واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: احترام به قرآن نشانهی تقوا و مایه عزت

عالم هستی اسراری دارد . این كاغذ که بر روی آن قرآن چاپ شده است ، عزیز و مورد احترام است .آنچه که به صورت نوشته بر روی آن است ، نمایانگر آن چیزی است كه بر پیغمبر خدا نازل شده است . به همین دلیل خدا در این نوشته نوری قرار میدهد كه اگر این نور، مردهای را زنده كند، نباید تعجب كرد . احترام به قرآن نشانهی تقوا و مایه عزتقرآن محترم است و باید جلدش را نیز بوسید و بالای سر گذاشت .درخانه بیشتر طلبهها كتاب و قرآن و كتابخانه وجود دارد . هنگامی كه میخواستند در اتاق بنشینند، مواظب بودند تا پشت به قرآن ننشینند . حتی اگر كتاب روایت اهل بیت (علیهم السلام) مثل بحارالانوار، روی زمین بود، آن را برداشته و بوسیده و كنار میگذاشتند. این نشانه تقوی است.خدا درباره قربانی میفرماید : «لَنْ ینالَ اللّهَ لُحُومُها وَ لا دِماؤها»15 خدا كه میفرماید قربانی كنید ، برای این نیست كه خون یا گوشت قربانی به خدا میرسد . خدا به گوشت و خون قربانی كاری ندارد : «وَ لكِنْ ینالُهُ التَّقْوی مِنْكُمْ» آن تقوایی كه در دل شما وجود دارد ، با خدا ارتباط برقرار میكند. تقوا نشانه ای برای احترام به دین خداتقوا نشانه آن است كه برای خدا و دین خدا احترام قائل شدهاید. احترامی كه به قرآن میگذارید نیز شما را در نزد خدا عزیز می كند ، وگرنه بوسیدن و این سو و آن سو نهادن قرآن ، كه تأثیری برای خدا ندارد. قرآن می فرماید : «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا»16 با این حال عدهای در هنگام قرائت قرآن میگویند و میخندند و اصلاً توجه و احترامی به قرآن نمیكنند . عالم هستی اسراری دارد . این كاغذ که بر روی آن قرآن چاپ شده است ، عزیز و مورد احترام است .آنچه که به صورت نوشته بر روی آن است ، نمایانگر آن چیزی است كه بر پیغمبر خدا نازل شده است . به همین دلیل خدا در این نوشته نوری قرار میدهد كه اگر این نور، مردهای را زنده كند، نباید تعجب كرد . قدرت پنهان فوق العاده در آیاتآیات قرآن تا آنجا قدرت دارد كه خدا میفرماید : «وَ لَوْ أَنَّ قُرْآناً سُیِّرَتْ بِهِ الْجِبالُ أَوْ قُطِّعَتْ بِهِ الْأَرْضُ أَوْ كُلِّمَ بِهِ الْمَوْتی»17 چه بسا كسانی هستند كه با استفاده از چند آیه قرآن به صورتی خاص، میتوانند طیالارض داشته یا بیماری لاعلاجی را شفا داده و یا مشكلاتی لاینحل را حل كنند. قرآن دارای چنین عظمتی است. قرآن می فرماید : «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا» با این حال عدهای در هنگام قرائت قرآن میگویند و میخندند و اصلاً توجه و احترامی به قرآن نمیكنند عمل نکردن به تعالیم قرآن

