تور لحظه آخری
امروز : سه شنبه ، 15 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):هرگز زمين باقى نمى‏ماند مگر آن كه در آن دانشمندى وجود دارد كه حق را از باطل مى‏ش...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1826062480




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

علل ظهور و ثبات سامانيان (1


واضح آرشیو وب فارسی:راسخون:
علل ظهور و ثبات سامانيان (1
علل ظهور و ثبات سامانيان (1   نويسنده:دکتر جواد هروي   «به وقت دولت سامانيان و بلعميان چنين نبود جهان، با نهاد و سامان بود». ( کسائي مروزي ) چکيده:   نخستين خانداني که در تاريخ ايران بعد از اسلام، در ساختار سياسي وارد شد و موجوديت خويش را به منصه ظهور نهاد، بدون شک آل سامان در قرن دوم هجري بود. اين خاندان در يک جريان تدريجي ليکن عميق فرهنگ و تمدن ايراني قرار گرفته و پس از مدتي، در نيمه دوم قرن سوم هجري، مقارن با عصر اقتدار حکومت هايي چون طاهريان و صفاريان و حتي علويان طبرستان، زمينه ساز پيدايي دولتي بزرگ و با شکوه، و روزگاري درخشان يعني عصر طلايي ايران بعد از اسلام گشت. واژه هاي کليدي: سامانيان، ماوراء النهر، آل سامان، خراسان، بخارا. مقدمه:   بارقه هاي ظهور دولت ساماني حتي پيش از حکومت طاهريان پديدار گشت، و دستاوردهاي اين عصر تا زمان حاضر نيز همچنان تداوم يافته است. مبالغه نخواهد بود اگر که معتقد باشيم امروزه ايران را به مميزهايي که در دوره سامانيان ظاهر شد، يعني تمدن و فرهنگ و ادبيات فارسي در جهان مي شناسند. بزرگ ترين شاهکارهاي علمي و فرهنگي ايران نيز يا در اين دوره و يا نطفه در اين زمان دارند. برجسته ترين دانشمندان ايراني همچون ابن سينا، ابوريحان بيروني، رودکي، فردوسي و... نيز محصول رستاخيز اين روزگارند. در واقع ظهور سامانيان در عصر اسلامي، حاکي از احياء ايران و ايراني، و فرهنگ و تمدن باستاني او، و امتزاج متناسب با رويکرد مذهب اسلام و شالوده هاي استوار اين مکتب بود. همانگونه که سقوط اين دولت نيز به منزله حاکميت دولت هاي بيگانه ترک و پايان عصر حکومت هاي ايراني است. در اينجا به جهت اجتناب از اطاله کلام، علل پيدايي و ظهور سامانيان در چهار قالب سياسي، اجتماعي فرهنگي و اقتصادي، به تفصيل ذيل تبيين مي گردد: علل سياسي:   1ـ تبلور هويت ملي تحت عنوان دولتي ايراني:   ايرانيان اسلام را با روي گشاده استقبال کردند تا با پيروي از آن به مجد و عظمت و عدالت و آزادي دست يابند. در واقع ايران در قبال اسلام تسليم شد نه عرب، و به مضامين عالي انساني و الهي اين مکتب دل بست نه به مفاخر بدوي عرب. پس ايرانيان در قبال اعراب مسلمان مقاومت نکردند و گرنه مجموع سپاهيان فاتح عرب به اندازه يکي از پادگان هاي ايراني، سرباز نداشت. (2) ايرانيان با صراحت و لياقت و انتخاب خويش به سراغ اين مکتب رفتند و انتظار بالايي هم از آن داشتند. (3) اما در مقام عمل، پس از چندي با حاکميت خلفاي اموي و عباسي که از سر تعصب بر آنان حکومت مي کردند مواجه شدند. چون حکومت عدل و قسط براي آنان تحقق نيافت، فاتحان را به چشم بيگانگاني که از دين سوء استفاده مي کردند دانستند. جالب اين جاست که ايراني در قبال عرب، دچار فقدان فرهنگ و تمدن و شخصيت نگشت، بسان بسياري ديگر از بلاد مفتوحه همچون مصر، تمامي ساختارهاي سياسي، اجتماعي، فرهنگي و حتي زباني خود را از کف نداد و در رديف دول عربي در نيامد. بلکه آنچه مربوط به انديشه هاي ديني و اعتقادي بود آن را تبديل به احسن نمود. (4) هنگامي که ايرانيان نسبت به حکومت اعراب مسلمان و خلفاي اموي و عباسي نوميد شدند، به برپايي يک رشته قيام ها و نهضت هاي سياسي، مذهبي و اجتماعي مبادرت ورزيدند. اما اين نهضت نيز هيچگاه عنصر ايراني را به نتايج قابل انتظار نرسانيد و حتي اسباب سرخوردگي، ضعف و فقدان امنيت سياسي نيز گشت. بنابراين ايرانيان به رغم همگامي با عباسيان باز هم به نتايج دلخواه خويش دست نيافتند. پس به تدريج به تأسيس حاکميت هاي ملي ـ ايراني دست يازيدند. يکي از خاندان هايي که از همان آغاز، مترصد احياء يک موقعيت تازه در شرق خلافت اسلامي بود خاندان آل سامان بود. سامان خدات، نياي اين خاندان در عصر هشام بن عبد الملک اموي به کارگزار او در خراسان يعني اسد بن عبدالله قسري تقرب يافت و از حمايت او برخوردار شد. (5) اسد بن سامان خدات نيز پس از پدر، مدارج ترقي را در منطقه خراسان طي نمود و از سوي مأمون عباسي نيز برکشيده شد. (6) بعدها از سوي مأمون، فرزندان اسد به حکومت برخي از نواحي ماوراء النهر منصوب شدند و بدين ترتيب شالوده سياسي دولت سامانيان بر پاي داشته شد. (7) نکته اصلي اينجاست که دولت هاي پيش از سامانيان، به دليل وابستگي به خلافت (مثل طاهريان) و يا نداشتن جنبه هاي عميق فرهنگي و تمدني (مثل صفاريان) توانايي تبلور خواست عنصر فرهيخته ايراني را نداشتند. ايرانيان به دنبال آن بودند تا هويت و موجوديت خويش را به شکلي اساسي احياء نمايند و حکومتي مبتني بر تمامي ساختارهاي خودي و ملي فراهم سازند. (8) سامانيان در تحقق چنين مقصودي روح ايراني را در قالب زبان فارسي و تمدن و فرهنگ ايران باستان، و در جوار مکتب اسلام احياء نمودند. خصيصه بارز سامانيان، آفرينشگري و تبلور يک روح نوين و مستقل ايراني بود. (9) نقش سامانيان در نوانديشي سياسي ـ فرهنگي در تاريخ ايران پس از اسلام قابل مطالعه و بررسي است. سامانيان احياگران ايران و ايراني و تبلور خواست مردم اين سرزمين بوده اند. بنابراين ظهور اين دولت را بايستي نتيجه خواست جامعه ايراني دانست. در واقع تبلور هويت ايرانيان در شکل دولت سامانيان ظهور کرد. 2 ـ وحدت سياسي در راستاي ايجاد يک تجانس سياسي ـ فرهنگي   غناي عظيم فرهنگي و تمدني خراسان، هنگامي که با موقعيت استراتژيک و ترانزيتي ماوراء النهر هم در آميخته شد، از يک قطب محلي، به دايره اي جهاني پا فراتر گذاشت. (10) در سال 287 هـ/ 900 م، امير اسماعيل ساماني بر عمر و ليث صفاري در پيکار بلخ، و بر محمد بن زيد در نبرد گرگان پيروز شد، حکومت محلي آل سامان به يک دولت بلامنازع و صاحب قدرت در شرق خلافت اسلامي مبدل گشت. (11) نگارنده به همين دليل سال 287 هـ / 900 م را سال تأسيس دولت سامانيان مي داند. همچنين در اين سال خراسان بزرگ در تاريخ سياسي ايران جلوه گر شد و بدين ترتيب دولتي بزرگ متناسب با خواست جامعه ايراني و در راستاي اهداف فرهنگي و تمدني پديدار گشت. 3 ـ ساختاري استوار از امارت استيلا و غير وابسته به خلافت   به تعبير ديگر سامانيان در آغاز به شکل يک حکومت محلي و تابع خليفه مي شدند اما با فراهم ساختن زمينه هاي يک استقلال کاملاً سياسي از خلافت، امکان ظهور تمام عيار آنها ممکن گرديد. لذا در طي حکومت اميران ساماني، هيچگاه ديده نشده است که خراجي براي خليفه ارسال شده باشد. يا اينکه اميران ساماني، جهت تعيين جانشين از خلفاي عباسي امداد جويند. از اين رو بايد گفت هنگامي که اميران تثبيت مي شدند خليفه نيز بر ايشان منشور امارت ارسال مي نمود. (12) مسکوکات عصر ساماني، به روشني گوياي عدم تبعيت محض اميران پس از ظهور اين دولت مي باشند. (13) اين خود نشانگر پديد آمدن ساختاري استوار مبتني بر امارت در شکل استيلاء آن در منطقه خراسان بزرگ بوده است که هيچ چشم داشتي نسبت به خلافت در غرب نداشت. پس چنين ساختاري علامت مشخصه پديد آمدن دولت سامانيان بوده است. 4 ـ اميران خرد پرور، داد پيشه و مردم دار   زمامداران ساماني از همان ابتدا بر عنوان امير بسنده کردند و به مردم داري و خرد پروري و دادگستري شهره خاص و عام گشتند. (14) ايرانيان آنان را تا به حدي در اين جريان حرمت مي داشتند و تقدس بر ايشان قائل بودند که مي گفتند اگر حتي درختي بر خاندان آل سامان ياغي شود خشک خواهد شد. (15) به همين دليل نيز مردم، حکام ساماني را حتي پيش از قدرت يابي و ايجاد يک دولت يک پارچه سياسي، سرآمد ديگر بلاد، و خوش رفتارترين و فرهنگ پرورترين فرمانروايان مي دانستند. (16) حتي برخي از مورخان، به مردانگي در فرمانروايي و داشتن اقليمي آباد و کاملاً استوار و داشتن پيکره قدرتمند سياسي و نظامي و غير قابل مقايسه با ديگر حکومت هاي متقارن صحه گذاشته اند. (17) برخي ديگر نيز اميران ساماني را به سبب حسن سياست، داراي رياست و فرمانروايي واقعي و معنوي دانسته اند. (18) بنابراين يکي از مهم ترين دلايل پيدايي دولت سامانيان، و حمايت و پشتيباني اجتماعي آنان از سوي اقشار مختلف مردم و تبديل حکومت محلي آنان به يک دولت پهناور، داشتن چنين خصيصه هايي بوده است که راه را براي وصول و تحقق چنين دولتي ميسر ساخته است. (19) 5 ـ وزيران کاردان و مشاوران با تدبير   تاريخ خاندان آل سامان بر اين گواهي مي دهد که از آغاز طليعه پيدايي اين خاندان، هميشه از مشاورت