واضح آرشیو وب فارسی:تبیان: بگذاریم آوینی برای نسلهای بعد هم بماند در سالهای نوجوانی در کنار عکس کسانی چون سرپیکو، باب دیلن و چه گوارا تصویر مردی میانسال با موهای جوگندمی و نگاهی آرام و رو به پایین بر دیوار اتاقم بود. در آن عکس چیزی بود که نسل ما را شیفته خود میکرد.
انگار از جایی بازگشته بود که ما به دنبالش بودیم، از همان راه طی شدهای که ما تازه در آغازش قدم گذاشته بودیم و بعدها فهمیدیم که اصلا ما مرد رفتن در این راه دشوار نیستیم و هنوز سالهاست در خم همان کوچه و خیره به آن عکس ماندهایم.وجه مشترک همه این مردان سرکش و تکرویی که زندگیام را دگرگون کردند، این بود که خلاف آمد زندگی رایج حرکت میکردند و سرسختانه مسیر فردی خود را در دنیا باز می کردند. در طول این سالها علاقهام به بعضی از آنها کم و زیاد شد، ولی سیدمرتضی آوینی همواره شمایلی از یک آرمانگرای پرشور و تسلیمناپذیر برایم باقی ماند.شاید رازش در این بود که او از جنس دنیای ما نبود، همان دنیایی که سید آن را منجلاب عادات و تعلقات مینامید و روزمرگی و انفعال جزو بدیهیترین اخلاقیات مردمانش شده است.غرابتی در رفتارش موج میزد که انگار از وسط قصههای کهن و دور به میان ما آمده بود و نشانههایی از مجنون، حلاج، سیاووش، میثم تمار و همه قهرمانان اسطورهای داشت که راه و رسم جدیدی در جهان به وجود آوردند و از خود شور و نیروی غیر قابل مهاری به جا گذاشتند که آغازگر راهی شد که دیگران از ورود به آن میهراسیدند.او مردی بود که شهامت قدم گذاشتن در مسیرهایی را داشت که ما خوابش را میدیدیم و دست به کارهایی میزد که رویایش را در سر میپروراندیم. دغدغهاش رسیدن به چیزهای بزرگ و هدفهای دور بود و در این راه از رویارویی با مرگ هم پروایی نداشت.او مردی بود که شهامت قدم گذاشتن در مسیرهایی را داشت که ما خوابش را میدیدیم و دست به کارهایی میزد که رویایش را در سر میپروراندیم. دغدغهاش رسیدن به چیزهای بزرگ و هدفهای دور بود و در این راه از رویارویی با مرگ هم پروایی نداشت.هرچند شهادت بهانهای شد تا خیلی ها به حقانیت مسیر و سلوک فردی او ایمان بیاورند، اما آنچه سید را در زمره مردان بزرگ قرار میدهد، زیستن دشوار و نامتعارف او در جستجوی حقیقت بود و شیدایی و جنونش برای کشف راز عالم ، عاقبتی جز چنین مرگی شورانگیز نداشت.در این سالهای اخیر خیلیها سعی کردند از او الگویی برای جامعه ترسیم کنند و او را در قالبی مطابق معیارهای رایج و
مرسومی که از چنین الگوهایی انتظار میرود، محدود کنند و در این میان هر کسی او را در شکلی که به خودش نزدیکتر میدید و بهتر میفهمید، تعریف کرد.ولی همواره تفکر و سلوک شخصی سید از چارچوب های از پیش تعیین شده، فراتر رفته و حتی گاهی همان اصول و قواعد را زیر سوال برده و تعاریف و قالبها را به هم ریخته است.زیرا اساسا نمیتوان شیوه و مسیر زندگی افرادی چون سید را با همان نگرش و دیدگاه عادی درک و بررسی کرد. سید در دنیایی خاص به سر میبرد و به چیزهایی میاندیشید و با مسائلی مانوس بود که غالبا از دسترس ما به دور است و با آنچه ما میشناسیم و در حال تجربهاش هستیم، تفاوت و فاصله زیادی دارد.اصلا منظورم این نیست که از او شمایلی قدیسوار بسازم، بلکه سعیام این است که بگویم او یکی مثل ما نبود و بدترین کاری که میشود در حق او کرد، این است که وی را در حد و اندازه فهم و درک حقیر و اندک خودمان تقلیل دهیم و از او چیزی بسازیم که در تعاریف و طبقهبندی محدود و بسته ما بگنجد.در جامعه ما که آرزوهای انسان به چیزهای پیشپا افتاده نزول یافته و آدمها روزبهروز بیشتر در نیازهای معمولی و روزمره خود غرق میشوند، یافتن کسانی چون سید که روشی دیگر از زیستن را به ما نشان میدهند، به یک حسرت بزرگ تبدیل شده است.پس بگذاریم او همانطور که واقعا هست، برای نسلهای بعدی بماند. شاید آنها بهتر از ما او را فهمیدند و شهامت بیشتری برای قدم گذاشتن در راهی داشتند که سید از آن با ما حرف میزد.سینما و تلویزیون تبیاننزهت بادی/خبرآنلاین
این صفحه را در گوگل محبوب کنید
[ارسال شده از: تبیان]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 305]