آنچه مایه تأسف است عمل نكردن به تعالیم قرآن است. با اینكه میدانیم قرآن و محتوای آن چیست اما برای عمل و به كارگیری آن تلاش نمیكنیم. بعضی از دستورات قرآن هست كه شاید انسان در طول عمر یك مرتبه یا دو مرتبه هم، موفق به اجرای آن نشود. مثل آیه سوره مزمل كه خدا میفرماید: «إِنَّ رَبَّكَ یَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنی مِنْ ثُلُثَیِ اللَّیْلِ وَ نِصْفَهُ وَ ثُلُثَهُ وَ طائِفَةٌ مِنَ الَّذِینَ مَعَكَ»18 قرآن درباره عدهای از اهل كتاب میفرماید : «إِذا تُتْلی عَلَیْهِمْ آیاتُ الرَّحْمنِ خَرُّوا سُجَّداً وَ بُكِیًّا»19 تاكنون چند نفر از مسلمانان را دیدهاید كه همچون این دسته از اهل كتاب با شنیدن آیات قرآن بر روی زمین بیافتند و سر به سجده بگذارند؟ «وَ یَخِرُّونَ لِلْأَذْقانِ یَبْكُونَ وَ یَزِیدُهُمْ خُشُوعاً»20 آیا در طول عمر خود به چنین دستوری عمل كردهایم؟ این نشانه ضعیفی ایمان است. این ایمانها با ایمان كربلایی كاظم، خیلی فاصله دارد. ویژگی که مخصوص انسان ها است !ایمان به خدا هیچ ارتباطی به این ندارد كه ما چه میزان اصطلاحات و الفاظ، یا چند زبان خارجی میدانیم، یا اینكه درجه دكتری یا پرفسوری یا حجت الاسلام یا آیتاللهی داشته باشیم .یك یهودی ممكن است، ایمان قوی داشته باشد و اسلام بیاورد و از اولیاءالله شود تا جایی كه قرآن از او تعریف كند . عالم مستجابالدعوهای نیز ممكن است، تا جایی تنزل پیدا كند كه قرآن بگوید مثل سگ میماند.این ویژگی انسان است که میتواند تا اعلی علیین اوج بگیرد و میتواند تا اسفل السافلین تنزل كند . این به اراده انسان بستگی دارد . محاسبه نفس را فراموش نكنیدباید قدر لحظههای عمر را بدانیم، حساب کنیم از صبح تا شام درباره چه چیزهایی صحبت كردیم و این صحبتها چه فایدهای داشته؟ درباره چه چیزهایی فكر كردیم و چه نتیجهای گرفتیم؟ آیا درباره قرآن و خدا فكر كردیم؟ قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای صاحبان ایمان و دلهای بیدار تقوا داشته باشید و مراقب خویش باشید که چه پیش می فرستید. باز هم تقوای الهی داشته باشید و بدانید که خدا از همه کارهای شما آگاه است .» (حشر/18) این آیه کریمه دستور مراقبت بر خویشتن است. اعمال انسان به منزله کالا و متاعی در نظر گرفته شده که پیش فرستاده می شود و آدمی خود بعداً به آن متاع ملحق می گردد، مانند کسی که قبل از آنکه به سفری برود کالاها و متاعهایی می فرستد و بعد خودش می رود.آدمی کمتر توجه دارد که متاع سعادت جز عمل چیزی نیست، سرمایه خوشبختی در دنیا و آخرت جز عمل نیک چیزی نیست، و چون توجهی به این اصل ندارد خیلی عمل خود را ساده می گیرد، در صورتی که اگر ایمان به آخرت داشته باشیم باید بدانیم که آخرت صرفاً خانه عمل است، خشت و گل و در و دیوار و سقف و ساختمان آن خانه جز عمل چیزی نیست، یعنی همان اعمالی که در دنیا انجام می دهیم اگر نیک باشد در آن جهان به صورت مصالح ساختمان خانه سعادت و به صورت درخت و باغ و نهر جاری تجسم می یابد و اگر خدای ناخواسته ایمان ما به جهان آخرت ضعیف است باز صورت مسئله فرق نمی کند یعنی باز هم باید بدانیم که مهمترین چیزی که سعادت ما در گرو اوست عمل ماست، متاع اصلی سعادت و شقاوت ما طرز کار و فکر و نیت و اخلاق ماست. قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و لتنظر نفس ما قدمت لغد و اتقوا الله ان الله خبیر بما تعملون؛ ای صاحبان ایمان و دلهای بیدار تقوا داشته باشید و مراقب خویش باشید که چه پیش می فرستید. باز هم تقوای الهی داشته باشید و بدانید که خدا از همه کارهای شما آگاه است» محاسبه نفس به چه معنا می باشد ؟محاسبه نفس یعنی از نفس حساب کشیدن که چه کار کردی و چه کار نکردی. چرا فلان جا اینطور کردی و چرا فلان وقت اینطور نکردی؟مانند یک نفر بازرس و رئیس که مأموری را تحت بازرسی و بازپرسی و تحقیق قرار می دهد، اگر عامل احیاناً خوب جواب داد و خوب عمل کرده بود پاداش می گیرد و اگر نه، توبیخ می شود و احیاناً جریمه می شود و به زندان می افتد و کیفر می بیند .

قرآن کریم و همچنین اولیاء دین، این دستور را مخصوص یک دسته معین نکرده اند. به عبارتی اگر کسی ایمان دارد به حساب و کتابی در جهان و به اینکه عمل گم نمی شود ، باید محاسبه نفس داشته باشد. علی علیه السلام می فرماید : " از نفس خود حساب بکشید قبل از آنکه از نفس شما حساب بکشند ". در جهان دیگر از همه مردم حساب می کشند. پس هر کس که ذره ای ایمان به عدالت حق و روز جزا و تأثیر اعمال در سرنوشت و سرانجام دارد باید از نفس خود مراقبت کند و آن را وانگذارد و از آن حساب بکشد. عمل حساب کشیدن از خود قبل از آنکه یک وظیفه شرعی و دینی باشد یک وظیفه عقلانی و همگانی است. یک نفر دانشجو باید توجه به اعمال خود داشته باشد و از خود حساب بکشد و ببیند آیا درسهای خود را خوب حاضر کرده و از وقت خود خوب استفاده کرده و می تواند از عهده امتحانات بر آید یا نه؟ یک نفر سیاستمدار که احیاناً در کار خود پیشرفتی نمی بیند و یا در موردی شکست می خورد باید قبل از آنکه دیگران را مسئول بشناسد به فرمانها و دستورها و کارهای خود رسیدگی کند ، شاید علت شکست را در خطاهای خود بیابد. دستگاه خطایابی را در خود کشف کنیم !عالی ترین مظهر عقل و تربیت صحیح ، خطایابی از خویشتن است، یعنی انسان بتواند در دریای ژرف افکار و اندیشه ها و تمایلات و افعال و اقوال خود فرو برود و خطاهای خود را بیابد و انگشت روی آنها بگذارد و آنها را از خود دور کند. از بشر انتظار اینکه خطا نکند خطاست. بشر جایز الخطاست، از بشر باید انتظار داشت که خطاهای خود را تکرار نکند، از خطاهای خود استفاده کند. چگونه از خطاهای خود استفاده کنیم ؟از خطاهای خود استفاده کردن ، به چه معنایی می باشد ؟ یعنی اینکه آدمی خطاها را بشناسد و مصمم گردد که تکرار نکند . فرق مؤمن و غیر مؤمن در این نیست که این خطا می کند و آن خطا نمی کند ، فرق آنها در این است که مؤمن خطای خود را تکرار نمی کند ، بیش از یک بار خطا نمی کند، اما غیر مؤمن چندین بار صدمه کاری را می خورد و باز آنقدر بصیرت ندارد که بار دیگر تکرار نکند . فرآوری: زهرا اجلالبخش قرآن تبیانمنابع :سایت آیت الله مصباح یزدیکتاب حکمتها و اندرزها ، صفحه 71 – 73سایت حوزه
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 488]