واضح آرشیو وب فارسی:عصر ایران: میزان تولید فولاد در برنامه پنجم واقعیت یا رویا ؟ پايگاه خبري وطن - اين روزها دعوا بر سر آمار و ارقام واقعي توليد فولاد، ظرفيت توليد، تناسب آن با برنامه چهارم توسعه كشور و روند رشد آن با توجه به پيش بيني هاي برنامه پنجم توسعه و چشم انداز 20 ساله بالا گرفته است. • پرده اول: توليد فعلي فولاد كشور: وزارت صنايع و معادن اعتقاد دارد كه طي چند سال گذشته، ظرفيت توليد فولاد كشور را از رقم حدود 10 ميليون تن در پايان دولت هشتم به رقم حدود 18 ميليون تن رسانده است. از طرفي ميزان توليد داخلي فولاد را در سال 1388، حدود 10.6 ميليون تن و ميزان توليد شش ماهه اول سال 1389 را نيز 5.6 ميليون تن اعلام كرده است. اين ميزان توليد در شش ماه نخست سال ، رشدي معادل 4 درصد نسبت به مدت مشابه سال پيش را نشان مي دهد. همچنين در سال 1388 ، حدود 4.4 ميليون تن نيز واردات فولاد خام كشور بوده است. منتقدين سياستهاي اقتصاد دولت در موضوع فولاد معتقدند كه اولا در هيچ كجاي جهان اعلام ظرفيت توليد فولاد به جاي واژه تعريف شده ميزان توليد به عنوان نشانه رشد توليدي فولاد اعلام نمي شود. به عبارتي اعلام ظرفيتهاي خالي و بلا استفاده توليد فولاد چه مشكلي از مشكلات بخش فولاد كشور را مرتفع مي سازد؟! ثانيا فاصله بسيار زياد بين توليد فولاد كشور (10.6 ميليون تن) و ظرفيت توليد فولاد (18 ميليون تن) به چه علتي است؟ و آيا همين اختلاف فاحش، ناتواني وزارت صنايع و معادن را در اين بخش به وضوح آشكار نمي سازد؟ ثالثا توليد شش ماه اول سال 1389 نشان مي دهد كه نهايتا تا پايان سال جاري نيز توليد كشور عملا از حدود 11 ميليون تن فراتر نخواهد رفت و اين موضوع يعني برغم گذشت چند سال، ظرفيت 18 ميليوني اعلامي از سوي وزارت صنايع و معادن همچنان خالي خواهد ماند! و كشور همچنان نيازمند واردات فولاد خام خواهد بود. • پرده دوم: توليد فولاد طي برنامه چهارم توسعه: براساس برنامه چهارم توسعه كشور، بنا بود تا ميزان توليد فولاد كشور در سال پاياني برنامه به حدود 28 ميليون تن برسد. ميزان فعلي توليد فولاد نشان مي دهد كه وزارت صنايع و معادن به عنوان متولي موضوع و دستگاه مديريت كننده توليد فولاد در كشور، نتوانسته است حتي به 50 درصد هدف مورد اشاره برسد. اگر سال 1388 را سال پاياني برنامه چهارم توسعه كشور بدانيم و يا اينكه با ارفاق سال 1389 را بپذيريم و همچنين به جاي ميزان واقعي توليد فولاد كشور نيز همان ميزان ظرفيت توليدي اعلامي از سوي وزارت صنايع و معادن را لحاظ نمائيم، باز هم با پيش بيني توليد فولاد در پايان برنامه چهارم توسعه، فاصله بسيار زياد 10 ميليون تني وجود خواهد داشت و عملا كشور همچنان محتاج واردات اين كالاي استراتژيك باقي مانده است. سوالاتي كه وزارت صنايع و معادن بايد پاسخ بدهند كه اين هدف گذاري براساس كدام اطلاعات و معيارها انجام شده بود و دلايل عدم تحقق آن چيست و با خلط مبحث رشد چند درصدي سالانه ،توليد فولاد را به عنوان پيشرفت كشور در زمينه توليد فولاد قلمداد و مرتبا اعلام ننمايند. • پرده سوم: پيش بيني توليد فولاد در برنامه پنجم توسعه: براساس پيش بيني وزارت صنايع و معادن بناست ظرفيت توليد فولاد كشور در سال 1393 به حدود 35 ميليون تن برسد. ظرفيت توليد فولاد كشور در پايان برنامه پنجم توسعه تاكنون از سوي مسئولان وزارت صنايع و معادن به صورتهاي مختلفي بيان شده است. خبرگزاري اقتصادي ايران (اكونيوز) در تاريخ 24/3/1389 به نقل از دكتر سميعي نژاد ، معاون وقت وزير صنايع آورده است كه: پيش بيني مي شود توليد فولاد در پايان برنامه پنجم توسعه به 42 ميليون تن برسد. همين خبر را پايگاه اطلاع رساني دولت نيز در تاريخ 4/7/1389 منتشر كرده است. وزارت صنايع و معادن اعلام كرده است با راه اندازي 8 طرح فولادي در مناطق مختلف كشور و پيش بيني راه اندازي آنا در سال 1391، حدود 4.2 ميليون تن به ظرفيت فعلي توليد كشور افزوده خواهد شد. اين طرحها توسط سازمان توسعه معادن و صنايع معدني (ايميدور) درحال اجراست. به دلايل مختلفي از هم اكنون مي توان پيش بيني كرد كه برآورد وزارت صنايع و معادن از ظرفيت توليد و البته ميزان توليد فولاد در پايان پنجم توسعه قطعا محقق نخواهد شد: 1. عملكرد وزارت صنايع و معادن طي برنامه چهارم توسعه نشان داده است كه مسئولان اين وزارتخانه عملا در راستاي برنامه هاي اعلامي حركت نخواهند كرد و اساسا مسير مشخصي جهت رسيدن به اهداف برنامه را معرفي نكرده اند و اعداد اعلام شده پشتوانه علمي و البته عملي ندارد. 2. وزارت صنايع و معادن بارها اعلام كرده است كه بنا ندارد بخش دولتي را در فرايند توليد فولاد بيش از گذشته درگير نمايد و حتي اگر بخش خصوصي استقبال نمايد، 8 طرح فولاد در حال اجرا را نيز واگذار و يا مشاركت خواهد نمود. مفهوم اين سخن اين است كه اميد چنداني به افزايش ظرفيت توليد فولاد از طريق بخش دولتي وجود ندارد و در خوشبينانه ترين حالت ميزان 4.2 ميلوين تن ظرفيت فولادهاي هشتگانه، نهايت عملكرد بخش دولتي خواهد بود كه با توجه به عدد 42 ميليون تن، رقم قابل توجهي نيست. 3. بخش خصوصي براي نيل به توليد با مشكلات عديده اي روبروست. دولت با چنگ اندازي بر معادن بزرگ سنگ آهن كشور، عملا بخش خصوصي را در تنگنا قرار داده است. اغلب طرحهاي توليد فولاد بخش خصوصي در زمينه تامين سنگ آهن خود با مشكل مواجه خواهند شد. وزارت صنايع و معادن با توجه به نياز واحدهاي توليد فولاد زير مجموعه خود، هيچگونه تضميني جهت تامين مواد اوليه (سنگ آهن) به بخش خصوصي ارائه نمي دهد. طرحهاي بخش خصوصي درحال اجرا هم اكنون در حالت بيم و اميد به سر مي برند. 4. اگر در يك تناسب پذيرفته شده و ساده، ميزان توليد فولاد را نصف توليد سنگ آهن بدانيم (نسبت ½) ، براي توليد 42 ميليون تن فولاد در پايان برنامه پنجم توسعه، به 84 ميليون تن سنگ آهن نياز است. براساس اعلام وزارت صنايع و معادن، توليد سنگ آهن كشور در سال 1388 حدود 32 ميليون تن بوده است. اينكه آيا با توجه به فاكتورهائي ازجمله طرحهاي توسعه معادن، ذخيره، عيار و ... سنگ آهن مورد نياز در پايان برنامه پنجم توسعه، توليد خواهد شد يا نه به شدت محل ترديد است و تحقق آن بسيار دور از ذهن به نظر مي رسد. 5. وزارت صنايع و معادن برنامه خاصي جهت مديريت واردات و صادرات سنگ آهن نيز ندارد. ازطرفي در حالي كه كشور نيازمند سنگ آهن است، بخشي از سنگ آهن كشور صادر مي گردد و از طرف ديگر نيز شاهد واردات سنگ آهن به كشور هستيم. بسياري از واحدهاي توليد فولاد با توجه به فاصله شان از مبادي ورودي سنگ آهن (بنادر جنوب) عملا قادر به استفاده از سنگ آهن وارداتي نخواهند بود و درصورت اجراي طرح، بصورت ظرفيت بلا استفاده عمل خواهند كرد و نقشي در توليد نخواهند داشت. 6. بخش عمده اي از واردات سنگ آهن كشور از طريق كشور "هند" صورت مي گيرد. كشور هند هم اكنون برنامه ريزي نموده است تا ميزان توليد فولاد خود را افزايش و از صادرات سنگ آهن جلوگيري نمايد. اين موضوع باعث خواهد شد تا واردات سنگ آهن كشور ما با مشكل جدي روبرو شود و واحدهاي توليد فولاد كه برنامه شان براساس واردات مواد اوليه استوار است بايد به فكر تامين مواد اوليه خود از طرق ديگري باشند. 7. اگر جمعيت كشور را درسال 1394 حدود 75 ميليون نفر و سرانه مصرف فولاد را 400 كيلوگرم در سال درنظر بگيريم، نياز كشور در سال 1394 حدود 30 ميليون تن خواهد بود. اختلاف اين عدد با پيش بيني توليد (42 ميليون تن) به منظور صادرات درنظر گرفته شده است. باتوجه به طرحهاي بزرگ توليد فولاد در كشورهاي حاشيه خليج فارس ازجمله قطر و امارات متحده عربي، معلوم نيست كه بتوان در يك رقابت نزديك شاني براي بازار هدف درنظر گرفت. مجموعه دلايل فوق نشان مي دهد، عملا با سياستهاي جاري و مجريان فعلي، رسيدن به عدد اعلام شده در سال پاياني برنامه پنجم توسعه عملا غيرممكن خواهد بود.
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: عصر ایران]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 554]