واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
عذاب وجدان از تولد تا مرگ نويسنده:افسانه بهرامي خوابم نميبرد... مدام شبها غلت ميزنم. صداي تيک تاک ساعت ديوانهام ميکند. تا چشم روي هم ميگذارم خودم را پشت فرمان ماشين ميبينم، با سرعت ميروم. باران به شيشه ماشين ميخورد، ديگر چيزي نميبينم جز يک صداي افتادن... ميايستم، پياده ميشوم. خون از تمام نقاط بدنش راه افتاده. ميخواهم بروم جلو کمکش کنم... اما نه! نميتوانم، اگر مرده باشد چه!دوباره سوار ماشين ميشوم و گاز ميدهم... فرار ميکنم و از آن شب... هر شب همان اتفاق جلوي مرا ميگيرد... اما راه فرار از خودم چيست! از ديدگاه متخصصين رفتار شناسي عذاب وجدان احساسي است فطري که معمولا پس از رفتار يا احساسهاي نادرست در تماميافراد به وجود ميآيد و به شکلها و انواع مختلف ديده ميشود و نيروي بازدارندهاي است که در تمام شرايط و احوال از وقوع حوادثي که مغاير با اخلاق، اصول انساني و قواعد اجتماعي است، جلوگيري ميکند. اما سوال اينجاست که اگر اين حس مثل خيلي از احساسهاي ديگر به صورت فطري در تمام انسانها وجود دارد پس چگونه در دنيا اين همه اعمال خلاف انساني رخ ميدهد؛ اعمالي چون دزدي، دروغگويي، خيانت، جنايت و قتل و غارت؟ جواب اين جاست که اين نيروي بازدارنده بايد (بايد!) تا شش سالگي در وجود ما پرورش يابد و نهادينه شود. در اين مقطع است که بايد مفاهيم زشت وزيبا، بد و خوب و... به ما فهمانده شود. دکتر پرويز رزاقي، روانشناس، در اين باره ميگويد: «هر قدر محيط خانواده در غني کردن عذاب وجدان نقش بيشتري داشته باشد، در فرزند وجدان حضور پررنگتري پيدا ميکند که البته اين کار در صورتي انجامپذير است که خود پدر و مادر و اعضاي ديگر خانواده به اين موضوع اعتقاد داشته باشند. يادآوري مشکلاتي که در نتيجه رفتارهاي نادرست براي افراد بزهکار ايجاد شده، يادآوري نصايح و پندهاي حکيمان و علماي دين، تغييرنگرش آنها نسبت به ديگران (هر چه افراد نگاه مثبت به ديگران داشته باشند احساس مسووليت بيشتري خواهند داشت.)، ايجاد اين باور که خداي بزرگ شاهد اعمال و کردار ما است و حتما نتيجه کارهاي خوب و بد را ميبينيم، ميتواند تاثير زيادي در رفتار آنها داشته باشد.» سخن گفتن با وجدان فکر ميکنيد بزرگترين ملاکهاي ارزشيابي وجدان را کجا ميتوان پيدا کرد؟ در عقيدههاي ديني به شکل گستردهاي به اين مفهوم اشاره شده است. در اين اعتقادات افراد نسبت به رفتارهاي نادرست ارزيابيهاي دقيقتري دارند. تا جايي که ما نمونه يک انسان متعالي را در اسلام ميبينيم و بارها اشاره شده که يا ايها الذين آمنوا (اي ايمان آورندگان)کساني هستند که صاحب وجدان هستند. يا اوليالالباب خطاباش به انسانهاي داراي وجدان است. عذابي که کنترل نشود با تمام خوبيها و منفعتهاي فردي و جمعي که عذاب وجدان براي فرد و جامعه دارد اما در صورتي که کنترل نشود و عمق پيدا کند در کلام و گفتار فرد و در صورت شديد تري در رفتار فرد نمايان ميشود. دکتر رزاقي معتقد است در صورتي که اين نيروي بازدارنده دروني انسان از حد تعادل خود خارج شود و به اوج افراط خود برسد، اختلال در روند معمولي زندگي همراه با نشانههاي عصبي رواني، پرخاشگري، بهت زدگي (به صورت خيره شدن به يک نقطه) اضطراب دروني، يا اختلال در روند معمولي زندگي (مثل اختلال در خواب به صورت پرخوابي يا کمخوابي) اختلال در خوردن و حواس پرتيهاي روزانه در افراد را به وجود ميآورد که در شکل پيچيده آن فرد سعي در جبران قضايا دارد تا جايي که گاهي اوقات افراد براي رهايي از عذاب وجدان رفتارهاي نادرست خود را از ضمير هوشيار خود به ضمير ناخودآگاه ميفرستند تا با عدم يادآوري آنها به آرامش سطحي دست پيدا کنند در اين باره دکتر رزاقي خاطرهاي جالب را براي ما ميگويداز پسري که مادر بزرگ خود را کشته بود.او ميگويد: «در دورهاي که من روانشناس يکي از زندانها بودم، پسر نوجواني بود که مادر بزرگش را به خاطر پول کشته بود. اين پسر ظاهرا از بابت اين قضيه ناراحت نبود. خيلي با ديگران راحت برخورد ميکرد و هيچ ناراحتي از اين عمل در او ديده نميشد اما به محض اينکه خبردار ميشد که من به زندان آمدم، غذا نميخورد. سرش را به در و ديوار ميکوبيد و وقتي از او ميپرسيدند که چه شده با ناراحتي زيادي ميگفت: «روانشناس داره مياد.» فکر ميکنيد چرا؟ او با ديدن من دچار عذاب وجدان ميشد. عذاب وجداني که در او وجود داشت اما او براي رهايي از آن به مکانيسمهاي دفاعي دست ميزد و هوشيارانه از اين مکانيسمها براي کسب آرامش و دوري از اضطرابي که درونش وجود داشت، استفاده ميکرد. راهکاري که به ظاهر او را نجات ميداد اما در اصل گاه و بيگاه به سراغش ميآمد و اسيرش ميکرد. و به ناگاه کر ميشويم چرا نميبيند که با ديگران چه ميکند؟ چرا نميشنود که چگونه دل ديگران را به تير تلخ سخني ميشکند و حق و ناحق ميکند؟ آري درست ميگويي او نه ميبيند و نه ميشنود چرا که آرام آرام با فراموش کردن نواهاي وجدانش نه چشمي برايش باقي مانده نه گوشي! حالا تو از خودت بگو تو در چه حالي؟! عذاب وجدان افراطي در زنده کردن عذاب وجدان بايد تعادل را در نظر گرفت چرا که در صورت عدم تعادل، خودکشي، اختلال در شغل و اختلال در رفتارهاي خانوادگي در کمين افراد است. در چنين مواردي براي رسيدن به اعتدال (در عذاب وجدان) اين نکات را فراموش نکنيد: «تغيير نگرش، افزايش اعتماد به نفس و خودباوري، افزايش جرات مندي، در صورت اختلال بسيار شديد مراجعه نزد روان شناس يا روان پزشک.» وجدان خفته مردها تحقيقات منسجميدر رابطه با تفاوت ميزان بروز عذاب وجدان در زن و مرد انجام نشده است اما برخي روانپزشکان بر اساس شواهد باليني بر اين اعتقادند که در مردان بر اساس مسايل هورموني و نقشهاي اجتماعي عذاب وجدان حضور کمرنگتري نسبت به زنان دارد. اعتماد به نفس بالاتر، عذاب وجدان بيشتر افرادي که اعتماد به نفس بالايي دارند، عذاب وجدان بيشتري را تجربه ميکنند اما بر اساس اظهارات دکتر رزاقي با اين تفاوت که وجدان اخلاقي اين افراد بيشتر و در عين حال صحيحتر است. در حالي که افراد با اعتماد به نفس پايين وجدانهاي افراط گونه و نا معقول دارند زيرا با عدم خود باوري و عدم پذيرش خود هرگونه رفتار خود را مورد سرزنش و عتاب قرار ميدهند و همواره مورد مذمت وجدان اخلاقي خود قرار ميگيرند. منبع:http://salamat.com /ج
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: راسخون]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 555]