واضح آرشیو وب فارسی:ایرنا: پايگاه اطلاع رساني اينفورميشن کليرينگ هاوس نوشت: شايد بتوان گفت 17 مه (27 ارديبهشت) سال 2010 -صدور بيانيه تهران- را مي توان به عنوان نقطه عطف مهمي در راستاي روند ايجاد نظم نوين واقعي جهاني به خاطر سپرد. اصطلاح نظم نوين جهاني در سال 1990 و پس از حمله عراق به کويت، از سوي بوش پدر ابداع شد. اين اصطلاح به ايده اي سيال براي استفاده در شرايط خاص بدل شد. آمريکا به هيچ وجه مايل نبود اين توقع را ايجاد کند که مي تواند نقش رهبري و هدايت بسيج يک نيروي ائتلاف را در مقابل برهم زنندگان صلح جهاني ايفا کند. اين اصطلاح نظم نوين جهاني بلافاصله پس از جنگ اول خليج فارس در سال 1991 از عرصه ديپلماسي محو شد. اکنون، اين سوال مطرح است که آيا مي توان از تلاش سه جانبه ايران، ترکيه و برزيل در حل مساله هسته اي ايران به عنوان مصداقي براي آغاز نظم نوين واقعي جهاني ياد کرد. 17 ماه مه، روزي بود که ابتکار عمل ايران، برزيل و ترکيه به ثمر نشست و تهران، بيانيه 10 ماده اي تبادل سوخت هسته اي را براي تامين مصارف راکتور تحقيقاتي تهران صادر کرد. بيانيه تهران از بسياري جهات به پيشنهاد قبلي آژانس بين المللي انرژي اتمي شباهت دارد که به موجب آن قرار بود ايران اورانيوم با غناي 5/3 درصدي خود را در ازاي دريافت سوخت مورد نياز رآکتور تحقيقاتي تهران به روسيه و سپس فرانسه ارسال کند اما، آمريکا که از اين پيشنهاد بسيار استقبال و از آن به عنوان گامي مهم در راستاي اعتماد سازي ياد کرده بود، بلافاصله پس از صدور بيانيه تهران با آن مخالفت کرد. دليل اين چرخش چه مي تواند باشد؟ چنانچه آمريکا با مسئله حجم اورانيوم با غناي پايين ايران و يا با عدم شفافيت جزئيات اين توافقنامه مشکلي داشت، انتظار مي رفت خواستار شفاف سازي و يا حل اين مسئله مي شد اما، چنين اقدامي از سوي واشنگتن صورت نگرفت. هيلاري کلينتون وزير خارجه آمريکا به جاي استقبال از تلاش ثمربخش برزيل و ترکيه، بلافاصله در اظهاراتي نسنجيده، آن را اقدامي نامربوط و ناشيانه خواند. وي تاکيد کرد که مسئله غني سازي هسته اي ايران بايد منحصرا در دست قدرت هاي بزرگ باشد و بي درنگ، مدعي جلب حمايت چين و روسيه به دور جديد تحريم هاي شديد عليه ايران شد. به زعم آمريکا، اکنون به نظر مي رسد هر 5 عضو دائم شوراي امنيت سازمان ملل از تشديد تحريم هاي ضد ايراني مورد نظر واشنگتن حمايت مي کنند اما، قطعا، تصويب قطعنامه مورد نظر آمريکا در سازمان ملل، بي کوچک ترين تاثيري بر اراده ايران، صرفا موجب افزايش تنش ها در خاورميانه و افزايش انگيزه ايران براي استفاده از کليه حقوق خود در چارچوب پيمان منع اشاعه تسليحات هسته اي (ان پي تي) و کامل کردن چرخه سوخت بيشتر خواهد شد. با توجه به ماهيت سازنده بيانيه تهران، اکنون، خصومت آميز بودن واکنش واشنگتن کاملا نمايان شده است. شايد اين واکنش خصومت آميز را بتوان به تغيير نقش آفرينان در بازي قدرت ژئوپوليتک مرتبط دانست. اگر چنين استدلالي درست باشد، پاسخ خشمگينانه آمريکا در واقع حامل اين توبيخ و هشدار براي برزيل و ترکيه است که مسائل هسته بايد در انحصار قدرت هاي بزرگ باشد. اين حرکت آمريکا عملا گوياي آن است که کشورهاي غير غربي نبايد در تعيين سياست هاي امنيتي جهان نقشي داشته باشند و هر گونه تلاشي در اين زمينه به شديد ترين صورت ممکن سرکوب خواهد شد. با تمام اين اوصاف، جهان سال 2010 با جهان قرن بيستم بسيار متفاوت است. جهاني سازي، افول قدرت آمريکا و ظهور دولت هاي غير غربي، چشم انداز جهان را تغيير داده، روندي که در نتيجه بحران هاي اقتصادي جهان و مشکلات اروپا تسريع شده است. در حالي که اتفاقات و رويدادهاي اخير در سطح جهان -از جمله درخواست عضويت کشورهاي ديگر در نشست گروه بيست و بريک اخيرا توجه جهان را به خود جلب کرده است- ، تلاش آمريکا براي سرکوب نقش ميانجي گرانه برزيل و ترکيه و باطل خواندن بيانيه تهران و ادعاي غرب مبني بر اين که شوراي امنيت همچنان مشخص کننده ترکيب قدرت هاي جهان در سال 2010 است، مضحک به نظر مي رسد. ترتيب و ترکيب 5 عضو دائم شوراي امنيت از سال 1945 تا کنون تغيير نکرده است و همين نشان از تلاش ناصحيح در ناديده گرفتن تغييرات بنيادين دهه هاي اخير در قدرت هاي جهان دارد. برزيل و ترکيه هر دو عضو غير دائم شوراي امنيت هستند و بيانيه تهران از توان سياسي ايران و اين دو کشور در تاثير گذاري بر سياست جهان حکايت دارد. مترجمام**9156**1088
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: ایرنا]
[مشاهده در: www.irna.ir]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 625]