تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام علی (ع):هیچ ثروتی چون عقل و هیچ فقری چون جهل و هیچ میراثی چون ادب و هیچ پشتیبانی چون مشورت نخ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

چراغ خطی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827733882




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

نامه‌های عاشقانه یک شهید به همسرش


واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: نامه‌های عاشقانه یک شهید به همسرشنامه‌های مصطفی را این‌جا آوردیم تا شاهدی بر قربانی شدن احساس انسان در برابر انسانی دیگر به خاطر عشقی والاتر باشد. مانند دل بریدن ابراهیم از اسماعیل، برای خدا.
شهید مصطفی طالبی
«هر قصه "آن"ی دارد؛ عشق، نفرت، سرسختی یا تسلیم. "آنِ" این قصه هم تنهایی است، نه غربت ازلی و ناگزیر آدمی ‌زاد، تنهایی خود خواسته‌ای که در آن زخم‌هایشان را پنهان کنند و غصه‌های‌شان را پوشیده با خود ببرند. روایت آدم‌هایی که سهم بیش تری از رنج را برمی‌دارند، برمی‌گزینند و کسی را شریک زخم‌هایشان، شریک گریه‌هایشان نمی‌خواهند.»«اینک شوکران» بهانه‌ای شد تا قدم برخانه‌ای کوچک اما گرم و با صفای خانواده شهید مصطفی طالبی بگذاریم. خانه‌ای که 8 سال پیش "مژگان کشاورزی" با "میثم، محیا و میلاد"، بدون مصطفی به این خانه آمدند تا مگر بیماری محیا درمان شود و زخم زبان‌ها التیام یابد. بماند که چه سختی‌ها برای خرید خانه کشیدند. شنیدن حرف‌هایی مثل "نشستن در خانه مفت و مجانی" همان معنی را می‌دهد که بگویند "بدون زحمت، وارد دانشگاه می‌شوند". مگر می‌شود نشست و به تک تک این آدم‌ها توضیح داد که قضیه از چه قرار است؟مژگان، دل پردردی داشت. مانند خیلی دیگر از زنان بی‌نام و نشانی که روزهای تلخ و شیرین دفاع، امتحان خود را خوب پس دادند و تا به امروز هم پای حرف‌شان ایستاده‌اند. صحبت از قدرنشناسی ما آدم‌هاست. ارزش امثال مصطفی را که ندانستیم، خانواده‌هایشان را هم با دنیایی از غربت در شهری پر از ناسپاسی‌ها رها کردیم؛ با این‌ که همچنان انتظاری از کسی ندارند و گاه فقط مزار شهدا ملجایی برای بازگو کردن درددل‌هایشان است. از اول قرار بود از شهید طالبی و نامه‌های پرمحبت‌اش به مژگان بنویسیم. از ایثار، گذشت، جوانمردی و عشق پاک‌اش به خدا. پای صحبت‌های همسرش که نشستیم به یقین یافتیم که اگر جایگاه مژگان از مصطفی بالاتر نباشد؛ کمتر نیست. حرف‌های او به صورت آدم‌هایی که خوب با "بی‌تفاوتی" خو گرفته‌اند، سیلی می‌زند.زنی که در خانواده‌ای متمول به دنیا آمده و رشد کرده بود. هنوز هم که هنوز است افکارش با خانواده‌اش تفاوت دارد. آن روزها هم راهش را جدا کرد و شد همسر پاسدار مصطفی طالبی که زندگی با او مساوی با راهی پرسنگلاخ بود. نه مالی از دنیا داشت و نه سودای دنیا. دختر نازپرورده دیروز همسفر مسافری شده بود که می‌دانست تا آخر راه با او نخواهد آمد. مژگان می‌خواست که در برابر خدا روسفید باشد.بعدها که برای درمان سوغات جنگ‌اش به آلمان رفت، طاقت نیاورد و از احساسش با مژگان گفت. آن‌قدر باور نکردنی بود که بار اول که نامه نوشت؛ مژگان با تعجب، نوشته‌هایش را چند بار خواند. این مصطفی بود. تمام این مدت در سکوت گذشته بود. مژگان هم برایش نوشت. از تمام عشقش به مصطفیدر بحبوحه جنگ، تمام دغدغه مصطفی تکلیفی بود که بر دوشش احساس می‌کرد. مژگان را عاشقانه دوست داشت اما بروز نداد. بعدها که برای درمان سوغات جنگ‌اش به آلمان رفت، طاقت نیاورد و از احساسش با مژگان گفت. آن‌قدر باور نکردنی بود که بار اول که نامه نوشت؛ مژگان با تعجب، نوشته‌هایش را چند بار خواند. این مصطفی بود. تمام این مدت در سکوت گذشته بود. مژگان هم برایش نوشت. از تمام عشقش به مصطفی.
شهید مصطفی طالبی
به مژگان می‌گویم اگر امروز هم مصطفی بود، زندگی‌تان با تمام رنج‌هایش باز برایت شیرین بود؟ جواب داد: «با شناختی که از مصطفی دارم زندگی‌مان همچنان پر از محبت بود.» دلتنگش است. مصطفی سال 74 شهید شد. سرطان خون، حاصل مواد شیمیایی. قطعنامه 598 که تصویب شد، مصطفی مانند خیلی‌های دیگر اعتراضی نکرد و گفت هر چه امام بگوید. امروز هم مژگان همان عقیده را دارد: «اگر ولی ‌فقیه در روز روشن بگوید شب است، باید قبول کرد.»"اینک شوکران 2" داستان زندگی مصطفی و مژگان است که به اعتقاد مژگان کشاورزی، روزهای خوب و لذت‌بخش زندگی‌شان در کتاب، کم آمده است. می‌گوید: «شاید به خاطر محدودیت صفحات باشد.»کم‌کاری‌های بنیاد شهید، خانواده شهید طالبی را در تمام این سال‌ها به سختی انداخت. مژگان مانده است و آینده فرزندان شهیدی که از همه‌چیز خود گذشت تا انقلاب به ثمر نشیند و حتی یک وجب از خاک ایران به دست غیر نیفتد. مژگان به خاطر راهی که انتخاب کرد هنوز از دنیا نامردی می‌بیند و چه زیبا عشق را به تصویر می‌کشد. یکی از نامه‌های مصطفی را این ‌جا آوردیم تا شاهدی بر قربانی شدن احساس انسان در برابر انسانی دیگر به خاطر عشقی والاتر باشد. مانند دل بریدن ابراهیم از اسماعیل، برای خدا.
شهید مصطفی طالبی

شهید مصطفی طالبی
برای دیدن نامه های در سایز بزرگ تر بر روی آنها کلیک کنید. بخش فرهنگ پایداری تبیان منبع: برنا





این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: تبیان]
[مشاهده در: www.tebyan.net]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 2278]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن