَ لَا تُطِل(156) ؛ او را مزن ، گاهی با او قهر کن ولی زیاد طولانی نشود. در این حدیث امام تنبیه بدنی را صریحاً منع فرموده و به جای آن به مجازات عاطفی توصیه نموده است . زیرا تنبیه بدنی همراه با عصبانیت و اعمال خشونت ، یک عمل غیر انسانی و نشانه بی فکری و بی عقلی است . انسانی که دارای قدرت تفکر و تامل است نباید فوراً عصبانی شده و از این قبیل اعمال ناشایست انجام دهد . بلکه باید تمام سعی خود را بکند که عصبانیتش را کنترل نموده و به جای ضرب و جرح از روشهای بهتر و نتیجه بخش استفاده نماید .(157) به فرموده امام کاظم (علیه السلام) بهترین روش تنبیه ، همین قهر کوتاه مدت است . زیرا به خاطر نیازی که کودک به والدینش دارد ؛ با قهر راه برطرف کردن این نیازها بسته می شود و با توجه به روحیه لطیفی که کودک دارد فوراً به سراغ والدین رفته و طلب بخشش می نماید . خلاصه اینکه : پدران و مادران و مربیان عزیز باید تا جاییکه ممکن است از تنبیه های بدنی و حتی غیربدنی بپرهیزند ، مگر اینکه هیچ راه دیگری وجود نداشته باشد و خطای کودک نیز بسیار مهم و حساس بوده باشد ؛ مثل ارتکاب گناه کبیره و یا ترک واجبات دینی هم چون نماز و روزه و...تنها جایی که در اسلام اجازه تنبیه داده شده ، تنبیه کودک سرکش از واجبات دینی است ، آن هم با رعایت شرایط و ضوابط خاص . رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند : «به فرزندان خود وقتی به سن هفت سالگی رسیدند ، نماز را یاد بدهید و اگر به ده سالگی رسیدند ؛ آنان را با تنبیه وادار به نماز کنید. »(158) د)روش تشویق در تربیت اسلامی تکیه بر تشویق بیش از تنبیه است ؛ زیرا اصل حیات ، بر محبت و تفاهم استوار است و آن گاه که تفاهم سودی نبخشد ، مسأله ی انذار و تنبیه مطرح خواهد شد . این امر بدان جهت است که از طریق رفق ، بهتر می توان با کودک کنار آمد تا از طریق استبداد . آدمی هر گونه که باشد ، در برابر فرد مستبد می کوشد ، وخودی نشان دهد و مقاومتی ابراز نماید. ز خوی نیک و خلق کریم و خوشخویی عجب مدار که بیگانه آشنا گردد ولی به شومی خوی وز راه بی مهری بسی بود که پدر از پسر جدا گردد تشویق عامل مؤثر در تقویت روحی انسان است و در او ایجاد نشاط و اعتمادبنفس می نماید . حتی گاهی در احیاء شخصیت کودک و دورساختن او از یأس و ناامیدی مؤثر است .(159) تشویق ، ابزار بسیار موثر و شگرفی است که در اسلام به آن توصیه شده است . همه انسانها به خصوص کودکان نیاز به تشویق دارند و این نیاز فطرتاً در آنها وجود دارد و تا پایان عمر در آدمی باقی می ماند . فردی نیست که از این امر بی نیاز باشد . همگان بدان محتاجند و آرزو دارند موقعیتی نصیبشان شود تا مورد تحسین و تشویق دیگران واقع شوند . گاهی مختصر نوازشی به کودک نیرو و قدرت می بخشد تا به تلاش بپردازد . اصولاً تصور این امر که عمل انسان مورد قبول دیگران است ، به آدمی قدرت می بخشد و انسان از آن لذت می برد . تشویق هر چند کوچک باشد باعث می شود کودک به کار خوبی که کرده است ترغیب شود و کاری بهتر از آن انجام دهد تا بیشتر مورد تشویق قرار بگیرد و بالعکس اگر مورد ناسپاسی قرار گیرد ، از آن امور دل سرد شده و دل زده می گردد . (160) حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «هرگز نباید افراد نیکوکار و بدکار در نظرت مساوی باشند ، زیرا اینکار سبب می شود که افراد نیکوکار در نیکیشان بی رغبت گردند و بدکاران به عمل بدشان تشویق . »(161) حضرت اشاره دارند به این امر که : با تشویق بر رغبت نیکوکاران برای انجام کار خیر افزوده می شود . در غیر اینصورت ، یعنی با مساوی دانستن نیکوکار و بدکار و بی توجهی به مساله مهم تشویق بی رغبتی در نیکوکاران بوجود آمده و بدکاران بر بدیشان ثابت شده و اعمال بدشان را ادامه خواهند داد . فصل هشتم: آموزش های ضروری در تربیت کودک   اهمیت آموزش   اهمیت علم دراسلام،برکسی پوشیده نیست ، به گونه ای که اگرکسی تنها نامی ازاسلام شنیده باشد ،قدر ومنزلت بسیار والای علم وعالم را در این دین تصدیق خواهدکرد. زیرا خداوی دانا درنخستین ارتباط کلامی خود با پیامبراسلام او را به خواندن امرمی کند وخود را به صفت معملی می ستاید.