تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 23 تیر 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):بالاترين درجه دانايى، تشخيص اخلاق از يكديگر و آشكار كردن اخلاق پسنديده و سركوب ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

اتاق فرار

خرید ووچر پرفکت مانی

تریدینگ ویو

کاشت ابرو

لمینت دندان

لیست قیمت گوشی شیائومی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

دانلود سریال سووشون

دانلود فیلم

ناب مووی

رسانه حرف تو - مقایسه و اشتراک تجربه خرید

سرور اختصاصی ایران

تور دبی

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

طراحی کاتالوگ فوری

دانلود کتاب صوتی

تعمیرات مک بوک

Future Innovate Tech

آموزشگاه آرایشگری مردانه شفیع رسالت

پی جو مشاغل برتر شیراز

قیمت فرش

آموزش کیک پزی در تهران

لوله بازکنی تهران

میز جلو مبلی

آراد برندینگ

سایبان ماشین

مبل استیل

بهترین وکیل تهران

استعداد تحلیلی

کی شاپ

خرید دانه قهوه

دانلود رمان

وکیل کرج

آمپول بیوتین بپانتین

پرس برک

بهترین پکیج کنکور

خرید تیشرت مردانه

خرید نشادر

خرید یخچال خارجی

وکیل تبریز

اجاره سند

وام لوازم خانگی

نتایج انتخابات ریاست جمهوری

خرید ووچر پرفکت مانی

خرید سی پی ارزان

خرید ابزار دقیق

بهترین جراح بینی خانم

تاثیر رنگ لباس بر تعاملات انسانی

خرید ریبون

ثبت نام کلاسینو

خرید نهال سیب سبز

خرید اقساطی خودرو

امداد خودرو ارومیه

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1806358424




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

ماجرای شوهرفراری خانم دکتر


واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: حوادث > داخلی  - خانم دکتر سیاه‌بخت پس از سال‌ها زندگی با همسر تبهکار و فراری‌اش به دادگاه خانواده رفت تا با بخشش مهریه‌اش طلاق بگیرد. روزنامه ایران در این باره نوشت:مهشید - 41 ساله - در تشریح ماجرا به قاضی عموزادی - رئیس شعبه 268 دادگاه خانواده - گفت: چند سال پیش که دانشجوی رشته پزشکی در یکی از شهرستان‌های اطراف تهران بودم با پسری به نام مرتضی آشنا شدم که با خانواده‌اش در آن شهر زندگی می‌کرد. او که خود را دانشجوی رشته مهندسی معرفی کرده بود مدتی پس از آشنایی از من خواستگاری کرد. من که بدون هیچ گونه تحقیق و بررسی و فقط به واسطه شنیدن حرف‌هایش او را مرد آینده زندگی‌ام می‌دیدم موضوع را با خانواده‌ام در میان گذاشته و پس از جلب موافقت‌شان قرار خواستگاری گذاشته شد بعد هم با مهریه 500 سکه طلا به عقدش درآمدم. حدود یک سال بعد و همزمان با پایان تحصیلاتم ازدواج کرده و در همان شهر زندگی مشترکمان را شروع کردیم. چند ماه بعد نیز با کمک خانواده‌ام کلینیکی راه انداخته و مشغول کار شدم. شوهرم نیز مدعی بود در رشته خودش و در شرکت یکی از دوستانش مشغول کار بود. دو سال از زندگی‌مان گذشته و فرزندی در راه داشتیم که با پیدا کردن مدارک تحصیلی همسرم شوکه شدم. چرا که مرتضی تا کلاس سوم راهنمایی بیشتر درس نخوانده و به دروغ خود را مهندس معرفی کرده بود. وقتی با او به مشاجره پرداختم مدعی شد همه دروغ‌ها را برای به دست آوردن من گفته و به هیچ عنوان قصد فریبم را نداشته است. با این حال ابتدا تصمیم گرفتم جدا شوم اما به خاطر فرزندمان سکوت کردم و دم نزدم. از طرف دیگر مشکل اصلی من و همسرم بیکاری‌اش بود چند بار نیز کار برایش فراهم کردم اما به هیچ عنوان تمایلی به کار نداشت و از انجام هر شغلی که برایش فراهم می‌شد به شکلی شانه خالی می‌کرد. حتی حاضر به کار کردن در کنار خودم در کلینیک هم نبود.پس از دنیا آمدن دخترم مجبور شدم برای مدتی در خانه استراحت کنم و این شروع تمام مشکلاتمان بود. چرا که همسرم درآمدی نداشت و با تولد بچه، هزینه‌های زندگی‌مان نیز بیشتر شده بود بنابراین بعد از استراحت کوتاهی، وقتی زندگی‌ام را در خطر دیدم تصمیم گرفتم به کلینیک برگردم. مدتی گذشت تا اینکه یک روز که در مطب مشغول کار بودم مردی عصبانی همراه با یک مأمور وارد محل کارم شد و با اشاره به من گفت:‌ خودشه سرکار دستگیرش کن!‌ من که مات و مبهوت مانده بودم پس از بررسی‌ها متوجه شدم مرد عصبانی چکی به مبلغ 25میلیون ریال با امضای جعلی من در دست دارد. من که به شدت گیج شده بودم به ناچار راهی کلانتری شدم. آنجا بود که حقایق تلخ دیگری از زندگی شوهرم فاش شد و دریافتم مرتضی چک‌هایم را سرقت کرده است. به خاطر حفظ آبرویم بلافاصله پول را تهیه کرده و رضایت شاکی را گرفتم. با این حال پس از چند روز کشمکش وقتی شوهرم را پشیمان دیدم او را بخشیدم اما دیگر اعتمادی به او نداشتم. بنابراین گاو صندوقی خریده و تمام اسناد و مدارک را در آن قرار دادم اما افسوس که چندی قبل متوجه شدم شوهرم با کمک کلید‌ساز محل، گاو صندوق را باز کرده و با گرو گذاشتن اسناد کلینیک، وام 200 میلیون تومانی گرفته است. اما به دلیل بی‌توجهی به تعهداتش ساختمان کلینیک به نفع بانک مصادره شد. از همسر فریبکارم نیز هیچ خبری نبود و خانواده‌اش هم از سرنوشتش ابراز بی‌اطلاعی می‌کردند. در این میان من که بیکار شده و منبع درآمدی نداشتم به ناچار راهی خانه پدرم شدم. حالا هم حدود یک سال است از همسرم خبر ندارم. ضمن این که متوجه شده‌ام او به اتهام جعل و کلاهبرداری از چند نفر دیگر نیز تحت تعقیب است و آخرین بررسی‌ها هم حکایت از فرارش به خارج از کشور دارد. حالا که زندگی‌ام بر باد رفته به دادگاه آمده‌ام تا با بخشش مهریه‌ام از همسر شیادم که مجهول‌‌المکان است جدا شوم.قاضی عموزادی پس از شنیدن اظهارات خانم دکتر و رفع ابهام‌ها از زن جوان خواست طی 10 روز شاهدان خود را برای اثبات حرف‌هایش به دادگاه معرفی کند. قاضی به مأموران نیز دستور داد در این باره تحقیق کنند و نتایج را به دادگاه ارائه دهند تا حکم پرونده صادر شود.14181




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 750]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن