واضح آرشیو وب فارسی:خبر آنلاین: وبلاگ > جعفریان، رسول - مسائل چند ماه گذشته غالبا رنگ و بوی سیاسی داست و به طور عمده سیاستمداران و مردم علاقه مند به سیاست را که در ایران اندک هم نیستند در آن درگیر کرد. با این همه، عمق تأثیر آن چنان بود که شاید بتوان گفت درصد بالایی از طبقه متوسط شهرنشین که چرخاننده چرخ مملکت هستند درگیر آن شده و کمتر کسی از عوارض آن بی نصیب ماند. سابقا در زمان طرح برخی از مسائل روشنفکری، گفته می شد که فلان مسأله خاص روشنفکران است و تودهها درگیر آن نیستند، اما اکنون، هم دایره روشنفکری با افزایش فارغ التحصیلان دانشگاهی بالا رفته و هم این حوادث چندان مهم بوده و هست که بخش بزرگی از جامعه را درگیر خود کرده است. بدین ترتیب اگر کسی تصور کند ماجراهای اخیر صرفا سیاسی و منحصر به دستهای خاص از سیاستمداران است، یا گفته شود که صرفا جماعتی روشنفکر درگیر ماجرایی خاص خویش بودند و کاری به توده ها نداشت، تصور مقبولی نیست. اما از میان این رویدادها آنچه به حوزه علم و فرهنگ مربوط می شود، به نوبه خود، دایرهاش گسترده است و در اینجا به چند نمونه اشاره می کنیم: 1 - بخشی از آثار آن به تصفیههایی مربوط می شود که معمولا پس از یک تحول سیاسی در بخش های مربوط به نخبگان پیش میآید. برای نمونه، تصور بفرمایید دو سه ماه قبل و در گیرودار انتخابات، وقتی دولت متهم گردید که از نخبگان استفاده نمی کند، رئیس دولت از نخبگی وزیر بهداشت سخن گفت، اما به اعتراف همه عالم و آدم که درگیر اخبار روزانه بودند، روشن شد که به صرف اعتراض این شخص به تصمیم رئیس جمهور در بی توجهی به نام رهبری، این نخبه مورد مثال، کنار گذاشته شد. این وضعیت نه تنها در تهران بلکه در بسیاری از شهرهای دیگر نیز مد نظر خواهد بود، آن گونه که نخبگان طرفدار کاندیدای مخالف که رسما و قانونا کاندیدای این کشور بوده، از داشتن بسیاری از پست های حساس دور خواهند ماند و این امر آسیب جدی به دانشگاهها و مراکز علمی و تحقیقاتی ما خواهد زد. جالب آن است که طبق رویه های موجود حتی اگر رئیس جمهور در این باره اراده ای نداشته باشد، اطرافیان طبق سنت معهود که سنتی زشت و ناپسند است، آن را به کار خواهند بست. 2 - در همین زمینه، تصمیماتی که برای بازنشسته کردن اساتید مخالف گرفته می شود، و البته در ظاهر قانونی است، بخشی دیگر از همین تصمیماتی است که باید از آن به عنوان تصفیه مخالفان نخبه یاد کرد. کافی است کسی یا تشکلی فرهنگی در جایی بیانیه ای داده و اظهاری کرده باشد، حتی اگر بهترین نخبه ها باشد، از داشتن هر گونه مدیریت محروم خواهد ماند و تصمیمات باید از طرف کسانی گرفته شود که اهلیت لازم را ندارند. شگفت آن که همین روزها به استادی از جبهه مخالف، جایزهای تعلق گرفت و حتی به او خبر داده شد که بیاید و جایزه اش را در یکی از مراکز علمی - کتابخانهای بگیرد. اما به صرف آن که مسؤولان شنیدند که ایشان ساعاتی بازداشت بوده، از وی خواستند که در مراسم حاضر نشود و حتی نام او را هم اعلام نکردند (گرچه شاید بعدها پنهانی جایزهاش را بدهند). وی از جمله تصفیه شدگان قانونی است که به سن بازنشستگی رسیده و دولت میتوانست او را همچنان نگاه دارد و نداشت. 3 - اما آنچه از این زاویه پراهمیت تر هم است، محدود شدن روابط فرهنگی و علمی با جهان بیرون است. این ممکن است ما بتوانیم با داشتن ارتباط با امریکای لاتین راهی برای برون رفت از سیاست های خفه کننده غربی ها به خصوص در زمینه اقتصادی یا سیاسی داشته باشیم، اما نمی توانیم از این کشورها علمی به داخل کشور بیاوریم. برای این کار باید با دانشگاه های اروپا و امریکا در تماس باشیم مگر آن که اساسا طالب علم نباشیم و برنامه های دیگری طراحی کرده باشیم. در این زمینه، مسائل سیاسی اخیر محدودیت های زیادی را که برخی به صورت قانونی و برخی در قالب خود سانسوری خواهد بود، ایجاد کرده و از این پس خواهد کرد. رفت آمد استادان خارجی به دانشگاه های ایران به راحتی میتواند تعطیل شود، زیرا به هر حال، در این زمینه مسائلی که پیش آمد از چشمها پنهان نیست. طبیعی است که آمد و شد برخی از استادان به کنگره های بین المللی به خصوص در زمینه مباحث علوم انسانی نیز بی مسأله و مشکل نخواهد بود. حساسیت روی رفت و آمد اساتید ایرانی به خارج نیز منهای آن که به دلیل اوضاع سیاسی اخیر، بازگشت بسیاری از آنان را به وطن تقریبا منتفی می کند، از دیگر پیامدهای این ماجراست. همین که هر استادی برای رفتن به هر دانشگاهی موظف باشد موافقت چندین نهاد را کسب کرده یا اطلاع دهد، خود به خود استاد را از رفتن باز می دارد. جالب آن که این مشکل برای افراد لائیک نیست که حساسیتی روی آنها وجود ندارد بلکه این نخبگان سیاسیاند که وقتی از اقشار متدین اما مخالف برخی از جریانها باشند، این مشکل را بیشتر دارند. در واقع، کسانی در درون نظام هستند که روی کفر و بی دینی افراد حساسیت چندانی ندارند اما روی افرادی که حتی متعلق به جریانهای سیاسی داخل نظام اما مخالف رویه موجود هستند، حساسیت شگفتی دارند. یک دلیل مهم آن است که همچنان ناروشن است که کدام جریان سیاسی در داخل نظام قرار می گیرد و کدام خارج نظام تا افراد آگاه باشند که با آنها همراهی داشته باشند یا خیر. 4 - و اما نکته دیگر آن است که در جریان انتخابات اخیر، به اعتراف همه، اکثریت نخبگان در آنچه پیش آمد به حق یا ناحق، با دیده تردید مینگریستند. ناامیدی گستردهای که به خاطر پیامدهای انتخابات و مسائل بعدی رخ داد، و آنان به دلیل آن که در جریان شنیدن اخبار روزانه از کانال های مختلف بودند، حساسیت مضاعف نسبت به آن داشتند، دامن نخبگان و اهل علم را گرفت. به طوری که این افسردگی و رکود ناشی از آن را به راحتی در بخش های مختلف میتوان دید. طبیعی است که این کلیت ندارد، اما به هر حال، آسیبهای خاص خود را خواهد داشت. همین که در یک مرکز علمی - تحقیقاتی بیش از نود درصد محققان و اعضای هیئت علمی علیه رئیس آن که طرفدار مشی حاکم و توجیه کننده آن بود موضع گرفتند، تأیید کننده سخن بالاست. غالب این افراد و نهادهای مشابه، ساعات زیادی از روز را به بحث در باره پیامدهای سیاسی رویدادهای اخیر اختصاص داده و گرفتار عواقب روحی و سکتههای کاری ناشی از آن هستند. شنیدن این خبر که یکی از معروف ترین نویسندگان دایره المعارف بزرگ اسلامی پس از دیدن دادگاه اول سکته کرده و تا به امروز در کماست، می تواند به عنوان بخشی از تأثیر این رویدادهای روی نخبگان فرهنگی قلمداد شود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: خبر آنلاین]
[مشاهده در: www.khabaronline.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 487]