دانش وآموختن دراسلام آنقدرمهم است که خداوند درقرآن به قلم سوگند می خورد ومی فرماید: «ن، وَالقَلَمِ وَمَا یَسطُروُن(162) ؛ ن، سوگند به قلم وآنچه می نویسد.» باتوجه به این مطالب می توان گفت که تردیدی دراهمیت آموزش علم وعلم آموزی دراسلام وجودندارد . آنچه مهم است آموزش دادن در دوران کودکی است ، دورانی که به فرمودة امام علی (علیه السلام) صفحة ذهن کودک مانند زمین بکر و آماده ای است که هربذری درآن بکارند،به بارخواهدنشست: «اَنَّمَا القَلبُ الحَدَثُ کَالاَرضِ الخالِیه ما اَلقی فِیهِ مِن شَیءِ قَبِلتَهُ (163) ؛ دل فرزند همچون زمینی است ناکاشته ،هرچه درآن افکنند،بپذیرد.» تأثیرآموزش دردوران کودکی ونوجوانی به اندازه ای است که حضرت درجای دیگر می فرماید: « اَلعِلمُ مِنَ الصِّغَرِکَالنَقشِ فِی الحَجَرِ(164) ؛ (آموختن) دانش درکودکی مانند کنده کاری برسنگ (ماندگار) است.» دراسلام سفارش فراوان به امرآموزش دردوران کودکی شده است. همچون توصیه هایی که پیامبر(صلی الله علیه وآله ) ،به اصحاب دراین امرداشتند وعلاوه برآن اقدام واهتمام خود ایشان به آموزش فرزندان واصحاب ،باید گفت که : بهترین زمان اقدام به آموزش سن هفت سالگی است زیرا استعدادهای عقلی کودک دراین مرحله به رشد خود می رسد وتمایلی درکودک به کسب مهارتهای علمی پیدامی شود. هدف ازآموزش   هدف ازآموزش ،توسعة فکراست،تا در پرتو آن فرد بتواند ارزشها را ازضدارزش ها وحق را از باطل بازشناسد و دربحران های گیج کننده،درست انتخاب وتصمیم گیری نماید. این هدف با آ موزشی بدست می آید که با تأمل وتأنی همراه گردد؛درغیراین صورت ،به آبی می ماند که از روی سنگ بلغزد وجذب آن نشود.(165) امام علی (علیه السلام) دررابطه با آموزش صحیح ومؤثرمی فرمایند: «علم با ارزش آن است که در رفتار وشخصیت فرد،آشکارشود،نه آنکه درزبان وگفتارمتوقف گردد.»(166) محتوای آموزش   الف) آموزش خواندن ونوشتن مقدمة هرنوع آموزشی به کودک ،آموزش خواندن ونوشتن است.زیرا کسی که خواندن ونوشتن نداند،اگر نگوییم آموزش برای او میسرنیست،دست کم بسیاردشواراست . استفادة پیامبر(صلی الله علیه وآله ) از اسیران جنگی برای آموزش کودکان وگماشتن عبدالله بن عاص درمسجد مدینه برای آموزش خط وسطر ، بیانگرتوجه واهتمام آن حضرت به آموزش دردوران کودکی است. ب )آموزش خداشناسی وآشنا ساختن کودک با خدا براساس قرآن وروایات ،توجه به خداودین ،امری فطری است که درنهاد هرانسانی وجود دارد؛به این معنا که هرکودکی که متولد می شود فطرتاً وبه طورطبیعی خداپرست ودین یاب است وبا ایمان به خدامتولد می شود . مگر اینکه عوامل بیرونی،اورا منحرف سازند. پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «هرکودکی برفطرت خداپرستی ودینداری به دنیا می آید،مگراینکه پدرومادرش اورا به سوی یهودیت یا نصرانیت بکشانند.»(167) یکی ازسنگین ترین وظایف هرپدرومادری ،پرورش این فطرت پاک دردرون کودک است والدین باید بدانند که ایمان به خدا ازمهم ترین ارزشهایی است که باید دردل وجان کودک بذر آن را بارورنمایند،زیرا این ایمان درآینده به اوامید به زندگی واعتماد به خالق راخواهد بخشیدودراومانعی دینی پدید خواهد آورد که ازارتکاب به گناهان بازش خواهد داشت. آنها باید تلاش کنند،دردوران کودکی فرزندشان ،محیطی را برای اوفراهم سازندتا ایمان،اخلاق ،عواطف وفطرت خداجوی وی رشد وتکامل یابد.(168) اولین سؤالات دینی ومذهبی کودک معمولاً پیرامون علت پیدایش موجودات است. دراین مرحله وظیفة پدرومادرحساس است.چراکه بایستی ازهمین آغاز،کودک را با خدا ومبدأ هستی آشنا سازند. البته به صورتی که آسان وقابل فهم برای کودک باشد ودرحد فکرمحدود اوباشد.باید به کودک تعلیم دادکه خالق همة موجودات خداست،اوست که دوستدارانسانهای نیک وشایسته است و...اگرپدرومادرفطرت خداشناسی را درکودک زنده نمایندبه دنبال آن کلیة ارزشهای معنوی وفضایل اخلاقی دراوزنده می شودوتمام مسائل دینی را به راحتی خواهد پذیرفت.(169) بسیاردیده شده جوانانی که ازابتدا درمحیطی سالم ومذهبی رشد نموده اند وبه خاطرهمان اعتقاد همواره ازانجام گناه هراس داشته وازآن دوری کرده اند. اماکسی که دین به اوآموزش داده نشده واعتقاد به خدا دراو رسوخ ننموده است،باکمال آسودگی وبی خیالی دست به هرعملی می زند وازارتکاب هیچ گناهی هراس ندارد. آموزش خداشناسی دراین مرحله بهتراست به دورازشتابزدگی وضمن یک روش مداوم ومتناسب با رشد عقلی ومیزان پختگی زبانی کودک صورت گیرد.حضرت امام محمدباقر(علیه السلام ) این پیوستگی وتداوم درآموزش را چنین بیان می کنند: وقتی پسربچه به سن سه سالگی رسید به اوآموزش می دهند که هفت بار«لا اله الا الله » بگوید ،سپس وی را تارسیدن به سن سه سال وهفت ماه وبیست روزبه حال خود می گذارند وآن گاه به اومی گویند تا هفت مرتبه «محمد رسول الله (صلی الله علیه وآله ) » بگوید .بازرهایش می کنند تا چهارسالگی ،دراین سن به اویاد می دهند تا هفت بار«صلی الله علی محمد وآله »بگوید. سپس تا تمام شدن پنج سال کاری به اوندارند تا اینکه دراین سن از او در مورد شناخت دست چپ وراست سؤال می شود،اگردرست تشخیص داد او را رو به قبله کرده وامربه سجده می کنند.درادامه تا هفت سالگی چیزی به او نمی آموزند. درپایان هفت سالگی بدوگفته می شود خودش دست ورویش رابشوید. وقتی از پس این کار برآمد به اوگفته می شود: نمازبگذار،باز تا پایان نه سالگی رها می شود، دراین زمان به او وضو و نماز را می آموزند ،درصورت تخلف تنبیه می شود.اگروضو و نماز را بیاموزد،آمرزش خدای متعال ،شامل حال پدر و مادرش خواهدشد.(170) ـ درس خداشناسی امام علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن(علیه السلام) : «فرزندم! بدان اگرخدای دیگری بود ،هرآینه سفیران وپیامبرانش را می فرستاد وآثارحکومت وقدرتش رامی دیدی ،ولی اومعبودی یگانه است.نه ضدی دارد ونه کسی است که با اومحاجه کند. آفرینندة همه چیزاوست واووالاتروبرترازاین است که پروردگاری اش دردل ودیده ای بگنجد و....»(171) ج ) آموزش نماز آموختن نمازبه کودکان،ازوظایف اولیه ومهم پدران ومادران است.اینکاربایستی ازدوران کودکی وقبل ازبلوغ آغازشودوبعضی ازعبادات به صورت تمرینی به کودک آموزش داده شود تا درسنین بالاترودرهنگام بلوغ،برای فرزند مشقت وسختی نداشته باشد. سبره ازپیامبر(صلی الله علیه وآله ) روایت می کند: «عَلِمُوا الصَبِی الصلاهَ ،ابنَ سَبعَ سِنینَ، وَ اضرِبُوهُ علیها ابنِ عِشرَسِنینَ(172) ؛به کودکان درسنین هفت سالگی،نمازرا بیاموزید ودرده سالگی ،اورا (درصورت سستی) برای نمازتنبیه کنید.» همانطورکه مشاهده می شود اهمیت تعلیم تکالیف واجب ومهم مثل نمازتا آن جاست که پیشوایان دین،مسئلة سخت گیری وتحت فشارقراردادن ودرواقع تنبیه را با رعایت شرایط آن ،مجازشمرده اند.(173) نکته ای که درآغاز آموزش باید به آن توجه کرد این است که ،چون کودک دارای روحیة لطیف وحساسی است،تشویقات ودلجویی ها دراوبسیارمؤثراست ودرمقابل سخت گیریها (البته قبل ازبلوغ ورسیدن به سن تکلیف که درآنجا تنبیه مجازدانسته شده) وتکالیف مشقت آور،بزودی روحیة اورا به سوی ضعف وکم میلی سوق داده ونشاط اورا ازبین می برد. درزمینة آموزشها،بایستی ازروشهای مختلف تشویقی ،برگزاری مسابقه ورقابت صحیح بین کودکان ،دادن جایزه و.....استفاده کرد.اینگونه اعمال بی شک درایجاد رغبت ومیل برای انجام عبادات وتکالیف مؤثرخواهدبود. سیرة معصومین (علیهم السلام) درنمازکودکان   روش ایشان درنمازفرزندان براین بوده است که فرزندان خود را ازسنین پنج سالگی به نمازوامی داشتند،اما خودشان می فرمودند که لازم نیست شما فرزندانتان را درپنج سالگی واداربه نمازکنید،بلکه آنان را درسن هفت سالگی به نمازتشویق نمایید وتمرین دهید.(174) باید توجه داشت که تمرین برنمازیا هرعبادت دیگربرای کودک نباید غیرقابل تحمل باشد چه آنکه ازنمازمتنفرشده ومانع درونی بین او ونمازایجاد می شود .پدرومادرمی بایست استعدادهای جسمی وروحی کودک را درنظر گرفته وازاوبه انجام کارهایی که درتوان کودک نیست بپرهیزند. ازاین روفقط ازنمازواجب شروع کرده ونمازمستحبی ازآنها نخواهند وبعدازآنکه بین آنها ونمازالفت ایجاد شد،با بالا رفتن سن برانجام مستحبات قادرخواهد شد. امام سجاد (علیه السلام ) می فرمایند: «آن گاه که قدرت یافتند(برادای نماز) جزنمازهای واجب ازآنها نخواهید.»(175) د) آموزش قرآن واحادیث معصومین (علیهم السلام) قرآن آخرین کتاب آسمانی است که تمام قوانین هدایت وسعادت انسانها را دربردارد. قرآن سفرة گستردة آسمانی وگنجینة حقایق واسرارالهی است،هدایتگرجهانیان است وتضمین کنندة سعادت پیروان آن،تلاوت قرآن کلید ارتباط با حق است وتدبردرآیات آن سبب بیداری دلها وشکوفایی مغزهاست. ازاین رو رسول خدا(صلی الله علیه وآله) ومعصومین (علیهم السلام) ،به قرآن اهتمام ورزیده وخلق وخوی ایشان تجلی معارف قرآن بوده است. ایشان علاوه براینکه خود به قرآن عنایت بسیارداشتند ،فرزندان خود را به قرائت وحفظ وعمل به قرآن توصیه می نمودند وآموزش قرآن را یکی ازحقوق مسلم برگردن والدین می دانستند. امام علی (علیه السلام) به فرزندش امام حسن (علیه السلام) می فرمایند: «وَاِن اِبتَدَعکَ بِتَعلیِم کِتاب الله(176) ؛ ازحقوق مسلم تو این است که نخست کتاب خدا را به توبیاموزم». آموزش این کتاب آسمانی،ازحقوق مسلم فرزندان است که پدران باید ازعهدة آن برآیند وآنان را با قرآن آشنا سازند .به این معنا که یا خودشان قرآن را به آنان بیاموزند یا برایشان معلم بگیرند. پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله ) دراین باره می فرمایند: «حَقُّ الوَلَدِ عَلَی وَالِدِهِ اَن یُحسِنَ اِسمُهُ .....وَ یُعَلِّمُهُ الکِتابَ ؛حق فرزند برپدرآن است که به اوقرآن بیاموزد». علاوه برآموزش قرآن ،یاددادن احادیث ائمه (علیه السلام) به خاطرآشنا ساختن کودکان با ایشان ورفتاروسیرة آنها ،لازم وضروری است .این کاراز طرفی باعث ایجاد محبت والفت دردل فرزندان نسبت به معصومین (علیهم السلام) شده و از طرف دیگرموجبات عمل نمودن به سخنان این بزرگواران را درآینده بوجود می آورد. ایجاد محبت ودوستی اهل بیت درفرزندان یکی ازمواردی است که والدین وظیفه دارند درانجام آن بکوشند. روایات فراوانی دراین زمینه وجود دارد که درآنها به پدران ومادران سفارش شده است،فرزندان خود را برمحبت ودوستی اهل بیت پیامبر(صلی الله علیه وآله) تربیت کنید.(177) امام علی (علیه السلام) ازپیامبر(صلی الله علیه وآله ) نقل می کند که فرمود:«اَدِبوُا اَولَادَکُم عَلَی ثَلاثِ خِصالٍ: حبَّ نَبِیِکُم وَحُبِ اَهلِ بَیتِهِ وَ قِراءهُ القُرآنِ(178) ؛فرزندان خود را برسه خصلت تربیت کنید: محبت پیامبرتان،محبت اهل بیت او وخواندن قرآن » ازآن جایی که درکودکی،ادراکها واحساسات وعواطف کودک رشد می کند؛احساساتی هم چون دوستی و دشمنی، جذب شدن ونفرت ورزیدن،میل پیداکردن وبی میلی ،بایسته است که دراین مرحله پدرومادرازادراکات واحساسات کودک خود بهره برداری کرده وعواطفش را رشد داده وبه سمت برترین نمونه های بشری توجه دهند ودراعماق جانشان دوستی معصومین (علیهم السلام) رابنشانند. بهترین شیوة تأکید بردوستی این خاندان بزرگوار تبیین جایگاه آنها وشیوة رفتارشان درجامعه وبین مردم است. به خصوص توجه دادن به آنچه که به رحمت ،توجه،کرم،دردها، محرومیتها،ودشمنی دیگران با آنان بازمی گردد،کودک را همدل آنان ودوستدارشان خواهد ساخت ودشمن مشرکانی که به آزارواذیت ایشان پرداختند. علت تأکید برمهرومحبت اهل بیت (علیهم السلام) که درروایات وبعضی ازآیات آمده است،این است که محبت ودوستی هرچیزی وهرکسی،نقش وتأثیربزرگی درزندگی دارد وآثاروعوارضی برآن مترتب است که جای تردید نیست. به همین دلیل است که دشمنان اسلام واهل بیت معصومین (علیهم السلام) بسیارکوشیده اند تا ریشة محبت علی (علیه السلام) واولاد اورا دردلهای مردم بخشکانند.(179) هـ) آموزش احکام ومسائل دینی آگاهیهای دینی درست ومتناسب با نیازهای کودکان ونوجوانان،نقش مهمی درسرنوشت آیندة آنان ایفامی کند؛زیرا اساس انسان را فکر و فرهنگ او می سازد و اگر این فکر وفرهنگ مبتنی برآگاهیهای مستند ومستدل دینی باشد،زندگی جهت دینی والهی پیدامی کند . ازاین رو،تعلیم مسائل دینی واحکام مذهبی به کودکان،درروشنگری ذهن آنان وایجاد علاقه به اموردینی واستواری دردین بسیارحائزاهمیت است. روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله ) بادیدن برخی ازکودکان فرمود: «وای به حال کودکان آخرزمان ازدست پدرانشان !عرض شد: از پدران مشرک آنها ؟فرمود: نه ازپدران مسلمانشان که چیزی از فرائض مذهبی را به آنان نمی آموزند و.....»(180) از وظایف والدین است که این قبیل مسائل را به فرزندانشان آموزش دهند تاهم خودساخته شوند وهم درآینده الگوی خوبی برای دیگران باشند. مبادا والدین ،دین ومسائل آن را دست کم گرفته وفرزندانی راکه برای بهشت آفریده شده اند،باسهل انگاری درآموزش مسائل دینی،بادست خود ازمسیربهشت دوروطعمة جهنم سازند. پدرومادرباید بدانند که بهترین روش برای این نوع آموزش،آموزش عملی آن است بدین معناکه پیش چشم فرزندان شیوة عمل به احکام رابه طورملموس نشان دهند تا فرزندان درراه فراگیری احکام دچارشک وشبهه نشوند. و)آموزش آداب معاشرت بخش دیگری ازآموزش درسیرة معصومین(علیهم السلام) ،آموزش آداب است. آموزش آداب درسیرة ایشان به صورت کلاس درس ومکتب نبوده،بلکه هرگاه کودک به سنی می رسید که نیازبه دانستن مطلبی ازآداب داشت،معصومین (علیهم السلام) ،به هنگام رویایی با مسائل اجتماعی،آداب معاشرتی آنرا به کودکان خودمی آموختند. عمرابن ابی سلمه می گوید: «درکودکی درخانة پیامبر(صلی الله علیه وآله ) زندگی می کردم ،برسرسفره دستم را به هرطرف درازمی کردم وغذابرمی داشتم ،پیامبر(صلی الله علیه وآله ) به من فرمود: «ای غلام،بسم الله بگو و با دست راست غذابخور و ازجلوی خودت بردار.»(181) امام رضا (علیه السلام) ازپدران خود ازامام حسین (علیه السلام) نقل می کند: «کَانَ اَمیرُالمُؤمنین (علیه السلام) :یَأمُرنا إذا تَخَلَلَنا لَا نَشرِبِ المَاءَ حَتَی نَتَمَضمَض ثَلاثاً(182) ؛امیرمؤمنان به مادستورمی داد،هرگاه مسواک می زنید ،آب ننوشید،مگراینکه سه بارمضمضمه کنید.» باتوجه به آنچه گفته شد،آموزش آداب معاشرت ،بخش مهمی ازآموزش کودکان را تشکیل می دهد.آموزش وقتی که همراه وهمزمان باشد با برخورد ورویارویی کودک با عمل ،موجب یادگیری بهتروبقای یادگیری می شود.آداب معاشرت اعم ازآداب فردی واجتماعی است وعبارتنداز: آداب خوراک،پوشاک،بهداشت وسلامتی ،مهمانداری و....(183) فصل نهم : بررسی دیدگاه امام سجاد علیه السلام در امر تربیت فرزندان   حقوق فرزندان   امام ساجدان ، علی بن الحسین (علیه السلام) ، در رسالة جامع حقوقی خود،که سند پرافتخار وگران سنگ معارف ناب شیعی است،به بیان حقوق مختلفی که برعهدة فرد مسلمان است،می پردازد. آن بزرگوارحقوق فرزندان وخردسالان را کانون توجه خود قرارداده ،والدین را با مسئولیت خطیرشان آشنا می سازد. حساسیت وظرافت موضوع ،امام ساجدان (علیه السلام) را برآن داشته تا در منشورحقوقی اش دو بخش را،باعنوان های «حق الولد»و«حق الصغیر»،به حقوق فرزندان اختصاص دهد و راهنمای تربیتی والدین باشد،شیوه های مطمئن و ره توشه های تربیتی ماندگار را فراروی آنان قراردهد.دراین فصل باتوجه به فصول گذشته به توضیح وتبیین «حق الولد»یعنی همان حقوق فرزندان پرداخته می شود: وَ اَمَّا حَقُ وَلدِکَ اِنَّهُ مِنکَ وَ مُضافٌ اِلَیکَ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا بِخَیرِهِ وَ شَرِّهِ وَاِنَّکَ مَسئولُ عَمَّا وَلَیتَهُ مِن حُسن الأدَبِ وَالدِلالهِ عَلَی رَبِهِ وَالمَعُونَهِ عَلَی طَاعَتِهِ فِیکَ وَفِی نَفسِهِ فَمُثابُ عَلَی ذَلِکَ وَ مُعَاقِبٌ .فَافعَل فِی أَمرِهِ عَمَلُ المَتزِینِ بِحُسنِ اَثَرهِ عَلَیهِ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا المُعَدِرِ اِلَی رَبِّهِ فِیما بَینکَ وَ بَینهُ بِحُسنِ القِیامِ عَلَیهِ وَ الأَخذُ مِنهُ وَلَا قُوهَ اِلَّا بِالله(184) این سخن حاوی نکات مهم تربیتی است که به برخی ازآنها اشاره می شود: الف) فرزند پارة تن انسان فَتَعلَم اِنَِّهُ مِنکَ ..... امام سجاد (علیه السلام) ،دراین بخش ازسخنانشان،فرزند را جزئی ازوجود انسان وپارة تن اومی خواند.بدیهی است که انسان،بطورفطری،خودواشیاءواموروابسته به خود رادوست دارد،درراه نگهداری آنها فداکاری کرده ودرمسیررشد وتعالی آنهامی کوشد. این حقیقت که فرزند وابسته به انسان جزئی ازوجود اوست،مسئولیت سنگین والدین ولزوم عنایت پیوسته به تربیت ورشد فرزندان را یادآوری می کند. ب)فرزندان مایة افتخاریا ذلت والدین .....وَ مُضَافٌ اِلَیکَ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا بِخَیرِهِ وَشَرِّهِ کودکان پاک ومعصومند وسرزمین وجودشان آمادة نشاندن هربذری است . والدین می توانندباغبانانی دلسوزوباتدبیرباشندودشت حاصلخیز وجودفرزندانشان را به باغستانی سرسبز وبارورتبدیل کنند.یادرشمارکشاورزان ناآگاه وبی تجربه جای گرفته ،درسرزمین وجود فرزندانشان خارهای آزاردهنده کشت کنند.البته ثمره تلخ وشیرین فرزندان سرانجام به والدین می رسد. اگرفرزندان نیک باشند،مایة نیکنامی وافتخاروالدین می شوندواگردرست تربیت نشوند،مایة خواری وبدنامی آنان خواهند بود.بدین جهت امام (علیه السلام) درآغازسخنش می فرماید: «فرزندانسان جزئی ازوجود اوست وخیروشرش باوی گره خورده است.» این هشداربه والدین است که اگربرای تربیت فرزندانشان اهمیت قائل نیستند واگرآیندة فرزندانشان رانمی خواهند ،دست کم به نیک نامی خویش بیندیشند. ج ) مسئولیت والدین .....وَ اِنَّکَ مَسئُولٌ عَمّا وَلَیتَهُ فرزندان ودعیه های الهی وازبزرگترین نعمتهای پروردگارند .آنان صفا بخش لحظه های زندگی ومایة طراوت،شادابی وآرامش کانون خانواده اند.والدین دربرابراین ودیعه هاونعمتهای الهی باید هم سپاسگزارباشندوهم احساس مسئولیت کنند. شکرنعمت فرزند ،درست انجام دادن وظیفة بزرگ وسنگین تربیت است.پدر و مادرخواسته یا ناخواسته این مسئولیت بزرگ و مهم را بردوش دارند وضروری است که ضمن باورکردن آن و اهمیت والایش ،جهت انجام دادن درست این وظیفه ،خود را به ابزارلازم،مجهزکنندوبا استعانت ازخدای منّان و عزمی راسخ آن را به انجام رسانند. باتربیت صحیح فرزندان است که آنها نور چشم والدین ومیوة دل آنان و زینت دنیایشان خواهندشد.همچنین با تربیت صحیح و انجام درست این مسئولیت بزرگ است که،انسان می تواند از اجر اخروی نیز بهره مند شود.در این صورت است که فرزند گلی ازگلهای بهشت ،میراث بنده برای خدا ودعاگو وشفیع والدین خواهدبود. پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می فرماید: «اَلوَلَدُ الصَّالِحُ رِیحَانهُ مِن رَیَاحِینِ الجَّنَهِ ؛فرزند صالح گلی ازگلهای بهشت است.»(185) از سوی دیگر اگر والدین به وظایف خود در مورد فرزندان عمل نکنند و آنها را درست تربیت ننمایند،هم به سقوط و انحراف آنها ازمسیرحق می انجامد و هم خود والدین از شر فرزندان در دنیا و آخرت درامان نخواهند بود،زیرا نخستین کسانیکه از فرزند تربیت نایافته ضرر می بینند،والدین اند. ازاین رو دربرخی ازآیات وروایات فرزندان سبب ترس وحزن دانسته شده اند.چنانچه پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله) می فرمایند: «اِنَّهُم لَثَمَرَهٌ القُلوبِ وَ قُرَّهُ الأَعیُنِ وَاِنَّهُ مَعَ ذَلِکَ لَمَجنَبَهُ مَنحِلهُ مَحزِنَهُ ؛فرزندان میوة دلها ونورچشمهایند و با وجود این عاملی برای ترس وبخل وحزن نیزهستند.»(186) اگروالدین به گونه ای عمل کنند که این عوامل وسببیتهای نهفتة بخل وترس وحزن بروزکند،فرزندان به دشمنان والدین تبدیل خواهند شدزیرا آخرت پدرومادررا به دنیای خویش می فروشند. باتوجه به اینکه فرزندان نعمتهایی هستند که اگربه طورصحیح تربیت شوند،می توان ازآنها بهره جست ،باید کوشید تا راه درست بهره بردن از این نعمتها را -که با تربیت صحیح میسراست ـ ازسیرة معصومان (علیهم السلام) دریافت.(187) د) محورهای مسئولیت درکلام نورانی امام زین العابدین (علیه السلام) والدین،نه تنها مسئول تربیت فرزندانشان شمرده شده اند،بلکه محورهای مسئولیت آنان نیزمشخص شده است.این محورها عبارتند از: 1. ادب نیکو؛(مِن حُسنِ «الاَدبِ») 2. خداشناسی؛(وَالدَالهُ عَلَی رَبِّهِ ) 3. یاری دراطاعت ازخداوند؛(وَالمَعُونَهُ عَلی طَاعَتِهِ ) والدین باید دراین سه محور(اخلاق،اعتقادات وپیروی عملی ازشرع مقدس) انجام وظیفه کنند.مسئولیت آنان تنها تأمین غذا،مسکن وبهداشت جسمی نیست ،آنها پیش ازآنکه مسئول تأمین سلامت جسمانی وتأمین معیشت فرزندان باشند،مسئولیت تأمین سلامت اخلاقی واعتقادی وعملی آنها رابرعهده دارند. هـ ) شیوة ایفای مسئولیت ......فِیکَ وَ فِی نَفسِهِ به نظرمی رسد که درکلمة « فِیکَ وَ فِی نَفسِهِ »درکلام حضرت به روش اجرای مسئولیت والدین اشاره می کند.بدین بیان که «فیک»به بعد الگوی عملی والدین و«فی نفسه »، به تلاش خود فرزند اشاره داردکه البته آن هم درسایة هدایت و یاری والدین به دست می آید.شیوة الگویی از مؤثرترین وکارآمدترین شیوه های تربیت است و ائمه اطهار(علیهم السلام) اغلب درتربیت فرزندانشان از این شیوه بهره می بـردند؛ به این معنا که خود الگویی کامل برای فـرزندان بودند و باعمل و رفتارخویش آنها را تربیت می کردند. باید توجه داشت که دراین روش ،هماهنگی گفتاروکرداردرخانواده بسیارمهم است. عدم هماهنگی میان قول و فعل والدین نه تنها نصایح آنان را بی اثرمی سازد،بلکه موجب می شود تا شخصیت پدر و مادرنزد فرزند کم رنگ و بی رونق شود و فرزندان درموارد دیگرنیز،خود را ملزم به اطاعت ازوالدین ندانند.(188) امام علی (علیه السلام) دراین باره می فرمایند: «نفرین باد برآنان که به معروفی امرمی کنند که خود آنان را ترک می نمایند و از منکری بازمی دارند که خود مرتکب آن می شوند.»(189) البته،باید دانست که درکنار پدیدآوردن الگوی عملی،باید زمینه را فراهم ساخت تا فرزند ،خود نیز تلاش کند؛درپی سعادت خویش برآید؛درمسیرتربیت گام برداردوپیوسته به حمایت والدین وابسته نباشد .دراین مرحله ،وظیفة والدین هدایت،نظارت وبسترسازی برای تعلیم وتربیت خود جوش است. و) پاداش یا کیفرمسئولیت پذیری .......فَمُثَابٌ عَلَی ذَالِکَ وَ مَعَاقَبٌ مسئولیت داشتن آثاری دارد،اگربه درستی انجام شود؛فرد سزاوارپاداش وتشویق است.واگردرایفای آن کوتاهی گردد،فرد استحقاق تنبیه وکیفرمی یابد.اگروالدین مسئولیت خود رادرست انجام دهند شایستة پاداش الهی می شوند؛واگرکوتاهی می نمایند،کیفردرانتظارشان خواهدبود. ز)نمایاندن آثاراعمال نیک به فرزند ......فَاعمَل فِی اَمرِهِ عَمَلَ المَتَزِینِ بِحُسنِ اَثَرِهِ عَلَیهِ فِی عَاجِلِ الدُّنیَا. بزرگ جلوه دادن کارنیک فرزند ونشان دادن اثراعمال نیک کودک به او،ازاقدامات مؤثرتربیتی شمرده می شود.بزرگ جلوه دادن کارنیک فرزند نوعی تشویق معنوی است،سبب ایجاد وتقویت انگیزه می شود واورا برای انجام کارهای بزرگتر و بهترآماده می سازد. والدین نبایدازکنارکارخوب فرزند،هرچند در نظرآنان کوچک وناچیزباشد،بابی توجهی بگذرند؛بلکه به جاست آنان را به خاطرآن کارتشویق کنند،کردارشان رازینت داده ،بزرگ نشان دهند.افزون براین ،شایسته است آثارکارهای خوب فرزندان را برای آنان ترسیم کنند وبه زیبایی نمایش دهند؛چراکه آنان،بادیدن آثاراعمالشان ،اعتماد به نفس بیشترمی یابند وخود را برای انجام کارهای بزرگترتوانامی بینند.هم چنین سپاسگزاری ازکارنیک فرزند،درواقع نوعی آموزش به اوست وراه را برای انجام کارخیربازمی کند.(190) ح ) نظارت بررفتارفرزند .....بِحُسنِ القِیَامِ عَلَیهِ بی تفاوتی وغفلت ازرشد وهدایت فرزند درزندگی آثاری جبران ناپذیردارد.فرزندانسان نونهالی است که به باغبانی دلسوزوبادرایت نیازمنداست تا ازاومراقبت نماید؛بویژه امروزه که دراثرتهاجم فرهنگی،زمینه های انحراف نوجوانان وجوانان آماده تراست ودشمنان هدایت وتربیت،برای صیدآنان دامهای رنگارنگ گسترانیده اند. دراین موقعیت،نظارت ومراقبت ازفرزندان ضرورت مضاعف یافته،مسئولیت سنگین تر می شود وانجام دادن این وظیفه تلاش بیشترمی جوید. البته توجه به این نکته لازم است که مراقبت ،نباید به اینگونه باشد که همواره درپی فرزند باشیم و او را امرونهی نماییم.بلکه این نظارت ومراقبت باید به طورغیرمستقیم صورت گیرد.یااینکه وقتی رفتار ناشایستی از فرزندان سر می زند با آن برخورد نماییم.زیرا مراقبت مستمر و پیوسته ،با اصل احترام وشخصیت دهی به فرزند و اصل استقلال درتربیت منافات دارد و دراین صورت فرزند اعتماد به نفس خود را ازدست می دهد.(191) ط )بهره گیری ازاستعدادهای فرزند درتربیت .....والاَ خذُ مِنهُ انسان اشرف مخلوقات است واستعداد رسیدن به رفیع ترین قله های انسانیت را دارد. خداوند استعدادهایی دروجود انسان به ودیعه گذاشته است تا درپرتو پرورش صحیح شکوفا شود ،علاوه براستعدادهای فطری ومشترک ،که درهمة انسانها وجود دارد،هرفرد نیزازتواناییهای ویژه برخورداراست که ضروری است درپرتو دقت ونظارت والدین ومربیان به خوبی شناسایی وحمایت شودتا به رشدوشکوفایی برسد ودرسایة آن ،راه طولانی تربیت سریع ترپیموده شود وتربیت فرزند آسانترگردد. ی ) استمداد ازپروردگاردرتربیت .......وَلَا قُوَّهَ اِلَّابِاللهِ تربیت آسان نیست،بلکه ظریف ،دقیق وپیچیده است.علم بشر،باتمام پیشرفتی که دارد،هنوزدرشناخت رموزابعاد وجودی انسان توفیق کامل نیافته است.بنابراین درامرظریف تربیت،همراه باتلاش خستگی ناپذیر وپیوسته ،همواره باید ازآفریدگاریاری خواست وبراوتوکل کرد.(192) بدین سبب امام عارفان وسیدساجدان امام سجاد(علیه السلام) درپایان این نسخة تربیتی فرموده است: .......وَلَا قُوَّهَ اِلَّابِاللهِ نتیجه   کودک نه متعلق به مادر است و نه متعلق به پدر ؛ بلکه ازآنِ خداست و امانتی در دست والدین که باید در تربیت صحیح او بسیار کوشا باشند. برای دستیابی به این امر مهم باید به تمام لوازم و جوانب این کار آگاهی کامل و لازم را داشته باشند. در میان ابعاد مختلف تربیت ، تربیت دینی از اهمیت بیشتری برخوردار است که ناشی از جایگاه رفیع دین در زندگی بشری است. تربیت دینی ، همان مسیری است که برای نیل به قرب الهی باید طی شود و در این مسیر خانواده بیش از هر نهاد دیگری اهمیت دارد، زیرا از پیش از تولد کودک تا پس از آن ، همواره و به صورت های مختلف ، در سمت و سوگیری او به سوی اهداف متعالی مؤثر است. کودک ، این موجود پاک سرشتی که چون لوحی سفید، قابلیت پذیرش هر نقشی را داراست ، ازابتدا چشم به روی والدین خود می گشاید ، به آنان دل می بندد و همه حرکات آنان را زیر نظر داشته و از آن تقلید می نماید. با توجه به نقش خانواده در تربیت کودک و اهمیتی که از این نظر دارد، برمردان و زنان که در واقع پدران و مادران آیندة فرزندان خود هستند لازم است که در انتخاب همسر شایسته که مقدمه ای است برای داشتن فرزند صالح دقت لازم را بنمایند و پس از تشکیل خانواده نیز با اسلوب صحیح تربیت فرزند آشنا شوند؛ ابتدا به فکر اصلاح خود و سپس اصلاح فرزندان خود باشند، که در غیر این صورت ، تلاشهای تربیتی آنان بی اثر خواهد بود. برای داشتن فرزندانی شایسته و مؤمن آگاهی خانواده از اصول و روشهای تربیت دینی لازم و ضروری است و این امر مسیر نیست مگر با داشتن برنامه ای صحیح و کامل و الگوهایی شایسته و مناسب که با آشنایی با برنامه های تربیتی دین مبین اسلام و مبانی و دستورات تربیتی آن مقدور خواهد بود. چرا که دین ما اسلام است و از آن جایی که دینی است کامل پیروی از دستورات و برنامه های آن بر هر مسلمانی واجب می باشد و در واقع تنها راه سعادت در هر دو جهان است . الگوهای مناسب نیز راهنمایان واقعی این دینند یعنی پیامبر و ائمه اطهار (علیهم السلام) ، که بهترین راهها را برای رسیدن به سعادت که همان قر





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 983]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن