تور لحظه آخری
امروز : شنبه ، 19 آبان 1403    احادیث و روایات:  امام صادق (ع):تکمیل روزه به پرداخت زکاة یعنى فطره است، همچنان که صلوات بر پیامبر (ص) کمال نماز ...
سرگرمی سبک زندگی سینما و تلویزیون فرهنگ و هنر پزشکی و سلامت اجتماع و خانواده تصویری دین و اندیشه ورزش اقتصادی سیاسی حوادث علم و فناوری سایتهای دانلود گوناگون شرکت ها

تبلیغات

تبلیغات متنی

صرافی ارکی چنج

صرافی rkchange

سایبان ماشین

دزدگیر منزل

تشریفات روناک

اجاره سند در شیراز

قیمت فنس

armanekasbokar

armanetejarat

صندوق تضمین

Future Innovate Tech

پی جو مشاغل برتر شیراز

لوله بازکنی تهران

آراد برندینگ

موسسه خیریه

واردات از چین

حمية السكري النوع الثاني

ناب مووی

دانلود فیلم

بانک کتاب

دریافت دیه موتورسیکلت از بیمه

قیمت پنجره دوجداره

بازسازی ساختمان

طراحی سایت تهران سایت

irspeedy

درج اگهی ویژه

تعمیرات مک بوک

دانلود فیلم هندی

قیمت فرش

درب فریم لس

زانوبند زاپیامکس

روغن بهران بردبار ۳۲۰

قیمت سرور اچ پی

خرید بلیط هواپیما

بلیط اتوبوس پایانه

قیمت سرور dl380 g10

تعمیرات پکیج کرج

لیست قیمت گوشی شیائومی

خرید فالوور

پوستر آنلاین

بهترین وکیل کرج

بهترین وکیل تهران

اوزمپیک چیست

خرید اکانت تریدینگ ویو

خرید از چین

خرید از چین

تجهیزات کافی شاپ

نگهداری از سالمند شبانه روزی در منزل

بی متال زیمنس

ساختمان پزشکان

ویزای چک

محصولات فوراور

خرید سرور اچ پی ماهان شبکه

دوربین سیمکارتی چرخشی

همکاری آی نو و گزینه دو

کاشت ابرو طبیعی و‌ سریع

الک آزمایشگاهی

الک آزمایشگاهی

 






آمار وبسایت

 تعداد کل بازدیدها : 1827586781




هواشناسی

نرخ طلا سکه و  ارز

قیمت خودرو

فال حافظ

تعبیر خواب

فال انبیاء

متن قرآن



اضافه به علاقمنديها ارسال اين مطلب به دوستان آرشيو تمام مطالب
archive  refresh

يك زن متهم به قتل/ شوهرم قاتل است، نه من!


واضح آرشیو وب فارسی:سایت ریسک: t="يك زن متهم به قتل/ شوهرم قاتل است، نه من!" src="http://www.news.niksalehi.com/khabar/100838341741.jpg" width="150" height="100" border="0" /> 2 سال قبل بود كه سيما به جرم قتل مادرشوهرش بازداشت شد و بعد از 2‌ ماه به كشتن او اعتراف كرد. اين زن زماني كه در دادگاه حاضر شد ادعا كرد قتل كار او نيست. او حرف‌هايي زد كه باعث شد هيات قضات ادامه رسيدگي به پرونده را به بعد از انجام تحقيقات تكميلي موكول كنند. سيما كه 32 سال دارد مدعي است قرباني شده است. او در گفت‌وگو با ما توضيح مي‌دهد چرا به قتل اقرار كرد و به چه دليل اعترافاتش را پس گرفت. قبل از هر چيز بگو چه مدتي است كه بازداشت شده‌اي و چرا؟ حدود 2 سال است كه زنداني شده‌ام. اتهامم قتل مادر شوهرم است در حالي كه من اين كار را نكردم. پس چرا بازداشت شدي؟ آن زمان كه من بازداشت شدم شوهرم را هم گرفتند. او به من گفت قتل را گردن بگير، قول مي‌دهم از خواهران و برادرانم رضايت بگيرم و تو آزاد شوي. او فكر آبرويش را مي‌كرد و من هم چون شوهرم را دوست داشتم تصميم گرفتم به حرفش گوش دهم اما گرفتار شدم. تو مي‌داني چه كسي مادرشوهرت را به قتل رسانده است؟ شوهرم اين كار را كرد و من در زمان قتل آنجا بودم. توضيح بده حادثه چطور اتفاق افتاد؟ روز حادثه من و شوهرم به خانه مادرشوهرم رفتيم تا صبحانه را آنجا باشيم. شوهرم مي‌خواست از مادرش پول قرض بگيرد اما آنها با هم درگير شدند و شوهرم كه به شدت عصباني شده بود مادرش را با 2 ضربه چاقو به قتل رساند. اين‌طور كه ادعا مي‌كني تو در صحنه قتل بودي و مي‌توانستي دخالت كني و جلوي همسرت را بگيري. چرا اين‌كار را نكردي؟ من ايستاده بودم و فقط نگاه مي‌كردم، از ترس نمي‌توانستم حركتي بكنم. شوهرم طلاهاي مادرش را برداشت و ما با هم از خانه فرار كرديم. طلاها را چه كردي؟ به خواسته شوهرم طلاهاي مادرشوهرم را در بازار فروختم و بعد شوهرم مبلغي از پول را به صاحبخانه داد و مابقي آن را به حسابش ريخت. البته 50 هزار تومان آن را هم به حساب من ريخت. شما بعد از قتل چه كرديد و به كجا رفتيد؟ ما با هم به پارك رفتيم و دوچرخه‌سواري كرديم. تا اين‌كه يكي از دوستان همسرم تماس گرفت و از او خواست فورا به خانه مادرش برود. اين‌كه بعد از قتل به تفريح برويد موضوع عجيبي است. بعد از آن‌كه آن تماس با شوهرت گرفته شد او چه واكنشي نشان داد؟ او خيلي ترسيد و به من گفت حتما مادرم زنده است و موضوع را به برادرانم گفته. او فكر مي‌كرد برادرانش قصد جانش را كرده‌اند براي همين قمه برداشت و در شلوارش جا داد و بعد به سمت خانه مادرش رفتيم و متوجه شديم مادرش فوت شده است. قطعا قتل بي‌دليل و ناگهاني اتفاق نيفتاد. شوهرت براي قتل مادرش چه انگيزه‌اي داشت؟ او از مادرش پول مي‌خواست و چون مي‌دانست او پول دارد و نمي‌دهد عصباني شد. تو هر آنچه را در صحنه قتل اتفاق افتاده بود تعريف كردي و براي ماموران توضيح دادي، اما حالا منكر هستي. اين جزئيات را از كجا فهميدي؟ من آنجا ايستاده بودم كه شوهرم مادرش را كشت. بنابراين همه جزئيات را مي‌دانستم و وقتي شوهرم خواست اعتراف كنم قبول كردم. فكر نمي‌كردم اين‌طور گرفتار شوم. چرا آن روز با شوهرت به خانه مادرش رفتي؟ او مي‌توانست خودش تنها برود و از مادرش پول بگيرد. من با مادرشوهرم قهر بودم و شوهرم به خاطر اين‌كه به پول احتياج داشت از من خواست به خانه مادرش برويم و با هم آشتي كنيم. من چاره‌اي بجز اين‌كه حرفش را قبول كنم نداشتم، چون 2 ماه بود كه كرايه خانه را نداده بوديم و اگر همين روند ادامه پيدا مي‌كرد صاحبخانه ما را از خانه بيرون مي‌كرد به همين دليل هم قبول كردم. شب قبل از حادثه به خانه مادرشوهرم رفتيم و با هم آشتي كرديم. همان موقع شوهرم به مادرش گفت ما فردا براي صبحانه برمي‌گرديم. صبح كه با هم به خانه مادر شوهرم رفتيم او داشت مربا درست مي‌كرد. قبل از اين‌كه كار بالا بگيرد و بنا به ادعاي تو شوهرت دست به چاقو ببرد چه اتفاقي افتاد و مشاجره چطور شروع شد؟ شوهرم به مادرش گفت كمي پول لازم دارد. من داشتم در آشپزخانه صبحانه آماده مي‌كردم كه صداي آنها را شنيدم. زن بيچاره گفت پولي ندارد به ما بدهد. او به پسرش گفت تو تنبل و تن‌پرور شده‌اي. اين حرف‌ها را كه شنيدم متوجه شدم آنها با هم درگير شده‌اند. بيرون كه رفتم ديدم در حالي كه مادر شوهرم خم شده و مربا را هم مي‌زد شوهرم با دو ضربه چاقو او را زد. زن بيچاره بلند شد و برگشت در همين حين او ضربه‌اي هم به سينه مادرش زد و بعد سيم تلفن را دور گردن او پيچيد و خفه‌اش كرد. شوهرم بعد از اين‌كار النگوها را از دست مادرش بيرون آورد و آن را با خود برد. چرا شوهرت از تو خواست به قتل اعتراف كني. اگر خودش اين جرم را گردن مي‌گرفت شايد خواهران و برادرانش راحت‌تر رضايت مي‌دادند؟ او مي‌گفت اگر خواهران و برادرانش بفهمند قتل كار او است قطعا او را قصاص مي‌كنند و به همين دليل هم از من خواست جرمش را گردن بگيرم و بعد قول داد رضايت آنها را جلب كند. او حتي به من گفت كاري مي‌كند پرونده به دادگاه هم نرود و در مرحله بازپرسي ‌رضايت بدهند. او آنقدر در اين‌باره با من صحبت كرد كه گول خوردم و راضي شدم. تو مدعي هستي به خاطر شوهرت قتل را قبول كردي، اما او انكار مي‌كند. دراين‌باره چه توجيهي داري؟ او از خواهران و برادرانش مي‌ترسد. او قبل از اين‌كه بازجويي‌هاي من را بشنود اعلام رضايت كرد. حتي در پزشكي قانوني زماني كه من را براي بررسي برده بودند مرتب به پزشك اصرار مي‌كرد من ديوانه هستم. اگر او خودش مرتكب قتل نشده بود و نمي‌خواست چيزي را پنهان كند پس چرا اين كارها را مي‌كرد؟ اما در دادگاه براي تو تقاضاي قصاص كرد؟ بله مي‌دانم شوهرم وقتي ديد خانواده‌اش به‌خاطر رضايت دادن ‌به او حمله كرده‌اند و سرزنشش مي‌كنند تصميم گرفت عليه من شكايت كند و بعد هم گفت كاري از دستش برنمي‌آيد. من هم تصميم گرفتم واقعيت را بگويم. چند سال با شوهرت زندگي كردي و اين مدت چطور گذشت؟ حدود 6 سال. از همان روز اول هم او بي‌پول بود و مي‌گفت نمي‌تواند هزينه‌هاي زندگي را تامين كند. شغل شوهرت چه بود كه درآمدي نداشت و از همه پول قرض مي‌كرد؟ شوهرم بيكار بود يعني دوست نداشت كار كند و بيشتر روزها در خانه مي‌خوابيد. او از مادرش ميليون‌ها تومان پول قرض گرفته بود و چون فرد تن پروري بود مادرش حاضر نبود دوباره به او پول بدهد. چرا در اين سال‌ها بچه‌دار نشديد. شايد حس پدرانه، رفتار شوهرت را تغيير مي‌داد و او را به كار وادار مي‌كرد؟ ما پولي نداشتيم كه بخواهيم بچه‌دار شويم، اگر بچه مي‌آمد وضعيت ما بسياربدتر مي‌شد. من چاره‌اي نداشتم ‌جز اين‌كه تحمل كنم. اگر جدا مي‌شدم مشكلات زيادي برايم به وجود مي‌آمد و از هميشه بدبخت‌تر مي‌شدم. فكر مي‌كني با توجه به حرف‌هايي كه در دادگاه زدي اعضاي خانواده شوهرت رضايت بدهند؟ مي‌دانم كه آنها رضايت نمي‌دهند. آنها فكر مي‌كنند من دروغ گفته‌ام اما گفته‌هاي من آنقدر واقعي بود كه هيات قضات تصميم گرفتند آن را مورد بررسي قرار دهند. اگر اين گفته‌ها دروغ بود قضات زودتر از هركسي متوجه مي‌شدند. نمي‌خواهي از اولياي دم تقاضاي بخشش كني؟ من مادر آنها را نكشته‌ام، بنابراين دليلي وجود ندارد كه بخواهم از آنها تقاضاي بخشش كنم اما به خاطر اين‌كه واقعيت را پنهان كردم و جلوي شوهرم را براي اين‌كه مادرش را نكشد نگرفتم بسيار معذرت مي‌خواهم. من آن زن بيچاره را خيلي دوست داشتم و او زن بسيار خوبي بود. من مشكلي با او نداشتم، ضمن اين‌كه من حتي اگر مي‌خواستم هم نمي‌توانستم آن زن را بكشم چون او از من قوي‌تر بود و من زورم به او نمي‌رسيد. فكر مي‌كني نتيجه اين پرونده چه خواهد شد؟ نمي‌دانم شايد بتوانم ثابت كنم در بازپرسي دروغ گفته‌ام و دادگاه حرف‌هاي من راقبول كند، اما به هر حال خودم را به خدا سپرده‌ام و اميدوارم بتوانم بي‌گناهي‌ام را ثابت كنم، اما در‌نهايت راضي‌ام به رضاي خدا. هر سرنوشتي برايم در نظر گرفته شود آن را قبول مي‌كنم. سارا لقايي سایت ما را در گوگل محبوب کنید با کلیک روی دکمه ای که در سمت چپ این منو با عنوان +1 قرار داده شده شما به این سایت مهر تأیید میزنید و به دوستانتان در صفحه جستجوی گوگل دیدن این سایت را پیشنهاد میکنید که این امر خود باعث افزایش رتبه سایت در گوگل میشود




این صفحه را در گوگل محبوب کنید

[ارسال شده از: سایت ریسک]
[مشاهده در: www.ri3k.eu]
[تعداد بازديد از اين مطلب: 378]

bt

اضافه شدن مطلب/حذف مطلب







-


گوناگون

پربازدیدترینها
طراحی وب>


صفحه اول | تمام مطالب | RSS | ارتباط با ما
1390© تمامی حقوق این سایت متعلق به سایت واضح می باشد.
این سایت در ستاد ساماندهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ثبت شده است و پیرو قوانین جمهوری اسلامی ایران می باشد. لطفا در صورت برخورد با مطالب و صفحات خلاف قوانین در سایت آن را به ما اطلاع دهید
پایگاه خبری واضح کاری از شرکت طراحی سایت اینتن