و معاضدت روشنفکرن و خردمندان بي نياز نبوده اند. (20) تکيه بر همين استوانه هاي خرد و تدبير بود که مقتضيات اساسي پديدار شدن دولت شکوهمند ساماني را فراهم ساخت. چنانچه پس از تأسيس اين دولت اين مشاوران و خردمندان، به وزيران کارآمد و لايق مبدل شدند. 6 ـ قوت نظامي در عرصه جنگ و تعليمات نظامي   آل سامان بنياد دولت خود را نه در انزواي سياسي، بلکه در ميدان جنگ برقرار ساختند. پيروزي امير اسماعيل در سر حدات شرقي خود، پيش از اينکه با صفاريان و علويان وارد معرکه نظامي و سياسي گردد، نشانگر قوت و تدبير نظامي ـ سياسي اين خاندان در ماوراء النهر بود. (21) همچنين تحرکات نظامي خاندان ساماني حتي پيش از امير اسماعيل نيز در خور توجه مي باشد. (22) اين تحرکات نظامي و داشتن قدرت مانور نظامي در منطقه ماوراء النهر، امکان هدايت اينان به عرصه هاي سياسي منطقه خراسان را ممکن ساخت. 7 ـ پيروزي بر مدعيان داخلي و خارجي   مهر تأييد بر ظهور دولت سامانيان، هنگامي زده شد که اين خاندان در صحنه هاي داخلي و خارجي توانستند گوي سبقت را از رقباء سياسي و نظامي بربايند. در واقع آنچه موجب حضور سامانيان در تاريخ ايران، با قوت و اقتدار هر چه تمام تر در نيمه دوم قرن سوم هجري در ايران شد، داشتن تفوق سياسي و نظامي بر قدرت هاي معاصر بود. بنابراين هنگامي که عمر و ليث صفاري با تکيه بر حمايت معنوي خليفه عباسي، مترصد الحاق ماوراء النهر به قلمرو خود شد، و تلاش کرد تا آل سامان را به تبعيت خود وادار سازد، پيکار بلخ به وجود آمد تا تکليف اين استيلا جويي را روشن سازد. (23) بدين ترتيب، پيروزي بر تهديدات خارجي و سرحدي، و پيروزي بر رقباء سياسي و نظامي، راه را براي استقلال و تأسيس تمام عيار دولت سامانيان مهيا ساخت. 8 ـ توفيق در سرکوب عصيان ها و شورش هاي داخلي   آل سامان، پيش از کسب قدرت، توانسته بودند بسياري از شورش هاي منطقه ماوراء النهر را سرکوب نمايند. احمد اول ساماني با کارداني و تدبير، بر التهابات سياسي منطقه ماوراء النهر غلبه يافته و اقتدار اين خاندان را تثبيت کرده بود. (24) سپس ديگر اميران ساماني نيز با کفايت و لياقت بسيار به تداوم چنين شيوه اي اقدام ورزيدند. غائله حسين خارجي و ناآرامي و بلواي شهر بخارا از جمله ديگر شورش هاي روزگار نصر اول ساماني بود که به تدبير او و با اعزام برادرش اسماعيل خاتمه يافت. (25) پي نوشت ها:   1 ـ براي آگاهي بيشتر از اين روزگار ، ن . ک . به : نگارنده : تاريخ سامانيان عصر طلايي ايران بعد از اسلام ، چاپ دوم ، تهران ، امير کبير ، 1382 . 2ـ شهيدي ، سيد جعفر ، از ديروز تا امروز ، تهران ، قطره ، 1372 ، ص 64. 3ـ مطهري ، مرتضي ، خدمات متقابل اسلام و ايران ، قم ، انتشارات اسلامي ، 1362 ، ص 118. 4 ـ زرين کوب ، عبدالحسين ، از چيزهاي ديگر ، تهران ، اساطير ، 1371 ، ص 164. 5 ـ نرشخي ، ابوبکر ، تاريخ بخارا ، ترجمه ابونصر قباوي ، تلخيص محمد بن زفرين محمد ، تصحيح مدرس رضوي ، تهران ، توس ، 1363 ، ص 82 . 6 ـ همان کتاب ، ص 5 ـ 104 / گرديزي ، ابوسعيد ، تاريخ گرديزي ، به اهتمام عبدالحي حبيبي تهران ، دنياي کتاب ، 1363 ، ص 322. 7 ـ تاريخ بخارا ، ص 105. 8 ـ ن . ک . به التون ، دنيل ، تاريخ سياسي و اجتماعي خراسان ، ترجمه معسود رجب نيا ، تهران، علمي و فرهنگي ، 1367 ، ص 190. 9 ـ در اين زمينه ن . ک . به نگارنده ( استقلال سامانيان ) ، فصلنامه فرهنگ پژوهش ، س 1 ، ش 1 و 2 ( پائيز و زمستان 1380 ) ، دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد ، ص 79. 10 ـ در اين زمينه جهت اطلاع بيشتر ، ن . ک . به نگارنده ، تاريخ سامانيان ، 2 ـ 81. 11 ـ همان کتاب ، صفحات 206 ـ 194. 12 ـ تاريخ بخار ، ص 127 / بيروني ، ابوريحان ، آثار الباقيه ، ترجمه اکبر دانا سرشت ، تهران امير کبير ، 1363 ، ص 203 / عتبي ، ترجمه تاريخ يميني ، ترجمه جرفاذقاني ، به اهتمام دکتر جعفر شعار ، تهران بنگاه ترجمه و نشر کتاب ، 1357 ، ص 298. 13 ـ قوچاني ، عبدالله « اقتدار سامانيان در برابر خلفاي عباسي » ، نامه آل سامان ، مجمع علمي تمدن، تاريخ و فرهنگ سامانيان ، 1378 ، ص 201 / ترابي ، جمال ، سکه هاي شاهان اسلامي ايران ، تبريز ، موزه آذربايجان ، 1350 ج 2 ، ص 4. 14 ـ در اين زمينه ، ن . ک . به آثار الباقيه ، ص 206. 15 ـ مقدسي ، ابوعبدالله ، احسن التقاسيم في معرفه الاقاليم ، ترجمه دکتر علي نقي منزوي ، تهران ، شرکت مؤلفان و مترجمان ايران ، 1361 ، ج 2 ، ص 481. 16 ـ همان کتاب ، ص 9 ـ 378. 17 ـ اصطخري ، ابواسحاق ، مسالک و ممالک ، به اهتمام ايرج افشار ، چ 3 ، تهران ، علمي و فرهنگي ، 1368 ، ص 320. 18 ـ ابن حوقل ، سفرنامه ابن حوقل ، ترجمه دکتر جعفر شهار ، تهران ، اميرکبير ، 1366 ، ص 1 ـ 200. 19 ـ سمعاني ، الانساب ، هند ، حيدرآباد ، 1976 / 1396 ، ج 77 ص 5 ـ 24. 20 ـ نظام الملک طوسي ، سير الملوک ( سياست نامه ) ، به اهتمام هيوبرت دارک، چ3 ، تهران، علمي و فرهنگي ، 1372 ، ص 233. 21 ـ طبري ، محمد بن جرير ،تاريخ طبري ، ترجمه ابوالقاسم پاينده ، تهران ، اساطير، 1369 ، ج 15 ، ص 6655. 22 ـ ابن اثير ، تاريخ کامل ، ترجمه عباس خليلي ، تهران ، علمي ، بي تا، ج 11 ، ص 149. 23 ـ تاريخ طبري ، ج 15 ، ص 6702 / اشپولر ، برتولد ، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي ، ترجمه جواد فلاطوري ، تهران، علمي و فرهنگي ، 1369 ، ج 1 ، ص 140 ـ 139. 24 ـ تاريخ گرديزي ، ص 322 . 25 ـ تاريخ بخارا ، صص 110 ـ 109. ( عضو هيئت علمي دانشگاه آزاد اسلامي بجنورد**   منبع:نشريه پايگاه نور شماره 22 /ن  





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: راسخون]
[مشاهده در: www.rasekhoon.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 660]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن